رفتن به محتوای اصلی

بشار اسد، اولین قربانی توافق اتمی‌
03.05.2015 - 01:21

تا پیش از آغاز عملیات "طوفان قاطعیت" در یمن، همه چیز بر وفق مراد "هلال شیعه" پیش میرفت و "تصور" تحقق‌ رویای امپراتوری اسلامی شیعه با کمک "شیطان بزرگ" بیش از هرزمان در دسترس می‌نمود، بصورتی که حتی تودهنی زدن به علی‌ یونسی بخاطر "دهن لقی"، مانع ظهور قاسم سلیمانی در هیبت نادر یا رضا شاهی‌ "دیگر" نشد و برای اولین بار سردار سایه‌ها بروی صحنه آمد و ظریف هم به عنوان بلندگوی بیت رهبری با استفاده از تجارب گذشته مذاکرات را برمبنای "واقعیتهای میدانی" پیش می‌برد.
اما درست درزمانی که ظریف با اطمینان خاطر از شرکای سابق خود یعنی روسیه و چین، شب و روز خود را با جان کری میگذراند و فقط به فکر ارضای طرفهای غربی بود، ماشین جنگی "نظام" در گًل تپید و ورق برگشت. بدنبال بی‌ اعتنایی حوثی‌ها به قطعنامه شورای امنیت که از آنها میخواست به کودتای خزنده خود خاتمه دهند، ائتلافی متشکل از ۹ کشور مصر، امارات متحده عربی‌، بحرین، قطر، کویت، مراکش، سودان و عربستان سعودی، عملیات طوفان قاطعیت را آغاز کرد که بلافاصله از سوی پاکستان، ترکیه و فلسطینیان (فتح و حماس) نیز مورد حمایت قرار گرفت، اما عمان به عنوان "کانال ارتباطی‌" از این ائتلاف کنار ماند.
جواد ظریف در یک نمایشنامه تلویزیونی "بیانیه ای" را که در دقیقه نود بروی متن آن توافق شده بود، خواند و سوار بر دوشهای امیرکبیر و مصدق به تهران برگشت، اما پیش از بازگشت باید سری به اسلام آباد میزد تا اطمینان حاصل کند که مجلس پاکستان، جلوی شرکت ارتش پاکستان در عملیات طوفان قاطعیت را می‌گیرد. پس از فرونشستن هیجانات اولیه، جرزنی و گروکشی آغاز شد و لبخندهای عریض و طویل ظریف، تبدیل به تهدید و اخم شد.
علیرغم عربده‌های دلواپسان که خواستار "لغو" سفر اردغان بدلیل اعلام حمایتش از عملیات نظامی عربستان در یمن، اردوغان راهی‌ تهران شد. اما یک روز پیش از عزیمت او به تهران و درحالی که وزیر خارجه ترکیه در پاکستان بسر می‌برد، میهمان ویژه‌ای از عربستان به دیدار اردوغان آمد، کسی‌ که امروز ولیعهد عربستان، پادشاه واقعی‌ عربستان و فرمانده این عملیات نظامی است.
در سفر اردوغان به تهران، ترکیه دستاوردهای اقتصادی کلانی به ارزش سالانه تا سقف ۳۰ میلیارد دلار به همراه آورد که با توجه به وابستگی‌ کنونی اقتصاد ایران به ترکیه، جای پای مطمئنی را برای تجّار ترک در فردای پس از "عقد لغو تحریمها" در بازار تشنه ایران حفظ می‌کند. دستاورد نظام ظاهراً جلوگیری از پیوستن ترکیه به محور عربستان و باز نگاهداشتن و توسعه کانال ترکیه به عنوان روزانه تنفسی برای "اقتصاد مقاومتی" است که به عنوان پلان ب نظام و پاسخی به تهدید به استفاده از گزینه اقدام نظامی که نتیجه طبیعی شکست نهایی‌ مذاکرات است و در کشوی میز روحانی یا بیت رهبری آماده است و قبلا سازش را برای ملت زده اند.(۱)
اردوغان در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود پس از بازگشت از تهران، با اشاره مستقیم به اینکه از سرگیری روابط آنکارا و قاهره، منوط به آزادی محمد مرسی است، تا حد زیادی پرده از مذاکرات خود با تهران و ریاض برداشت و ظاهراً اردوغان دربرابر دوراهی بسیار سختی قرار گرفته است.
پشت کردن به اخوان المسلمین که آنکارا افتخار میزبانی دفتر جهانی‌ آنرا دارد، به مثابه خودکشی‌ اقتصادی و سیاسی است. زیرا علاوه بر خروج سرمایه‌های میلیاردی اخوان از شبکه مالی‌ ترکیه اقتصاد لرزان آنرا در ورطه سقوط میکشاند، ستاره سیاسی اردوغان نیز افول خواهد کرد. از سوی دیگر قطر همپیمان دیروز ترکیه، امروز در کمپ سعودی ایستاده است و قرار گرفتن دربرابر ائتلاف جدید نیز میتواند اقتصاد ترکیه را در کشورهای اسلامی و سرمایه گذاریهای کلان اعراب در اقتصاد ترکیه را تحت تأثیر شدید قرار دهد.
