فصلنامه مارکسیستی تاریخ انقلابی دومین سری از دهمین شماره خود را به موضوع چپ در ایران اختصاص داده، که نزدیک دو سوم از صفحات نشریه را فرا گرفته است. سردبیری این ویژهنامه به عهده خسرو شاکری است، پژوهشگری که در بررسی و گزارش تاریخ جنش کارگری و کمونیستی در ایران کارهای بیشماری ارائه داده است. این ویژهنامه شامل پنج مقاله و دهها سند، خواننده را دست کم با خطوط اصلی جنبش چپ و افت و خیزهای مهم آن آشنا میکند. اولین مقاله کتاب به قلم خسرو شاکری مروری کلی بر پیدایی و بالندگی چپ ایران است که به بیانی فشرده (نزدیک ۶۰ برگ) به ویژه نخستین مراحل این جنبش را تشریح میکند.
چپ، زاده مناسبات مدنی
مقاله با تشریح "زمینههای اجتماعی - اقتصادی" در نیمه دوم قرن نوزدهم، جنبش چپ ایران را زاده تکامل تدریجی جامعه از نظام اقتصاد سنتی به سوی مناسبات نوین سرمایهداری میداند. اولین نظریات چپ مقارن نهضت مشروطه در تبریز شکل گرفت. گسترش عقاید و نظریات سوسیالیستی در روسیه تزاری، همسایه شمالی ایران، بیگمان در پیدایش و نضج افکار چپ در ایران تأثیری تعیینکننده داشت. با الهام از این افکار در تبریز چند تشکل سیاسی شکل گرفت که مهمترین آنها "فرقه اجتماعیون عامیون" بود با الگوی احزاب سوسیال دموکرات.
این گروههای کوچک را ارمنیان و ایرانیانی تشکیل دادند که پس از مهاجرت برای کار در صنایع نفت باکو، یا پیوندهای خود را با میهن حفظ کرده و یا خود به ایران برگشته بودند. برخی از آنها با عضویت در جمعیت همت (کارگران مسلمان شمال ارس) تجربه مبارزاتی اندوخته بودند.
مبارزان چپ به دنبال دگرگونی مناسبات کهنه و ظالمانه و بهبود شرایط کارگران در ایران بودند. آنها در دفاع از مشروطه در مبارزه با دربار قاجار و نیروهای صاحبامتیاز فعال بودند و به ویژه در دوران "استبداد صغیر" در تقویت مقاومت تبریز و تعمیق اهداف جنبش نقش برجستهای ایفا کردند.
از نخستین سالهای رواج اندیشه چپ، این جنبش در برابر پرسشی بنیادی قرار گرفت که کمابیش سراسر سرگذشت آن در پاسخ به آن گذشت: در جامعهای پیشاصنعتی که حجم و وزن طبقه کارگر اندک است، و طبقات و لایههای اجتماعی بزرگتری حضور دارند، نیروی چپ تا کجا قادر است سیاست مستقل کارگری را پیش ببرد و تا چه حد ناگزیر است خواستههای خود را از راه همکاری و اتحاد با سایر نیروهای اجتماعی دنبال کند؟
پژواک این پرسش را میتوان در نخستین اسناد جنبش کارگری از سال ۱۹۰۸ مشاهده کرد. مبارزان ایرانی در این باره طی نامههایی به کائوتسکی و پلخانوف، از برترین رهبران جنبش کمونیستی آن زمان، نظر خواستهاند. مسئلۀ دیگری که به تبع همین پرسش مطرح میشود، نحوه برقراری تعادل میان اهداف ملی جنبش مبارزاتی در داخل بود با آماج جنبش کمونیستی در سطح بینالمللی (اهداف و مصوبات کمینترن).
چپ در مجلس مشروطه
با برقراری نظام مشروطه گروهی از فعالان سیاسی با گرایش چپ میانه با تشکیل حزب دموکرات (عامیون) در چارچوب موازین قانونی به فعالیت پرداختند. چهرههای برجسته این جریان مانند سید حسن تقیزاده، محمدتقی بهار (ملکالشعرا)، سلیمانمیرزا اسکندری، محمدرضا مساوات و حیدرخان عمواوغلی خواستههای رادیکال مشروطه را نمایندگی میکردند.
این گروه به ویژه پس از پیروزی مشروطه و گشایش مجلس دوم، با فعالیت پارلمانی و مطبوعاتی نقش مهمی در بیداری مردم و دفاع از انقلاب ایفا کردند. روزنامههای مترقی "ایران نو"، شفق (در تبریز) و نوبهار (در خراسان) با تلاش این گروه منتشر شد. ادوارد براون، ایرانشناس نامی، روزنامه "ایران نو"، به سردبیری محمدامین رسولزاده، را "بهترین و مهمترین روزنامه ایران" دانسته است که اسلوب روزنامهنگاری مدرن را به این کشور وارد کرد.
با پریشانی و آشوبی که با دخالتهای خشن روسیه تزاری و سپس آغاز "جنگ بزرگ" در ایران پیش آمد، ترتیبات نظام مشروطه از کار افتاد و عمر کوتاه "چپ مشروطهخواه" نیز عملا متوقف شد.
چپ رادیکال در "جنبشهای ملی"
با تأسیس "حزب عدالت" در باکو، چپگرایان ایرانی از مشهد و تهران تا گیلان و تبریز در پیوند تشکیلاتی قرار گرفتند. آنها تنها سه سال بعد، پس از پیروزی انقلاب اکتبر و با الهام از راه و روش بلشویکهای قفقاز، از نیروهای سوسیال دموکرات، "حزب کمونیست ایران" را به وجود آوردند که اولین کنگره آن در سال ۱۲۹۹ (۲۳ تا ۲۵ ژوئن ۱۹۲۰) در بندر انزلی برگزار شد.
پس از پایان جنگ جهانی، خشم مردم ایران از مداخلات استعمار بریتانیا و بیکفایتی زمامداران، در گیلان و آذربایجان و خراسان به رشتهای از قیامهای محلی منجر شد که میدانی برای فعالیت کمونیستها فراهم کردند. اما منازعات ایدئولوژیک، رقابتهای شخصی و نداشتن برنامه روشن سیاسی مانع از آن شد که کمونیستها به رغم تلاشها و جانفشانیهای فراوان، بتوانند در این جنبشها نقشی مؤثر و سازنده ایفا کنند.
خسرو شاکری با موشکافی بیشتری سرگذشت جنبش جنگل به رهبری میزا کوچک خان را کاویده و سرنوشت دو جناح اصلی کمونیستی را در آن نشان داده است. مبارزان چپ به این جنبش که کمابیش طبق نسخه آنها شکل گرفته و به تأسیس "جمهوری شوروی سوسیالیستی" انجامیده بود، سخت دل بسته بودند، اما نتوانستند در دفاع از آن "حکومت خلقی" نقشی مثبت ایفا کنند.
اختلاف نظرها در درون اردوی کمونیستها از یک طرف و میان آنها و مجاهدان جنگلی از طرف دیگر، نیروی جنبش را چنان تحلیل برده بود که غلبه بر آن برای قوای مرکزی آسان شد. آقای شاکری این موضوع را در کتابی جداگانه که در ایران نیز منتشر شده، بررسیده است: میلاد زخم، جنبش جنگل و جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران.
با سرکوب جنبش جنگل، نه تنها کمونیستها شکستی سخت متحمل شدند، بلکه بیشتر فعالان خود، از جمله بانفوذترین رهبر سیاسی خود حیدرخان عمواوغلی (مهرماه ۱۳۰۰) را نیز از دست دادند. احسانالله خان، سردسته جناح تندرو که موفق شد به اتحاد شوروی بگریزد، در پایان دهه ۱۹۳۰ قربانی تصفیههای استالین شد.
از زندان رضاشاه تا اردوگاه استالین
خسرو شاکری در دومین مقاله به نام "کمونیسم در ایران از ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۱" فعالیت چپگرایان ایران را از شکست جنبش جنگل تا اشغال ایران و سقوط رضا شاه پهلوی مرور میکند. در این دوران که با توسعه اقتصاد کشور و رشد تجددخواهی همراه بود، انتظار میرفت که کمونیستها نقش بارزی در صحنه سیاسی ایفا کنند، اما آنها در عمل در طول بیست سال جز سازماندهی چند اعتصاب کارگری کار بیشتری از پیش نبردند.
نویسنده نخست به مواضع متناقض فعالان چپ در قبال رضا شاه اشاره میکند، که گروهی او را وابسته به بیگانه و برخی نماینده بورژوازی ملی و مستقل ارزیابی میکردند. پایهگذار خاندان پهلوی، پس از بهرهگیری از آنها برای تحکیم قدرت خود، به سرکوب شدید آنها دست زد.
بسیاری از فعالان کمونیست که در دهه ۱۹۳۰ از بیم زندان و شکنجه در ایران، به قلمرو "اولین دولت زحمتکشان" پناه برده بودند، در "کشور شوراها" قربانی تصفیههای استالین شدند: برخی مانند سلطانزاده تیرباران شدند، و گروهی مانند نیکبین ، ذره، حسابی، لادبن اسفندیاری و احسانالله خان در اردوگاههای کار اجباری از بین رفتند. نویسنده یادآوری میکند که "حزب کمونیست ایران" راه و روشی کمابیش مستقل داشت و به همین دلیل بود که سردمداران روسی کمینترن به نابود کردن سران آن دست زدند.
فعالیت ارانی، تیری در تاریکی
در نیمه دوم زمامداری رضا شاه، زمانی که با قانون منع "فعالیت برای تبلیغ مرام اشتراکی" مصوبه سال ۱۳۱۰ (۱۹۳۱) کمونیستها به زیر سرکوب شدید رفته بودند، دکتر تقی ارانی محفلی به راه انداخت که هدف آن گسترش اندیشههای مارکسیستی بود. این گروه تشکیلاتی منسجم و پایدار نداشت، اما مأموران "نظمیه" با پروندهسازی، تلاش کردند فعالیت ارانی و یاران او را بزرگ و "جرم" آنها را سنگین جلوه دهند.
خسرو شاکری، همان طور که در کتابی به نام "تقی ارانی در آینه تاریخ" نیز نشان داده، در این زمینه به پژوهشی پردامنه دست زده است تا از زوایای مبهم فعالیت ارانی و محفل روشنفکری او، که کمابیش تصادفی به "گروه ۵۳ نفر" معروف شد، پرده بردارد.
نویسنده این گمانه که ارانی به نظریاتی معتدل گرایش داشته را رد میکند. او تردیدی باقی نمیگذارد که ارانی در دوران تحصیل خود در آلمان به ویژه تحت تأثیر آموزهها و آزمونهای حزب کمونیست این کشور، که کاملا به مسکو وفادار بود، به افکار مارکسیستی جذب شده و با شرکت در انتشار نشریه "پیکار" به تبلیغ کمونیسم پرداخته بود.
تقی ارانی در اوایل سال ۱۹۳۰ به ایران برگشت و در زمان کارزار دولت علیه کمونیسم، در ایران بود. ارانی دریافته بود که در فضای اختناق سیاسی و رکود فرهنگی، راهی برای پیشرفت سیاسی وجود ندارد. نشریه "دنیا" که ارانی پایه گذاشت، پیش از هر چیز ترویج دانشهای نو را هدف خود ساخته بود.
ارانی بر آن بود که با استفاده از امکانات قانونی، به فعالیتی محدود و بی هیاهو ادامه دهد تا گروه کوچک خود را از گزند پلیس دور نگه دارد. او با اندرزگیری از سرکوب فعالان و سران حزب کمونیست، تنها راه مبارزه را در فعالیتی مستقل از کمینترن و دوری از کمونیستهای شناختهشده میدید.
روش مستقل ارانی، که با دورنگری و بر پایه ارزیابی درست شرایط داخلی اتخاذ شده بود، بدبینی کادرهای قدیمی را برانگیخت. آنها به هرگونه فعالیت مستقل از کمینترن به دیده تردید نگاه میکردند و نسبت به ارانی و "دنیا" نظری منفی داشتند.
به نظر شاکری سرکوب خشن کمونیستها در زمان رضا شاه، این جنبش را از بین نبرد اما برای آن دو پیامد مهم در بر داشت: نخست آن که رهبران جنبش که در ابتدا بیشتر آنها خاستگاه کارگری داشتند، جای خود را به روشنفکران طبقه متوسط دادند، و دیگر آن که جریانهای کمونیستی استقلال نسبی خود را از دست دادند. به ویژه با تشکیل حزب توده در زمان اشغال ایران، حزب از نظر ایدئولوژیک یکسره به کمونیسم روسی وابسته شد و از نظر سیاسی تابعی شد از اهداف کمینترن.
چپ و انبوه اسناد
خسرو شاکری تا امروز بخش بزرگی از "اسناد جنبش کارگری و کمونیستی ایران" را در ۲۳ مجلد منتشر کرده است. در ویژهنامه "چپ در ایران" گزیدهای از مهمترین اسناد جنبش چپ به زبان انگلیسی عرضه شده است.
از میان دهها سند میتوان به چند متن مهم اشاره کرد:
نامه کارل کائوتسکی به آرشاویر چیلینکیریان، از سران ارمنی گروه اجتماعیون عامیون تبریز، مؤرخ اوت ۱۹۰۸. در این نامه رهبر حزب سوسیال دموکرات آلمان به چپگرایان ایران اندرز میدهد که از جنبش انقلابی مردم علیه استبداد قاجار پشتیبانی کنند.
نامههای فعالان کمونیست ایران به گئورگی پلخانوف، رهبر حزب سوسیال دموکرات روسیه.
مکاتبات میان میزرا کوچک خان و کمونیستهای فعال در جنبش جنگل.
نامه ماکسیم گورکی، نویسنده روس، به "کمیته ایران" در لندن که در آن تجاوز روسیه به ایران را در سال ۱۲۹۰ خورشیدی (۱۹۲۲ میلادی) محکوم کرده است.
شماره ویژه مختص "چپ در ایران" اولین مجلد از کتابی دوجلدی است. جلد دوم که به جنبش کمونیستی پس از شهریور ۱۳۲۰ اختصاص دارد، در آینده منتشر خواهد شد.
مشخصات نشریه:
The Left in Iran (1905-1940)
Revolutionary History, Volume 10, No 2
Socialist Platform Ltd
Merlin Press, United Kingdom
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید