رفتن به محتوای اصلی

درس ما از انتخابات تركيه
09.06.2015 - 23:57

كسب حدنصاب ده درصدى توسط حزب دمكراتيك خلق در بيست و پنجمين دوره مجلس ملى تركيه باعث بوجود آمدن واكنشهاى متفاوتى در ايران شده است.بهت توام با سكوت،شعف،خشم و حتى بايكوت،واكنشهاى مختلفى بود كه در بعضى رسانه ها و شبكه هاى اجتماعى شاهدش بوديم.البته منهم اعتراف مى كنم وقتى تصميم به تحريك نوشته حاضر شدم كه با دو مطلبى كه يكى از آقاى فرهمند در سايت بى بى سى فارسى و ديگرى خانم قربانى در سايت كار آنلاين مواجه شدم.البته تحريك با قيد مثبت در مواجه با مقاله خانم قربانى و قيد منفى  در مواجه با مطلب آقاى فرهمند.اما اصولا نقد مطالب مزبور موضوع بحث نخواهد بود هر چند به نكاتى از نوشته هاى ايشان اشاره خواهم كرد.

كردها در تركيه به مدد پشتوانه تحقيقهات دانشگاهى و توسط پروفسورهاى دانشگاهى،تورك كوهى خطاب مى شدند  تا با بار تحقير آميز تورك كوهى، كورد نه تنها از كورد بودن،بلكه از انسان بودن تهى كنند.فرانس فانون در پوست سياه و صورتكهاى سفيد،هدف تحقير كننده و انكار كننده را تهى ساختن انسان از انسانيت مى داند.با در نظر گرفتن اين مسله كه خيلى ها تسليم اين سيستم انكار شدند و با انكار كورديت خود  بمقام هاى نخست وزيرى و رئيس جمهورى اين سيستم انكار رسيدند و حتى كسانى مثل ضيا گوك الپ از تئوريسينهاى انكار موجوديت خلق كورد در تركيه شدند.اما در نهايت اراده خلق كورد چه شد؟

در نهايت آنها چه گفتند:

- اين منم همان كس كه تو،تورك كوهى اش مى خواندى،همان كسى كه زبانش را لهجه دهاتى زبان توركى مى ناميدى و البته بى ريشه و بى بته و براى تحميقش از خوش خدمتى پدارانش براى پدارنت افسانه ها مى گفتى.اين منم كه عليرغم سالها تحقير و انكار،هنوز انسانم!

البته من نمى خواهم كه از بر حق بودن يا نبودن كوردها در كشور تركيه سخن برانم.چونكه آنها تصميم شان را را با عملشان نشان داده اند،آنها تصميم گرفته اند كه نگذراند از انسانيت تهى شان كنند.

اما من بعنوان فردى پرتاب شده به عرصه گيتى با يكصد كيلومترى فاصله مكانى از اين تحولات،چه درسى مى توانم از اين رويداد بگيرم؟منى كه بنا به قضاى روزگار تورك متولد شدم!البته معذرت مى خواهم كه جسارت مى كنم و خود را تورك معرفى مى كنم،آخر نه هنوز برگ تاييد آزمايش ژنتيك دارم كه ادعايم را ثابت كنم و صد البته بين گوركنان تاريخ هم اختلاف است كه من آذرى،آذرى زبان،آريايى اصيل و يا تورك زبان و يا نهايتاً تورك مهاجم از آسياى ميانه هستم!چنانچه هنوز همشهريان كوردم را آريايى اصيل مى نامند كه هر كجا كورد است حوزه نوروز است و آنجا ايران است و من مانده ام كه با اصيل اين معامله را روا مى دارند با نا اصيل و اهالى غير حوزه نوروز چه معامله اى روا خواهند داشت؟سخن را دراز نكنم كه هموطنان عربم هم،مستعربه و عرب زبان مى دانند كه عرب نيستند!

