رفتن به محتوای اصلی

رفراندم و نظام ولائی ؛ طنز تلخی که " مرغ پخته " را هم به خنده وا میدارد
17.02.2015 - 11:13

حسن روحانی رئیس جمهور نظام بعد از یکسال و نیم سرخوردگی ؛ نا امیدی و چشم امید به تغییر در میان کسانی که به او رأی داده بودند ؛ سر انجام در 14 دی 1393 در همایشی بنام " اقتصاد ایران " از " همه پرسی " بعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات کشور صحبت کرد و با دروغ و ریا کاری از یکی از خط قرمزهای سخن گفت : " ...... خوب است بعد از 36 سال یکبار هم این اصل قانون اساسی را اجرا کنیم و برای مسائل مهم اقتصادی ؛ اجتماعی ؛ سیاسی و فرهنگی بجای آنکه قانونی در مجلس تصویب بشود ؛ ماده قانونی یا برنامه را مستقیم به آرای مردم و همه پرسی بگذاریم ( ایسنا 14 دی 1393 ) " .

اگر چه هیچ تردیدی وجود ندارد که مانور تبلیغاتی حسن روحانی در مورد همه پرسی تیری در تاریکی است که از سطح بلوف هم فراتر نخواهد رفت ــ چرا که ؛ نیرو های وابسته به ولی فقیه در مقابل موضوعی که میتواند توازن قوا و تقسیم قدرت را به نفع باند رفسنجانی ـ روحانی بهم بریزد تمام قد خواهند ایستاد و با آن مخالفت خواهند کرد ــ ؛ اما بررسی امری که با ماهیت دینی نظام ؛ از اساس سازگاری ندارد ؛ خالی از فایده نمی باشد .

 

الف ــ ماهیت دینی نظام :

نظام حاکم بر ایران یک رژیم اسلامی ــ از نوع شیعه ــ ؛ بر اساس مدلهای رایج در تاریخ است . این نظامِ ولایت فقیهی یک رژیم تمام عیار اسلامی بر اساس سنت های تاریخی و فقه تنظیم شده علمای اسلام در طول تاریخ میباشد که در ذات خود هیچ تناقض و تضادی با آنچه تحت عنوان اسلام در تاریخ جریان داشته و اتفاق افتاده است ندارد . هر آنچه این رژیم انجام میدهد ــ علیرغم جنگ و دعواهای باندهای اصولگرا ؛ اصلاح طلب و اعتدال گرا و .... و ادعای هر یک از آنان ــ ؛ اجرای مو به موی احکام و قوانین شرعی است که توسط صاحب عله های اسلام در تاریخ نگاشته شده است .

آنچه این رژیم انجام میدهد به اجرا در آوردن احکام و قوانینی است که تئوریسین های اسلام ــ متخصصین فقه جعفری ؛ مراجع ؛ مجتهد ها و آیات عظام و ...... ــ صدها سال است که این مطالب را مستمرا" در احکام و فتاوی خود تکرار کرده اند . مگر غیر از این است که فقیهان و علمای شیعه دست کم شش قرن در این احکام غور و بررسی کرده اند و آنها را شکافته اند .

از نظر فقه شیعه و شریعت آخوندی ؛ آنچه که در طول تاریخ و اکنون در کشور مان میگذرد ــ سرکوب آزادیها ؛ اعدام و شکنجه و زندان ؛ شقاوت و تحقیر علیه زنان ؛ سلب حقوق شهروندی ؛ نقض حقوق بشر ؛ مجازات و تبعیض علیه اقلیتهای دینی و ..... ــ نه تنها زشت و ناروا نیست ؛ که عین عبادت و خداپرستی و اسلام است و مورد تائید روحانیون و مراجع دینی نظام میباشد و در اسناد و منابع تاریخی هم به تواتر ثبت شده است .

خمینی ملعون ؛ بنیانگذار این نظام جهنمی هم در همان اوایل پیروزی انقلاب تأکید داشت ؛ که مردم ایران هم برای اسلام آخوندها انقلاب کرده اند . خمینی در سخنرانی 19 آذر 1358 در شهر قم گفت : " در انقلابی که در ایران حاصل شد ؛ در سرتاسر مملکت فریاد مردم این بود که ما اسلام میخواهیم ؛ این مردم قیام نکردند که مملکت شان دمکراسی باشد " .

در رساله و نوشته های مترقی ترین فقیهان و عالمان دینی هم که نگاه کنید حرفی و کلامی در مورد " آزادی و برابری " ؛ " حقوق بشر " ؛ " رفاه اجتماعی " ؛ " حقوق شهروندی " ؛ " مشروعیت رأی و نظر مردم " و ..... دیده نمیشود . هر چه هست صحبت از دست بریدن ؛ چشم از حدقه در آوردن ؛ تازیانه ؛ سنگسار و کشتن و اعدام و حرام کردن زیبائی ها و شادیها و لبخندها و ... است . بطوریکه با یقین میتوان گفت رساله این دایناسورها ؛ یک " مانیفست " از همه خشونت ها  و خباثت ها است .

خمینی در کتاب ولایت فقیه میگوید ؛ در مورد ضرورت تشکیل حکومت باید  به سنت و رویه پیغمبر اسلام رجوع  نمود ؛ وی معتقد است که :

اولا" حکومت و قانونگذاری حق خداوند است که بآن کس که شایسته بداند واگذار میکند ــ یعنی در اسلام خبری از رأی و نظر مردم و یا برگزاری رفراندم  وجود ندارد ــ . در دوران بعثت رسول اکرم ؛ خود پیغمبر تشکیل حکومت داد و تاریخ هم گواهی میدهد که تشکیل حکومت داده و به اجرای قوانین و برقراری نظامات اسلام و اداره جامعه پرداخته است .

ثانیا" برای پس از خود به فرمان خدا تعیین حاکم کرده است ــ پیغمبر تعیین جانشین کرده ؛ یعنی حکومت انتصابی است و اسلام اعتقادی به رأی و نظر مردم ندارد ــ . وقتی خداوند متعال برای جامعه پس از پیامبر اکرم تعیین حکم میکند ؛ باین معناست که حکومت پس رحلت رسول اکرم ادامه دارد . از نظر خمینی حکومت اسلامی که در دوران غیبت ؛ توسط فقها تشکیل میشود ؛ مشیت الهی است و ولی فقیه نماینده خدا در روی زمین است و نیازی به رأی و نظر مردم و رفراندوم ندارد .

بدین ترتیب حکومت در اسلام انتصابی است و در مذهب شیعه در دوران غیبت امام دوازدهم شیعیان ؛ ولی امر مسلمین و فقهای جامع الشرایط که نایب امام زمان هستند و برای فتوا و قضاوت از طرف او به جانشینی ؛ انتخاب شده اند ؛ در اجرای سیاست و مسائل حکومتی هم قدرت تام را در اختیار می گیرند . مگر در شرایطی که مردم آمادگی پذیرش حکومت الهی را ندارند که در این صورت به جای " ولایت مستقیم فقیه " به " نظارت فقیه " اکتفا میشود ــ کاری که خمینی کرد و تا آمدگی مردم برای پذیرش حکومت فقیه ؛ حرفی از ولایت مطلقه فقیه نزد ــ .

 خمینی در همین کتاب " ولایت فقیه " میگوید " اکنون که شخصی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده ؛ اگر فرد لایقی که دارای دو خصلت " علم به قانون " و " عدالت " است ؛ بپا خاست و تشکیل حکومت داد ؛ همان ولایتی را که حضرت رسول در امر امور جامعه داشت ؛ دارا میباشد و بر مردم لازم است که از او اطاعت کنند " .

بنابراین مطابق نظریات خمینی و عملکرد نظام دینی ؛ نشان داده میشود که نظام دینی از اساس برای مردم ؛ رأی و نظرشان احترامی قائل نیست و نیازی به برگزاری انتخابات و یا " همه پرسی " برای کسب اطلاع از نظر آنان نمی باشد . بنابراین نظام ایدئولوژیک حاکم بر ایران مانند هر نظام توتالیتر ؛ نه ظرفیتی برای اصلاح و تغییر دارد ؛ و نه امکانی برای تن سپاری حاکمان به انتخابات آزاد ؛ همه پرسی و قبول رأی و نظر مردم .

 

ب ــ الگوی حکومتی نظام :

الگوی حکومتی آخوندها ــ یعنی نظام مبتنی بر ولایت فقیه ــ از الگوی مرجعیت ؛ حوزه و فقه شیعه پیروی میکند . این الگو با مفاهیم جدید دولت ؛ ملت بیگانه است و به رابطه امام ــ رهبر و ولی فقیه ــ و امت معتقد است . مطابق احکام و فقه شیعه ؛ فقیهان در حکومت اسلامی از حق ولایت بر امور  مردم برخوردارند . یعنی صاحبان و مالکان جان و مال و ناموس و ...... مردم میباشند و احتمالا" به مردم چه مربوط است که با جان ؛ مال و ناموس آنها چگونه برخورد میشود .

آنچه امروزه بعنوان " نظام جمهوری اسلامی " نمایش بیرونی دارد ؛ فقط بخش کوچکی از ساختار رسمی قدرت بر اساس فقه است که روی کاغذ آمده و در اسناد رسمی کشور انتشارِ بیرونی پیدا کرده است . بخش غیر رسمی قدرت که ــ ارتباط سردمداران حکومت ؛ داد و ستدها ؛ اولویت ها و سهمیه بندیهای قدرت و ثروت و ....... ــ نا مشهود و بسیار گسترده است .

بخش پنهان و ناپیدای قدرت و روابط آخوندها به همان شکل حوزوی و با مناسبات ویژه حوزه اداره و تنظیم میشود . شیوه ای که آنها زندگی رسمی و غیر رسمی خود را بر اساس آن اداره میکنند ؛ یعنی ساز و کاری که ریشه در فرهنگ حوزه و مناسبات بازار دارد .

در همین جا لازم است توضیح دهم که وقتی صحبت از " حکومت آخوندی " میکنیم " با " حکومت آخوندها " فرق میکند . نظام حاکم بر ایران ؛ حتی اگر بیشتر کارگزاران و مقاماتش کت و شلواری و بی عبا و عمامه هم باشند ؛ حکومتی است آخوندی . زیرا علاوه بر اینکه این نظام از ساز و کار و دستورالعمل های مبنی بر شریعت و احکام فقه پیروی میکند و رویه قضائی آن بر احکام شرع استوار است ؛ حقوق ویژه ای هم برای آخوندها و تبعیض میان آخوند و غیر آخوند قائل است و تبعیض به نفع آخوندها ؛ از بنیادهای نظام تبعیض این حکومت میباشد .

در نظام جمهوری اسلامی بر اساس فقه شیعه ؛ روحانیون و مراجع دینی صاحب امتیازها و حقوق ویژه میباشند و آنها را در ردیف شهروندان معمولی و عادی به حساب نمی آورند . مثلا" در حالیکه همه آحاد مردم کشور باید به دولت مالیات بدهند ؛ روحانیون و نهادهای وابسته بآنها در حالیکه بیشتر ثروت و سرمایه کشور را در اختیار دارند ؛ از پرداخت مالیات معاف میباشند

نظام آخوندی به قانون و قوانین عرفی در مورد حقوق بشر ؛ دمکراسی و رأی مردم و همه پرسی اعتقادی ندارد . اجرای احکام فقه و شریعت ؛ بنیادی ترین اندیشه سیاسی روحانیون در نظام دینی میباشد . آنها این احکام و اصول را عین قوانینی میدانند که باید بر تمام شئونات زندگی اجتماعی ؛ سیاسی ؛ اقتصادی و حتی بر اخلاق و زندگی خصوصی مردم کشور ؛ گسترش داده شود .

روحانیت شیعه همواره چه در دورانی که وارد سیاست نشده بود و صرفا" حضوری معنوی در جامعه داشت و به مفت خوری و روضه خوانی و دعا نویسی مشغول بود و چه در حکومت آخوندی یعنی در بیش از 3 دهه اخیر که قدرت سیاسی را انحصارا" در اختیار گرفته است  ؛ همواره دشمن شماره یک آزاد اندشی و آزادیخواهی بوده است .

آیت الله ها و مراجع دینی ؛ مردمان را صاحب حق رأی آزاد نمی دانند ؛ احکام و قوانین مربوط به فقه شیعه اساسا" به بیعت ــ امت با امام یا ولی فقیه ــ ؛ یعنی اطاعت و فرمانبرداری کورکورانه از رهبر اعتقاد دارد و نه به انتخابات که از اراده آزادانه ؛ آگاهانه و مستقل انسانها بر میخیزد و از آن برای تحقق  آرزوها و خواسته های شان استفاده میکنند .

یعنی همه پرسی و مراجعه به آراء عمومی در شرایط امروز ایران که مردم از حداقل حقوق شهروندی ــ یعنی حق رأی و نظر ــ برخوردار نیستند و در سرنوشت خود هیچگونه دخالتی ندارند فاقد اعتبار است .  بنابراین همه پرسی همه پرسی کذائی حسن روحانی در ساختار استبداد دینی که رأی و نظر مردم فاقد عنصر اعتبار و مشروعیت بخشی است ؛ شعار فریبکارانه ای بیش نیست . خمینی معتقد بود که : " مردم ناقص اند و نیازمند کمال اند و نا کامل اند ؛ پس به حاکمی که قیم امین و صالح باشد محتاجند " . و بعد هم در تقریرات نجف در مورد ولی فقیه برای روشن کردن اختیارات قیم گفت : " قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه و موقعیت هیچ فرقی نمی کند " .

 

ج ــ شورای نگهبان بازوی اصلی و پنهان قدرت :

شورای نگهبان ارگانی است که :

1 ــ مجلس به اعتبار وجود او مشروعیت و قانونیت می یابد .

2 ــ شورای نگهبان مرجع تشخیص خلاف شرع و قانون اساسی بودن قوانینی است که مجلس تصویب میکند . بدینترتیب تنها قوانینی در مجلس گوش بفرمان آخوندی تصویب میشود که در راستای منافع مورد تائید شورای نگهبان باشد .

3 ــ شورای نگهبان مرجع نظارتی بر انتخابات " خبرگان رهبری " ــ ارگانی که باید بر ولی فقیه نظارت داشته باشد و جلوی خطاهای او را بگیرد و در صورت دستور نیاز فرمان عزل او را صادر کند ــ ؛ " ریاست جمهوری " و " مجلس شورای اسلامی " میباشد .

4 ــ تشخیص صلاحیت کاندیداهای عضویت در سه نهاد بالا ؛ برعهده شورای نگهبان میباشد . بنابراین کاندیدا ها در هر سه نهاد نامبرده باید با شورای نگهبان همسو باشند ؛ در غیر اینصورت تیغ رد صلاحیت بر گردن آنها فرود می آید .

5 ــ اجتهاد 6 مرجع عضو شورای نگهبان میتواند اعتبار مرجعیت هر مرجع تقلید مخالف ولی فقیه را بر باد دهد و دکان او را تخته نماید ؛ یعنی رونق و کسادی دکان مرجعیتِ هر مرجعی به رضایت 6 مرجع عضو شورای نگهبان بستگی دارد .

اما شورای نگهبان 12 عضو دارد ــ 6 نفر فقیه و 6 نفر حقوقدان ــ ؛ 6 عضو فقیه شورای نگهبان بوسیله رهبر ــ ولی فقیه ــ انتخاب میشوند و 6 حقوقدان این شورا هم از طرف رئیس قوه قضائیه به مجلس معرفی و توسط مجلس انتخاب میشوند. رئیس قوه قضائیه بوسیله ولی فقیه انتصاب میشود و ریش و سبیل مجلس هم در گرو رضایت شورای نگهبان است .

بنابراین شورای نگهبان که 6 عضو فقیه آن را ولی فقیه انتخاب میکند با اختیاراتی فراتر از همه نهادهای قدرت ؛ دست ناپیدای قدرتِ ولی فقیه در ساختار نظام دینی حاکم بر ایران است ؛ دستی که اجازه نمی دهد دستهای نا محرم به حریم قدرت ولی فقیه نزدیک شود . احمد جنتی دبیر شورای نگهبان ؛ در موقع انتخاب علی خامنه ای به رهبری گفته بود : " دستی از غیب وارد شد و مشکلات را با انتخاب ولی فقیه بر طرف کرد " .

ولی فقیه میتواند با تکیه بر اجتهاد  فقهای ششگانه شورای نگهبان ؛ هر روحانی و آیت الله مخالف را هر چقدر هم قدرتمند باشد از دور خارج کند . و با در دست داشتن اهرم تشخیص صلاحیت در دو قوه مقننه و مجریه ؛ این دو نهاد  را در قبضه و کنترل ولی فقیه نگه دارد .

و این یعنی ؛ بیش از 35 سال است که عرصه سیاست در ایران دو بازیگر اصلی دارد " شورای نگهبان " و " ولی فقیه " . بعبارتی این عرصه میدان تاخت و تاز " ولی فقیه " و " شورای نگهبان " است که قانونا" می توانند راه هر گونه تغییر و تحول و از جمله " همه پرسی " را سد نمایند .

ضمن اینکه ؛ مطابق اصل 59 قانون اساسی هر گونه همه پرسی در کشور باید به تصویب دو سوم نمایندگان مجلس برسد ؛ مجلسی که خود زیر نظر شورای نگهبانی است که نیمی از اعضای آن توسط ولی فقیه انتخاب میشوند . در نتیجه همه پرسی در ایران مشروط است به موافقت و رضایت ولی فقیه و اصل دیگر قانون اساسی ــ اصل 177 قانون اساسی ــ که به صراحت ابراز داشته که هر نوع همه پرسی در کشور باید به درخواست و موافقت ولی فقیه باشد ؛ یعنی همه راههای به اصطلاح قانونی هم ؛ به ولی فقیه منتهی میشود .  

 

17.02.2015

28 بهمن 1393

arezo1953@yahoo.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.