رفتن به محتوای اصلی

داستانی از دوران جوانی ینس!
26.03.2010 - 18:12

به مناسبت روز تولد

ینس حدودا 24 ساله بود که در یک آموزشگاه نجاری یک دوره یک ساله عملی یا پراکتیکوم را آموزش می دید. یک روز رئیس کارگاه آنها تمام کارکنان خود را که حدودا 10-9 نفر می شدند به مناسبت روز تولدش به یک Puff ( فاحشه خانه به زبان آلمانی) دعوت کرد. این افراد در سنین 35-24 سال بودند.

همه شگفت زده از این ایده بکر و عالی رئیس با هورائی بلند از آن استقبال کردند.

آنها با دو اتومبیل راهی خـیابان معروف برای عیاشی در هامـبورگ Herbert Str، در منـطقه Sant-Pauli می شوند.

شوخی و مزاح و خنده آنها از این ایده غیرمعمول رئیس کارگاه تمامی نداشت. در این خیابان که سرتاسر آن ویترین های شیشه ای با فاحشه های جوان و آرایش کرده به چشم می خوردند؛ خانم های مختلف قابل انتخاب بودند.

اعضای دعوت شده بعد از چندین بار به اینور و آنور رفتن بلاخره بر سر خانمی به توافـق می رسند و رئـیس بـرای چـانه زدن و معـامله کنـتراتی به سمت باجه مخـصوص می رود.

در آن زمان، قیمت یک ارتباط جنسی ساده بدون معاشقه و مخلفات!! 50 مارک بود، اما رئیس برای گروه خودش سرهم در زمان محدود، به یک توافق مناسبی با آن فاحشه مربوطه می رسد که پرواضح برای آن زن هم این برنامه سوپرعالی بود.

با اشاره رئیس، همکاران دیگر وارد محل کار خانم فاحشه می شوند. ناگفته نماند که در اروپا شغل فاحشگی از شغل های رسمی جامعه با تمام امتیازات خاص خود محسوب می شود.

خانم مربوطه از همه می خواهد که خود را آماده ساخته و به ترتیب در صف بایستند.

- اما آقایون محترم! همانطور که می دانید بدون Pariser ممنوع است.

(Pariser اصطلاح کلاس بالای کاندوم در 40 سال پیش در آلمان بود.)

جمع دوستان با خنده و شوخی، از پائین تنه لخت و کاندوم به دست توی صف ایستادند و رئیس هم متواضعانه در وسط صف.

خانم فاحشه آماده به خدمت و لخت روی تخت قرار گرفت تا برنامه کاباره Cabaret در جلوی چشمان همه که جنبه تبلیغاتی هم داشت آغاز شود.

بچه ها یکی پس از دیگری روی آن زن می افتادند و دقایقی بعد نفر بعدی.

ینس جوان که بنا به کنجکاوی و نیز تجربه جدید در جمع دوستان و طرد و مسخره نشدن نتوانسته بود از همان ابتدا صریحا به این برنامه "نه" بگوید؛ حال در عمل و رویاروئی با واقعیت، در تضاد با اخلاقیات و پرنسیپ های انسانی خودش قرارگرفته بود.

حرکات مکانیکی و بدون احساس افراد، لنگ های باز و آخ و اوخ های مصنوعی آن زن و بسرعت نفر بعدی را خواندن، قهقهه دوستان و ریشخند آنها به آن صحنه ها و آلت های تناسلی همدیگر و همه و همه نه تنها حس جنسی ینس را برنیانگیخته بود، بلکه درونا موجب یک حالت اکراه و انزجاری در او نیز از این رابطه بی محتوا شده بود.

ینس که هنوز به آن بلوغ کامل فکری و استقلال شخصیتی مطلوبش نرسیده بود؛ تنها توانست با دادن نوبت خود به نفر بعدی و باز نفر بعدی و نهایتا امتناع از این کار تضاد درونی اش را در جهت اصالت به آرامش خود رفع کند و از آن محیط خارج شود.

عملیات در کمتر از نیم ساعت به پایان رسید و همه آماده بازگشت به محل مراسم جشن تولد شده بودند که همسر رئیس و دیگر شریکان زندگی مهمانان انتظارشان را می کشیدند، ولی این تنها ینس بود که با آرامش خاطر و روانی صاف با دوست دخترش به شادی و سرور می پرداخت و نیز تنها کسی از جمع این دوستان که عهد و پیمان رئیس و شرکاء را می شکند و همه ماجرا را نیز به دوست دخترش تعریف می کند.

و ینس چه خوب می کند!

که عهد و پیمان رئیسی را می شکند که همه را به رازداری!!! دعوت کرده بود.

دمت گرم ینس!

امروز هم ینس همراهی است بی راز با من! که سربلند و موزون از تمام زوایای زندگی اش راحت و روان برای همه سخن می گوید.

14.02.09 زیبا ناوک

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.