رفتن به محتوای اصلی

آيا حضور رژيم در بغداد و دمشق و صنعا يک پيروزی ملی است؟
03.03.2015 - 21:13

 

دوست جوانی از رهروان مکتب پان ايرانيسم ، در پيامی تلفنی روی پيامگير تلويزيون "ايران فردا " به گلايه گفته بود ، شما که خود را رهرو راه بختيار و مصدق ميدانيد و با زنده ياد عاملی تهرانی و فروهر و پزشکپور دوستی و همدلی داشته ايد چرا از گسترش نفوذ ايران در منطقه و حضور پررنگ سپاه در عراق و سوريه و لبنان و يمن شادمان نيستيد؟ مگر بحرين مال ما نيست پس چرا به تلاشهای دولت ايران برای سرنگونی آل خليفه و بازگرداندن بحرين به دامان وطن ، با ترديد مينگريد و آن را خلاف مصالح ملی ميدانيد ؟

به گمانم موضوع آنقدر اهميت دارد که نه تنها در يک نوشته بلکه در يک بحث و فحص عميق بايد به آن پرداخت . اين سخنان که بعضا از دلهای پاک سرشار از عشق به وطن سرچشمه ميگيرد ، حرفهای خطرناکی است . از آن دست که جوانان ألمانی را در دهه ۳۰ قرن بيستم ميلادی به زير پرچم هيتلر و بستر نازيسم کشاند . ما همه سرفرازی ، اقتدار و پيشرفت سرزمينمان را در پرتو برپائی مردمسالاری در يک حکومت ملی و سکولار که حقوق آحاد ملت ايران را بی توجه به جنس و نژاد و مذهب به رسميت بشناسد و تنوع فرهنگی ايرانيان را ارج نهد ،در صلح و آرامش با همسايگان و عالميان باشد ، آرزو ميکنيم و شماری از ما ۳۶ سال است هريک بقدر کفايت و قابليتهای خويش در راه تحقق اين آرزو کوشيده ايم . اما هيچگاه راضی نميشويم فراشدن پرچم اسلام ناب انقلابی محمدی از ئوع ولائيش را در قتلگاه های سوريه و عراق و مزار دوطفلان مسلم در کوفه و پارک امام در جنوب لبنان و حالا در خيابانهای صعده و صنعا ، به عنوان پيروزيهای "ايران " و گسترش نفوذ "تهران " در منطقه ( آنگونه که کارشناسان بی بصيرت و نادان غربی به خورد جهان ميدهند ) ، به ما قالب کنند. اگر تجاوزات داعش را محکوم ميکنيم و با مردم عراق و سوريه همدرديم که در برابر آدمخوارانی از نوع داعش قرار گرفته اند بايد اين حقيقت را نيز برزبان آوريم که در نگاه سنی های عراق و سوريه و يمن ، وابستگان رژيم ولايت فقيع اعم از سپاه بدری و جيش المجاهدين عراقی و حزب الله لبنانی و انصار الله يمنی و اهل بيت ولايت سپاه ، داعشيان ديگری هستند که همان کارهای داعش را منتها با رندی و تزوير بيشتر ميکنند .

ولادت داعش

پرانتزی باز ميکنم پر از اشک چشم و سپس به بحث اصلی باز ميگردم .( کمتر از يکماه مانده به پيروزی انقلاب در ديماه ۵۷ خبرنگار اطلاعات از مشهد گزارشی برای من به سرويس سياسی که دبيرش بودم فرستاد . گزارشی مصور که پشتم را لرزاند . چند ماهی با ديدن تصاوير کشته شدگان سينما رکس آبادان خواب راحت نداشتم و با آنکه ميدانستم هاشم عبدالرضا آشورفرمان به آتش کشيدن سينمارا از نجف و يکی از ياران امام ! گرفته بودو تکبعلی زاده توسط محمد رشيديان از سربازان امام در آبادان به او معرفی شده و فؤاد کريمی و محمد کياوش ، همکاری نزديک با او داشته اند چنانکه زنده ياد دکتر محمد رضا عاملی تهرانی در مقام وزير اطلاعات و جهانگردی در آن جلسه ويژه با سردبيران و دبيران سياسی روزنامه های اطلاعات و کيهان و آيندگان و... يکشب پيش از به آتش کشيده شدن سينماها و بعضی از مراکز دولتی از جمله ساختمان وزارت اطلاعات در خيابان کاخ که محل کار دکتر عاملی تهرانی بود، اين حقايق را با ما در ميان گذاشته بود اما هنوز هم توپخانه تبليغات ضد شاه و رژيم سلطنتی که گلوله هايش را توده ای ها مهيا ميکردند و توپچی هايش بر منبر شليک آن را عهده دار بودند ، بيش از حقايقی که رژيم منفعل با شرم و حيا و زير لبی عنوان ميکرد ، بر عام و خاص اثر داشت . زنده ياد دکتر عاملی تهرانی به نقل از شريف امامی ميگفت مردم که باور نميکنند مقام قدسی – اشاره به خمينی – دستور کباب کردنشان را بدهد ما صد مدرک هم که رو کنيم ميگويند ساختگی است پس بهتر است چيزی نگوئيم و دست بالا قصه حسين کرد شبستری را نقل کنيم –

باری تصاوير و گزارش ارسالی خبرنگارمان در مشهد ، از شکم دريدن ستوان جوانی بود که همسر در حال وضع حمل خود را به بيمارستان شاهرضای مشهد برده بود .

از آنجا که جلوی بيمارستان تظاهراتی بر پا بود و شمار زيادی از مردم به دعوت شاگرد برگزيده امام شيخ علی تهرانی همسر بدری خانم همشيره آقای خامنه ای در آنجا جمع شده بودند ، ستوان جوان بهمراه همسرش در داخل آمبولانس بيمارستان نشسته بود . وقتی آمبولانس جلوی در بيمارستان رسيده بود ، دربان به راننده آمبولانس گفته بود دور بزند و بيمار را به درب شرقی بيمارستان ببرد چون امکان بازکردن در وجود ندارد دربان ميترسيد با بازشدن در مردم به داخل بيمارستان هجوم ببرند . ستوان جوان که از درون آمبولانس شاهد اين بحث بود و همسرش را ميديد که دچار خونريزی شده و از درد به خود می پيچد دل به دريا زده و از آمبولانس خارج شده تا شايد بتواند دربان را به باز کردن در بزرگ بيمارستان راضی کند و مطمئن بود مردم نيز با ديدن وضع همسرش اعتراضی نخواهند کرد . باقی گزارش خبرنگارمان تکان دهنده بود به محض اينکه مردم فردی را در لباس نظامی ديده بودند فرياد ساواکی ساواکی بلند شده بود و در کوتاه زمانی اين ستوان بيگناه را به دستور آشيخ علی تهرانی بعد از کتک زدن وحشيانه و دريدن يونيفرمش ، در ميان ضجه ها و اشک همسر در حال زايمانش به درختی بسته و شکمش را دريده بودند . تصاوير ، چنان بود که نزد زنده ياد غلام حسين صالحيار سردبير رفتم و پرسيدم آيا ما ميتوانيم چنين تصاوير و گزارش همراهش را چاپ کنيم ؟ به لرزه افتاده بود داد زد نه ، فقط کوتاه خبر را بده و ... تصوير دوم را خود از نزديک ديده بودم و در دوربين عکاس روزنامه که همراهم بود نقش زده بود. بر پشت بام مدرسه علوی ، اجساد چهار ژنرال بر برف و پيرمردی بيرحم که به تماشای خون آمده بود تا نماز بامداديش بر سجاده خون اقامه شود و کابوسی که تا امروز همراه من است تازه سه روز از به تخت نشستن نماد مسلم اسلام ناب انقلابی محمدی ناب ، گذشته بود .

