رفتن به محتوای اصلی

تُرک تباران و جنبش آزادیخواهی با سکولاریسم
03.04.2012 - 14:45

1- تأکید میشود که زبان تُرکی یک زبان نوشتاری و الفبایی نبوده و نیست. زبان تُرکی یک زبان منفرد طبیعی گفتاری شفاهی بود که اگر بر پایهءِ زبانهای الفبایی دیگر مانند فارسی و عربی استوار نمیشد مانند هزاران زبان منفرد طبیعی در قارهء آفریقا منقرض میشد. این برداشتِ پژوهشگران تُرکولگی (تُرک شناسی) میباشد. چنانکه در عهد باستان چندی از زبانهای شش گانه تمدن بین النهرین از جمله سومری منقرض شد و از بین رفت.  اصولأ واژه تُرک و زبان تُرکی  از سال 1925 میلادی پدید آمده است.

● این ادعا که گویند زبان رسمی و حکومتی عثمانیان تُرک تبار که فارسی و عربی بوده است به مناسبت خدمت و رونق این زبانها بوده است کاملأ بی اساس هست. اگر زبان تُرکی خطی و الفبایی وجود میداشت بعد از کنار گذاشتن الفبا و ادبیّات فارسی و عربی آنرا جایگزین این دو زبان میکردند. ولی به علّت نبود زبانی بنام تُرکی، با انقلاب فرهنگی بدستور کمال آتاتورک در سال 1926 میلادی الفبای لاتین را بکار گرفتند. امروز زبان تُرکی آمیخته ای از فارسی، عربی، فرانسوی، انگلیسی، روسی، یونانی، و زبانهای دیگر میباشد.

● بسیاری از روشنفکران تُرکی مخالف برکناری زبان و ادبیّات فارسی و عربی در ترکیه بودند و هستند، آنها بر این گمان هستند که با برکناری ادبیّات و فرهنگ این دو زبان ادبیّات و فرهنگ تُرکی بی هویّت و بی محتوا شده است. در واقع هم طور هم هست، زیرا امروز فرهنگ تُرکی بین زمین و آسمان و با وزش باد سرگردان هست، نه شرقی است، نه اروپایی و نه غربی و نه دمکراتیک و هنوز راه خود را پیدا نکرده و صیقل نخورده است که بعد از درگذشت کمال آتاتورک در سال 1938 میلادی فرهنگ و تمدن تُرکی مسیر اسلامی خود را از سر گرفته است. یقین دارم که آخرین مردمان و حکومتها که اسلام سیاسی را  در شرق ودر خاورمیانه و در جهان رها نخواهند کرد مردم تُرک تبار به رهبری کشور ترکیه خواهد بود. حتّی اعراب شبیه جزیرهء عربستان زادگاه محمد ابن عبدالله هم نخواهند بود.

● برای نمونه بسیار ساده: اگر زبانِ تُرکیِ نوشتاری وجود میداشت در زمان اوج قدرت تُرک تباران (عثمانیان) زبان درباری آنها فارسی و یا پارسی نبود و زبان دینی زبان عربی نبود و در کنار قرآن کتاب اخلاق و فرهنگ سعدی و حافظ در مدارس و مدارس عالی شهرهای بزرگ مانند استانبول تدریس نمیشد. ادعاهای گروهی ا تُرک تباران همه شفاهی و گفتاری است و منطق و مدرک و سند نوشتاری همچنین دفاعیّه ای ندارند که به فضای پژوهشی و کاربران ارائه دهید. تمام تاریخ و ادعای آنها روایت و شفاهی بدون پشتوانه هست.

 

● بهترین دفاعیّهءِ نویسندگان تُرک این هست که از این بیشتر به درشتگویی و پراکنده گویی و تفرقه اندازی نپردازند. پای بند اصول و قانونمندیِ جهانشمول دمکراتیک باشند. افتخار کنند در سرزمینی باستانی مانند ایران اجازهءِ زیستن دارند. از این اقتدارگرایی پسامدرن قبیله ای دست بکشید و با روش های دمکراتیک و خردگرا و با دیسیپلین در پی کسب حقوق شهروندی خود باشند. اگر هم طبق فرهنگ تُرک تباری با آفرینش آنارشیسم  و زور بازو و ابزار شمشیر بدنبال کسب سرزمین و استقلال و حکومت ملّی خاص خود هستند میتوانند همهءِ تُرک تباران را در استان اردبیل و بخشی از آذربایجان شرقی جمع آوری کنند و دیواری به بلندی سقف آسمان دور خود بکشند. مطمئن باشند این عمل آنها به روند و جایگزینی دمکراسی و توسعهء فراگیر و همزیستی مسالمت آمیز در ایران  کمک فراوانی خواهد کرد.

