رفتن به محتوای اصلی

هم مرگ بر جهان ِ شما نیز بگذرد
22.05.2011 - 16:14

در روزگار نابسامانی که بیداد حکومتی بر تار و پود «حیات اجتماعی» چنگ انداخته است و به گونه ناهمزمانی «نقد» حافظ را از روزگار زهدنمائی و جزم گرائی متولیان خشک مغز مذهبی را تداعی می کند، خواندن اثری از پیشینیانی که در این سرزمین روزگار گذرانده اند و گرم و سرد، تلخ و شیرین دوره خود را در کسوت کلام فشرده کرده اند، خالی از لطف نیست. بویژه که پرده از بیداد زمانه خود برمی دارد که گویی همزاد بیداد زمان ما است. و همه از سَرِ همزمانی ناهمزمانها است در این بیشه زار کشاکش داد و بیداد. و این پژواکِ نگرشی است که هرچند از زمانه ای دور اما آشنا با ما سخن می گوید؛ سخنی که به امید چشم دوخته است و یقین دارد که روزگار ستم خواهد گذشت اما بیداد به ساحل مراد نخواهد رسید. و این «یقین» بی آگاهی و نقد و روشنگری و پیکار برای زیستن در زمان معاصر میسر نیست. خواندن این سخن که روی به «بیداد» و حکومت جور دارد، حکایت ما است که کماکان به تکرار است. این چکامه از سیف فرغانی است. و خواندن آن، هرچند «دوباره»، کنایه از «دوبارگی» حکومت جور و سرکوب است و تامل مکرر و چندباره در استمرار نکبتِ استبداد بر ما و کنکاشِ پیگیر و کندوکاویدن نقادانه دور باطل ما بر مدار صفر درجه «ماند». مولانا سیف‌الدّین ابوالمحامد محمد فرغانی از شاعران ایرانی قرن هفتم و هشتم هجری بود، وی اصلاًّ از فرغانه‌ی ماوراءالنهر بود که در دورهٔ سلطهٔ ایلخانان و مغولان در آسیای صغیر می‌زیست. وی در حالی که نزدیک به هشتاد سال داشت در سال ۷۴۹ هجری و در یکی از خانقاه‌های آقسرا وفات یافت.

هم مرگ بر جهان ِ شما نیز بگذرد

هم رونق ِ زمان ِ شما نیز بگذرد

وین بوم ِ مِحنَت از پی ِ آن تا کند خراب

بر دولت آشیان ِ شما نیز بگذرد

باد ِ خزان ِ نکبت ِ ایّام ناگهان

بر باغ و بوستان ِ شما نیز بگذرد

آب ِ اجل که هست گلوگیر ِ خاص و عام

بر حلق و بر دهان ِ شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی ِ سِنان ِ شما نیز بگذرد

چون داد ِ عادلان به جهان در بقا نکرد

بیداد ِ ظالمان ِ شما نیز بگذرد

در مملکت چو غُرّش ِ شیران گذشت و رفت

این عوعو ِ سگان ِ شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست

گَرد ِ سُم ِ خران ِ شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت

هم بر چراغدان ِ شما نیز بگذرد

زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت

ناچار کاروان ِ شما نیز بگذرد

ای مُفتَخَر به طالع ِ مَسعود ِ خویشتن

تاثیر ِ اختران ِ شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید

نوبت ز ناکسان ِ شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن ِ دگر کسان

بعد از دو روز از آن ِ شما نیز بگذرد

بر تیر ِ جَورتان ز تحمّل سپر کنیم

تا سختی ِ کمان ِ شما نیز بگذرد

در باغ ِ دولت ِ دگران بود مدّتی

این گُل، ز گُلسِتان ِ شما نیز بگذرد

آبی ست ایستاده در این خانه مال و جاه

این آب ِ نارَوان ِ شما نیز بگذرد

ای تو رَمِه سَپُرده به چوپان ِ گُرگ طبع

این گُرگی ِ شُبان ِ شما نیز بگذرد

پیل ِ فَنا که شاه ِ بَقا مات ِ حُکم ِ اوست

هم بر پیادگان ِ شما نیز بگذرد

ای دوستان خَوهَم که به نیکی دُعای ِ سِیف

یک روز بر زبان ِ شما نیز بگذرد

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.