تصوير سوم و چهارم و پنجم ، پيکر حونين و پاره پاره مرحوم سيد جواد ذبيحی ، سينه و سر درخون غرقه دکتر سيد محسن بهبهانی ، پيکر شکسته تقی روحانی و اعدامها و اعدامها و افتخار هادی غفاری برای گلوله در گلوی مرحوم هويدا زدن را داشتيم . تخريب مقبره رضا شاه و انتقال سنگ قبر تاريخی و گرانبهای ناصرالدينشاه را هم تماشا کرديم تا به لشکر کشی شيخ صادق خلخالی قاض القضات سيد روح الله مصطفوی به شيراز رسيديم . شيخ رفته بود تا شيراز اسلامی را از ننگ تخت جمشيد و مزار کوروش کبيرپاکسازی کند. به زنده ياد دريادار مدنی تلفن کردم که صحت و سقم خبر را جويا شود . در سفر بود با دريادار علوی سخن گفتم و قرار شد از مدنی خبری بگيرد . مرحوم صفی پور مدير مجله اميدايران که سردبيری اش را برعهده داشتم از ناراحتی به خود می پيچيد . سرانجام به ياری بزرگمرد ملی و خويش پدری زنده ياد مهندس احمد زيرک زاده ، توانستم با مرحوم نصرت الله امينی استاندار فارس ، شهردار تهران در دوران حکومت ملی زنده ياد دکتر محمد مصدق و يکی از وکلای او تلفنی در شيراز در دفترش گفتگو کنم . آن بزرگمرد که در غربت در واشنگتن نيز به ديدارش رفتم و مهر هميشه اش گرمابخش أن ديدار در حضور همسر نازنين و دختر روشن انديش و آزاده اش بود گفت مگر امينی مرده است که شيخ ديوانه به تخت جمشيد آسيبی برساند . با اهل شيراز ميرويم و جلوی بولدزرها و آدمکشانش را ميگيريم و چنين کرد . نمادهای ظهور داعش را ميديديم و باور هنوز نداشتيم که ميوه باغ ولايت طعم مشابهی با ميوه حديقه زيتونی الجزايری وابن لادن و ابومصعب زرقاوی و ملاعمر طالبان و ابوبکر بغدادی دارد .

درکردستان در همان ماههای نخستين انقلاب ، تصاوير مردان و زنان دلاور دمکرات و کومله را ديديم که گردنشان را با طناب و زنجير به پنجره بسته بودند و بعد با چاقو سينه هاشان را ميدريدند و يا با گلوله چشمهايشان را ميدراندند . مدرسه اسلام ناب انقلابی محمدی مرتب فارغ التحصيل بيرون ميداد . تجاوز به زندانيان باکره در شب اعدام ، شکنجه های غير قابل باور به اسم تعزير ،و موج موج کشتگان و آبادانی بهشتهائی که به تصرف زهرا و زينب و رقيه و رضا و حسين در آمده بود .سنگسار هم کردند ، دست و پا هم بريدند ، چشم درآوردند ، سر بختيار را بريدند پيکر فرخزاد را کارد آجين کردند ، شانه برومند و گلوگاهش را دريدند ، مختاری و يوينده را گردن شکستند و پروانه و داريوش را آماج ضربه هائی کردند که با ذکر علی و زهرا بالا و پائين ميشد . وقتی به سراغ حاجی زاده شاعر رفتند کودکش را نيز سينه شکافتند تا چيزی از جدشان حرمله کم نداشته باشند . تفاوت داعش شيعه با داعش سنی تنها در اين خقيقت دوگانه خلاصه ميشود ، اول أنکه داعش و القاعده و جبهه نصرت و ... به تقيه و تظاهر و داشتن رئيس جمهوری خوش پوش و وزير خارجه تحصيلکرده آمريکا با متانت و ادب و دانش ، اعتقادی ندارند . آنها همانند که ميبينيم و ميشنويم .

يکباره همه آثار تاريخی را به اسم اينکه مظهر شرک است ، اگر نتوانند به دلالهای ترک بفروشند ويران ميکنند . و وقتی ميخواهند اسلام ناب را پياده کنند خيلی راحت سرميبرند و آتش ميزنند و سنگسار ميکنند و آدمهارا از طبقه ششم ساختمان به زير می اندازند .

