رفتن به محتوای اصلی

IM فرمول سیاست حکومت علیه فعالان آذربایجان
20.02.2015 - 22:38

اخیراً نوشته ای تحت عنوان « زبان مادری و رابطه آن با مراسم شعر و موسیقی – بخش اول-دوم»
توسط ایمیل به سایت رسید که من آنرا منتشر کردم.
عنوان نوشته نادرست انتخاب شده-عمداً یا سهواً- با توجه به متن ، که تا کنون دوقسمت آن در دو نوبت ارسال شده، و نویسنده نوشته که سه قسمت است، و تا تاریخ نگارش این مقاله بخش
سوم را ارسال نکرده، منظورش « رابطه ی سمینار زبان مادری با مراسم شعرو موسیقی» ست.یعنی رابطه ی «سمینار و مراسم» مد نظرش هست. اما به بهانه ی این دو نام -سمینار و مراسم- موضوع اصلی مقاله « ارائه ی اتهام به یک فعال آذربایجانی » ست. نام این فعال را به طور کامل بارها در نوشته تکرار کرده و من با توجه به قانون سایت این نام را مخفف نمودم . و نوشتم که از ذکر نام اشخاص
خود داری کند. ولی ایشان توجهی به تذکر ننمود. باز مجبور شدم در قسمت دوم نیز اسم را مخفف کنم.
نویسنده -کریم عبادی- سه اتهام مطرح کرده:
1- وابسته به حکومت
2- وابسته به مجاهدین خلق
3-فعالیت غیر صادقانه در مسئله آذربایجان
--------
از نظر من :
1- سمینار زبان باید جدا از مراسم موسیقی و شعر باشد. 
2-مراسم شعر خوانی یا داستان خوانی هم جدا از مراسم موسیقی
3- اما همه ی اینها مکمل یکدیگر اند در «زنده شدن فرهنگ».
4- مراسم فرهنگی در ایران و خارج، از ارتباط با رژیم «مطلقاً باید مستقل» باشد. نمیگذارند، راهش «تنها مبارزه» است. به طرق مختلف. همانکاری که کانون نویسندگان فارسی زبان انجام میدهند که «راه مستقل»پیش گرفته اند و هزینه اش را هم می پردازد.
این در حالت ایده آل است. معمولاً تحقق آن در جوامع دموکراتیک میسر است.
اما در کشوری مثل ایران شرایط فرق میکند. ممکن است همه ی اینها در یک مراسم انجام گیرند و مختصر و مفید.
 اندیشه ی تئوریک آن است که «انجام هر عملی بستگی به شرایط خودش دارد». هیچ راه حلی برای همه وضعیتها و جود ندارد.

من نه نویسنده را می شناسم و نه طرف مقابل او را. اما نوشته ام نویسنده حق ندارد در مورد دیگران حکم صادر کند.ما در سایت تبادل فکر میکنیم و با کارهای دیگر اشخاص سروکاری نداریم.
اما اینکه چرا این مطلب را درج کردم ؟ باید عرض کنم که ما خیلی وقتها مطالب زیادی در مورد فعالان آذربایجانی دریافت میکنیم که همه ی این نوشته ها مشخصات یکسانی دارند:
1- اتهام زنی به افراد
2- تفرقه و اختلاف افکنی بین فعالان
3- وابسته جلوه دادن اشخاص
و...
این نوشته که انتشار یافته یکی از اینهاست. من آگاهانه این نوشته را منتشر کرده ام که خصوصیات این نوع نوشته ها در سایت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
و حساب دست ارسال کنندگان این نوع نوشته ها بیاید. فکر نکنند کسی ماهیت این مطالب را نمیداند. و در ضمن جواب لازم را در یافت کنند. کسی خیال نکند که با کودکان طرف است. توسط تحلیل این نوع نوشته ها برای ما مشخص است از کجا میایند و چه سیاستی را دنبال میکنند. 
خواستم نمونه ای از صدها مطلب بدست دهم و یکبار با این نوع نوشته ها در سایت تصفیه حساب کنیم. اینطوری نباشد که ما مدام آنها را به سطل زباله بفرستیم.
یکبار هم در انظار مورد نقد و بررسی قرار دهیم تا خیال نکنند کسی از این گونه «شگردها» سر در نمیاورد و یا می ترسد.
اینان از فرمولی استفاده میکنند که در زیر میاید. اگر سخن خردمندانه ای دارند بفرمایند. این حرفهای بی منطق و دلیل قابل توجه نیست . اگر خیال میکنند می توانند مطالب خردمندانه و منطقی مطرح کنند در سایت باز است و مطالبشان را درج میکنیم. اما این مطلب که یک نمونه از صدهامطلب است به اندازی نوک سوزن دارای «خرد و منطق » نیست.

به اصطلاح دلیل : چون پدر فلانی شهید است و دولت هم در رابطه با خانواده ی این کشته شده به دو مورد از دهها مورد وظایف خود عمل کرده باید مهر وابسته به حکومت بخورد.
از این توخالی تر دیگر نمی شود دلیل آورد.
به اصطلاح دلیل: یا اینکه خبر شخص در فلان جا پخش شده پس این شخص به فلان جا وابسته است.
این هم از جنس دلیل های بازجویان رژیم است.
والله خیال میکنند مردم نان را با گوششان خورده اند و دست راست و چپ خود را نمی شناسند. 

اجازه بدهید بیایند حرفشان را بزنند مردم ببینند چه در چنته دارند.منتظر قسمت باقی نوشته هستیم. و روشن است چرا «قیرتی-قیرتی»(تکه-تکه) چیز میفرستند.
منتظر سخنان به اصطلاح «منطقی -خردمندانه» ی اینان هستیم.
تا کنون که من «منطقی» به جز منطق بازجویان چیزی در نوشته مشاهده نکرده ام. صبر کنیم اجازه بدهیم بیایند حرفشان را بزنند...
نقد قسمت اول نوشته:
-زمینه چینی برای وارد کردن اتهامات به«ع.ی».
-عدم قید منبع خبر همایش زبان. که باید قید میشد.

نقد بخش دوم:
-گفته شده : از آوردن نام افراد حقیقی و حقوقی خود داری شود. جناب عبادی در قسمت دوم باز نام ذکر کرده که من کوتاه کردم.
-میگوید:«ع.ی» از یک طرف حکومتی- ازطرف دیگر وابسته به مجاهدین خلق.
نقد: اعلام اتهام علیه «ع.ی». برخورد غلط .نویسنده تنها حق دارد فکرتلاش را نقد کند نه اینکه اتهامات به دیگری وارد کند.
مگر اینکه مقام رسیدگی به جرم باشد،که اتهام زند.جناب عبادی آیا مقام رسیدگی به جرم سیاسی هستید که اتهام سیاسی وارد میکنید؟
دادن حکم وابستگی کار دادگاه است نه شما.
میگوید :«این مراسم ها-موسیقی،شعر،و غیره- چه دردی را ازحرکت ملی آذربایجان درمان کرده اند؟بیخوداند» 
نقد: اینکه نتیجه میگیرد«بیخود» بوده اند.درست نیست.همه ی تلاشها کم یا زیاد درخدمت فرهنگ بوده اند.
همه ی تلاشها مکمل هم اند.
درسگیری از« افت و خیزها » مسئله خود تلاشگرانی ست که حرکت میکنند.کسی که کنار صحنه وایستاده نمی تواند بگوید«لنگ اش کن یا نکن».
کار مال کسی ست که آنرا انجام میدهد و چگونگی اش را خود تصمیم میگیرد. «با تکراریا بدون تکرار». 

اگر بهتر بلدید کاررا انجام دهید بفرمایید بروید انجام دهید و دیگران هم خوبی کارشما را ببینند. کناریها کاری به چگونه خالی کردن بار ندارند. نتیجه را نگاه میکنند: آیا مراسم مختلف و مستقل ادب و فرهنگ برگزار شد یانه؟آیا فرهنگستان پاگرفت یا نه؟ آیا زبان در مدارس تدریس میشود یا نه؟آیا دریاچه پرآب شد یانه؟ حق انتشار یا عدم انتشار کتاب ترکی به نویسنده محول شد یا نه؟و... کسی که کنار ایستاده نمی تواند بگوید فلانی چنین و چنان کن. کار مال کسی ست که انجام میدهد و تصمیم هم مال خود اوست.
کسی که در کنار ایستاده نمیتواند بگوید:برای مراسم فرهنگی از دولت اجازه گرفته شود یانه. چگونه انجام شود.اما
برگزاری مراسم یا مجالس فرهنگی حق طبیعی مردم است. و گردهمایی مسالمت آمیز نیز جزو این حقوق است.ولی از نظر تئوریک میتوان گفت : <مجالس و مراسم فرهنگی و مدنی و سیاسی و همه ی کوششها راه درستش «تلاشهای مستقل ازدولت» است.چه با اجازه باشند و چه بدون اجازه.>،دخالت دولت در کار فعالان صنفی -مدنی ممنوع ست.
باز از نظر تئوریک و عملی راه درست آن است که فعال مستقل باشد و نه وابسته به حکومت. گرایش سیاسی فعال به یک سازمان سیاسی مسئله شخصی اوست. و گرایش به سازمانهایی با دید «دولت -دینی »، یعنی «آمیخیتن دین و دولت بهم» شایسته ی آذربایجان نیست.ما در مرحله ی «جدایی دین از دولت» قرار داریم. راه سازمانهای مذهبی و «دین-دولتی» شایسته ی ما نیست.
سازمانهایی که «جدایی دین و دولت،رفع تبعیض و عدالت اجتماعی و دموکراسی میخواهند و دموکراتیک اند» با اهداف مردم ما در یک مسیر قرار دارند. 

این نقد بدون شناختن نویسنده ی مقاله و طرف مقابل جناب «ع.ی» ، بدون توجه به حال و گذشته و گرایشات آنها، بدون دفاع یا محکوم کردن هیچکدامشان، تنها از دید «تئوریک و عملی» به مسایل نگریسته است. چون اینجا تنها با اندیشه سرو کار داریم.

حکومت برای تلاشگران مستقل همیشه اتهامات را درچنته دارد:
«پان ترکp-مجاهدm-کمونیستk-وابسته به خارجw- یا برای خراب کردن وابسته به خود(حکومت)h.
و اتهامات مالی و جنسی و غیره...همه با این شگردها آشناهستند و گرگ باران دیده.
با «متد تجزیه و ترکیب» این عناصر اتهامی نیز آشنا هستند: در اتهام مقاله، ما ترکیب hm(حکومتی-مجاهد و...) را داریم.
و اصطلاحاً این بازی حکومتی را «فرمول اتهام زنی» یا "اتهام فورمولی" یعنی IM گویند.

                                                 ...IM=x+y - z
مثال در زیر ذکر شده است.
در توضیح فرمول بگویم که بجای حروف ...x+y - z هرموضوع یا  اتهامی، به هر تعداد، میتواند اضافه و کم شود. و ترکیبی از حالتهای مختلف پدید میآید.
آنرا در ایجاد تفرقه و بی حیثیت کردن، وابسته نشان دادن، از راه ترکیب عناصر اتهامی بکار گرفته اند. همانطور که درمقاله عنصر های مجاهد،حکومتی، فعال بدون صداقت، را همراه عنصر مثبت « عدم وابستگی» ترکیب نموده اند. کامنت نویسی که با دهها آپی ،دو جنسی،با ده موضع سیاسی منفی مثبت به نوکری حکومت مشغول است درس اش را طبق این فرمول داده اند.سایتهایی که ایجاد نموده و تلاشهای متخصصانی که دررشته های مختلف بکارانداخته، همه با این فرمول قابل توضیح اند. کلاً سیاست حکومت علیه مبارزان را روشن و جمعبندی میکند.
این فرمول با بررسی دهها مطلب به دست آمده که شیوی کار رژیم را در رابطه با کوششهای رفع تبعیض در آذربایجان نشان میدهد. در حقیت فرمول سیاست حکومت علیه فعالان آذربایجانی ست. 

برای من مهم نیست که نویسنده یا طرف مقابل چه کسانی اند،بل مهم این است که سیاست حکومت چگونه ، کجا و توسط کی و در کدام نوشته یا مکان پیاده میشود. 
نوشته ی کریم عبادی -صرف نظر از خود نویسنده -سیاست حکومت را اجرا میکند. و مطابق فرمول است.

-نقد گزارش دو قسمت ( که در مورد طرف مقابل داده):

گزارش موجود در دو قسمت ، جهت وارد کردن اتهامات به طرف مقابل نوشته شده است. و همه زیر سازی برای اتهامات است.
متأسفانه من آنجا حضور نداشتم که ببینم چه به چیست. از طرف مقابل هم بی خبریم. شما هم تنها به قاضی آمده اید. و خوشبختانه یا بدبختانه ماهم قاضی نیستیم. و سایت هم دادگاه نیست. اینجا تنها «اندیشه » تبادل میشود. کاری به این نداریم که فلانی و بهمانی چه کرده یا نکرده است.شما اینجا میتوانید اندیشه ها را نقد کنید. بدون نام بردن از اشخاص. 

حکومت به جز گردن نهادن به رعایت حقوق «فرهنگی-سیاسی-و اقتصادی» مردم راه دیگری ندارد. 
مبارزه تا احقاق این حقوق ادامه خواهد داشت. اگر یکی برافتد دیگری برخواهد خواست. فرد به فرد،نسل به نسل 
مبارزه ادامه خواهد داشت تا حقوق کسب و اجرا شود. 
حکومت بهتر است دست از اتهام زنی، آزار و اذیت و زندان و شکنجه ی تلاشگران بردارد که از این راه چیزی نصیبش نخواهد شد.
به جز «حق کشی» که سرانجام دردادگاه رسیدگی خواهد شد.
به قول زنده یاد پیشه وری «اؤلدو وار-دؤندو یوخ».

قسمت سوم مقاله:
با درج قسمت سوم مقاله مطلب تکمیل شد و حالا روشن است که پیام نویسنده چیست؟:
خبر:
1-«همایش اردیبهشت ماه که به همت «جامعه دانشگاهی آذربایجان » و با رویکرد تخصص محوری برگزار خواهد شد و اقدام به جمع آوری مقالات از کل کشور و سایر کشورهای ترک زبان نموده است، »
2-«برگزاری مراسم شعر و موسیقی از سوی فعالان آذربایجان» گویا باز در اردیبهشت.

نظر نویسنده:
-«برگزاری مراسم سطحی شعر و موسیقی مراسمی در حد سرگرمی » خواهد بود.( خواهان حذف این مراسم است)

دلیل مخالفت نویسنده:
از سه بخش مقاله:
1-فعال که طرف مقابل است: وابسته به حکومت و مجاهد-ناصادق (اتهام)
2- برنامه ی شعر-موسیقی خذف شود. سرگرمی ست و بیخود و زیانمند.(حذف شود- رقیب)
3- (همایشی بین المللی زبان ترکی از سوی جامعه ی دانشگاهیان آذربایجان که مستقل است)(این مستقل-دیگری وابسته)

4- « آیا این شعر و موسیقی خواندن برای حرکت ملی آذربایجان دستاوردی هم خواهد داشت و یا با پدیده جدیدی روبرو خواهیم بود ؟ .قرار است از دل این مراسم لیدر یا لیدرهای جدیدی به حرکت ملی تحمیل شود؟لیدر سازی ها موجب جبهه گیری هایی شده است که حرکت ملی را به ایستایی و حتی واپسگرایی کشانده است. » (حدس و گمان-ترس)

چرا کسانی که می دانستند قرار است همایشی بین المللی در خصوص زبان ترکی برگزار شود، با این عجله سعی کردند فعالان حرکت ملی را به هیجان آورده و به سمت برگزاری یک یا چند مراسم شعر خوانی و موسیقی هدایت کنند؟ 
چه دستهایی در کار بود تا به مردم آذربایجان نشان دهد که سطح درک فعالانتان در حد برگزاری یک مراسم شعر و موسیقی است؟ هیچ رابطه منطقی مابین زبان مادری و برگزاری مراسم سطحی شعر و موسیقی نیست. 
جواب تمام این سوالها در روز 2 اسفند و روزهای بعد از آن داده خواهد شد.»(نفی رقیب-عدم به رسمیت شناختن حق فعالیت طرف مقابل و...)

نقد مقاله: 
- زبان و شعر و موسیقی متضاد نیستند و هر سه لازمه فرهنگ ماست. تضادها بین «برنامه من و برنامه او» وجود دارد. که برای ما معلوم نیست علت این تضاد چیست.رقابت یا وابستگی به حکومت؟ یا هردو - از کدام طرف؟ مشخص است نویسنده بدون رعایت حق طرف مقابل او را نفی میکند.
-ظاهراً پیداست که برنامه ی زبان برخلاف گفته ی خود مستقل نیست. اگر مستقل بود اتهام به دیگری مطرح نمیکرد. حق فعالیت طرف را به رسمیت میشناخت.و...و چون جمعی یا بخشی از همان جمع تحت امر حکومت  است هدف اینکه طرف مقابل را نفی کند. طرف مقابل هم برای ما نامعلوم است.
-مستقل یا وابسته بودن برنامه بعد از انجام و در آینده مشخص خواهد شد.
- راه درست مستقل بودن هر دو برنامه است. چه بدون اجازه باشد و چه با اجازه.
-گروهها و افراد تلاشگر آزاد هستند که اگر دوست داشتند لیدرسازی کنند یا نکنند. و هر طور که دوست دارند و درست میدانند برنامه را انجام دهند. نقد برنامه بعد از انجام صورت میگیرد.
-انتقاد ها در جنبش رفع تبعیض و کسب حقوق بهتر است نخست مستقیم بین طرفین باشد. مگر اینکه دو دوست نباشند.

کل مقاله برای نفی طرف مقابل نوشته شده است. با فرمول f=n 
برنامه ی زبان یا این جامعه ی دانشگاهی معلوم نیست چگونه مستقل است؟ تحت چتر دولت؟ امید است که واقعا مستقل باشد نه الکی ادعا کند. 

ما از کار طرف مقابل بی خبریم. نظری هم نمی توان داد. طرف مقابل حق دارد برنامه موسقی و شعر را داشته باشد.
زبان و شعر و موسیقی عمیقا ربط دارند و سه عنصر یک چیز اند. بهتر است هر سه مستقل و متحد باشند. غیر از این غلط است و زیان مند.

راستش من به افکار صاحب این مقاله که به اصطلاح روشنفکر است و سمینار زبان میخواهد و حذف «مراسم شعر و هنر» و خود را هم ظاهراً طرفدار «حرکت آذربایجان » نشان میدهد مات و متحیر مانده اند که مسایل به این سادگی را نمی تواند حل کند که:
زبان و شعر و موسیقی عمیقا بهم ربط دارند و سه عنصر یک چیز اند. بهتر است تلاش هر سه مستقل و در عین حال متحد باشند. و به اندیشه ی من غیر از این غلط است و زیان مند.
چرا باید طرفدار سمینار زبان علیه جمع «شعر و هنر» باشد؟ چرا نباید هر کس مستقل کار خودش را بکند و اجازه دهد همه خود را در بین مردم با کار درست خود مطرح کنند؟ یا جمع
«شعر و هنر»چه تضادی میتواند با این طرفدار سمینار زبان داشته باشد؟ آیا این طرفدار به دنبال اعمال هژمونی ست؟

هژمونی تنها با پاکی-کار خرد مندانه-روشنگری-ایجاد اعتماد-سازماندهی-مبارزه ی آشتی نا پذیر با حق کشی و مانند اینها پدید میاید نه با تبلیغات علیه «مراسم شعر و هنر».
ببینید کانون نویسندگان فارسی زبان جگونه مستقل و آزاد است و با پرداخت هزینه از حقوق خود و مردم اش دفاع میکند. نگونبختان من! از دیگران بیاموزید، مستقل و متحد باشید.
یا نمی توانید ، بروید دنبال زندگی شخصی. از راههای نادرست نمی توان بین مردم محبوبیت کسب کرد. نمی شود مردم را گول زد. مثلاً «سمینار زبان میخواهم اما مراسم هنری را میخواهم حذف کنند»!
روشنفکران و فعالان آذربایجان راهی جز مستقل بودن از حکومت و با هم متحد بودن، و با صداقت و پاکی از حقوق خود دفاع نمودن راه دیگری ندارند. هم سمینار آزاد لازم است و هم «هنر آزاد».
علیه هم نباشید.با دشمن خود حکومت هم نباشید.متحد باشید و کسب حقوق را دنبال کنید. با تلاش علیه یکدیگر همه یمان نابود میشویم و این خواست حکومت است. شگفت انگیز است: طرفدار زبان آمده برنامه ی هنر را حذف میکند و یک طومار هم نوشته آورده که باید هنر حذف شود!چرا؟ دلیل ندارد. چون سطحی است. خوب سطحی شما نرو و استفاده نکن. چرا مزاحم دیگران هستی؟ ما دیگر طرفدار آذربایجان با حذف هنر ندیده بودیم! این هم تازه از کارخانه آمده و «مد این» «خذفیان» است!

نویسنده آمده میگوید «زبان » و « شعر و هنر» ربطی به هم ندارند! کدام اندیشمندی چنین بیخردانه حرفی زده است؟ چند کتاب در این مورد خواننده ای که گفته ربطی ندارند؟
دلیلت چیست که ربطی ندارند.شاعر بدون زبان میتواند شعر بگوید؟ پس حتما سنگها هم شعر میگویند. شاعر قبل از شعر باید به زبان تسلط داشته باشد.
موسقی از زبان و شعر تغذیه میکند. و شعر از موسقی - و زبان با هر دوی اینها تکمیل میشود و بارور.
والله من نمیدانم این درسهای بیخردانه را کی و کجا مطرح کرده اند که ما خبر نداریم.؟ در دنیای دانش و انترنت آدم از دیدن چنین کوته فکریها شاخ در میاورد.
به این کارها و افکار کودک 12 ساله ی اروپایی خنده اش میگیرد. اندیشه در آذربایجان 500 سال عقب رفته است. آدم صمدبهرنگی را مقایسه میکند بااین آدمها
می بیند حداقل 500 سال عقب مانده اند. آخه دوستان من سئوال دارید حالا همه جا کتابخانه است بروید ده تا منبع را مطالعه کنید بعد بیایید حرف بزنید
این جوری که نمیشود گفت، "من زبان و چه وچه خوانده ام "، ولی آمدی اینجا «ایکی اششکین آرپاسین بوله بیلمیرسن»! هنوز ار ربط عناصر یک چیز سر در نیاوردی.
میخواهی شعر و موسیقی را حذف کنی؟ بابا شما دیگر از کدام کره آمده اید؟...

در دنیایی که «مراسم نوبل» در برابر سیاست دولا و راست میشود خیال میکنید «همایش تورکلوگ ها» از چنبره ی سیاست
آزاد است و مستقل است؟ اگر چنین فکر کنید روشن است که نه تنها از «شعرو هنر»آگاهی ندارید، بل از سیاست هم بی اطلاع اید.

وضعیت متهم در مقاله ی کریم عبادی:

 «کریم عبادی» که برای وارد کردن اتهامات «وابسته به حکومت-مجاهدین-فعال ناصادق» و تخطئه تلاشهای فعال مدنی علیرضا فرشی یئکانلی استاد اخراجی دانشگاه آزاد بین المللی جلفا ، مقاله مورد بحث را نوشته به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روز جاری شنبه ۲ اسفند ماه ، که به عنوان یکی از گردانندگان صفحه فیسبوک کمپین کسب مجوز رسمی برای گرامیداشت روز جهانی زبان مادری در ایران ، تلاش میکرد ، توسط ماموران امنیتی در تهران دستگیر و به بازداشتگاه اوین منتقل شده است.

علیرضا فرشی سال گذشته نیز در چنین روزی در تهران به همراه تعداد دیگر از فعالان آذربایجانی توسط ماموران امنیتی با هجوم به مراسم بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود و در نهایت اردیبهشت ماه ۹۳ با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
« زبان مادری و رابطه آن با مراسم شعر و موسیقی – بخش اول-دوم-سوم»-نوسته  کریم عبادی- درسایت درج شد و نقد مطالب آن از طرف خوانندگان و سایت آغاز شد؛ تا امروز سه شنبه کامنت های زیاد و دو مقاله در نقد  آن در سایت منتشر شده است.

علت انتشار نوشته ی عبادی را چنین نوشتم: « من آگاهانه این نوشته را منتشر کرده ام که خصوصیات این نوع نوشته ها در سایت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. و حساب دست ارسال کنندگان این نوع نوشته ها بیاید.»
و حال که «به گزارش خبرگزاری هرانا،علیرضا فرشی توسط ماموران امنیتی در تهران دستگیر و به بازداشتگاه اوین منتقل شده، روشن میشود کریم عبادی «چه کسی را و چرا » در این مقاله  مورد اتهام زنی قرار داده است. عاقبت روشن شد که  نویسنده ی مقاله چرا علیه علیرضا فرشی یئکانلی تبلیغات راه انداخته بود. و این مقاله و تبلیغات از کداف طرف جاری شده بود.
رژیم از یکسو برنامه بازداشت برای فعال مدنی ترتیب میدهد و از سوی دیگر برای خراب کردن شخصیت او توسط اشخاص و نوشته هایی  برنامه ی تبلیغاتی راه میاندازد. همانطور که گفته بودم 
اکنون نیز با بازداشت قرشی این موضوع  متاسفانه عملا اثبات شد. و پرده از روی عنوان « پژوهشگر زبان و فولکلور از ونکوور کانادا-کریم عبادی... » به کنار رفت.

---------
مثال:
برای درک موضوع با اجازه از فرمول IM استفاده کنیم:
نخست بگویم اینجا تنها سیاست و عمل مد نظر است نه افراد. این سیاست ممکن است مال من یا فلان کس یا رژیم باشد. با شخص کار نداریم خود سیاست و عمل را مورد توجه قرار میدهیم:
چرا در یک «عمل سیاسی» چند عنصر قاطی یا ترکیب میشود ؟ بدیهی ست برای جواب و هدف. 
-هدف حکومت آن است که فعال نباشد.f=n فرض قضیه.
فعال در «شرایط حاضر»از دید حکومت چه مشخصاتی دارد که برایش «خطر ناک» است؟
معلومات:
- به کوشش خود صادق است. صداقت:s
-جدایی دین-دولت میخواهد:j
-وابسته نیست به حکومت نیست. مستقل است.w
-------
اگر این سه عنصر منفی باشند فعال نابود است=n. یعنی نابود شخصیتی ست. نه جسمی.
پس میاید در فرمول «اتهام» عناصر را منفی میکند: 
n=-s-j-w (1
2) f=n 
----------------
نتیجه : f=-s-j-w

در فرمول اصلی داریم:
IM= f=-s-j-w

توضیح :
برای نابودی شخصیتی فعال، طبق فرمول ضروری ست «عناصر مسخصه ی او» -که اینجا سه تاست - منفی باشند. 
یعنی وابسته به حکومت-مذهبی افراطی(مجاهد) - بی صداقت ( فعال ریاکار) باید نشان داده شود.
این راز جمع این سه عنصر است. این سه عنصر منطقی جمع نمیشوند (اما با دخالت دادن اصل عدم اعتماد یا "ممکن است" باور را منطقی میکند: 
ad =m یعنی عدم اعتماد-ممکن است.

برای نابودی شخصیتی ضروریست سه عنصر را جمع و ترکیب شده «نشان» داد. و این شیوه را هم بکار می برد:
IM= f=-s-j-w=n
پس f=n 
یعنی فعال از نظر شخصیتی نابود است.
***
توصیح در مورد این متد و فلسفه آن:
در اصل این متد در منطق موجهات یا modal logic وجود دارد که من خیلی ساده و و ابتدایی بدون استفاده از علائم خاص آن مانند (مربع-لوزی-مد-تیر دوطرفه- تیر یک طرفه- و حروف)
جهت شناخت موضوع استفاده کردم. حکومت هم «عمل و سیاست خود را بر اساس این منطق» تتظیم میکند. منطق موجهات از زمان یونان باستان تا کنون وجود دارد و تکمیل میشود.
اساس کار حکومت منطق موجهات است. اساس شناخت عمل او از سوی ما نیز همین منطق است.
از مقولات این منطق اینها را میتوان نام برد :
-ضروری ست
-ممکن است
-چنین نیست
-اگر...زمانی
-اگر و تنها اگر
- حرف برای جمله ی خبری...abc
که اینها را با علائم هندسی نشان میدهند.
من با دخالت دادن 4 عمل اصلی در این متد کوشیدم موضوع را برای خواننده ساده کنم.
modal logic در مفهوم بنیادی منطقی ست که مسایل و قضیه های ضروری و ممکن-و نسبتهای استنتاجی از آنها را توضیح میدهد.
از اصول آن :
1- ضروری:ضروری آن است یا آنچه که نتواند به گونه ی دیگر باشد -گفته میشود.ممکن نیست چنان نباشد.ضروری واقعی هم هست.
2-غیرممکن آن است که ضرورتاً ضد آن-ممکن-صادق باشد.
3-چیزی که انجام گرفته ممکن نامیده میشود.
-ممکن و ضرور یعنی صادق -هرزمان
-غیر ضرور و ممتنع یعنی کاذب - هز زمان
ممکن شامل اینها هم هست:مشکوک-معلوم-امید است.
......
این رشته چیزی را برای شخص حل نمیکند. اما اصولی میدهد که شخص خودش مسایل را طرح و حل کند.
مثل همین «قضیه ی متد بازیهای حکومت»که طرح کردیم و کوشیدیم به کمک فرمول اتهام حل و روشن کنیم.

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.