رفتن به محتوای اصلی

از هر دری، سخنی
23.07.2009 - 14:18

حتمأ شنیده اید و یا خوانده ایدکه زن مُحجبه مسلمان مصری تباری در دادگاهی درآلمان توسط مردی آلمانی به قتل رسید. در اینکه این قتل محکوم است جای هیچ بحثی نیست، اماجالب اینجاست که احمدی نژاد، رئیس جمهور تا اطلاع ثانوی! مانند همیشه، درصحنه دنیای سیاست بی صاحب و سَلار، در این مورد ادعای فضل نموده اند!

گویااین بارخبر رسیده مربوط به ناموس درخطر افتاده اسلام عزیزش می شد،از این رو ناگهان رگ غیرتش ورم کرده و یکسری اراجیف برای امُت همیشه درصحنه و بیت رهبریش ابرازفرموده که: "آهای چه نشسته اید،دین از دست رفت،مسلمونی رفت ازهمه مُهمتر، آبروی من ِ مرد مسلمون غیرتی هم رفت! من ِ روسیاه، چه جوابی به هاله نوربدهم !؟ "سپس ادامه داده که ببینید این وحشیگری کشورهایی راکه ادعای تمدن می کنندبا زن مسلمون مصری چه کرده اند؟

لباس شخصی های بی ناموس ِ ناموس پرست هم خون کثیف شان به جوش آمده وبه سفارت آلمان درتهران حمله کرده اند صداوسیمای جمهوری اسلامی هم ازآنها بعنوان مسلمانان با شرف وباغیرت نام بُرده وعمل آنها را تحسین کرده وصحنه های حمله برادران غیرتی را مرتبأ از صدا وسیما پجش کرده که ایها الناس ببینید حرکت زیبای اُمت اسلام رادر دفاع از زن مسلمان مصری.

* * * * *

دادگاهی درسوئد یک ایرانی41 ساله را به جُرم تجاوزبه کودکان سوئدی، به چهار سال و نیم زندان محکوم کرد. یک لحظه فکر کنید، سوئدی هاجمع شوند وبه خاطراین عمل وحشیانه این ایرانی بیمار، به لانه جاسوسی جمهوری اسلامی در استکهلم حمله کنند، فکرمی کنیدعکس العمل جمهوری اسلامی چیست!؟

جمهوری اسلامی خواهد گفت: "اولأ به ما چه که این ایرانی ( که در مسلمونی اش هم شک داریم) این بلا را سر بچه های سوئدی آورده، که البته این نوع کارها،زیاد هم برای ما فاجعه نیست! ما در همین حوادث اخیر، همین کارها را سرجوانان اغتشاگر آوردیم! حال،چرا این اوباش و اراذل سوئدی،به سفارت ماحمله می کنند!؟"

آیا واقعأ غیر از این خواهد بود!؟

گویا یکی ازافرادبسیار نزدیک به احمدی نژاد، به شوخی درگوش ایشان گفته، راستی این شایعه را شنیدی که زن مسلمان، مصری نبوده و ایرانی بوده است! ناگهان احمدی نژاد رنگش پریده و با حالتی پریشان گفته است: آخ، آخ، چه گُ... ی خوردم باید یک جوری از آلمان، معذرت بخواهم، اصلأ این زن پتیاره ایرانی حقش بود کُشته شود ...

* * * * *

تلفن زنگ می زند،دوست نویسنده جواب می دهد، الو،الو،آن طرف خط،نویسنده ای ازایران بود که می پرسید فلانی،چرا بیانیه ...را امضاء نمی کنی؟ نویسنده تبعیدی خارج از کشور جواب می دهدکه: اگر قرار بود این چیزها را امضا کنم که به این جا پناهنده نمی شدم!

اما غرض ازبیان این مطلب، در پی حوادث خونین اخیر ایران است، باز یک عده فُرصت طلب و عده ای ناآگاه ! به نیروهای

سرنگونی طلب به خصوص چپ رادیکال حمله می کنندکه: چرا با شعار های مردم ایران حرکت نمی کنید،چرا شعارهای تند می دهید؟ و ...

آن دسته فرصت طلب وخائن که نمایندگی شان راحزب توده واکثریت به عهده دارندتکلیفشان مشخص است،چرا که همیشه با چراغ موشی به دنبال جناح دوراندیش دردولت ها می گردند و از رو هم نمی روند،آنها بدنبال کُ...ن خمینی افتادند و دیدند که چه به روز رهبرشان کیانوری و همسرش آمد ولی باز خط خائنانه خود را ادامه می دهند.

در چند هفته اخیر درسوئد هم مانند کشورهای دیگر، نیروهای مختلف، درحمایت ازمبارزات مردم ایران، اکسیون های مُتعدی برگزارکردند، ازرفتن به لانه جاسوسی جمهوری اسلامی تا اکسیون سکوت و روشن کردن شمع؟! در این تجمعات بحث های گوناگونی درگرفت، برای مثال، درهمین تحمعات،عده ای می گفتند: نباید شعار سرنگونی داد، چرا که مردم درون ایران این شعار را نمی دهند، و باید شعار های مردم را تکرار کرد که می گویند: مرگ بر دیکتاتور و از این قبیل ...

در مقابل،انسان های مبارز و رادیکال، می گفتند: اگر چنین است،پس چرا در تظاهرات خود،"می کُشم می کُشم آنکه برادرم کُشت" را سرنمی دهید؟آیا مردم شب ها برروی بام خانه شان نمی روندو "الله اکبر" را فریاد نمی کنند؟یا شعار ِ میر حسین یاحسین (یا بالعکس) را نمی دهند!؟ چرا شما در اکسیون های خودبه حمایت از جنبش مردم ایران، این شعارهایشان را فریاد نمی زنید!؟

من این عده را می توانم بفهم! چرا که خیلی ها رادیدیم که سالیان دراز در اینجا زندگی می کنند ولی در عُمرشان درهیچ تظاهرات و یا اکسیونی ، از راست وچپ گرفته تا میانه ... شرکت نکرده اند ولی ناگهان شور حُسینی آنها را گرفته! و وارد میدان شده اند! امیدوارم که این شور حُسینی ادامه داشته باشد!

بحث من با آن دسته از کسانی است که تا حدودی به مسائل سیاسی آشنایی و آگاهی دارند! به خصوص آنهایی که دارای رسانه ای هم هستند،ولی متاسفانه بهر دلیلی،اطلاعات عمومی از نیروهای سیاسی شهرمسکونی خود،مثلأ در استکهلم، را در اختیار مردم مشتاق ِ دانستن، به خصوص جوانان، قرار نمی دهند.

در همان ابتدا که رژیم جنایتکارجمهوری اسلامی به قدرت رسید ، بعد از تنها چند ماه سفارت خانه ننگین اش دراستکهلم توسط نیروهای کمونیست تسخیرشد، آن زمان ها به جز سازمان های کمونیستی و مجاهدین سازمان دیگری نبود و یاجرئت بیرون آمدن و ابراز وجود نداشتند و رژیمی ها هم به خاطر جو حاکم، که در دست نیروهای چپ بود ، جرئت ظاهر شدن را نداشتند.

حال، پس از گذشت بیش از 30 سال که شعار همیشگی"مرگ بر جمهوری اسلامی" ازطرف نیروهای سرنگونی طلب تکرار می شود، گویا برای برخی از دست اندرکاران در رسانه ها این تداعی شده که شعار سرنگونی تازه فریاد می شود و شعار " تُندی" است! این اشخاص به عنوان یک مُجری و یا یک ژورنالیست با وجدان، باید حقایق را برای شنودگان و یا بیندگان خود بازگو کنند حتی اگر مورد قبول شان نباشد!

بقول دوستی که اتفاقأ، هم نظرهم نیستیم درجایی که عده ای جمع بودند گفته است: لطفأ به این دسته از رفقا (با اشاره به من) نگوئید شعار سرنگونی ندهید، و به شوخی ادامه داده، اگر تو صف نانوایی در ایران کسی غش کند این رفقا (باز اشاره به من) تظاهرات می گذارند ومی گویند مرگ برجمهوری اسلامی!

* * * * *

اما کلامی هم در باب واژه خُشونت: سال های بسیاریی است که عده ایی به روی خطوط رسانه ها می آیند و طی تعریف از خود، بیان می کنند که انسان های با شعوری هستند که در برخورد با مسائل مختلف، از خرد و شیوه مسالمت آمیز استفاده می کنند! و اینکه خُشونت محکوم است و از این قبیل صحبت ها ....

در این مدت مدید، از زبان مُجریان که خود را آگاه به مسائل، و سیاسی می دانند، نشنیده ایم که حدالقل از این دسته سئوال کنند، چه کسانی با خُشونت موافق هستند؟ کدام عقل سلیمی با خُشونت موافق است؟ کدام انسانی که از خرد استفاده می کند دست به خوشونت می زند؟ و ...

