رفتن به محتوای اصلی

بی‌مسئوليتی احزاب کردی
09.09.2009 - 12:18

جينوسايد حکومت اسلامی

در روزهای اخير خبرهای تأثرانگيزی مردم کردستان را در ماتمی گسترده‌ فرو برد؛ به‌ تعبيری 11 تن و به‌ ادعايی 26 تن از پاکباختگان و پيشروان مردم کردستان قربانی سياست سرکوب فيزيکی و نظامی خشن حکومت اسلامی ايران شدند و جان پاک خود را توسط خفاشان اسلامی و نظامی ايران از دست دادند و گويا 50 نفر ديگر نيز از طرفهای کردی مجروح شده‌اند.

اين سلسله‌ رويدادهای تلخ از منظرهای مختلف قابل تأمل و تحليل است. آنچه‌ که‌ تاکنون از کم و کيف اين حوادث انتشار يافته‌ پرسشهای بسياری را در مقابل ناظران و تحليلگران مسائل ايران و کردستان قرار می‌دهد، از جمله:‌

- چگونه‌ است که‌ احزاب کردی در اين شرايط مشخص نيروهای رزمی و علنی خود را به‌ داخل فرستاده‌اند؟

- چگونه‌ است که‌ در اين حرکتهای نظامی تعداد قربانيان چريکهای کُرد چنان بالا است و تقريباً سخنی از کشته‌شدگان رژيم نيست؟

- چگونه‌ است که‌ رژيم با پتانسيل خشونت چنين بالايی برخورد نموده‌ است و مثلاً تلاشی در جهت دستگيری آنها ننموده‌ است؟

­­­­­

1. می‌توان و از نظر من بايد رويکرد بخشی از احزاب کردستان ايران در خصوص جنگ مسلحانه‌ علی‌العموم و "گشت‌ سياسی ـ نظامی" در اين شرايط مشخص را زير سوال و گمان برد. من، بالشخصه‌، در اين حوزه‌ چند باری با شفافيت و صراحت کامل سخن گفته‌ام و انتقادم از احزاب کردستان ايران را از کسی پنهان و کتمان ننموده‌ام. اما در روزهای اخير نه‌ صرفاً انتقاد‌، بل مخلوطی از غم و خشم وجودم را فرا گرفته‌ بود؛ غم از دست دادن اين عزيزان و خشم از ندام‌کاريهای احزابمان، ندانم‌کاريهايی که‌ در چند سال اخير نتايج فاجعه‌‌باری در پی داشته‌ است و ظاهراً پايانی برای آن نيست. پنداری احزاب ما هنوز درک نکرده‌اند که‌ دنيای امروز با دنيای قريب 30 سال پيش کاملاً متفاوت است و توازن و آمادگی دو طرف نيز قابل قياس با آن زمان نيست. بر پاية درک اين واقعيت ساده‌ ارسال نيروی شناخته‌‌شده‌ و علنی و رزمی به‌ داخل ـ به‌ ويژه‌ در شرايط فعلی ـ قابل دفاع و توجيه‌ نيست و کاملاً غيرمسئولانه‌ است. بر همين اساس پرهيز از اين کار توسط حزب کوملة کردستان ايران و همچنين کومله‌ (شاخة کردستان حزب کمونيست ايران) را بسيار جسورانه‌ و مسئولانه و قابل تحسين‌ می‌دانم.

2. گذشته‌ از مناسبتی که‌ برای ارسال نيرو به‌ داخل (28 مرداد، روز صدور فتوای خمينی بر عليه‌ کردستان) عنوان می‌شود، به‌ اعتقاد من اين حرکت ارتباط بلاواسطه‌ای هم با شکست مبارزه‌ی مدنی در ايران دارد. چنانچه‌ رژيم دست به‌ تقلب نمی‌زد، مبارزات مدنی و مسالمت‌آميز مردم را به‌ خون نمی‌کشيد، راه‌ بدون خشونت تغييرات در جامعه‌ و ساختار سياسی ايران را مسدود نمی‌نمود، احتمال اينکه‌ احزاب کردستان ايران به‌ چنين حرکت سياسی ـ نظامی و يا با چنين ابعادی دست بزنند، بسيار کمتر و کمتر می‌شد. بديهی است که‌ با بن‌بست راه‌ مبارزه‌ی مسالمت‌آميز و مدنی در جامعه‌ راه‌ مبارزه‌ی قهرآميز هموارتر می‌گردد. لذا هنر نيست حرکت قهرآميز در کردستان و ايران را مورد شماتت قرار داد و صرفاً به‌ ضرورت و محاسن مبارزه‌ی مسالمت‌آميز اشاره‌ نمود. چرا که‌ به‌ حق پرسش می‌شود که‌ آيا تحت حاکميت خشونت‌محور و خون‌طلب اسلامی ايران حداقلی از مبارزه‌ی مدنی ممکن است؟ به‌ اعتقاد من پاسخ منفی است. حال که‌ چنين است، چکار بايد کرد؟ آيا راه‌ سومی هم وجود دارد؟ به‌ نظر من اگر هم وجود نداشته‌ باشد، بايد آن را ساخت. بايد بدون اينکه‌ فرزندانمان به‌ سلاخه‌ کشيده‌ شوند، با حکومت اسلامی درافتاد و آن را به‌ زير کشيد. من هم نسخة از قبل آماده‌ای ندارم، اما شايد صحيح باشد، در شرايط فعلی نيروها را حفظ نمود، به‌ شيوه‌ای نوين و بدون مشارکت نيروهای علنی و شناخته‌‌شده‌ تشکيلات‌سازی نمود و اگر لازم باشد با اين نيروها قدری عقب‌نشينی و خويشتنداری نمود و تمرکز نيرو روی کادرسازی و گسترش کمی و کيفی رسانه‌های سمعی و بصری و طبعی حزبی و افشای "جمهوری" اسلامی در صحنة بين‌المللی نمود. بايد حکومت اسلامی را در ضعيف‌ترين لايه‌هايش زير ضرب گرفت. ضربه‌ای که‌ مردم در چند ماه‌ اخير با فريادها و "نه‌"های خود بر پيکرش وارد آوردند، خواب راحت را از آنها ربود و به‌ جدی به‌ لرزشش درآورد. اين ضربات کارسازتر از حرکتهای نظامی چريکی است. اين تجارب را بايد به‌ کار گرفت. نبايد گذاشت که‌ حکومت وزارت اطلاعات و سپاه‌ پاسداران و بسيج منفور ايران با دستگاههای وسيع جاسوسی و سرکوب نظامی خود، تنها زبان و ابزار حکومتيان، به‌ مصاف مردم ما بيايد و آنان را وارد ميدان خود کند و به‌ سلاخه‌ بکشد و از اين کار شربت شادی بنوشند.

3. و سخن پايانی و اصلی من در اين سياهة کوتاه‌ معطوف به‌ روية جديد سرکوب حکومت اسلامی ايران در کردستان اشغال‌شده‌ و استعمارشده‌ است که‌ من آن را جينوسايد می‌نامم. رژيم در شرايطی که‌ زير بزرگترين ضربات در صحنة داخلی و خارجی می‌باشد و شکستهای فضاحت‌باری را در ماههای اخير متحمل شده‌ است و به‌ جدی در حالت عقب‌نشينی و تدافعی قرار داشته‌ است، احتياج به‌ پاتک و موفقيتی داشت که‌ آبروی باخته‌ی خود را باز يابد و روحيه‌ نيروهای خود را بازسازی کند. در کنار شوهای مضحک تلويزيونی و نمايشهای محاکمة افراد دستگير شده‌ در اعتراضات گستردة ماههای اخير سرکوب نظامی نيروهای سياسی کردستان ايران فرصتی طلايی برای دستيابی به‌ هدف پيشگفته‌ بود. رژيم اين بار اين کار را در کردستان اما با سبعيت و بربريتی به‌ مراتب بيشتر که‌ حکايت از کينة نهفتة آن از مردم کردستان و شکستهای اخيرش در برابر مردم مدنی دارد، انجام داد. اين سبعيت و توحش نو رژيم کدام است؟ از داده‌های تاکنونی چنين برمی‌آيد که‌ دست کم نيروهای کوملة زحمتکشان کردستان و حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ايران برای درگيری نظامی به‌ داخل نرفته‌ بودند، بلکه‌ به‌ قول خودشان "جولة سياسی ـ نظامی" داشته‌اند و تنها در حالتی که‌ مورد دست‌درازی و يورش رژيم قرار گيرند، برای پرهيز از دستگيری به‌ دفاع از خود برمی‌خيزند. و تا جايی که‌ مطالعه‌ نموده‌ام، رژيم هم در همة اين موارد ادعای حملة اين نيروها به‌ پايگاههای نظامی آن را ننموده‌ است و تنها گفته‌ است که‌ با راپورت نيروهای جاسوس و اطلاعاتی خود متوجه‌ حضور و جنب و جوش آنها شده‌ است. و خود اين ادعا پرده‌ از توحش افسارگسيخته‌ی "جمهوری" اسلامی ايران، در ابعادی که‌ تاکنون کم‌نظير بوده‌ است، برمی‌دارد. پرسشی که‌ به‌ ذهن خطور می‌کند اين است که‌ حال که‌ رژيم چنين اشراف خبری و اطلاعاتی دارد و از چنان پتانسيل و آرايش بزرگ نظامی برخوردار است، چرا بايد آنها را به‌ چنين وضع فجيعی کشتار کند و درصدد برنيايد آنها را دستگير نمايد. اين شيوة رژيم بسيار حساب‌شده‌ به‌ نظر می‌آيد؛ وی نفعی در اين نمی‌بيند، آنها را روانة زندان کند، موجی از همبستگی داخلی و خارجی بر عليه‌ خود به‌راه‌ اندازد و عاقبت با اعدام آنها چهره‌ کريه‌ خود را بيش از پيش نمايان سازد. برای آن رژيم کم‌هزينه‌تر است که‌ همان لحظات اول آنها را کشتار کند و سپس موفقيت و تفوق نظامی خود را نيز جشن بگيرد. رژيم با اين حرکت خود می‌خواهد چنين تداعی کند که‌ اين عزيزان در درگيری رودررو و در پی حمله‌ به‌ نيروهای دولتی کشته‌ شده‌اند. پنداری رژيم ديگر اسير و زندانی نمی‌خواهد و حکم جينوسايد فرزندان کردستان را داده‌ است. اين شيوه‌ و رويه‌ی شنيع‌تر از گذشتة رژيم را بايد شناخت و افشا نمود. رژيم اسلامی ايران هزاران سرباز عراقی را که‌ به‌ خاکش تجاوز کرده‌ بودند و بخشی از ايران را نابود ساختند و مسؤول قتل قريب يک ميليون انسان بودند را اسير نمود و سپس با دبدبه‌ و کبکبه‌ روانة کشورشان نمود، اما عزيزترين فرزندان کردستان را چنين به‌ خاک و خون می‌کشد، چرا که‌ در جوهر خود با کرد و کردستان در تضاد است و اين تضاد آشتی‌ناپذير. بيائيم نگذاريم رژيم خونخوار اسلامی ايران در اين نقشة شوم خود ظفرمند باشد.

8 سپتامبر 2009

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.