2-  جامعه و فرهنگ تُرک تباری هیچ وقت سکولار نبوده و نیست. کمال آتاتورک سکولار یهودی تبار ضد دین اسلام  از مردمان بخش اروپایی بالکان بوده است و تُرک نبوده است. برخی بر این دیدگاه هستند که اصلأ او کُرد ایرانی تبار است. اعدام برخی از رهبران کُرد در زمان او به مناسبت انتقامگیری پشتیبانی آنها از حکومت عثمانی خلیفه گری اسلامی بوده است. تئوریسین حکومت سکولار در ترکیه "آرمینوس وامبری" فرزند یکی از روحانیون یهودی مجارستانی با همکاری چند نفر سفید پوست اروپایی دیگر بوده است. در حقیقت افراد مؤسس جنبش آزادایخواهی 1902 که در پاریس شکل گرفت که آنرا بنادرستی جنبش جوان تُرک تبار نامیدند، هیچکدام هویّت تُرکی اصل نداشتند. دین شیعه گری هم ساخته و پرداخته و هنر آفرینی تُرک تباران هست. دین اسلام سنی هم مدیون تُرکان عثمانی است. حکومتها می آیند و میروند، مهم این هست که اندیشه و فرهنگ مردم سکولار باشد که فرهنگ و اندیشه مردم تُرک با سکولار و دمکراتیک شدن قرنها فاصله دارد، نمونه اش تُرکهای آذربایجانی  در ایران هستید، مارکسیستهای آنها هم دینی شیعهء دوازده امامی قزلباش بودند و هستند.

● فرهنگ اسلامی را از تمدن تُرک تباری جدا کنید این مردم بی هویّت و بی فرهنگ خواهند بود. زیرا بدون هیچگونه غرض ورزی در همهء تاریخ آمده است که این مردم آورندهء فرهنگ و سیستم سیاسی و حکومتی خاصی مانند ساختارهای ساتراپ در ایران، دمکراسی در یونان، جمهوری در رُم نبوده اند. سیستم خلیفه گری و دین اسلام شمشیر و ایدئولوژی کشور گشایی و زیر بنای تمدن تُرک تباران هست. نسل سوّم تُرک تباران در آلمان مبلغ اسلام رادیکال است و هر روز بر ساختن مساجد سیاسی تُرک تباری در آلمان افزوده میشود که همین امر باعث رشد و گسترش وحشتناک نئو نازیسیم در این کشور است و تاکنون 10 تا 12 نفر جوان تُرک را ترور کرده اند خانه های کارگران مظلوم و بی گناه تُرک را به آتش میکشند که این امروز بحث برجسته در جامعه و در پارلمان آلمان هست. بیش از 90 درصد مردم آلمان مخالف اسلامگرایی تُرکها در آلمان و در اروپا هستند. عملکرد تُرک تباران در آلمان امنیّت گذشته را از بیشتر خارجی های در این کشور سلب کرده است. روشن تر بیان کنم یک جوّ تُرک ستیزی پنهان زیز خاکستر در همه طبقات جامعهءِ آلمانی وجود دارد که فقط در انتظار زمان مناسب هست که سر برآورد.

3-  همکاری علی خامنه ای تُرک تبار با باکو و آنکارا را دیگر نمیشود انکار کرد. اگر هم اختلافی در میان آنها باشد تاکتیکی امّا همه در نهایت بسود منافع تُرک تباری است. خدمتی را که علی خامنه ای به تُرک تباری کرده است در تاریخ بیسابقه هست. نوشته های گروهی از نویسندگان و پیشتازان سیاسی آذربایجانی و هم تباران آنها با سیاستهای علی خامنه ای و باکو و آنکارا و ساختن متروهای چند میلیون دلاری در تبریز  و سکوت مردم آذربایجان در جنبش دمکراسی خواهی ملّت ایران، با سرکوب ایرانیان و مردم کُرد ایرانی تبار در هر کجا همه در یک جهت و برنامه ریزی  شده است. امکانات رسانه ای اطلاع رسانی که این گروه در اختیار دارند را دیگران ندارند. به عنوان فردی که تا اندازه ای از طرح و برنامه ریزی و مدیریّت اطلاعی دارد، نمیدانم چرا صنایع سنگینی مانند، تراکتور سازی و صنایع و تکنولوژی ماشین سازی را در تبریز ساخته اند، اکنون این متروهای در دست ساخت با هزینه های سنگین به چه مناسبت هست ؟ هدیه برای سکوت مردم آذربایجان ؟ و پشتیبانی علی خامنه ای از منابع تُرک تباری در جهان ؟ تبدیل کردن ایران به ایالتی از قلمرو و حکمرانی تُرک تباران در منطقه ؟  چرا یکی از این پروزه هایی که مرتب در آذربایجان ساخته میشود، در سنندج، در لُرستان، در بختیاری، در فارس، در کهگیلویه، در کرمان و یزد  ودر سایر جغرافیای ایران ساخته نمی شود ؟

● چنین به نظر می آید که گروهی از نویسندگان آذربایجانی هدفمند در پایداری و استحکام نظام جمهوری اسلامی و به پشتیبانی از سیاست های تُرک تباری علی خامنه ای در میدان سیاسی قومی و ملّی به مسائلی با اهداف مشخص نقش مؤثری را هوشیارانه بازی میکنند. این گروه از نویسندگان آذری قصد دارند تا حد امکان از خرابی و ویران کردن ایران و سرکوب ملّت ایران بوسیلهء نظام جمهوری اسلامی به رهبری علی خامنه ای بهترین بهره برداری را بکنند، پس از سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بدن شک با کمک هم تباران خارج از مرز خود سیاست دیگری را در پیش خواهند گرفت.

● کوتاه سخن: نقشی و سیاستی را که در شرایط امروز رهبران و نویسندگان و پیشتازان قومی آذربایجان ایفا میکنند غیر دمکراتیک و اقتدار گرایانهء فئودالیته بسود صد در صد استبداد دینی به رهبری تُرک تباری در ایران هست که این موضعگیری در تاریخ قومی مردم آذربایجان ثبت و بر سراسر تاریخ قومی این دیار از زمان مهاجرت شان به فلات ایران پرده ای تاریک خواهد انداخت.

● این نیاکان تُرک تبارن نبودند که در ایران  قانون اساسی را نوشتند تا مفاهیم ملّت و ملّیّت را بر اساس حقوق شهروندی در آن بنویسند و تعریف کنند. انقلاب مشروطیّت ملّت ایران چنین حقوق و تعریف هایی را با خود آورد. همان انقلاب مشروطیّتی که در پیروزی و به ثمر رساندن آن آذربایجان کمترین سهم را داشت امّا در تاریخ بزرگترین بخش آنرا بنادرستی در کارنامهءِ خود نوشت. نیاکان شما صفویان شیعه گر، قاجاریان سایهء خدا و دین، نیاکان شما محمدعلیشاه های  جنایتکار است که دوبار بر علیه مشروطیّت کودتا و خانه ملّت مجلس را به توپ بست و قانون اساسی را زیر پاگذاشت. گروهی از نویسندگان و پیشتازان سیاسی آذربایجانی امروز بخود می بالند که نیاکان و گذشتگان آنها فردی مانند کوروش کبیر بیناد گذار حقوق بشر، بنیاد گذار ساختار حکومتی چند ملیّتی و پلورالیسم را کُشته و سر بریده است و سر آن آنرا در ظرفی پر ازخون گذاشته است، یا افتخار میکنند که آتیلا خونخوارترین فرد در جهان را سردار ملّی خود میدانند و اکنون خط مرزی بین دو سرزمین یونانی و تُرکی در قبرس را آتیلا نامگذاری کرده اند و بسیار مسائل دیگر.

● تمنی میشود اینهمه آذربایجان، اذربایجان نکنید و از تخیلات عشیره گری و از امتیازاتِ خونریزی دوران ماقبل اندیشگری و مدرنیته را به گردن خود نیا ویزید. ما آخرین تعریفی که از "ملّت" و ملیّت کردیم بسیار ساده و مدرن است که فقط بر 2 اصل استوار هست : 1- مشترک بودن در یک جغرافیای سیاسی 2- مشترک بودن در یک ارگان و ساختاری بنام حکومت. بنا بر این این مردم تُرک آذربایجانی هستند که در اوایل قرون وسطی بسر می برند.

● اگر هنوز در منطقهء آذربایجان کسانی هستند که خود را ایرانی میدانند و میهن دوست  واقعی میباشند و خواهان تمامیّتِ ارضی و مایل به همزیستی مسالمت آمیز با سایر ساکنان ایران هستند که از ما و نوشته های ما این چنین داد و شکایت دارند، چرا ساکت هستند و مانند ناصر رزازی هنرمند و سیاست مدار کُرد در مقابل تبلیغات مسموم احزاب و افراد ضد ایرانی تُرک تبار در خطهءِ آذربایجان و فراتر از آن بپا نمی خیزند و فقط نظاره گر اوضاع و احوال هستند  و در نهایت معلوم نباشد که به کدام سمت و جبهه خواهند پیوست.

Nasser.karami@gmx.de

|ماه مارس| 2012| آلمان|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ناشناس
سایت ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.