رفتن به محتوای اصلی

هویت جامعه ایرانی کدام است؟ هویت جنبش سبز چیست؟
17.09.2010 - 16:09

هویت ایرانی واقعیتی درنوسان و آشفته است

فراتر از "سنت" و "دین"، که دو شاخص بی واسطه هویت ایرانی هستند، این مدرنیته است که روح و شَم جدید زیستن و شهامت گرایش فرهنگ ایرانی را به "من"، "فردیت"، "آزادی" و "آگاهی نوین" پس از مشروطیت، بتدریج و با پستی بلندی هایش، در ایران مهیا نمود.

بهتر آنکه در این مختصر، به مبانی نظری و کلاسیک مقوله هویت نپردازیم. همان بس که ایران ما در حوزه هویت واقعیتی چند پاره است. نفوذ عناصر مدرنیته در ایران در طول قرن گذشته، ساحت زیستی ما را در موقعیت برگشت ناپذیری قرار داد، و دو مقوله سنت و دین را از حالت تاریخی و "طبیعی" حیات خود، به موقعیت مقاومتی کشانده است

پس هویت صد ساله ما، سه مشخصه سنت/قومیت (یعنی آنچه از دیرباز به مارسیده است، یا بخوان: ایرانیت)، دین و مدرنیته را با هم در بر دارد. یا شاید هم باید گفت، همچون برخی، ما دارای سه هویت هستیم. اما مهم دیگر این نیست. مهم آن است که این مدرنیته بود که عمل نمود و دانست و توانست خود را برآن دو دیگر تحمیل کند. از آن پس، آنچه سنت و دین کرد و گفت، نه عمل، که عکس العمل بود. مقاومتی بود در برابر بزرگترین و مرگ آور ترین حمله تاریخی به درونی ترین لایه های هستی تاریخی ما

اما این هجوم نه قصد آن داشت، و نه توان آنرا، که شاخص های دین و سنت را نابود نماید. بلکه نتیجه این هجوم اختلال در کارکرد طبیعی آنها بود. عناصر فکری و ارزشی مدرنیته به حوزه آگاه و ناخودآگاه انسان ایرانی هجوم آورند و هر لایه را به میزان معینی دستخوش تکانهای جان فرسا نمودند. این کاروند توانست یک کالبد جدید و ناهماهنگ را در ما پدید آورد، به آن ترتیب که دریافت ما بتدریج از "انسان"، "طبیعت"، "دیگری" و "زمان" (یعنی اصلی ترین حوزه های هستی) متزلزل و پرسش برانگیز شد. لیکن اینهمه، اگرچه واقعیت "ناب" و "حقیقی" و تاریخی سنت و دین را بتدریج تقلیل داد، اما از قدرت بسیج آنها نکاست. و انقلاب بهمن 1357 نمود آن بود.

مقاومت تزلرل یافته "بومی" در برابر "غیر بومی"

انقلاب 1357، پس از آنهمه تحلیل و تفسیر غالبا قابل قبول – بیشتر از هر چیز، نمودِ عریانی بود از مقاومت تزلرل یافته "بومی" در برابر "غیر بومی"؛ سنت و دین، در برابر هجوم بی پرسش عناصر مدرنیته و کارکرد مدرنیزاسیون یکسویه و حکومتی در ایران.

اما این مقاومت دینی و درونی، هرچه بود و هر چه کرد، از ابتدا، در تفکر و آلایش و پویش خود، و شاید نادانسته، آلوده به عناصر نافذ مدرنیته بود. چرا؟ مدرنیته هرچه باشد، هرچند ناهنجار، ناهمگون و ناکافی در ایران فهمیده شد و جای گرفت، حداقل یک کارکرد معین در داشت: "نایقینی".

اشتباه بود که "عدم یقین" را یک محور نقد پست مدرن ها به مدرنیته بنامیم. در فلسفه دکارت که بیشک "یقین" را سفارش میکرد، گرایش پرقدرتی از "عدم یقین" نیز بچشم میخورد، و آن سوژه و اندیشه نقدی ست. مگر وی کار را با "تردید متدُیگ" و پرسش نسبت به فکر گذشتگان آغاز نکرد؟ پس آن یقینی که او بنا ریخت، خود براساس سوژه منتقد و پرسش گر استوار بود

نفوذ مدرنیته و داده های آشکار و نا آشکارش نسبت ما را با سنت و دین، و اعتبار تام آنها متزلزل و پرسش برانگیز کرد و ما را در صحرای نایقینی رها نمود. اما این نایقینی نه بگونه ای هویدا و یکدست، که بتدریج و آرام آرام خود را در نزد ما ظاهر خواهد کرد. و نه همه اذهان، که پیشروترین افکار نخست برآن آگاه خواهند شد

از اینرو، اوج صعود دین – در 1357 - در عصری متحقق شد که این شاخص هویتی از قبل، گام به گام، از واقعیت "ناب" و "حقیقی" خود فاصله میگرفت، زیرا از قبل، ضرورت های این جهانی قدرت و حاکمییت برآن چیره گشته بود. پس در امتداد تقلا و استحکام خود، این دینِ ایدئولوژی زده و آلوده به قدرت که اکنون "نا یقینی" برآن چیره گشته، و یک "جمهوری" پر تضار را سر و پا کرده است، بلاخره مغلوب حتمی آن ضرورتهای زمینی خواهد شد. و جنبش مدنی 1388 نمود آن چرخش است.

بازگشت پرقدرت به ارزشهای راستین نوگرایی مشروطه

جنبش سبز یا مدنی در ایران در 1388، بازگشت پرقدرت به ارزشهای راستین نوگرایی مشروطه بود. بعلاوه آنکه، جامعه ایرانی در طول عصر پهلوی و، مهمتر، در طول سی سال گذشته، بیشتر از هر کشور دیگر منطقه، غرب زده شده بود. برعکس تئوریهای کلاسیک فلسفه سیاسی، در ایران قدرت حکومتی انعکاس مستقیم فرهنگ و شعور اجتماعی جمعیت ایرانیان نیست. اندکی پس از بهمن 1357، جامعه در تناوب و جوشش درونی خود، زبان مشترک با رژیم سیاسی را بسرعت از دست داد. پائینی ها راه خود را پیمودند، و مسیر تحول غربی را بدون اعلام و شاید خود نادانسته، به عاریت گرفتند. و این پویش، دهه پس از دهه، گسترده تر شد

لیکن، دانسته ایم که هیچ کشوری، خارج از فضای تمدنی و جغرافیایی غرب، غربی نیست؛ بلکه همه کشور ها و فرهنگهای غیر غربی در واقع تنها غرب زده اند. از اینرو هر "غرب زدگی" لزوما نمود یک تنش است و نه برنمایی یک حرکت همگون، و به این منظور، ضرورتا با داده های محلی، با فرآورده های سنت و دین می آمیزند

پس آنچه واقعیت نوین ما را شگل داد و در طول سه دهه اخیر ساختار پراختلال جدیدی را برما هموار نمود "آمیزه" است. در زبان فرانسه آنرا "متی ساژ" [i] خوانده اند. که میتوان آنرا ترکیبی غامض از داده های مدرن و غیر مدرن تابیر کرد. این پدیده را میتوان احتمالا "مدرنیته ایرانی" خواند. جنبش مدنی در ایران سال 1388 با "شعار رای من کجاست" انعکاس این مرحله جدید تکاملی بود، زیرا این جنبش با فریاد آغازین و نونهال ایران مدرن یعنی "من"، آزادی" و یک آگاهی نوین به میدان آمد

ایران بسرعت بسوی نوگرایی و گشایش گام مینهد، و قدرت سیاسی، با فشار جاهلانه مانع آن می شود. در این مسیر بازگشت ناپذیر، از میان شاخص های سه گانه هویت ایرانی، یعنی سنت، دین و مدرنیته، هرچه بیشتر اعتبار عمومی و استحکام نظری دو شاخص نخستین گام به گام کاسته میشود، و بر اعتبار سومی افزون میگردد

متاثر از همین فضا، نسل جوان ما – که موثرترین جمعیت معترض جنبش 1388 بود و کلیدی ترین گروه اجتماعی ایران آینده خواهد بود - بتدریج و الزاما خود را از گذشته و توقعاتش رها میکند. این دگرگونی ستیز های سرگیجه آور ذهنی و روانی جدیدی میان دو واقعیت یعنی : آینده گرایی غیر قابل پیش بینی، از یک سو، و لایه زخیمی از "خاطره جمعی" که از قرون کهن به میراث رسیده و به مقامت ادامه میدهد، از سوی دیگر، در پیکره آن نسل سامان میدهد. یکی از محورهای این ستیز نوین، مقوله هویت ما، چیستی و کیستی ماست

"فرهنگ برتر"

در بطن نظام بندی سه گانه هویت ایرانی، آنچنان درهم آمیختگی جای دارد که گذر زمان، استواری و همگونی حتی رقیق آنرا گام به گام دچار تزلزل بیشتر میکند. در طول سه دهه اخیر، عمق این تشویش افزون شده است. جهان مجازی و روابط شتابان میان- فرهنگی، بسرعت انسانها را به یکدیگر متصل میکند، و تسلط یک "فرهنگ برتر" را در برابر چالش های تاکنون ناشناخته ای قرار میدهد. تردید ها و عدم یقین نسبت به خود و فرهنگ خود افزوده شده است. و سهولت پرش از یک جهان به جهانهای دیگر، امکان کسب پرسرعت عاریت های تازه فرهنگی را بمیزان غیر قابل تصوری افزون میکند

در این بازار پر آشفته داده ها، ضربه اصلی به نظریه "استقلال" خورده است، که هم یک ایده ذهنی است و هم یک احساس پرقدرت روحی. و برعکس "آزادی" – یعنی گسست و آگاهی به گسست – بیشترین خریدار را یافته. اینهمه کمتر امکانی به ادعاهای پرآب و تاب هویتی، چون دهه های پیش، می دهد

اما این فاکتورهای عمل کننده، مسئله هویت را با واقعیت جدیدی روبرو کرده است. مثلا: ما که پیش از این مدرنیته را غالبا به اعتبار کانالها و فیلتر های فرهنگی بومی مان پذیرفته و فهمیده بودیم، حال گام به گام در برابر ادعا ها و خواهش های نسل جوان قرار گرفته ایم. این نسل "فیلتر شکن فرهنگی" جدیدی در ساحت های روانی و ذهنی اش بنا کرده است، و بدون کسب اجازه از دین و سنت، بدون کسب اجازه از نسل پیشین، تلاش دارد، در حد توان، از محدودیت های فرهنگی داخلی و موانع شناخت شناسی آن فراتر رود و مستقیما و بدون واسطه با دنیای غرب تماس بگیرد. زیرا به نظر میآید که از نگاه این نسل، گویا کانالهای فرهنگ بومی هرچه بیشتر ابزار و آلات زنگ زده و از کار افتاده ای جلوه میکنند.

بیشک آنچه از همه مهمتر امکان این پرش پر شتاب و بی مهابا را به نسل جوان میدهد، یکی شکست آشکار عقاید و آمال نسل گذشته است و دیگری ویرتوآلیزاسیون – مجازی سازی- ارتباطات در سطح جهانی است

پس واقعیت جدید عصر مجازی سازی هویت آینده ما را برپا میکند. هویتی که بتدریج ما را با نوعی "بی هویتی" همگام میکند و هرچه بیشتر میخواهد خود را "شهروند جهان" قلمداد نماید. همین کاروند، دانسته یا نا دانسته، اعتبار دو شاخص دیگر هویتی، یعنی دین و سنت را هرچه بیشتر به چالش می کشاند و آن دو را مجبور به چرخش های تازه میکنند، تا برای ادامه حیات راه چاره های جدید و استدلالات تازه بیابد

و این اقدامی بس ضروریست

زیرا در پایان کار، به همان میزان که دین و سنت به استشمام هوای تاره نیار دارند، آن نسل جوان "بی هویت"، در مرحله ای از تکامل روحی

ذهنی اش، به آن دو نیازمند خواهد بود

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال
برگرفته از:
گفت و گوی روشنفکران ایرانی-facebook a.Ganji

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.