رفتن به محتوای اصلی

رابطه کودتای آذربایجان و قتل عام غازی ترکیه
آناتومی اسرار و یا ترور یک دولت
26.02.2015 - 16:55
برگردان:
آذرگون

قتل عام غازی استانبول در بین روزهای 12 تا 15 مارس سال 1995 در واقع عملیت نجات دولت جمهوری تورکیه برای تحت پوشش قرار دادن و پنهان کردن کودتای ناموفقی بود که توسط مدیریت ستاد کل نیروهای مسلح ارتش ترکیه، نخست وزیری و ریاست جمهوری تورکیه در جمهوری اذربایجان به کمک عوامل وابسته به دولت تورکیه انجام شده بود. با قتل عام غازی دولت ترکیه توانسته بود هم در مقابل افکار عمومی داخلی و هم در مقابل  افکار عمومی بینالمللی نقش خود در کودتای نا موقث جمهوری اذربایجان را پنهان کند و در واقع عملیات جنگ روانی که شروع کرده بودند با موفقیت نتیجه داد.

تا جای که من میدانم قتل عام غازی از گذشته تا به امروز بزرگترین عملیات تبلیغات روانی دولت جمهوری تورکیه است. زیرا این عملیات توانست تا به خوبی کودتای اذربایجان و نقش تورکیه در کودتارا از صدر اخبار جهان و تورکیه به استادی پنهان کرده تمام دقتها را به سمت قتل عام غازی منحرف کند.

حرکت کودتای تورکیه در اذربایجان بر علیه حکومت حیدر علی اوف بسیار خونین بود. بیش از 400 نفر در جریان عملیات این کودتا کشته شده اند. (مترجم: در قتل عام خوجالی 407 نفر کشته شده بودند) این نکته را نیز خاطر نشان کنم که در جریان این کودتا سازمان جاسوسی امریکا سیا و سازمان جاسوسی روسیه ک.گ.ب از نزدیک اتفاقات را رصد کرده و برای تاثیرگذاری در ان به شکل غیر مستقیم تلاشهای صورت داده  بودند.

 

تلاش برای افزایش نفوذ تورکیه در قفقاز و آسیایی میانه و فعالیتهای کودتا

 کودتای ناموفق تورکیه در ماه مارس سال 1995 توسط عوامل خود یعنی حزب جبهه خلق به رهبری ابوالفضل الچی بی در واقع واکنشی بود به اتفاقات ما قبل خود. به دلیل اینکه آن اتفاقات خارج از موضوع بحث این مقاله است به شکل مفصل به آن نخواهیم پرداخت اما تا حدی که به موضوع این مقاله مربوط باشد تلاش خواهیم کرد تا توضیح دهیم.

نکته جالب توجه در مورد این مسئله این است که زنجیره قتل عام محله غازی ترکیه با اتفاقات مسئله قره باغ که همین امروز هم در جریان است شروع شده و در طول زمان با سیاستهای جهانی و منطقه ای که بعدا شکل گرفته اند در هم مخلوط شده و ساختاری پیچیده پیدا کرده است.

بعد از انکه ساختار مرکزی اتحاد جماهیر شوروی در زمان گورباچوف شروع به ضعف نهاد ملتهایی که اتحاد جماهیر شوروی را تشکیل داده بودند شروع به تقویت و گسترش مرزها و سیاستهای خود کردند. بر همین اساس در 20 فوریه سال 1988  قره باغ  شوروی (بیش تر جمعیت ان ارمنی بود) طی رفراندمی قبول کرد تا با ارمنستان شوروی متحد شود . آذربایجان واکنش تندی به این نشان داد. به خاطر اینکه قرهباغ از لحاظ جغرافیای منطقه ای جزیره مانند در وسط خاک اذربایجان و داخل مرزهای اذربایجان قرار داشت.  این رفراندوم عناصر ملی ( مترجم: تورکگراها) موجود در اذربایجان را به حرکت واداشته باعث قتل عام های ارامنه در اذربایجان شد.

در اگوست سال 1990 حزب حرکت ملی ارمنستان موفق به پیروزی در انتخابات شد و استقلال ارمنستان را اعلام کرد. روسیه این رفتار ارمنستان را با کمک کردن به آذربایجان در سرکوب مقاومت ارامنه  موجود در قره باغی که در داخل مرزهای اذرایجان بود پاسخ داد. تعدادی از مناطق مسکونی موجود در قرهباغ یکی پس از دیگری به دست گروهها آذری افتاد. در 23 سپتامبر سال 1991 با نظارت روسیه و قزاقستان به قره باغی که داخل مرزهای اذربایجان بود خودمختاری دادند. سه هفته بعد از این توافقنامه یعنی در 18 اکتبر سال 1991 آذربایجان استقلال خود را اعلام کرد و ریس حزب کمونیست اذربایجان آیاز مطلب اوف به عنوان اولین ریس جمهور به حاکمیت رسید.

اما در اینجا وضعیت جالب توجهی وجود دارد.جریان سیاسی قدرتمند موجود در قره باغ حزب ملی حاکم بر ارمنستان نیست بلکه این حزب داشناک بود که جریان قالب در منطقه قره باغ بود. حزب داشناک موجود در  قرهباغ از حزب ملی ارمنستان یعنی از حکومت ارمنستان خواست تا توافق خودمختاری که در 23 سپتامبر سال 1988 خودشان هم جز امضا کنندگان آن بودند را تایید کند. حکومت ارمنستان این پیشنهاد را رد کرد و در اواسط سال 1992 طی عملیات نظامی که انجام داد تمام قره باغ را اشغال کرد. در جریان انجام این عملیات نظامی مرتکب قتل عامهای شدند (مهم ترینشان قتل عام خوجالی است) که واکنش منفی افکار عمومی جامعه جهانی را بر انگیخت.

حمله قره باغ از طرف ارمنستان باعث شد تا دولت ایاز مطلب اوف (به روسیه نزدیکتر بود) سقوط کرده به جای ان ابوالفضل الچی بی که تحت حمایت تورکیه بود جای بگیرد. اتفاقاتی که باعث سقوط ایاز مطلب اوف شد این بود که در می سال 1992 شهر شوشا و 6 روز بعد شهر لاچین و بعد از آنبا قتل عام خوجالی تمام حمایت مردمی خود را از دست داد و در انتخابات  7 اوریل سال 1992 ریاست جمهوری را به ابوالفضل الچی بی واگذار کرد.

بدین شکل ترکیه امکان پیدا کرد به وسیله حزب جبهه خلق به ریاست ابوالفضل الچی بی آذربایجان را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی تحت نفوذ خود در آورد. ترکیه با توسل به عوامل  تورک گرا – تورانگرا ی خود  امید داشت تا از نفت آذری سهم بزرگی به دست آورد. در کنار این با واسطه قرار دادن آذربایجان میتوانست با حرکت تا قلب آسیای میانه نفوذ خود در ان مناطق را افزایش دهد. باز هم با همکاری اذربایجان میتوانست سه چهارم مرزهای ارمنستان را محاصره کرده با توافق با گرجستان ارمنستان را به زانو در اورده به خودشان ملحق کنند.

اما ترکیه و آذربایجان در زمان کوتاهی متوجه خواهند شد که این مسئله به همین آسانی که تصور میکردند نیست. ارمنستان نزدیکی ترکیه و اذربایجان را با نزدیکی با روسیه پاسخ داد. (مترجم: اگر ابوالفضل الچی بی باشعارهای تحریک کننده تورانگرا همسایگان را بر علیه خود متحد نمیکرد و وارد کارزار سیاست اذربایجان نمی شد چنین اتحادی هرگز امکانوقوع پیدا نمیکرد.) تلاش کرد تاحرکت افقی اتحاد انکارا- باکو را با اتحاد عمودی مسکو- ایروان- تهران در هم بشکند.

ابوالفضل الچی بی پس از به روی کار امدن با متشکل کردن آذریهای قره باغ به مرکز ارامنه قرهباغ  یعنی شهر استپاناکرت(مترجم: خانکندی) حمله کرد. نزدیک به 40 درصد از قره باغ دوباره به دست گروههای آذری افتاد و ارامنه عقب نشینی کردند. در جریان این حمله آذربایجان از طرف روسیه مورد حمایت قرار گرفت زیرا رئیس جمهور وقت ارمنستان طر پتروسیان سیاست متمایل به امریکا داشت و این وضعیت روسیه را ناراحت میکرد. در مقابل  پیشرفت آذریها در میدان جنگ وزیر دفاع ارمنستان عوض شد. و واسکون مانوکیان به جای سرکیسیان نشست و در عین حالی که تمایلی چندانی به این کار نداشت اما در می سال 1992 دکترین مانوکیان را پذیرفت و جز کشورهایمستقلمشترکالمنافع  شد. البته که روسیه هم همین را می خواست. در همین دوره رابطه حزب ملی ارمنستان و حزب داشناک بحرانی شد و به بهانه اینکه طر پتروسیان عضو ک.گ.ب بوده و در حال برنامه ریزی برای کودتا است ریس حزب داشناک هاراییر ماروکیان  او را با انتشار یک حکم ریس جمهوری  از ارمنستان بیرون می اندازد.

از اواخر سال 1992 تا ماه مارس سال 1993 پس از آتش بس موقت جنگ دوباره با حمله قوای ارمنستان شروع میشود. احتمالا در همین موقع بود که روسیه حمایت خود از اذربایجان را متوقف کرده بیشتر به ارمنستان نزدیک میشود. در اوریل سال 1993 ارمنیها شهر کلبجر را اشغال میکنند و ترکیه به همین خاطر مرزهایش را به روی ارمنستان میبندد. با حرکت قوای ارمنستان 7 بخش اطراف قره باغ نیز به اشغال آنها در می اید. بدون شک پیشروی قوای ارمنستان خارج از قره باغ محصول استراتژی سیاسی معینی بود. هدف این بود که در نشستهای آتی سیاسی در موضع قدرتمند تری قرار بگیرند.

در مقابل پیشروی قوای ارمنستان در خاک آذربایجان ترکیه اعلام کرد که در کنار آذربایجان خواهد جنگید اما پس از اخطار روسیه مبنی بر اینکه ممکن است جنگ جهانی سوم شروع شود ترکیه عقب نشینی کرده نظاره گر ماجرا شد.

در مقابل پیشروی ارمنستان در جبهه اذربایجان مشکلات فراوانی شروع شد و بین فرمانده جبهه یعنی صورت حسین اوف و الچی بی مشکلاتی به وجود آمد. بعد از انکه الچی بی اقدام به خلع صورت حسین اوف از سمت فرمادهی جبهه در آوریل سال 1993 کرد صورت حسین اوف در شهر گنجه بر علیه الچی بی اقدام به شورش کرد. در مقابل این شورش الچی بی ریس مجلس یعنی حیدر علی اوف را از نخجوان به باکو دعوت کرد. حیدر علی اوف که برای کمک به الچی بی به باکو امده بود با قرار گرفتن در کنار صورت حسین اوف باعث شد تا الچی بی مجبور به استفا شود. به همین دلیل اختیارات ریاست جمهوری الچی بی به دست حیدر علی اوف افتاد و در اگوست سال 1993 با انتخابات حلیه گرانه انتخابات را با نتیجه 99 درصد ارا برنده شد.در جریان این جنگهای داخلی  (این یک کودتا بود) شهرهای اقدام، جبرایللی، فضولی، قوباتلی، زنگیلان به دست ارمنستان افتاد.

