به دکتر قندی شهرت داشت، روزنامه نگاری آکادمیک بود و از انگشت شمار اهالی مطبوعات که این فن را در دانشگاه تدریس می کرد. دانشجویان می گفتند کلاسش به تحریریه می ماند و خبرنگاران می گفتند تحریریه اش، کلاس درس است. هر خطی که با خودکار قرمز روی دستنویس خبرنگار می نوشت و هر تیتری که عوض یا اصلاح می کرد، درسی فراموش نشدنی می شد.
روزنامه اخبار بود که نام حسین قندی را برجسته تر از پیش کرد، اخبار و ابرار تنها روزنامه های دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بودند که به نهادی دولتی یا تشکلی سیاسی یا صنفی وابستگی نداشتند و می شد با اندکی مسامحه، روزنامه مستقلشان نامید. نطفه تحولی انقلابی که پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ در مطبوعات ایران رخ داد در همین روزنامه اخبار بسته شد.
حسین قندی بر مسند سردبیری اخبار، تحریریه ای حرفه ای و خلاق شکل داد با روزنامه ای خواندنی و موفق که در چارچوبهای تنگ و فضای بسته دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، بر گزارش نویسی اجتماعی و فرهنگی به عنوان حرفه ای ترین قالب روزنامه نگاری تکیه داشت. حسین قندی شیفته سینما بود و "اخبار" نخستین روزنامه ای شد که ضمیمه مستقل و روزانه ای به نام اخبار سینما و هنر منتشر کرد و سینما را از ماهنامه ها و هفته نامه ها به عرصه خبر روزانه کشاند.
در همین اخبار بود که حسین قندی با "علی حاتمی صحنه مرگ را کلید زد" برنده جایزه بهترین تیتر در جشنواره مطبوعات شد و سلطان تیتر لقب گرفت.
درخشش "اخبار" البته یکی دو سالی بیشتر نپایید و حسین قندی از این روزنامه رفت، اما حسین قندی همچنان درخشان ماند.
دوم خرداد ۷۶ شد و کمی بعد، خبر از انتشار قریب الوقوع "نخستین روزنامه جامعه مدنی ایران" رسید. نشریه ای که می گفتند قرار است نسخه روزانه مجله پرآوازه کیان، ارگان روشنفکران دینی باشد. بهمن همان سال فصل تازه ای در تاریخ مطبوعات ایران باز شد، روزنامه جامعه روی پیشخوان دکه های مطبوعاتی نشست و از همان اولین نسخه اش گفتند که انقلابی در مطبوعات ایران شده، اگر معمار این «انقلاب» ماشاء الله شمس الواعظین باشد، مهندسش حسین قندی است.
شبی که قرار بود بامداد فردایش نخستین نسخه جامعه از زیر چاپ بیرون بیاید، ماشاء الله شمس الواعظین به جمع تحریریه آمد و اتاق خودش را نشان داد و سخنانی با این مضمون گفت که من آنجا به رهبری و هدایت کلی روزنامه و ارتباط با جهان خارج از این تحریریه مشغول خواهم بود و سکان تحریریه در دست حسین قندی خواهد بود.
سکان تحریریه پشت اتاق ماشاء الله شمس الواعظین قرار داده شد، در اتاقی کوچک و کم نور ته راهرویی تنگ، حسین قندی بود و مسعود شهامی پور. حسین قندی دبیرتحریریه بود و به کار خبر می رسید، مسعود شهامی پور هم به عنوان معاون سردبیر زمام مقالات و گزارشهای صفحات لایی روزنامه را در دست داشت.
هسته اصلی تحریریه جامعه را حسین قندی چید. با همان روزنامه نگاران جوان و نوپایی که در اخبار با او کار کرده و پا گرفته بودند. تحریریه ای چید که اساسش بر حرفه ای بودن و استقلال از جریانها و موجهای سیاسی بود. ماشاء الله شمس الواعظین البته بر این تحریریه روزنامه نگارانی هم افزود که صبغه و پیشینه سیاسی نیز داشتند. اما این ترکیب هیچگاه به دودستگی و دوگانگی نینجامید. فضائی صمیمی و یکرنگ همچون جمع یک خانواده شکل گرفت که حسین قندی همچون معلمی سختگیر اما دلسوز بر آن نظارت می کرد و مجالی پدید آورد که هر آنچه خلاقیت و نوآوری بود، بشکفد و نشو و نما کند.
هفت ماه انتشار جامعه و توس، دورانی سخت بود، حسین قندی تحریریه ای خط شکن را مدیریت می کرد و ماشاء الله شمس الواعظین و حمیدرضا جلائی پور در دادگاه حساب این خط شکنیها را پس می دادند. بالای سر، سایه تیغ تیز توقیف و زندان بود و دم در، انصار خشمگین حزب الله. در آن روزهای سخت حسین قندی لبخندزنان روی ایوان روزنامه به جمع تحریریه نگران می آمد که از دلنگرانیهایشان برای هم می گفتند، خونسردی اش دلگرمی می داد و انرژی برای بازگشت به پشت میز و حرکت بسوی شکستن مرز و دیواری تازه.
این انرژی را از توانی که اندوخته بود می گرفت و به روزنامه نگاران جوان می داد، هر اندوخته ای هم پایانی دارد. پس از جامعه و توس حسین قندی دیگر یارای سکانداری در طوفان نداشت. روزنامه نگاری از آن پس چون میدان جنگی نابرابر میان قلم و چکش قاضی شد و حسین قندی سر جنگ نداشت. ترجیح داد به جای سکاندار مهندس باشد، مهندسی که چه مسجد بسازد چه میکده، خوب می سازد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید