رفتن به محتوای اصلی

ديدی که آسمان، آبی نيست؟
27.01.2015 - 15:43

 

ديدی که آسمان، آبی نيست؟
و ابر های سترون
چيزی به جز سياهی و تاريکی را
بر هيچ جای خاک نمی بارند؟

ديدی که ماهيانِ برآماسيده،
بر آب های مرده و ساکن، شناورند
و هيچ گوهری از قلب پاره پاره ی افسانه های دور
بر ساحل نگاه های منتظر تو
ـ ای کودکِ هميشه! ـ نمی آرند؟

٭

ديدی که چشمه ها همه فوّاره های خون هستند؟
و باد های مهاجم
تنها
با داربست های سحرگاهان
پيمان صلح و دوستی و عشق بسته اند؟

ديدی که شاخه های جوان
ـ حتی درخت های کهنسالِ پرغرور ـ
يک يک، شکسته اند؟

٭

ديدی که کوچه ها و خيابان ها
از سنگ های لی لی، لی لی
و های و هوی دخترکان
خالی است؟
و عابرانِ بغض کرده و مغموم
از هم گسسته و
در خود تکيده اند؟

ديدی که بام ها تهی از بغبغو شدَه سْت؟
و از ميان پنجره های عبوس و تنگ
همسايگان
تنها، صدای مويه ی هم را شنيده اند؟

٭

ديدی که روی سفره های تهی، شب ها
با دست های مرتعش مادر
نان و پنير و اشک
تقسيم می شود؟

ديدی که صبح، حادثه يی تلخ است
در گردش زمين مدوّر
روی مدار درد؟
و می دمد
از مشرق سياه
يک تکه سرب سرد؟

٭

ديدی که لا به لای هجا ها
سنگی پريد باز بر پر و بالِ 
يک شعر ناتمام؟

ديدی که باز ـ شاعر تنها! ـ
اينجا تو مانده ایّ وُ آينه های محدّب وُ
شايد هنوز هم
يک آرزوی خام؟
 
۱۲ خرداد ۱۳۹۳

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمد علی اصفهانی
www.ghoghnoos.org

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.