توطعه های رنگارنگ چپ های ایران وطنی، آلت دست راسیسم فارس

برای ایجاد تفرقه و خلع سلاح فکری جوانان هویت خواه آذربایجان جنوبی

توضیح: البته با توجه به اینکه ما تعصب خاصی به چپ های آذریابجان، که به ترک بودن خود افتخار می کنند و سرزمین آذربایجان را به چشم وطن و زادگاه و به زبان مادری خود، ترکی آذربایجانی احترام می گذارند داریم و همیشه خود را در کنار آنها و هم پیمان و برادر قابل اعتماد برای رهائی آذربایجان می دانیم،

این متن نوشته شده،

رفقای اولترا انترناسیونالیست قوم آذری و یا چپ های سرتاسری ایران وطنی، اسیر در چنبره راسیسم فارس، با رفتن در زیر چتر آسیملاسیون راسیسم فارس و در واقع ذوب شدن در دیگ ناسیونالیسم ایرانی، که پان فارسیسم را انترناسیونالیسم می پندارند و عملا بعنوان چماق فکری در دست راسیسم فارس بر سر ملت ترک آذربایجان می کوبند و چون آگاهتر و خونسردتر از فاشیست های بیسواد پانیرانیست هستند، خیلی خوب تشخیص می دهند، از چه موضعی همانند ستون پنجم بر پیکر حرکت ملی ضربه وارد کنند، موارد زیر با مهارت و با شناخت دقیق از نقاط ضعف رهبران جنبش هویت خواهی ملت آذربایجان و یا با نشانه رفتن به سمبل های اتحاد ملی و یا با تحقیر و با عقب مانده جلوه دادن طرفداران حرکت ملی صورت گرفته است،

١- جهت دلسرد و ایزوله کردن جوانان حرکت ملی با نسبت دادن ناسیونالیست های کور به هواداران صدیق، که با احساساتی پاک در حرکت ملی و با تمام وجود و بی وقفه برای رهائی آذربایجان از زیر یوغ راسیسم فارس تلاش می کنند،

٢- جهت ایجاد تفرقه و نفاق در حرکت ملی با شناسائی دقیق نقاط ضعف بعضی افراد در داخل حرکت ملی و با شناخت دقیق از رقابت های ساده لوحانه و کودکانه بعضی افراد کم تجربه در حرکت ملی و با شناسائی و نشانه رفتن به افراد تئوریک در حرکت ملی و با بستن افترا و بهتان به این افراد و تبلیغ وسیع آن، طبق معمول توسط افراد آدی بیلینمز، باعث ایجاد تفرقه و تشتت و ایجاد جو عدم اعتماد در داخل حرکت ملی می گردند،

٣- با شناخت دقیق از عملکرد علامت و سمبل بوز قورد در میدان های فوتبال و اعتراضات خیابانی که در جو جهنمی پلیسی بعنوان یگانه وسیله ارتباط و ابراز احساسات ضد راسیستی و ایجاد جو شور و شوق و اتحاد بین جوانان و با آگاهی کامل از رل علامت بوز قورد و با تلاش در جهت فاناتیک و عقب مانده جلوه دادن آن و خلع سلاح جوانان از یگانه مورس تلگرافی اتحاد و همبستگی و شور شوق، با نوشتن مطالبی اینچنینی توتم گرایی، اسطوره گرایی و بوزقورد ها در جنبش ملی – دمکراتیک آذربایجان را که توسط جمعی از رفقای چپ آدی بیلینمز، و با تلقین و الفاء و نشاندادن عقب ماندگی با گرایشات فاناتیک و با نشانه گرفتن آگاهانه سمبل اتحاد ملت ترک، جهت ایجاد تفرقه و دلسردی بدنبال چه اهدافی هستید؟ پس با این تفاصیل ملت آلمان و یا آمریکا بخاطر استفاده از سمبل عقاب، ملتی فاناتیک می باشند؟ البته استفاده از سمبل شیر برای ای ایران ای مرز پر گوهر از نظر رفقا قطعا توتم یا سمبل فاناتیکیسم شمرده نمی شود، و پرستش توتم داس و چکش در شرایط امروز چه مفهومی دارد؟ در حالیکه محصولات کشاورزی به جای درو کردن با داس، با کومباین برداشت می شود و دیگر نیازی نیست که فلزات در کوره سرخ کرده و با چکش بر روی سندان کوبیده شود، حالا با ریخته گری سرامیک و تراشکاری لیزری به فلزات شکل داده می شود و در این دنیای مدرن با سیستم اتوماتیزاسیون کاخانجات دیگر گارگر و یا پرولتاریا کلاّ مفهوم خود را از دست داده و سیستم کارخانجات توسط افراد کنترولگر مدیریت و اداره می شود، که متاسفانه شما مثل مذهبیون، در رویای بهشت موعود، در رویای ساختن جامعه بی طبقه پرولتری بر روی کره خاکی و البته آنهم حتمّا در محدوده ایران و در زیر شعار انترناسیونالیستی همه جای ایران سرای من است، باید اتفاق بیافقد،

بعلت اینکه راسیسم و افکار راسیستی مثل قارچ حالت انگلی دارد و بدون تخم و ریشه می باشد و با چسبیدن به دیگر گیاهان تغذیه می کند و در مورد راسیسم فارس با تغذیه از زحمات دیگر ملل تحت ستم و بر اساس پیش فرضهای خیالی از تاریخ بنا نهاده شده، بدین جهت مباحثه جدی با راسیست ها و افرادی از قوم آذری که در چنبره راسیسم فارس هیپنوتیزم شده و اسیرگشته اند، کار بجائی نمی رسد، و صرف انرژی برای مباحثه با این افراد مثل این می ماند، که با یک شیخ پیر با گوشهای پر از مو، که بخاطر افراط در خواندن نماز، پیشانیش پینه بسته، درمورد تئوری داروین مباحثه بکنی و اگر تبلور تمام قوانین دمکراسی دنیا را، از فیلسوفانی مثل جان لاک انگلیسی، شارل مونتسکیوی فرانسوی و ایمانوئل کانت آلمانی را تبدیل به یک میخ بکنی و آن را بر کله راسیستها ی فارس بگذاری و با یک پتک صد کیلوئی بر سر میخ بکوبی تا میخ دمکراسی در مغز اینها فرو رود، باید مطمئن باشی بعد از اصابت پتک، پتک کمانه زده و به صورت خودت اصابت کرده و صورتت را داغون خواهد کرد و میخ دمکراسی نخواهد توانست حتی کوچکترین خراشی در مغز و افکار راسیست فارس بوجود بیاورد،

با یک ضرب المثل خیلی قدیمی ملتمان می خواهم بر خورد دوگانه این چپی های هیپنوتیزم شده در دست راسیسم فارس را واضحتر آشکار گردد،

در زمانهای قدیم که در فصل سرما امکان گرم کردن خانه خیلی مشکل بود، همه در یک اتاق بزرگ می خوابیدیم ، پدر بزرگ و مادر بزرگ پسر و دختر وعروس و داماد معمولا با هم زندگی می کردند، مادر بزرگ معمولا نیمه شب پا می شد و لحاف همه را کنترل می کرد تا کسی سرما نخورد و وقتی می بیند که عروسش، پسرش را بد جوری بغل کرده، به عروسش می گوید، بابا یک ذره از پسرم فاصله بگیر، داری بیچاره را از گرما خفه اش می کنی و وقتی مادر بزرگ پیش دختر و دامادش می آید، می بیند که جدا از هم خوابیدند، داماد را به طرف دخترش هول می دهد و می گوید بابا یک ذره کیپ هم بخوابید سرما می خورید، عروس با شنیدن این حرف زیر لب طوری که مادر بزرگ بشنود می گوید، ،،می هاوا،، بیر اوتاخدا ایکی هاوا البته این اتفاق در روستای ،،می هاوا،، اتفاق افتاده و حالا این دوستان چپ آدی بیلینمز، چرا قبل از اینکه ملت خود را به توتم گرائی متهم کنند، یقه راسیسیت های فارس را نمی گیرند؟ که وقتی توتم شیر را وسط پرچم سه رنگ ایران و یا نام ایران را می یبنند آب از لب و لوچه اشان سرازیر می شود،