جزء بعدی حقيقت مستقيما به ما مردم برميگردد . مقاومت فرهنگی ما ، ترس رژيم از يک واکنش غير قابل پيش بينی ، و روحيه اکثريت مردم ايران که با افراط خاصه در ديانت سازگار نيست و بعد کارهای مؤثر و دگرگون ساز آن پدر و پسر در ۵۷ سال سلطنت پهلوی و مبارزات و افشاگری های اپوزيسيون در داخل و خارج کشور ، همگی در تخفيف تب داعشی شدن تمام عيار اهالی ولايت فقيه ، تأثير جدی داشته است . وگرنه مطمئن باشيد بساط برقع برای زنان و دختر بچه ها و ريش رهاکردن مردان و پوشيدن لباده برای رجال با سرپوش طالبانی و تعطيلی سينما و تئاتر و گردن زدن و دست و پا بريدن در چهارراهها و منع ورزشهای مدرن ، و منع تحصيل زنان بعد از دوره ابتدائی ،و ازدواج با نه سالگان ، امروز در وطن ما نيز ساری و جاری بود .

پرانتز پراشک چشم را با روايتی ميبندم که بخشی برگرفته از سخنان خانم "فيان دخيل" نماينده پارلمان عراق از اقليت ايزدی است که عنايات اسلام ناب انقلابی داعشی شامل حال هزارن تن از آنها شده است و بخش ديگر از سخنان يکی از همکاران سعيد مرتضوی است که پس از گريز به خارج در ديداری دوساعته حرفهای تکان دهنده ای زد و بعد از سوی يکی از دولتهای اروپائی با توجه به اطلاعات ويژه ای که از بيت رهبر و آدمهای آنجا و ارتباطات با گروههای تروريستی داشت ، هويت جديدی گرفت و در نقطه ای در حفاظت کامل استقرار يافت . از او با نام حميد ياد ميکنم . خانم فيان دخيل که اشکها و ناله هايش در پارلمان بگاه سربريدن ايزدی ها و فروش زنانشان و تجاوز به دختران هشت و نه ساله شان را بسياری از ما در تلويزيونهای محلی و بين المللی ديده ايم پس از آزادی جبل سنجار در کردستان عراق توسط پيشمرگه های کرد سفری به ديارکرد . در پی اين سفر روايتی هولناک از جنايات داعش بازگفت از جمله اينکه وقتی از کامجوئی با دخترکان خردسال سير ميشدند دست به بازی وحشتناکی ميزدند ، با انگشت و يا چاقوت بکارت باقی مانئگان را ميدريدند و به شکلی جنون آسا کيف ميکردند . پيرترهايشان که ديگر توان کامجوئی نداشتند نيز با انگشتهای کبره بسته کثيف بکارت ميدريدند .

حميد نقل ميکرد آنشب که سعيد مرتضوی به سلول دکتر زهرا کاظمی آمد ، بعد از مدتی چانه زدن و تهديد و کتک ، به داود (نعمتی ) از جلادان اوين که در اتاق بود اشاره کرد و گفت طرف چيز بدرد خوری نيست که اقلا حالی به ما بدهد فقط بطری حالش را جا ميآورد . ساعتی بعد خانم کاظمی را که از درد تجاوز با باطری بيهوش بود به درمانگاه و روز بعد بيمارستان سپاه بردند و او در همان حال بر اثر پارگی رحم و خونريزی مستمر درگذشت .

پيروزی اسلام ناب يا ايران

باز ميگردم به مطلع نوشته ، آيا گسترش نفوذ رژيم حاکم بر ايران در عراق و سوريه و لبنان و يمن و دخالتهايش در بحرين و عربستان سعودی و کويت و جابلقا و جابلسای عالم اسلامی ، دليلی بر احيای امپراتوری ايران و نزديک شدن به ابرقدرتی منطقه است؟

آيا تبديل شدن قاسم سليمانی به يک قهرمان در نجف و کوفه و بين ميليشيای بدر و عصائب اهل حق و جيش المجاهدين و حزب الله عراق و توليد مارشهای مذهبی که در آن اورا به عنوان سايه مهدی موعود خوانده اند و يا با دادن نيم ميليون دلار به شهردار نجف اسم خمينی را بر اتوبان فرودگاه به شهر گذاشتن و فرود ماهان اير در فرودگاه صنعا را در يک قانون شکنی آشکار و بستن قرارداد ۱۴ پرواز هفتگی با شورشيان يمنی نشانه اعتبار ايران و ايرانی و پيروزی ايران بر دشمنان و مخالفان ايران است ؟

آيا اميد لبنان رفيق الحريری و دهها تن از روشنفکذان و دولتمردان لبنانی را باکمک تروريستهای دستاموز سپاه به قتل رساندن و با تشويق حزب الله برای ربودن سربازان اسرائيلی ، لبنان را به ويرانی کشاندن و سپس با پول حلال ( به قول حسن نصرالله ) برای ۴ هزار شيعه حزب اللهی در لبنان خانه و بيمارستان ساختن و برای نجات يکی از خونريزترين ديکتاتورهای منطقه بشارالاسد ملياردها پول از گلوی ملت ايران ربودن وصدها نظامی و غير نظامی را به سوريه اعزام کردن و ماهيانه دهها ميليون دلار حقوق و مزايای مدافعان شيعه رژيم اسد را از لبنانی و عراقی و افغان و يمنی پرداختن ، نشانه عظمت ايران و نشستن سيد علی خامنه ای بر کرسی امپراتوری ، چنان داريوش و شاپور و انوشيروان و شاه عباس صفوی ميباشد ؟
دهها مليون سنی وشيعه غير وابسته و خيل عظيم سکولارهای جهان اسلام و عرب و مسيحيان و صابئه و ايزدی ها و ... که از عصائب اهل حق همانقدر بيزارند که از داعش و نفرتشان از حزب الله و حوثی ها کمتر از نفرتشان از القاعده و داعش و جبهه نصرت نيست آيا بقدر شيعيان حق ندارند از حاکميت ملی برخوردارشوند و سرنوشتشان را سيدعلی أقا و قاسم خان سليمانی تعيين نکنند ؟ آيا ملت درد کشيده فلسطين که به رهبری پرزيدنت محمود عباس در جستجوی صلح و امنيت و آرامش است و هربار به اين هدف نزديک ميشود رژيم ولايت فقيه با دادن پول و اسلحه به حماس و جهاد اسلامی و برپائی آشوب و جنگ ، بهانه به دست راستهای اسرائيلی داده تا از تعهدات خود شانه خالی کنند ، دوست مردم فلسطين و حامی آنهاست؟

باز بگذاريد پرانتزی باز کنم ( انوشيروان به تقاضای سيف بن ذی يزن شاهزاده يمنی سپاهی از مزدکيان زندانی با فرماندهانی چون وهرز و شاهين به ياری او فرستاد اين سپاه ابرهه امپراتور حبشه را شکست داد – قرأن و عام الفيل را به ياد داريد – و يمن تحت الحمايه ايران شد . ۱۴ قرن بعد که در معيت زنده ياد محمود جعفريان معاون مديرعامل راديو تلويزيون برای افتتاح تلويزيون يمن که کارگزارانش را خود ما در ايران آموزش داده بوديم به يمن رفتيم ، با شگفتی مشاهده کرديم رئيس جمهوری يمن به استقبال جعفريان آمده است . همچنين در اين سفر با شگفتی دريافتيم که نامهای ايرانی در يمن بسيار متداول است بهزاد و بهرام و بهروز و شاهين و وهراز و بانو و دخت و ميترا و ... به يادگار آن لشکرکشی در کنار بقايای صدها آتشگاه و معابد زرتشتی و مزدکی در يمن باقی است . حتی لشکريان ايران که به اسم زندانی معروف شده بودند نام خود را برطايفه ای گذاشته اند که امروز يکی از بزرگترين مشايخ دينی يمن با يک الف لام آن را يدک ميکشد – الشيخ الزندانی - . در زمانی که ايران با اعزام نيرو به سلطان نشين عمان در جنگ با شورشيان کمونيست موسوم به ظفار (جبهه دمکراتيک خلق برای رهائی عمان ) که مورد حمايت رژيم کمونيست وقت يمن جنوبی بودند، هم تاج و تخت سلطان قابوس را نجات داد که به تازگی از آکادمی سنت هرست بريتانيا فارغ التحصيل شده و با کنار زدن پدر مرتجعش قدرت را به دست گرفته بود ، و هم مانع از آن شد جنوب تنگه هرمز به دست کمونيستها بيفتد تمام کشورهای حاشيه خليج فارس از جمله عربستان سعودی ، پذيرفتند که در پناه برادر ايرانی در امنيت خواهند بود .. مصر و اردن و مغرب و تونس هم همزبان با ايران بودند .

آن روز که ناوچه ايرانی آبهای شط العرب را شکافت و راهنمای ايرانی کشتی خارجی را تا دهانه خليج بصره برد و ۳۰ جت ايرانی به رهبری زنده ياد سپهبد نادر جهانبانی بدون شليک گلوله ای برفراز بغداد مانور دادند ، آن لحظه ای که ديکتاتور شوونيست عراق صدام حسين قرارداد الجزيره را امضا کرد ، و باز آن روزی که شاه باشنيدن اظهارات سفيرش زنده ياد جعفر راند در پی کشته شدن ملک فيصل به رياض رفت و برادران او را که در رابطه با مسأله ولايتعهدی و نايب دومی نخست وزير اختلاف داشتند بر سر سفره ای نشاند و داستانی را که علامه قزوينی در روزگار جوانيش از پادشاهی با چهل پسر برايش گفته بود نقل کرد که وحدت شما راز ماندگاری شما خواهد بود اما تفرقه آغاز پايان است و سپس در مراسم بيعت شاهزادگان با ملک خالد و وليعهدش فهد و نايبش عبدالله حاضر شده بود و نيز آن روزی که کامبيز آتابای رئيس فدراسيون فوتبال در اجلاس کنفدراسيون فوتبال آسيا با مشاهده نام مجعول خليج عربی بر نقشه ای در سالن اجلاس ، به اعتراض بيرون آمده بود که تا اين نقشه جعلی برداشته نشود من به سالن باز نميگردم و قرار بود هیأت رئيسه کنفدراسيون در همان جلسه انتخاب شود .فهد الأحمد رئيس فدراسيون کويت و برادر امير فعلی که در تجاوز عراق به کشورش بعد از مقاومتی جانانه به دست عراقی ها کشته شد بلافاصله نقشه را برداشته بود و يادآوری کرده بود جايگاه ايران والاتر از آن است که با يک اسم نماينده اش را آزرده کنيم ... و آن روزهائی که کشتی بيمارستانی شيروخورشيد سرخ در بازديد از سواحل امارات جنوبی خليج فارس صدها بيمار را معالجه ميکرد و بيمارستان پهلوی شيراز سالانه بيش از سه هزار بيمار را از حاشيه خليج فارس پذيراميشد ، آن روزهائی که امام موسی صدر در لبنان با داشتن گذرنامه سياسی لبنانی ، گذرنامه ايرانی اش را برای تمديد به سفارت ايران ميفرستاد و به هوشنگ معين زاده ميگفت درخت دوستی ايران را من در بين شيعيان کاشته ام چون مسيحيان هم با ايران هستند حالا من احساس غرور و قدرت ميکنم و احمد موسوی در جنوب لبنان فرصت پاسخگوئی به صدها جوانی که ميخواستند فارسی ياد بگيرند و در کلاسهای او شرکت کنند ما صاحب نفوذ و اقتدار بوديم يا امروز ؟ روشنفکران چپ عرب نگاه دوستانه ای به ما نداشتند اما توده مردم از هر مذهب و طايفه ای با نگاه اعجاب و تقدير به ايران مينگريستند . ما بحرين را که به صورت عملی از ما جدا شده بود به عنوان يک کشور مستقل برسميت شناختيم اما در کمتر از دوسال پس از استقلال بحرين دستمان آنقدر در اين کشور باز بود که شريک اول اقتصادی و حامی سياسی بحرين شده بوديم . هيچ ايرانی الاصل و شيعه ای در بحرين آزار نميديد و متهم به جاسوسی ايران نميشد . شيخ زايد و راشد درد دلها و شکايات از فرزندانشان را با سفير ايران در ميان ميگذاشتند و شيخ قطر از زنده ياد سناتور مسعودی در باب روابط خارجی اش مشورت ميکرد . با عراق مشکلاتمان را حل کرده بوديم و استقبال عراقی ها از مرحوم هويدا چنان بود که فقط قلم سحار امير طاهری ميتوانست به آن بلاغت توصيفش کند .

طاغوت و ياقوت

طاغوتی که اينها جبار و وابسته اش خواندند مشکل چند قرنه ما با بين النهرين را به بهترين وجه با تضمين حقوق ايران در شط العرب و تعيين مرزها ، حل کرد . ياقوتی ها ۸ سال با صدام جنگيدند تا قدس را از راه کربلا بگشايند بعد صلح نيم بند کردند . بعد از سقوط صدام حسين دستاموزان و عمله جات سپاه ، در بغداد به قدرت رسيدند . ۸ سال فاجعه ای به نام جواد نوری المالکی بر عراق حکومت کرد و دستورات حسن کاظمی قمی و پس از او حسن دانائی فر و قاسم سليمانی را مو به مو اجرا کرد اما ۲۶ سال پس از پايان جنگ و دوازده سال پس از سقوط صدام حسين ، هنوز مرزهای ما با عراق مشخص نشده است ، تکليف قرارداد الجزيره با توجه به مخالفت کردها ، سنی ها و شماری از شيعيان با آن هنوز مشخص نيست کما اينکه عراق حتی يکريال از غراماتی را که به طور غير رسمی بالغ بر هزار مليارد دلار تخمين زده شده پرداخت نکرده است، چون رژيم با غيرت در مقابل پاسداری از مزار دوطفلان مسلم از غرامتها گذشته است در حاليکه کويت که فقط شش ماه در اشغال بود ملياردها دلار تاکنون غرامت گرفته و هنوز هم ميگيرد .

شهرها و روستاهائی که به دست عراقی ها ويران شد هنوز رنگ آبادانی کامل را نديده است و حتی سپاه ، مين روبی مزارع ايرانيان عرب خوزستان و بازگردان نهرهای منحرف شده را به اتمام نرسانده است در حاليکه مهندسی خاتم الأنبياء و شرکاء دهها مزار شيعه و حسينيه در شهرهايعراق را باز سازی کرده و در نجف و کربلاء برای طلاب و نوکران رژيم خانه و مدرسه ساخته است . آيا اينها نشانه نفوذ و اقتدار است و آنچه در سالهای پيش از انقلاب بدست آمده بود از ضعف و وابستگی ايران نشان دارد ؟

يمن ، عبدالناصر محبوب يک مليارد عرب و جهان سومی را به زانو درآورد و يکی از علل شکست جنگ شش روزه همين لشکرکشی به يمن با ۵۰ هزار نيرو بود . پرواز ماهان اير به صنعا و برفراز شدن شعار مرگ بر آمريکا و اسرائيل و لعنت بر يهود در خيابانهای صعده و صنعا ،نشانه پيروزی و اقتدار نيست دوسوم يمنی ها، امروز رژيم ايران را لعنت ميکنند . حوثی ها در پی برپائی نظام مرتجع امامت در يمن با کمک علی صالح رئيس جمهوری معزول فاسد يمن هستند که مطابق گزارش سازمان ملل طی ۳۰ سال ۶۰ مليارد دلار ثروت کشور فقيرش را دزديده است .ياری رساندن به تروريستها ودزدان و راهزنان و آدمکشان در يمن و سوريه و عراق و لبنان و فلسطين و به آشوب کشيدن امنيت مردم بحرين و تلاش برای برقرار ساختن سلطه هادی العامری و نوری المالکی بر عراق ، نشانه اقتدار و گسترش نفوذ نيست بلکه آغاز پايان است . خنجر يمن به خاصره رژيم نزديک ميشود . تحولات روزها و هفته های آينده يمن را زير نظر داشته باشيد صاحب اين قلم هم يمن را ميشناسد هم اهالی ولايت فقيه را .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.