خُشونت همیشه از طرف، زورگویان و ...به انسان های آزادیخواه و برابری طلب اعمال می شود، این ناقص العقلان هستند که خُشونت را به انسان های مبارز تحمیل می کنند، در همین خارج از کشور، که سالیان بسیاری است تظاهرات و غیره برگزار می شود، در کدام تظاهرات که به زد و خورد (بقول شما خُشونت آمیز) کشیده شده است، پلیس گزارش داده است که تظاهرکنندگان از چوب، چاقو و یا ... استفاده کرده اند؟

سال های پیش در سوئد، در تظاهرات نازیست ها که اجازه پلیس هم داشتند! یک زن مُسن سوئدی با چتر به یک نازیست حمله می کُند (بله درست خواندید، درسوئدی که درهرحال دمکراسی وآزادی وجود دارد!) عکاسی از این صحنه عکس گرفت، هیچ فرد سوئدی هم داد و فغان راه نیانداخت (مثلأ در رادیو تلویزیون) و این عمل را خشونت آمیز و یا آنرا محکوم کُند . حالب است که این عکس ( که نشان می دهد زن مُسن سوئدی با چتر بارانی، درحال کوبیدن برسر فرد نازیست است) بعنوان زیباترین عکس سال برگزیده شد. حال یک لحظه فکر کنید یک آزادیخواه ایرانی در برابر یک جنایتکار حزب الهی از همین شیوه،استفاده بکُند . از طرف "عاشقان سینه چاک دموکراسی و آزادی و علیه خشونت و ...!!! " چه ها که علیه آن ایرانی مبارز،گفته و یا نوشته نمی شد! بقیه اش را خودتات حدس بزنید!؟

من نمی دانم همین دسته،به جوانان مبارزما که درهمین مبارزات اخیر ایران،مثلأ با سنگ و غیره به لباس شخصی هاحمله کرده اند چه گفته، و اسم عمل ِ آنان را چه می گذارند؟ و آیا غیر از این است که این پرتاب سنگ و ... را بسیجی ها و ...به آنها تحمیل کرده اند؟

واقعأ متاسفم که بعضی وقتها بایدکوچکترین مسائل سیاسی را، حتی برای افرادی که می گویند سیاسی نیستیم روشن است، بازگو کرد.

دوستان می دانید چرا شعارهای عُمده مردم در ایران، مرگ بر جمهوری اسلامی و یا ... نیست؟ چه چیزی مانع ازایراد این شعارهای مردم می شود؟ آیا تنها دلیل این امر چماق حزب الله و خشونت جنون آمیز لباس شخصی های چاقوکش و بسیجی های جنایتکار و پاسداران یک نظام قرون وسطایی نیست ؟ این چه فلسفه ایست که شما بکارمی گیرید؟

بعد بنده نوعی، که در خارج از کشور، نه چماق و اسلحه حزب الله و چاقوکشان لباس شخصی بالای سرم نیست، بیایم اکسیون سکوت، روشن کردن شمع و یا به سر دادن مرگ بر دیکتاتور اکتفا بکنم؟

آن جوان در ایران حق دارد برای تاکتیک مبارزاتی خودش، به هر شعاری و وسیله ای که جانش در خطر نیافتد و مادر و پدر خود را داغدیده ننماید، استفاده کند، چرا که می داند بدون در نظر گرفتن آن مواردچه به روزگارش می آید،(هر چندکه عده ای بدون ترس از آن موانع و بدون ماسک بر صورت، در راه آزادی مبارزه کرده ، اسیر شده ، شکنجه شده و یا کُشته شده اند) ولی بنده اگر در اینجا درهر تظاهرات بهر دلیلی دستگیر شوم می دانم که در زندان، مورد ضرب و شتم و شکنجه و تجاوز قرار نمی گیرم و و مادرم مانند مادر ترانه، ندا، سهراب، محمد، مسعود و ... داغدیده نمی شود

اما و اما، این قصه سر دراز دارد، ولی یک مسئله را فراموش نکنید، مبارزه اُفت و خیز دارد و بیم از آن دارم که شور جسینی ِ بعضی ها و تازه به میدان آمده ها تمام شود و باز مانند همیشه در صحنه مبارزاتی خارج از کشور، باز همان بقول شما، تعداد کم باقی بمانند و نق نق شما...

پنجشنبه اول مرداد 1388 - استکهلم

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.