رفتن به محتوای اصلی

گزارش، به پای دررهان ِ پس از اين
03.03.2015 - 06:45

 

 

 

 فرصت، فراخ بود در نقطه چين:
تا پيش، در زمان
تا بعد، در زمين.
(در امتداد بی توقف حرکت
هرچند سخت تر از راحت)

ساعاتِ قبل
در بين راه نمی ماندند
زيرا
ساعاتِ بعد
ما را ـ گشاده روی ـ
به خود
         می خواندند

اينسان
در انقطاع مندرس وقت
پيوسته وارث تداوم خود بوديم
از جزء جزء، تا نهايت تعميم.
بيرونِ هرچه روز و شب و ساعت و دقيقه و
تقويم

ضمناً هميشه باد می آمد.
يعنی که:
(پيش و کم)
در اهتزاز بود و بازنمی ماند
از پيچ و تاب خود
 پرچم

بی شک یقين تمام معنی ما بود
اما
ـ گيرم که بی هوا ـ
گاهی هوای شک
                      می کرديم
و بعد
بر شک خويش فايق
گم می شديم
در عطر احتمال شقايق

(از روز های خالی بی تغيير
پل می زديم تا
شب هايمان هميشه پر از رؤيا
و آرزوی محتمل تعبير)

ای پای در رهان ِ پس از اين
در نقطه ی
 آغاز ما!
آسان نبود، نه
اما
(باری به هر جهت)
اين بود راز ما

 

www.ghoghnoos.org

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمد علی اصفهانی
سايت ققنوس

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.