به دست گرفتن حکومت به وسیله حیدر علی اوف به همراه صورت حسین اوف (بعدها این دو نیز با هم اختلاف پیدا خواهند کرد) محصول همکاری روس ، امریکا و بریتانیا بود که ترکیه هیچ وقت نتوانست این وضعیت را در خود هضم کند. صورت حسین اوف از طرف روسها مورد حمایت بود و به وسیله سلاحهای که انها به جا گذاشته بودند مسلح شده بود. بریتانیا و امریکا از حیدر علی اوف حمایت میکردند. در همین زمان در سالهای 1993 بریتانیا و امریکا در مقابل طرفداران رژیم سابق در اتحاد جماهیر شوروی از بوریس یلتسین حمایت میکردند. زمانی که در پاییز سال 1993 پارلمان روسیه به دست بوریس یلتسین منفجر شد یلتسین توانست تمام قدرت را در دست بگیرد و در این میان از طرفبریتانیا و امریکا و به شکل خلاصه از طرف ناتو مورد حمایت قرار گرفت. سرایت کردن این همکاری تا قفقاز و قدرتمند شدن یلتسین در این موقعیت کاملا طبیعی بود.

با روی کار امدن حیدر علی اوف نفت آذری که زینت بخش رویاهای تورکیه بود به سمت شرکتهای امریکای و بریتانیای سرازیر شد. در سپتامبر سال 1994 با شرکتهای کشورهای که حیدر علی اوف را در رسیدن به حاکمیت کمک کرده بودند قرار داد نفتی به ارزش 5 میلیارد استرلینگ امضا شد که به نام قرارداد قرن شهرت یافت.

دقیقا بعد از این لحظه بود که تلاشهای ترکیه برای کودتا در آذربایجان شکل گرفت. ترکیه وقتی دید نفوذش در آذربایجان با کودتا بر علیه الچی بی از دست رفته است بر ضد آذربایجان سیاستهای جدیدی را به کار انداخت. این سیاستها از دو وجهه متمایز اما مکمل  همدیگر برخوردار بود. از یک طرف ترکیه تلاش میکرد تا با حکومت حیدر علی اوف رابطه نزدیک برقرار کرده ان را ادامه دهد و بدین شکل در انجا ریشه می دواند. و از طرف دیگر با تورانگرایان ( اینها در حزب جبهه خلق متشکل شده بوند) بر ضد حیدر علی اوف نقشه کودتا را حاضر کرده و شرایط سیاسی اذربایجان را به نفع خود تغییر میدادند.

در سال 1994 با فشارهای روسیه بین ارمنستان و آذربایجان قرارداد صلحی امضا شد و حل مسئله قرهباغ به دست گذر زمان سپرده شد. روسیه با حمله آذریها به ارمنستان و ترساندن انها و گوش زد کردن مسائل امنیتی به انها در سال 1992 الحاق ارمنستان به کشورهایمستقلمشترکالمنافع را فراهم کرد. به دین ترتیب در سال 1992 بین ارمنستان و روسیه پایه های یک رابطه استراتژیک برقرار شد. بعد از به دست اوردن این موقعیت، روسیه به واسطه ارمنستان تمامیت ارضی اذربایجان و گرجستان را تهدید کرد ( در گرجستان با مسئله اوستیا و ابخازیا و در اذربایجان با مسئله قرهباغ) و تلاش داشت تا هر دوی انها را به عضویت کشورهایمستقلمشترکالمنافع در اورد که البته دو سال بعد موفق به انجام ان شد.

بعد از رفتن الچی بی در سپتامبر سال 1993 آذربایجان حیدر علی اوف به عضویت کشورهایمستقلمشترکالمنافع در آمد اما در مقابل حضور نیروهای نظامی روسیه در اذربایجان از خود مقاومت نشان داد و بدون شک این را با تهدید روسیه به نزدیکی بیش تر به امریکا و بریتانیا محقق کرده بود. حیدر علی اوف متوجه شده بود که برای باقی ماندن حکومت باید تا حد معیینی منافع روسیه را نیز در نظر بگیرد، و در حد خودش استراتژی سیاست تعادل را در دستور کار قرار داده بود و با این سیاست تعادل برای خود میدان عمل بازتری فراهم کرده بود. اینکه بعد از کودتای ترکیه بر ضد حیدر علی اوف او هنوزر هم رابطه خود با ترکیه را ادامه میداد نیز بر اساس همین سیاست تعادل انجام میشد. حیدر علی اوف با تمام کشورهای که با یکدیگر رقیب بودند  رابطه نزدیکی بر قرار میکرد و بدین شکل تعداد آنتخابهای خود را متنوع نگاه میداشت. وقتی دولتی بر علیه او بیش از اندازه حرکت میکرد او ان کشور را با نزدیکی به کشورهای دیگر تهدید میکرد و بدین شکل موفق میشد تا در میان کشورهای مختلف فاصله یکسانی برقرار کند.

بعد از آمدن حیدر علی اوف به حاکمیت، روسیه برای سرنگونی او و به روی کار آوردن حکومتی نزدیکتر به خود چندین کودتا طراحی کرد اما در تمام موارد حیدر علی اوف توانست همه انها را دفع کند، و با وجود همه این کودتاها او رابطه خود با روسیه را هرگز قطع نکرد. دلیل سیاست ظریف حیدر علی اوف کمی هم ناشی از فشارهای تحمیل شده از طرف وضعیت موجود بود. روسیه هر چه قدر هم که ار حیدر علی اوف ناراضی بوده باشد به خاطر منافع خود مخالف به حکومت رسیدن حاکمیتی بدتر از ان بود. یعنی مخالف حکومتی بود که کاملا به یکی از کشورها وابسته باشد ( مانند الچی بی که کاملا وابسته به ترکیه بود) . به دلیل اینکه دوست نداشت با گزینه بدتر روبرو شود به تحمل گزینه بد را راضی بود.

بدین شکل روسیه تا سال 1994 نفوذ خود در کشورهای اذربایجان، گرجستان و ارمنستان را دوباره احیا کرده بود و این کار را با سو استفاده از کشورهای جنوب قفقاز بر علیه یکدیگر انجام داده بود.

در تمام این روابط مسئله قرهباغ دارای اهمیتی استراتژیک است و حل این مسئله با دور شدن روسیه از قفقاز ، آسیای میانه و حتی تضعیف روسیه در سطح بین المللی رابطه مستقیمی دارد.

در حقیقت ترکیه خواست پاسخ کودتای حیدر علب اوف را با کودتا بدهد. اما برای انجام این کودتادر ترکیه از نظر سیاسی به ملیگرای ترکی احتیاج بود. حرکتی که در آن زمان در اذربایجان قدرت داشت حرکت حزب ملی تورکیه م.ه.پ بود و ترکیه فقط به وسیله این حرکت و جریانات مشابه سیاسی میتوانست دوباره در اذربایجان فعال شود.

اما در ان دوره به خصوص در ترکیه به دلایل دیگری هم به این حرکات احتیاج بود :

افزایش ملی گرای کردی تا حد شورش.

قدرت گیری غیر قابل کنترل اسلام سیاسی (حزب رفاه) و امکان به قدرت رسیدن ان

 

نقشه کودتای ترکیه در آذربایجان و ابزارهای تشکیلاتی آن

آنکسی که کودتای آذربایجان را به دست حکومت کارا یالچین- چیللر داد ستاد کل نیروهای  نظامی ترکیه(مترجم:گنل کورمای) بود. در آن زمان محل طراحی چنین نفشه های ستاد کل نیروهای نظامی ترکیه بود نه حکومت ترکیه.

فعالتهای کودتای ترکیه در آذربایجان به دوران جنگ شدید روسیه و چچنها تصادف میکرد. به همین دلیل ترکیه انتظار داشت که روسیه واکنش کم رنگتری به این کودتا بدهد. سازمان جاسوسی ک.گ.ب و سازمان جاسوسی سیا این کودتا را از نزدیک دنبال میکردند. روسیه، امریکا و بریتانیا موفقیت این کودتا را نمی خواستند اما ترکیه با وجود همه اینها تلاش میکرد تا در انجا کودتا انجام دهد.

سطوح بالای دولت این کودتا را به آرامی اما ناشیانه طراحی کرده بودند. در این کودتا هر سازمانی نقش خود را داشت. حکومت به وسیله سازمانهای وابسته به خود روابط گستردهای در آذربایجان داشت، و در سایه این روابط گسترده به واسطه عوامل خود فعالیتهای احیای نفوذ سیاسی را در پیش گرفته  و جنبه عملی و اجرائی کودتا را انها به پیش مبردند.

در نقشه کودتا کارهای مهمی بر عهده ریاست جمهوری و ریس ستاد کل ارتش ترکیه(در اصل ستاد کل کودتا را انجام داده بود و ریاست جمهوری را جلو داده بود) قرار داده شده بود. تمام احتمالات ممکن پیش بینی شده بود. برای احتمال شکست کودتا نقشه ب وجود داشت که حقیقاتا به شکلی حرفه ای طراحی شده بود و در اتفاقاتی که بعدا اتفاق افتاد مشخص حرفه ای بودنش اشکار شد. ناشی بودنشان در انجام کودتا اشکار بود اما نقشه ب انها واقعا استادنه بود.

اجرای کودتا به عهده حکومت وقت گذاشته شده بود اما در صورت شکست برای ریاست جمهوری هم وظیفه ای تعیین شده بود. برای بعداز زمانی که عدم موفقیت در کودتا روشن شد، ریاست جمهوری ترکیه وارد عمل شده و به حیدر علی اوف در رابطه با کودتا اخطار خواهد داد و با این کار به عنوان ریس دولت و به عنوان دولت ترکیه نشان خواهد داد که نقشی در کودتا نداشه است و بدین شکل مانع آسیب دیدگی روابط بین دو کشور خواهد شد.

پس نقش ترکیه در این کودتا چگونه از دید افکار عمومی ترکیه و دنیا مخفی نگاه داشته خواهد شد؟

درست پس از این لحظه ریاست ستاد کل نیروهای ارتش ترکیه و ریاست نیروهای ویژه ترکیه (با نام قدیمی آداره جنگ های ویژه) وارد میدان خواهد شد ( همین نیروهای ویژه در جریان کودتا در پشت پرده تمام کمکهای لجستیک را بر عهده داشتند) و با انجام یک عملیات جنگ روانی افکار عمومی ترکیه و جهان را مشغول یک موش و گربه بازی خواهند کرد،بله نقشه این بود، اما پس چگونه انجام شد؟

کودتای اذربایجان در اطراف حزب جبه خلق و ریس آن ابوالفضل الچی بی شکل گرفت( در جریان کودتا در نخجوان بود). ترکیه در سازمان دهی این کودتا با کادرهای دولتی خودش به شکلی مخفی جای میگرفت و از پشت پرده آن را مدیریت میکرد.

اینکه سازماندهی کودتای آذربایجان مستقیما به دست حکومت جمهوری ترکیه و کادرهای دخیل در آن بوده در گزارش اقای کوتلو ساواش با نام گزارش سوسورلوک به شکلی واضح و روشن نشان داده شده است.( مترجم: کوتلو ساواش ریس وقت نیروهای ویژه ترکیه و سوسورلوک نام محلی در ترکیه است). 

ترکیه تلاش کرده بود تا بر ضد حیدر علی اوف تمام مخالفان آذری را در اطراف ابوالفضل الچی بی جمع کند: ریس جمهور سابق ایاز مطلب اوف، صورت حسین اوف که همراه با حیدر علی اوف در سرنگونی ابوالفضل الچی بی با هم حرکت کردن اما بعد ها با هم اختلاف نظر پیدا کردند، معاون وزیر امور داخلی و ریس گروه آمون روشن جواد اوف، تلاش شد تاهمه گی بر ضد حیدر علی اوف در اطراف ابوافضل الچی بی جمع شوند.

ترکیه با تعداد زیادی از جاسوسان و کادرهای دولتی خود در این کودتا شرکت کرده آن را هدایت کردند، سفیر ترکیه التن کارامان اوغلو، مستشار سازمان اطلاعات ترکیه میت ارتوغرول گوون، مشاور دینی سفارت عبدالقادر سزگین، انگین الان همان کسی که بعدها به ریاست نیروهای ویژه ترکیه منوسب شده و در حال حاضر طی عملیات بالیوز دستگیر شده است و طی کودتای اذربایجان نقش وابسته نظامی را بر عهده داشت( متجرم: انگین الان همان نظامی است که حالا در حزب تورکگرای حرکت ملی ترکیه عضو است و تصاویر ان هر روز در حساب کاربری چهرهگانلی و حزب ان و مدیای حرکت تورکگرای اذربایجان به عنوان قهرمان منتشر میشود)، مشاور مجلس ملی جمهوری آذربایجان و جاسوس دولت ترکیه فرمان دمیر کول، ریس بخش خارجی سازمان اطلاعات تورکیه میت یالچین آرتان، مستشار نخست وزیری ترکیه علی ناجی تونجر ( این دو با همدیگر به اذربایجان رفته فرمان دمیر کول را اوردند) ، وزیر دولت و مسئول از کشورهای ترکی ایواز گوکدمیر،همچنین اجار اوکان و کامیل یوجه اورال، طبق نوشته های محمد اویمور در سایت :

Atin.org

کورکوت اکین همه این اشخاص را به شکل یک گروه ویژه در 12 دسامبر سال 1994 به آذربایجان اورده بود. این که عبدالله چاتلی نیز در هنگام کودتا در اذربایجان حضور داشت در میان حقایقی است که بعدها اشکار شد.  این اشخاص اشخاصی هستند که تا به امروز شناخته شده اند ، البته بعضیها هم ناشناخته مانده اند.

نیروهای ویژه پلیس گروه آمون در اذربایجان به دست نیروهای عملیات ویژه ترکیه آموزش میدیدند و ریس این گروه روشن جواد اوف بود. در واقعدر هنگام کودتا گروه امون به عنوان قدرت مسلح کودتا در نظر گرفته شده بود و ان گروهی که در هنگام کودتا با نیروهای مسلح دولت جمهوری اذربایجان درگیر شدند همین گروه بودند و سر دسته انها روشن جواد اوف طی ان کشته شد. نکته جالب توجه مسئله این است که سردسته نیروهای ویژه پلیسی که به گروه آمون آموزش نظامی میداد یکی از درخشانترین عاملین عضو در شاخه فرماندهی نیروهای ویژه در پلیس ترکیه یعنی ابراهیم شاهین بود. او در جریان محاکمه اگنه گون دستگیر شد. یعنی حتی او نیز بدون شک در انجام این کودتا نقش ایفا کرده بود.

ترکیه حمایت مالی خود از کودتای اذربایجان را توسط سازمان خیریه خود انجام میداد. در این جا لازم است تا در مورد حامی مالی کودتا به نکته دیگری هم اشاره شود، تاجر عمر لطفو توپال که بعدها توسط دولت سایه کشته شد نیز جز کسانی بود که از این کودتا حمایت مالی کرد. بدین ترتیب ریاست ستاد کل اترش ترکیه این کودتا را از چند شاخه یعنی حکومت، به همراه سازمان اطلاعات ترکیه میت ( در ان زمان ریاستش بر عهده سونمز کوسال بود) به وسیله سازمان امنیت و انگین الان به پیش میبرد.

در مقابل شکست احتمالی کودتای که توسط حکومت ترکیه، ریاست ستاد کل ارتش ترکیه و ریاست جمهوری ترکیه در جریان بود برای توجیه و بی گناه نشان دادن دولت ، ترکیه تلاش کرد تا این تصور از خود که  این کودتا بدون اطلاع او انجام شده بود را به شکل وسیعی تبلیغ کند، حتی همین حلا هم این تبلیغات در جریان است و کسانی که مانند فرمان دمیر قول در کودتا نقشی بر عهده داشتند مثل طوطی این جمله را تکرار میکنند:" حکومت و ریاست جمهوری ترکیه بعدا متوجه کودتا شدند، کودتا در 10 مارس سال 1995 به اطلاع ریاست جمهوری دمیرل رسید و او حیدر علی اوف را از وجود کودتا مطلع کرد".

 

کلا دروغ

فرمان دمیر کول رفتار مامورین دولتی که در کودتا شرکت کرده بودند را به درستی اینگونه توضیح میدهد:" اگر عملیاتی که بر علیه حیدر علی اوف انجام شد موفق میشد میگفتند که این جوانان متعلق به ما هستند و اگر عملیات ناموفق میشد من را رها کرده و ادعا میکردند که کلا من را نمیشناسند و در نتیجه به من انگ کودتاچی زده از من دور می ایستادند، همان طوری که دومین احتمال اتفاق افتاد".

آنچیزی که فرمان دمیر کول اینجا مطرح کرد در واقع قراردادی است که سازمان اطلاعات ترکیه میت با انها بسته بود. میت با مامورانی که وارد این عملیات شده بودند چنین توافقاتی انجام داده بود و به نظرم این اشخاص نیز از اول با آن موافقت کرده بودند. عین همین اصل را در جریان تصادف سوسورلوک  زمانی که حالوک کیریجی که خود را از نزدیکان عبدالله چاتلی میدانست با تماس با یک تلوزیون خصوصی در سالهای 1996-1997 تکرار کرده در این سخنان فیلم وظیفه مان خطر را به عنوان مثال نشان داده بود و اینگونه القا کرده بود که وضعیت ما نیز چنین بود. در گزارشی که کوتلو ساواش با نام گزارش سوسورلوک تهیه کرده بود و به بهانه اسرار دولت بودن منتشر نشد اما بعدها به رسانه ها درز پیدا کرد  در قسمت کودتای اذربایجان در مورد نقش ترکیه در این کودتا اینگونه مینویسد:

"از طرف دیگر برای دست درازی به اذربایجان هم فرصتی پیدا شده است، با وجود مناقشات داخلی، نفت موجود در اذربایجان اشخاص بسیاری از همه مهمتر سیاستمداران را تحریک میکرد.به دلیل طولانی بودن سر فصل کودتای میت ترکیه در اذربایجان در الحاق شماره 8 گزارش مفصلا تقدیم شده است. همان طور که بعد از برسسی این نوشته مشخص خواهد شد سرچشمه این کودتا  مناقشات داخلی اذربایجان است، شورشی که با کمک ضمنی آیاز گوکدمیر ، اجار اوک کان، با اشتراک کامیل یوجه اورال  از ترکیه، ریس جمهور سابق آذربایجان ایاز مطلب اوف، وزیر سابق صورت حسین اوف و ریس گروه آمون روشن جواد اوف و با شرکت ابوالفضل الچی بی انجام شد با کم کاری و اشتباهات یا برنامه عمدی مسئول نماینده وزارت اطلاعات ترکیه شعبه باکو ارتوغرول گوون در وزارت توسعه و همکاریهای ترکیه  یعنی فرمان دمیر کول بروز کرده است.

میت در 10 مارس 1995 از تحولات اگاه شده، به وسیله ریاست جمهور محترم به حیدر علی اوف اخطار داده بود.

در جواب سوالمان که فرمان دمیرکول به چه کسی وابسته است، مستشار محترم مامور سازمان اطلاعات بودن ایشان را تایید کرده است.

قبلا از طرف ما به ریاست جمهوری محترم توضیح داده شده است اما به شکلی مختصر: من توضیح دادم در کوتای طراحی شده طرف ترک هم شرکت کرده بود، به جواد اوف و طرفداران انها از طرف ترکیه کمک داده شده بود، به همراه سازمان اطلاعات سازمان امنیت هم در کار بود، ماموران نیروهای عملیات ویژه به گروههای که در مناطق مخالف قرار داشتند آموزش داده بود، مواد منفجره و سلاح حمل کرده اند، در جلسات مختلف فرمان دمیر کول با سفیر روسیه به دفعات جروبحث کرده، از باکو به قصد دیدار با الچیبی حرکت کرده بود، وجود نظارت شدید امنیتی در راهها را مخابره کرده بود، ولی بصیرت و اگاهی لازم برای گیر نیافتادن را از خود نشان نداده بود، با مباحثات مختلف لیستی از نام کسانی که قرار است در حکومت الچی بی صاحب پست شوند حاضر کرده بود، وخودش هم قرار بود معاون ریاست جمهوری شود ، از نظر خودشان همه چیز را روشن کرده بودند، اما زمانی که به تاریخ کودتا نزدیک شدند وخامت اوضاع را درک کرده و با وارد کردن ریاست جمهوری به این جریان، مثلا به علی اوف اخطار داده و بدین شکل خودشان را بی تقصیر نشان داده بودند، در حقیقت علی اوف از همه چیز مطلع بود، و اینکه اشخاص نزدیک به جواد اوف در واقع ماموران قدیمی سازمان ک.گ.ب و مامور علی اوف بودند، اتفاقات با اجازه و اگاهی علی اوف به شکلی که به نفع او شود جهت داده شده بود، و از دید میت و ترکیه به شکل یک کمدی تلخ جریان پیدا کرده بود،بعد از گزارش من در بالا جناب سونمز کوکسل فقط به اصطلاح کمدی گزارش من اعتراض کرده بود.

فرمان دمیر کول بعداز اتفاقات در وسط ماجرا رها شده، درحالی که قصد داشت معاون ریاست جمهوری از طرف سفارت ترکیه شود، اینکه او وارد چنین کارهای شود را چه کسی گفته بود؟ سفارت ترکیه گفت: هر کاری میکند بکند و با این جمله اجازه ندادند وارد سفارت شود و در نتیجه در خانه مشاور خدمات دینی سفارت اقای عبدالقادر سزگین مخفی شد. حاکمیت علی اوف با اصرار در خواست داشت که از دمیرکول بازجوی شده و سپس ازاد شود  اما دستورات صادره از انکارا مانع ان شده بود ، و در نهایت مستشار نخست وزیری علی ناجی تونجر به همراه  مدیر یکی از ادارات میت به وسیله یک هواپیمای ویژه به باکو فرستاده شده و تقریبا با وضعیتی شبیه به التماس پس از 6 ساعت علی اوف را راضی کرده فرمان دمیرکول را به ترکیه آوردند. و این موضوع که کنعان گورال که در ظاهر تاجر بود را در انجا فدا کرده و او در انجا محاکمه شد را در همان جلسه با فرصتی که پیش امد به اطلاع نخست وزیر محترم رسیده بود. کاملا اشکار شده است که : ترکیه در یک کشور دوست اقدام به کودتا کرده است. زمانی که نماینده رسمی میت ارتوغرول گوون به همراه سفیرمان تلاش کردند تا به علی اوف القا کنند که با جواد اوف خوب رفتار کرده، و در جهت رفع شک و شبهات عمل کند او به شکل شدیدی از خود واکنش نشان داد. گفتن این جمله از طرف ما "بدون تصویب و مطلع کردن ستاد " دلیل واکنش را توضیح میدهد.این درحالی است که سیاست موجود در باکو را وزارت امور خارجه و سفارت در حال  اجرا کردن بود. اینکه میت خارج از این چهاچوب حرکت کرده است اشکار است. (کوتلو ساواش، گزارش سوسورلوک)

در گزارش کوتلو ساواش قسمتی که به نقش ریاست جمهوری میپردازد خیلی مبهم است:

فرستاده شدن مستشار نخست وزیری به باکو، اینکه اتفاقات با کمک اراده سیاسی ما انجام شده را نشان میدهد. این موضوع که ایا این اتفاقات به اطلاع ریاست جمهوری رسیده است یا نه از طرف ما تحقیق و برسسی نشده است. اما این موضوع یعنی وارد کردن ریاست جمهوریمان در پایان کار برای پنهان کردن ماجرا موضوعی است که ارزش تحقیق را دارد. موضوع باید با تمام ابعاد ان حتی بدون مخفی کردن ان از دید افکار عمومی مورد تحقیق قرار بگیرد. در حال حاضر اذربایجان این موضوع را به روشنی کامل در حال بحث و گفتگو است.(نوشته کوتلو ساواش)

درواقع کوتلو ساواش با وجود اینکه از حضور حکومت و ریاست جمهوری در این اتفاقات اطلاع داشت گزارش را طوری نوشت تا انها را تبرئه کند. به دلیل القا این موضوع از طرف دولت که این اتفاقات اسرار دولت هستند او گزارشی که بتواند انها را تبرئه کند حاضر کرده بود. اما به شکلی ظریف در میان سطور گزارش اینکه دولت به شکلی دولتی در این اتفاقات حضور داشت را اشکارا بیان کرده است.

در جریان کودتا فرمانده گروه آمون کشته شده و در کنار آن بیش از 400 نفر انسان کشته شده بود. عدم موفقیت کودتا در اوایل مارس سال 1995 دیده شد و از 10 مارس 1995 نقشه ب شروع به کار کرد. آن نقشه ب در واقع این بود که ریاست جمهوری و نخست وزیری شخصا با تماس با حیدر علی اوف به دروغ بگویند که خبر یک کودتا را دریافت کرداند و اینکه نشان دهند جمهوری ترکیه در این اتفاقات نقشی نداشته است. در 10 مارس 1995 هم ریاست جمهوری و هم نخست وزیری ترکیه با تلفن با حیدیر علی اوف تماس گرفته و به دروغ او را از وجود کودتای که مثلا همین حالا از آن مطلع شده بودند مطلع کردند. در بالا همان طور که در گزارش کوتلو ساواش مشخص است حیدر علی اوف از قبل از همه چیز باخبر بوده است.

پس ریاست ستاد کل ارتش ترکیه ( در آن زمان ریاست ان را اسماعیل حاککی کارا دایی بر عهده داشت) در آن زمان در حال انجام چه کاری بود ؟؟

او هم به وسیله فرماندهی نیروهای ویژه مشغول انجام عملیات جنگ روانی بود. دو روز پس آن که نقشه ب شروع به کار کرد یعنی 12 مارس 1995 در محله غازی استانبول که اکثر جمعیت ان را انقلابیون علوی مذهب تشکیل میدادند  سه قهوه خانه به رگبار بسته شده دست به تحریک مردم زدند.

 

قتل عام غازی و نقش  فرماندهی نیروهای ویژه در آن

گسترش و نفوذ مخفی  ستاد کل ارتش ترکیه در داخل دولت و در میان مردم به وسیله فرماندهی نیروهای ویژه انجام میشود. در زمان ریاست یاشار بویوک انیت در ستاد کل ارتش ترکیه، فرماندهی نیروهای ویژه  کلا تبدیل به یک سپاه شد. این تغییر خود گویای افزایش فعالیتهای آن در زمانهای اخیر بود. به وسیله فرماندهی نیروهای ویژه ستاد کل ارتش ترکیه در داخل ادارات ، در داخل تشکیلات پلیس، در داخل سیستم قضای، در داخل احزاب سیاسی، در داخل سازمان اطلاعات، در داخل تشکلهای غیر دولتی، در داخل حکومت و غیره نفوذ و گسترش یافته در پشت پرده بر جامعه نظارت داشته در زمانهای لازم دست به انجام بعضی عملیاتهای میزدند.

در حقیقت درجریان تحقیق در مورد پرونده ارگنه گون به دلایل انکار ناپذیری دست پیدا کردند که رابطه موجود  بین کودتای آذربایجان و قتل عام غازیرا اشکار میکرد. مهمترین انها، شخصی با نام عثمان گوربوز میباشد که به همراه 22 نفر دستگیر شده بازجوی شده و هنوز هم در زندان به سر میبرد.در جریان بازجوی او اینکه او شخص کلیدی سازماندهی اتفاقات غازی بود اشکار شد.

بر اساس اطلاعاتی که در جریان بازجوی عثمان گوربوز به دست امد، شخصی با نام بولنت اوزتورک که به دروغ از ارتش اخراج شده بود( این شخص در اصل از ارتش اخراج نشده بود بلکه با ظاهری که گویا اخراج شده به قسمتهای زیر زمینی و مخفی منتقل شده بود)  عثمان گوربوز را انتخاب کرده و به رغم اینکه مثلا از ارتش اخراج شده است به او آموزشهای جنگهای ویژه و جنگ روانی داده و در تاریخ 12 مارس 1995 برای انجام قتل عام  به محله غازی فرستاده بود.

در اینجا آنچیزی که باید پرسیده شود این است که: این عثمان گوربوز در محله غازی با آدمهای که به هیچ وجه آنها را نمیشناخت چه ارتباطی داشت ؟ آیا این انسانها دیوانه بودند که به سمت اشخاصی در قهوه خانه که به هیچ وجه شناختی از انها نداشتند شلیک کرده انها را به قتل برسانند؟؟؟ این اشکار است که کسانی انها را به انجا فرستاده بوند، اما در جهت کدام هدف سیاسی این کار را انجام دادند؟

 

چه کسانی و چرا آنها را برای انجام قتل عام به محله غازی فرستاده بودند؟

آنها را دولت با واسطه گری فرماندهی نیروهای ویژه به غازی فرستاده بودند. دولت قدرت حرکتهای انقلابی در ان محله و واکنش سریع انها به حمله انجام شده را به خوبی میدانست. عثمان گوربوز و افرادش با به رگبار بستن قهوه خانه ها مردم موجود در آن محله را به وسیله جریان سیاسی انقلابی موجود در انجا به حرکت در اورده و درگیری نیروهای انظامی با انها را ترتیب دادند. به وسیله ماموران نفوذی در داخل پلیس عمدا به سمت مردم تیراندازی کردند تا تلفات افزایش پیدا کند. با افزایش تلفات مردم بیشتر تحریک شده و تظاهرات به مناطق دیگر گسترش پیدا کرد ( برای مثال محله مصطفی کمال که در جریان تظاهرات آنجا 5 نفر کشته شدند) و بدین شکل این اتفاقات تبدیل به اخبار روز کشور و دنیا شده و افکار عمومی جهان متوجه نقش جمهوری ترکیه در کودتای  آذربایجان نشدند. و بدین شکل نقش ترکیه در این کودتا فقط در گزارشات سرویسهای جاسوسی منعکس شد.

اما این عملیات تبلیغات روانی دست آوردهای دیگری را نیز برای دولت و به خصوص ستاد کل ارتش داشت:

قدرت جریانات انقلابی را سنجید و مشاهده کرد که در هنگام یک تحریک عمومی چه کاری انجام میدهد و اینکه چه میزان از مردم را به حرکت در می آورد. در عین حال باعث شد تا اعضای مخفی جریانات انقلابی افشا شده در آینده طی قتلهای که فاعلان ان نا مشخص است( مانند حسن اوجاک) تسویه شوند.

قتل عام غازی و اتفاقاتی که پس از ان رخ داد، توانست در تهیه پروتکلی با نام کمک کارپلیسامنیتعمومی که در سال 1997 به تصویب رسید سهمی عملی ایفا کند. همان طوری که  معلوم شد در نتیجه کمبود نیروهای پلیس در غازی گروههای ارتشی وارد میدان شده و کنترل را تامیین کردند. به نظرم بعد از این آزمایش بود که پروتکل  کمک کار پلیس امنیت عمومی حاضر شده بود.

 

قتل عام غازی و ترور رسمی دولتی

به دلیل ارتباط بسیار نزدیک قتل عام غازی با طراحی کودتای آذربایجان ، و به دلیل اینکه این قتل عام در جریان این کودتا طراحی شده بود، و به دلیل اینکه با تایید مستقیم دولت به حقیقت پیوست پس ترور رسمی دولتی بود.

سطوح بالای دولت ، بخشی از مردم خودش را، به با نام منافع عالییه ملت و دولت فدا کرده و ماند پول خورد بی ارزش آنها را خرج کرده است. آنها را فرای مفهوم شهروندی به دید ابزاری که میتوان ان را در جهت اهداف مختلف به کار برد نگاه کرده است.

قتل عام قاضی، عملیات جنگ روانی موفق دولت جمهوری ترکیه برای پنهان کردن کثافت کاریهای خود در جریان کودتای آذربایجان بود. زیرا حتی هنوز هم کسی بین این دو قضیه ارتباطی برقرار نمیکند و عاملین این جنایت نتنها محاکمه نشده بلکه حتی به آنها به دید اشخاص محترم نگریسته میشود. سازماندهی موفق این عملیات جنگ روانی به طراحی متفکرانه  و محتاطانه آن مربوط است. شاید اگر دولت در غازی عملیات اطلاعاتی موفق نداشته بود و یا وضعیت اجتماعی و سیاسی آنجا را خوب انالیز نکرده بود به چنین موفقیتی دست پیدا نمیکرد.

ترور رسمی دولتی همانند ماجرای غازی یعنی ذهنیتی که منجر به انجام عملیات ترور سازماندهی شده بر علیه مردم خود میشود فقط  ذهنیتی است که میتواند در رژیمهای فاشیستی ( هیتلر، موسولینی، فرانکو، سازار وغیره) دید. دولت قوانین رسمی خود را( همان قوانینی که امروز حزب ا.ک.پ با سرو صدا دروغین ادعای از دست رفتنش را دارد) خودش به دست خود به زیر پاهایش انداخته بی ارزش میکند.

در اصل از رابطه بین کودتای اذربایجان و قتل عام غازی بسیاری در داخل دولت مطلع هستند. به طور مثال کوتلو ساواش و دادستانهای ارگنه گون و غیره . بسیاری از ان مطلع هستند اما به عمد خاموشند.

حرکت جریان انقلابی باید ذهنیت افکار عمومی را برای محاکمه و محکوم کردن کادرهای دولتی که در این قتل عام شرکت داشتند از همه مهمتر اسماعیل حاکی کارادایی، تانسو چیللر و سلیمان دمیرل اماده کرده اعتراضات مردمی را تشویق کنند. به خصوص در این برحه از زمان که با دادگاههای ارگنه گون تمام کثافت کاریهای اینها جلوی چشم ملت اشکار شده است باید از فرصت به دست امده استفاده کرد و مسئولیت خود در قبال افرادی که در قتل عام غازی و هم قتل عام  1 مارس که به کشته شدن 23 نفر از انقلابیون دمکرات منجر شد انجام دهند.

عاملین این قتل عام، هیچ وقت فراموش نکنند که هزینه کارهای که انجام داده اند را روزی به حرکت کمونیست انقلابی خواهند پرداخت .

این مردم دیر یا زود حقوق خود را به شدیدترین وجه طلب خواهند کرد!

 

مترجم آذرگون

2.26.2015

اصل مقاله به زبان ترکی الفبای لاتین:

http://www.sendika.org/2010/03/azerbaycan-darbesi-ve-gazi-katliami-arasindaki-baglanti-uzerine-bir-devlet-sirrinin-ya-da-devlet-terorunun-anatomisi-kemal-erdem/

برای خرید کتاب مهم گزارش سوسورلوک که توسط ریس فرماندهی نیروهای ویژه ترکیه (که یک اسلامگرا تورکگراست) نوشته شده است به لینک زیر مراجعه فرمایید.

http://www.nadirkitap.com/kutlu-savas-in-hazirladigi-susurluk-raporu-tam-metin-kitap2813912.html

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.