اما دودلی اردوغان با اعلام پشتیبانی آمریکا از عربستان و مشارکت "غیر فعال " در این عملیات که منحصر به سوخت رسانی به هواپیماهای ائتلاف و همکاری اطلاعاتی‌ میشد، برطرف شد و او به پیروی از آموزه‌های اخوانیش "تقییه" کرد و علیرغم وعده‌هایی‌ که در تهران برای حفظ "توازن قوا" در شمال سوریه داده بود، به ائتلاف استراتژیک قطر و عربستان پیوست، زیرا مبارزه اخوان المسلمین دیگر اولویت اول عربستان نیست و ترکیه علیرغم همکاری ما مصر، "در حال حاضر" قادر به عادی سازی روابط با این کشور نیست و بازی باید زیرمیزی باشد.
به فاصله کمتر از یک‌ماه از سفر اردوغان به تهران، ارتش آزاد سوریه و جبهه‌ النصره که تا پیش از به نیابت از قطر و عربستان در مقابل هم می‌جنگیدند، با هم متحد شده و با تجهیزات پیشرفته آمریکائی که به واسطه ترکیه بدستشان رسید دو شهر استراتژیک ادلب و جسر الشغور تا تصرف کردند و ضمن قطع کردن محور ارتباطاتی جنوب- شمال، یک گام تا محاصره کامل دمشق فاصله دارند.(۲)
اهمیت استراتژیک سقوط این دو شهر از دید تحلیلگران سیاسی و نظامی پوشیده نماند و بسیاری آنرا آغاز فصل پایان اسد میدادند، هرچند کارشناسان اجاره‌ای تلاش میکنند آنرا در زرورق "تغییر تاکتیکی استراتژی دفاعی" بیپیچند.
بازخورد روانی‌ این "شکست" در میا‌‌ن نظامیان سوریه پس از ۵ سال جنگ "داخلی‌" در پایین‌ترین حد قرار دارد و باور ساکنان دمشق و دیگر نقاطی که هنوز در پناه حکومت اسد زندگی‌ میکنند نسبت به توانایی‌ دفاعی باقیمانده ارتش سوریه بشدت خدشه دار شده است، بصورتی که زمزمه‌های دیروز تبدیل به شکایتهای آشکار و تردید در میزان پایبندی ایران به پشتیبانی "ابدی" از سوریه شده است.
آخرین و واضح‌ترین نمونه آنرا در مقاله‌ای بنام " اسب مقاومت ( سوریه) را تنها نگذارید" از یک نویسنده چپگرای اردنی است که در سایت الاخبار لبنان که ارگانی‌ در خط حزب الله است منتشر شده است. (۳)
نویسنده ضمن یادآوری اینکه روزی نیست که ما فریاد اعتراض یکی‌ از مسئولین ایرانی را در مورد جنایات عربستان سعودی در یمن نشنویم، سکوت ایران دربرابر آنچه نویسنده اشغال خاک شمال سوریه توسط ترکیه نامیده، زیر سوال برده است. در ادامه نویسنده اقدامات دستگاه امنیتی ترکیه را که در پناه "داد و ستدهای اقتصادی" از میدان عمل وسیعی برخوردار شده را به سه بخش عمده تقسیم کرده است:
اول: مجهز کردن اعضای جبهه‌ النصره به موشخای ضدّ زره آمریکائی "تاو"
دوم: روانه کردن ۵ تا ۷ هزار نیروی تازه نفس از جنگجویان چچن و آسیایه میانه که همگی‌ تحت پوشش دستگاه امنیتی ترکیه هستند به شمال سوریه
سوم: کمکهای امنیتی- اطلاعاتی‌ و هدایت عملیات توسط افسران ترک، اماراتی، قطری و سعودی و "اعضای حماس"
علیرغم اینکه ردپای ترکیه کاملا پیداست، ایران سکوت کامل اختیار کرده است، همانطور که در برابر عملیات نظامی سال گذشته ترکیه در منطقه مرزی کسب سوریه، سکوت کرد. اردوغان پروژه امپراتوری عثمانی خود را دنبال می‌کند و ایرانی‌ها علیرغم اینکه پایشان در معرکه گیر است، حاضر به هیچگونه رویارویی مستقیم با تهران نیستند. درسی‌ که ما اعراب باید بگیریم این است که کشورها علیرغم اصول اولیه‌ای که دارند، همیشه پیرو منافع خودشان خواهند بود. ترکیه شریک اقتصادی مهم ایران تحت تحریم است و پس از برداشته شدن تحریمها میتواند به شریک اول اقتصادی ایران تبدیل شود. از سوی دیگر ترکیه با پشتیبانی "مشروط" از عربستان به جنگ نیابتی عربستان و ایران در یمن پیوست، زیرا تضعیف ایران و عربستان به معنی درخشش دوباره ستاره اردوغان خواهد بود.