نمى خواهم مرثيه سرايى كنم.اما آيا يك تورك،كورد و يا عرب ايرانى به همان درد و كدرى مبتلا نيست كه برادر يا خواهر كوردش در تركيه به آن مبتلاست؟سرنوشت ما،درد انكار و تحقير ما كه هر لحظه انسانيتمان را در خطر فروپاشى قرار مى دهد از ما انسانهاى واحدى را به تصوير مى كشد.اين براى من نه مسله اى بين كورد و تورك در دولت تركيه!كه مسله اى است بين انكار كننده و انكار شده،بين تحقير كننده و تحقير شده.اين مسله  در كنتكسى جهانى مى گنجد،ما شهروندان جهان فارغ از ژنتيك و طرز سخن گفتنمان نه اينكه به دو گروه تقسيم مى شويم.به تحقير كنندگان و تحقير شدگان!به انكار كنندگان و انكار شدگان!سيران و آوارگان تكه نانى......مگر نه كه همان سيستمى كه در تركيه،كورد را انكار و تحقير مى كند همان سيستم و نه مشابه اش در ايران،تورك و كورد و عرب را انكار و تحقير مى كند.در آنجا به اسم توركى و در اينجا به اسم فارسى!

خوشحالى كوچكترين عملى است كه بايد داشته باشيم،اما مسلماً خوشحالى بتنهايى كافى نيست.ببين كه چه سان وحشت كرده اند!اين از خوشحالى نيست،اين از وقوف به اين است كه ما تنها خوشحال نخواهيم شد بلكه اقدام خواهيم كرد!بهمين خاطر است كه مقاله آقاى مهرداد فرهمند را از بى بى سى همه در سايت هايشان كپى پست كرده اند كه القا كرده چه سان قومگرايى كوردى باعث رشد قومگرايى توركى در تركيه شده است و نويد روزهاى شوم را در آينده را مى دهند!غافل از اينكه حزب ارتجاعى م ه پ چه اقدامى قرار است بكند كه احزاب و دولتهاى قبلى نكرده اند؟آيا اخلاقى است كه بخاطر اينكه حزب ارتجاعى م ه پ روى كار نيايد انكار شدنگان به بردگى كشيده شوند؟نه اينكه با رشد خودآگاهى تحقير شدگان و خلقهاى تحت ستم،ناسيوناليسم مركز محور هم رشد مى كند.آيا صداى پاى احزاب پان ايرانيست را كه در ايران قوى تر مى شوند را نمى نشويد؟مسلما بايد به احزاب پان ايرانيست مژده داد كه قوى تر مى شوند!گو اينكه گفتمان اين احزاب راست و مرتجع،فقط از قِبَل جنگ و بزرگنمايى و قداست بخشيدن تهديد تماميت ارضى  رشد مى كنند.جسارتاً مى شود خطابشان كرد احزاب مرده خوار و با كمى بى ادبى لاشه خوار!البته در ايران و يا در تركيه دولت ملتهاى قبلى كار ناتمامى باقى نگذاشته اند كه احزاب ارتجاعى ناسيوناليستشان تكميل اش كنند!وانگهى به راستى كه مسله انتخاب است،مسله در اين است كه ملتهاى داراى سلطه چه مى خواهند. آيا آنها مى خواهند با به زنجير كشيدن و تحقير و انكار ما به آزادى و سعادت برسند و يا مى خواهند آزادى و سعادت را همگى به عدالت تقسيم كنيم؟بى شك خلق داراى سلطه  متوجه خواهد شد كه با بردگى ما او آزاد نخواهد شد بلكه او هم برده تر خواهد شد.در واقع  انكار شدگان با مقاومت براى تهى نشدنشان از انسانيت ،انكار كنندگان را آزادى خواهند بخشيد.

آرى مسله در مقاومت است،مسله در اين است كه عليرغم سالها انكار به پشتوانه ميلياردها دلار پول نتوانستند انسانها را از انسانيت تهى كنند.ايستادن مسله اصلى است و يا در اين است كه ما هنوز احساس مى كنيم انسان هستيم،آيا بقيه امور فرعى نيست؟

 

قهرمان قنبرى

 ---------------

مقاله آقاى فرهمند را در سايت بى بى سى پيدا نكردم!بنابراين آدرس نوشته ايشان را از سايت ديگر مى گذارم

 ،http://www.iranglobal.info/node/47234

http://www.iran-tribune.com/index.php?option=com_k2&view=item&id=57132:2015-06-08-14-59-30&Itemid=646

مقاله خانم قربانى

http://www.kar-online.com/node/9397

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.