رفتن به محتوای اصلی

کارگر، فریاد کن!
22.04.2015 - 01:43

 

کارگر فریاد کن!

سحرت نزدیک است.

این هیولای ستم، از مترسک بیش نیست.

خواهد آمد روشنی

در پی ما

فریاد کن، فریاد کن!

 

می زند تاریخ بر ما نهیب

عمر بیدادگری به سرآمده است.

کوه و دریا می کند فریاد

خونهای ریخته، به جوش آمده است.

کودکان پدر از دست داده ی دیروز قد برافراشته اند.

مردم به خروش آمده اند.

 

نه تو تنهایی، همه شلاق خورده ی بیدادگرانیم.

خونهای ریخته

دل های شکسته

پابرهنگان

رنج کشیدگان

سرهای بر دار شده

ما را به کمک می خوانند.

 

ای بغض فرو خورده ی لب دوختگان

در گوش بیداد زمان

در گوش این خودکامگان

فریاد کن، فریاد کن!

 

هر شهید خفته را از قلب گوری بی نشان

زاندیشه ی بیدار خود آگاه کن، آگاه کن!

ای تن خسته ی تاراج شده

ای دل یغما شده ی رنج نشان

فریاد کن، فریاد کن!

 

آن سوی تاریخ ستم

بی نهایت ناله می آید به گوش

نباید

کودکان این وطن

بردگی از ما به میراث برند.

فریاد کن، فریاد کن!

 

نباید گورمان

شرمگین باشد از آیندگان

فریاد کن، فریاد کن!

تقدیم به کارگران ایران زمین که قلبشان از استبداد آکنده از بغض و دستشان از ستم پینه بسته است.

رسول بداقی – زندان رجایی شهر 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاوه جویا

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.