علیرغم اینکه شواهد این را نشان می‌دهد، نمیخواهیم ترکیه و ایران را به سازشی پنهان متهم کنیم، اما کمکهای مالی‌ ایران به سوریه همگی‌ مشروط به " به وثیقه گذاشتن" زمینها و ساختمانهای دولتی و قراردادهای تجاری بوده است. مسئله مهمتر این است که ترکیه علیرغم همپیمانی با قطر و عربستان، با زیرکی از یکسو در ائتلاف "سنی" علیه یمن شرکت نکرد وضع سوی دیگر با استفاده از چتر اقتصادی موجود با ایران، از خلا سیاسی موجود برای دخالت مستقیم در سوریه استفاده کرد. مدت زمان ماه عسل تهران و آنکارا دیری نخواهد پایید و اردوغان تا هنگام امضا موافقتنامه هسته‌ای باید تکلیف خود را روشن کند.
دیدیم که ایران یکی‌ از معدود کشورهایی بود که سالگرد کشتار ارامنه را در سکوت کامل خبری گذراند و علیرغم شعار حکومتی حمایت از مظلومان در برابر یکی‌ از بزرگترین نسل کشیهای تاریخ معاصر سکوت کامل اختیار کرد و این یکی‌ از معیارهای سیاستهای متضاد ایران است، مثل محکوم کردن محمود عباس بخاطر تایید عملیات طوفان قاطعیت و سکوت کامل در باره حماس که از همین عملیات اعلام حمایت کامل کرده است.
از سوی دیگر شرکت پوتین در این مراسم خشم ترکیه را تا جایی‌ برانگیخت که تهدید به مشارکت در عملیات " احتمالی‌" ناتو برای بازپس گیری جزیره‌ کریمه کرد، تهدیدی شبیه آنچه علیه واتیکان برای اخراج مسلمانان و یهودیان از اسپانیا براه انداخته و باید آنها را جدی گرفت. روسیه برخلاف همسویی با ایران در زمینه سوریه، در یمن تلاش خود را برخلاف ایران، برای یافتن راه حلی دیپلماتیک متمرکز کرده است.
در پایان مقاله، نویسنده "ارتش" سوریه را عامل اصلی‌ بقای رژیم اسد در سوریه میداند که بواسطه آن شرایط ورود روسیه را به صحنه سیاسی جدید و ایفای نقش در آن فراهم کرده است، همچنین ایران که با استفاده از سوریه موقعیت استراتژیک خود را در منطقه تثبیت کرده و موفق شده است که به یک توافق اتمی‌ "معقول" دست یابد و از کمند تحریمهای بین المللی رها شود. آنچه در این میا‌‌ن فراموش شده، اسب اصیلی است که به تنهایی‌ ارابه مقاومت را در همه منطقه به پیش میبرد، و تقاضا و شاید آرزو می‌کند که این اسب را تنها نگذارند.
درحالی که سپاه قدس اینبار برخلاف زمانی‌ که با تانک فرودگاه بین المللی تهران را اشغال کرد، با حرکتی‌ انتحاری قصد شکستن محاصره هوائی یمن را داشت و تانک‌های ارتش قاسم سلیمانی در تکریت زمینگیر شده بود، شمال سوریه نیز بدست ائتلاف سنی افتاد.
عربستان سعودی به عنوان پرچمدار اصلی‌ جنگ علیه نظام ولی‌ فقیه، با یک خانه تکانی اساسی‌ در سازمان قدرت و تزریق خون جوان به دستگاه دیپلماسی خود، جنگ جدید را در چند محور آغاز کرده و ادامه میدهد:
۱- اقتصادی- با اعلام پایان عصر نفت صد دلاری و روی آوردن به انرژی‌های جایگزین که زمزمه ورود آمریکا به عرصه صادر کنندگان نفت را بهمراه داشت، عربستان سعودی بمنظور کاهش وابستگی‌ خود به درامد نفت، از چند سال پیش اقدام به سرمایه گذاری در زمینه‌های صنایع مختلف در قاره آمریکای شمالی‌ و جنوبی، چین و دیگر کشورهای شرق آسیا کرد.
۲- سیاسی- در صحنه داخلی‌ با تعیین ولیعهد جدید که نوه بنیانگزار عربستان سعودی است و ادغام دفاتر پادشاه و ولیعهد، ادارهٔ کشور رسما به پادشاهی پنجاه و چند ساله سپرده شد و دلخوریهای یکی‌ دو دهه اخیر که به موجب دوری تخت پادشاهی از خانواده اصلی‌ ال سعود به وجود آمده بود را برطرف نمودند. ضمن اینکه سکاندار فعلی‌ سیاست عربستان که فرمانده عملیات در یمن است، موفقیت‌های چشمگیری در مبارزه با القاعده دا کشور خود داشته است.
در صحنه بین المللی نیز شاهزاده سعود الفیصل وزیر امور خارجه را پس از ۴۰ سال به خانه فرستاده و سفیر "جنجالی" خود در آمریکا را که از سال ۱۹۸۶ ساکن واشنگتن است و پستوهای قدرت را بخوبی میشناسد، بجای او منصوب کردند.
۳- نظامی- عربستان با تاکید بروی اهداف مشترک، موفق به ایجاد پیمانی استراتژیک با قطر شد و ترکیه نیز بدنبال منافع و اهداف خود بناچار با عربستان همراهی می‌کند و "ظاهراً" پرنس بندر راه حل نظامی مورد نظر خود در سوریه را تحمیل کرده است، ضمن اینکه ادامه حضور ژنرال ضیا الحق در ریاض، متضمن حمایت کامل پاکستان از عربستان است.

گوسفند قربانی

در پایان ماجرا و فارغ از نتیجه‌ای که در پایان مذاکرات اتمی‌ بدست میاید، بشار اسد اولین قربانی کابینه جنگی عربستان است، اما آخرین نخواهد بود. پوتین در نبردی که امروز با آمریکا و ناتو دارد، از حضور یک بلوک قدرتمند که علاوه بر منابع سرشار انرژی و سرمایه، کنترل آبراه‌های مهمی‌ چون کانال سوئز و تنگه باب المندب را کنترل میکنند، به عنوان یک متحد استراتژیک بیشتر استقبال میکنند، تا بچه شروری که به همراه دوستان ناباب خود اسباب دردسر و شرمندگی است و دیگر چیزی برای عرضه بیشتر و خرید حمایت ندارند و با "دشمن" هم نرد عشق میبازد. ضمن اینکه پس از سقوط اسد، تنها کشوری که میتواند متضمن ادامه حضور ناوگان دریایی روسیه در بندر طرطوس باشد، کشور عربستان است که دروازه ورود روسیه به خاورمیانه خواهد بود.
اگر اهمیت استراتژیک سوریه را که به عنوان ستون فقرات کمربند سبز که متضمن حفظ تماس "مراکز قدرت" تحت فرمان تهران در نظر بگیریم، سقوط بشار اسد نظام تهران را فلج خواهد کرد. به گفته یکی‌ از کارشناسان مسائل سوریه تنها شانس فرار اسد از حلقه محاصره "اجتناب ناپذیر" دمشق در هفته‌ها یا ماههای آینده، پشتیبانی داعش از رژیم اسد در مقابله با ائتلاف جدید درون سوریه است(۴). زیرا دشمن مشترک دولت اسلامی و رژیم اسد ملی‌ گرایان سکولار هستند که آینده سوریه را به سمت یک آینده "اسلامی سنی" سوق میدهند که باید به دقت میا‌‌ن شرکأ تقسیم شود. اما مشکل اسد اینجاست که دولت اسلامی علیرغم اینکه پایتخت خود را در شهر رقه سوریه اعلام کرده، اما از آنجا بصورت استراتژیک استفاده می‌کند و اگر بنا به انتخاب باشد، پایگاه اصلی‌ آنها در عراق است و ترجیح میدهند نبردنهایی خود را در عراق بجنگند تا در سوریه.
تابستان گرمی‌ در پیش است.
1-http://www.dw.de/%D8%B3%D9%81%D8% %D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%BA%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86/a-18365102

2-https://foreignpolicy.com/2015/04/28/syrias-…
3-https://www.al-akhbar.com/node/231696
4-https://foreignpolicy.com/2015/05/01/is-bash…

کاظم موافق، سوم می دوهزار و پانزده

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاظم موافق

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.