رفتن به محتوای اصلی

فراگیر شدن اعتراضات کارگری ؛ زمینه ساز قیام اجتماعی
22.06.2015 - 12:06

با استقرار نظام جمهوری اسلامی ؛ کارگران و دیگر حقوق بگیران ایران نه تنها امتیازهای حداقلی ــ سرویس ایاب و ذهاب ؛ نهار خوری مجانی در بسیاری از کارخانه ها ؛ مهد کودک ؛ فروشگاههای فروش ارزان کالا و ...... ــ نظام گذشته را از دست دادند بلکه در پناه قوانین ضد کارگری که مجلس آخوندی تصویب کرد ؛ با قطع مزایای کارگری ؛ پائین نگهداشتن دستمزدها ؛ بیکاری و اخراج گسترده از کار ــ با تعطیل شدن پی در پی کارخانه ها و مراکز تولیدی ــ ؛ عدم بیمه ؛ قراردادهای پیمانی و موقت ؛ تعویق یا عدم پرداخت حقوق ماهانه و ...... ؛  مواجه شدند .

در این وضعیت زنان کارگر بطور ویژه به خاطر زن بودن در نظام زن ستیز آخوندی ؛ بطور مضاعف در شرایط سخت و غیر قابل تحملی قرار گرفتند . بزنان کارگر نه تنها مشاغل کم درآمد ؛ پر زحمت و با ساعات بیشتر کار ؛ سپرده میشود بلکه به آنان در شرایط کار مساوی با مردان حقوق کمتری نیز پرداخت میگردد  ؛ بعلاوه  زنان در صف اول اخراج از کار هم قرار دارند .

در حالیکه خط فقر اعلام شدهِ مورد تائید بعضا" نمایندگان مجلس و مقامات حکومتی سه و نیم میلیون تومان در ماه است ؛ حقوق دریافتی کارگران و دیگر اقشار حقوق بگیر بطور متوسط در سطح یک سوم خط فقر قرار دارد . علیرضا محجوب رئیس فراکسیون مجلس آخوندی ؛ تابستان 1393 اعلام کرد " 90 در صد جامعه کارگری ایران زیر خط فقر زندگی میکنند و 10 در صد باقیمانده نیز با خط فقر فاصله چندانی ندارند " .

در کنار دستمزدهای اندک کارگران ؛ بسیاری از حوزه های پر اهمیت و ضروری مخارج کارگران و مزد بگیران ؛ مانند هزینه های سلامت و بهداشت و آموزش که بر اساس قانون اساسی خود رژیم میبایست رایگان میبودند ؛ به حوزه های کالایی بدل شده اند و خانواده های کارگران ناگزیر از پرداخت هزینه های روز افزون برای تأمین نیازهای بهداشتی و آموزشی خود میباشند .

در اعتراض به این وضعیت الان مدتهاست ؛ روزی نمی گذرد که خبر حداقل یک اعتراض کارگری یا خبری در باره اعتصاب معلمان و یا دیگر اقشار زحمتکش بگوش نرسد ؛ تعداد اعتراضات و گستردگی آنها به درجه ای رسیده است که دیگر حتی خبرگزاریهای رسمی و روزنامه های حکومتی هم روزانه یک و یا چند خبر در مورد اعتصابات کارگران ؛ معلمان و یا پرستاران که در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق معوقه و یا پائین بودن دستمزدها و یا اخراج و ...... ؛ در روزنامه ها انعکاس می یابد . چرا اوضاع کار و کارگری در ایران به چنین وضعیت فاجعه باری سقوط کرده و راه مقابله با آن کدام است ؟

 

الف ــ دستمزدها و وضعیت معیشت کارگران :

صرفنظر از دیدگاههای استثماری و بهره کشانه سردمداران نظام دینی ؛ سیستم اقتصادی نظام ؛ هم بدلیل فساد گسترده ساختاری و هم بدلیل بی لیاقتی و ناکار آمدی مدیران و دست اندرکاران و همچنین بدلیل ماجراجوئی های اتمی و سیاستهای تروریستی و جنگ طلبانه ؛ با بحران جدی مواجه است . این وضعیت باعث شده که رژیم نتواند وضعیت معیشتی مردم را مدیریت کند و فقر و عدم تأمین معیشت به یک مسئله عاجل و انفجاری در جامعه تبدیل شده است .

نظام فاسد آخوندی عامل اصلی فقر و سیه روزی مردم در جامعه بوده و سیاستهای آن در این 37 سال باعث نابودی اشتغال ؛ بیکاری میلیونی ؛ ورشکستگی و تعطیلی کارخانه ها و مراکز تولیدی ؛ اخراج گسترده کارگران ؛ پائین بودن دستمزدها ؛ عدم توانائی پرداخت حقوق به کارگران  و ..... گردیده است . بطوریکه مدتهاست که کارگران بخشهای مختلف تولیدی و خدماتی برای دریافت حقوقهای معوقه و یا اضافه شدن دستمزدهای خود ؛ در حال مبارزه و اعتصاب هستند .

رحمت الله پور موسی دبیر کل کانون عالی شوراهای اسلامی کار در ایران ــ اسفند 1393 ــ میگوید " 70 در صد کارگران زیر خط فقر هستند " و در ادامه می افزاید " در سال گذشته ؛ 1994 کارگر بر اثر حوادث ناشی از کار کشته شده اند ....... آنها ناچارند که در چند شیفت کار کنند و یکی از عوامل این حوادث خستگی و کار زیاد بوده است " .

در حالیکه دولت مسئول تأمین معیشت شهروندان است و در حالیکه بسیاری از مقامات حکومتی از فاصله خط فقر و دستمزد پایه کارگران و لزوم دو و سه شغله بودن کارگران صنعتی جهت تأمین زندگی شان صحبت میکنند و باز هم در حالیکه همین  حقوق ناچیز کارگران به بهانه کسری بودجه دولت و یا اوضاع خراب اقتصادی و بدهی های دولت پرداخت نمی شود ؛  بودجه مساجد 5 برابر میشود ــ از 40 میلیارد تومان به 200 میلیارد تومان افزایش می یابد ــ و یا حقوق وزراء ؛ نمایندگان مجلس آخوندی ؛ وابستگان  دولت ؛ نیروهای نظامی و اطلاعاتی رژیم نه تنها به موقع پرداخت میشود ؛ در مواردی هم مقداری بعنوان پاداش و تشویقی دریافت میکنند .

در حالیکه بودجه نظامی و امنیتی کشور 40 در صد بودجه سالیانه کشور است ؛ بودجه آموزش و پرورش 3/5 در صد تولید ناخالص داخلی است و این بودجه ناچیز باعث شده است که ؛ بیش از 1 میلیون معلم شاغل در آموزش و پرورش با زندگی در زیر خط فقر روزگار سختی را بگذرانند . و یا کارخانه ها و مراکز تولیدی کشور به خاطر نداشتن بودجه لازم برای افزایش تولید ؛ ورشکسته و تعطیل شوند . توکلی نماینده مجلس میگوید " صنایع کشور با 40 در صد ظرفیت خود کار میکند " . تعطیلی بیشتر کارخانجات و مراکز تولید ؛ یعنی اخراج و بیکاری بیشتر؛ امری که باعث شده دولت ؛ کارفرما و سرمایه داران با سوء استفاده از آن ؛ افراد زیادتری را با استخدام قراردادی و پیمانی و با حقوق بسیار نازل و اندک به خدمت بگیرند .

بر اساس آمار رئیس " اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی " در حال حاضر 85 در صد کارگران کشور در حالت قراردادی و پیمانی هستند " . موقتی و پیمانی بودن کارگران به معنای نا امنی شغلی کارگران است و همواره دولت و کارفرما از آن بعنوان چماقی بالای سر کارگران برای تهدید به اخراج در صورت اعتراض و در خواست دستمزد بیشتر استفاده میکنند .

 

در چنین شرایطی کارگران یا باید استثمار و حق کشی مدیران و کارفرمایان دزد و غارتگر را که از طرف دولت هم حمایت میشوند را تحمل کنند و یا کار خود را از دست داده و به خیل عظیم بیکاران ملحق شوند. علاوه بر آن در صورت اعتراض به این وضعیت با دستگیری و سرکوب نیروهای بسیج و حراست مستقر در کارخانه و کارگاهها مواجه میشوند . علیرغم این ؛ روز به روز صدای اعتراض کارگران بلند و بلندتر میشود . اما قبل از نوشتن در باره اعتصاب های کارگران ؛ معلمان و دیگر زحمتکشان نیروی کار ؛ لازم است توضیح کوتاهی در باره مفهوم " طبقه " ؛ " کارگر " و " نیروی کار " بنویسم .

 

ب ــ درک واقعی از نیروی کار ( کارگر ) :

یکسال بعد از کشف نفت در ایران ــ 1285 شمسی ــ و سلطه شرکتهای نفتی انگلیس بر این گنجینه طبیعی ؛ برای غارت و چپاول این ثروت نیاز به پالایشگاه ؛ اسکله و تأسیسات ضروری دیگر بود . برای ساخت این تأسیسات به نیروی انسانی نیاز شد و برای اولین بار  موضوع " کارگر " به مفهوم امروزی اش در ایران بوجود آمد و بر خلاف گذشته دیگر کارگر به جای بیگاری ؛ در مقابل کارش که عمدتا" کار یدی بود " دستمزد " دریافت میکرد و از آن به بعد " کار مزدی " رواج یافت .

امروزه دیگر اکثر سازمانها و نیروهای سیاسی چپ ؛ درک وسیع تر و عام تری از مفهوم " طبقه " و " کارگر " ارائه میدهند . با نگاهی به مواضع گروه ها ؛ سازمانها و احزاب چپ ــ عمدتا" کارگری ــ  در سالهای اخیر که در رابطه با اعتراضات کارگری نوشته و بیان شده است ؛ خوشبختانه دیگر کمتر نشانی از درک کلاسیک و کلیشه ای گذشته از " طبقه " و " کارگر " مشاهده میشود و عمدتا" درک عام تر و واقعی تری از " نیروی کار " در چرخه تولید را مطرح میکنند و دیگر کمتر سخن از طبقه کارگر و هژمونی آن به میان می آید و به جای آن بر اکثریت تحت استثمار جامعه تأکید میشود . خوشبختانه با این درک جدید راه برای پیوند یابی بخش های مختلف نیروی کار و همه زحمتکشان " مزد بگیر " که ؛ وجه مشترک شان فروش نیروی کار برای تأمین معاش است ؛ هموار میگردد .

واقعیت این است که ؛ وقتی استبداد و استثمار نظام دینی ؛ در حال بلعیدن تمام قلمروهای اجتماعی است ؛ مجموعه مبارزات اجتماعی بیک مبارزه طبقاتی تبدیل میشود . یعنی تمامی مبارزات سیاسی ـ اجتماعی ( مبارزه بر علیه تورم و گرانی ؛ بر علیه فقر و بیکاری ؛ خصوصی سازی بهداشت و درمان ؛ اعتراض علیه اخذ شهریه مدارس و ..... ) به مبارزات تعیین کننده تبدیل میشوند .

علاوه بر این مثلا" معلمان بطور خاص که از نظر کمیت و وزن اجتماعی قشر وسیع و گسترده ای از جامعه را تشکیل میدهند ؛ اساسا" کارگران در بخش آموزش و پرورش هستند ؛ کارگرانی فاقد ابزار کار و سرمایه هستند که کار آموزشی میکنند و در قبال آن حقوق دریافت میکنند . یعنی نیروی عمدتا" فکری خود را برای گذران زندگی به دولت که کارفرمای آنان محسوب میشود ؛ میفروشند . بنابراین مبارزه این قشر از مبارزه کارگران جدا نمی باشد .

اما بهر حال علیرغم هر نگاهی به مفهوم " طبقه " و " نیروی کار " ؛ بدون حضور فعال و سازماندهی شده کارگران ــ به معنای خاص آن ــ در جنبش اجتماعی ؛ امکان تحولی جدی در ایران غیر ممکن است و باز هم این طبقه مزد بگیر بهمراه زنان ستمدیده ایران دو نیروی تعیین کننده برای تحولی بنیادین در ایران هستند . بخصوص زنان کارگر که هم بدلیل زن بودن و هم کارگر بودن متحمل بیشترین تبعیض و استثمار میشوند .

 

ج ــ اعتراضات مزد بگیران ــ کارگر ؛ معلم  و .... ــ  :

در پایان سال گذشته ــ اسفند ماه ــ و آغاز سال جدید با اعتراضات و اعتصاب های مستمر کارگران و معلمان روبرو بوده ایم . اعتراضاتی که بعضا" در صورت تداوم و پیوستن دیگر بخش های نیروی کار و تولید می توانست به نتایج بسیار پر باری منجر شود و ارکان نظام را به لرزه در آورد . معلمان در بسیاری از شهرهای ایران در دی و اسفند 1393 و در فروردین و اردیبهشت 1394 در اعتراض به وضعیت معیشتی ؛ آزادی زندانیان سیاسی و همکاران خود ؛ پائین بودن دستمزدها و اخراج و استخدام های قراردادی و پیمانی ..... تجمعات اعتراضی داشتند .

ولی فقیه نظام با ابراز وحشت از موج اعتراضات معلمان و کارگران در اعتراض به پائین بودن دستمزدها و پرداخت نشدن حقوق های معوقه در آخرین ماه سال 93 ؛ در سخنرانی آعاز سال نو خود گفت " میخواهند این امنیت را بدست مردم از بین ببرند . مردم را وادار کنند به بر هم زدن امنیت و حرکات اعتراضی در کشور شروع کنند ؛ دارند تحریک میکنند و ..... " .

حسینعلی امیری سخنگوی وزارت کشور هم بر وجود اعتراضات و اعتصابات وسیع و گسترده کارگران و معلمان کشور در ماههای اخیر اعتراف کرده و میگوید " تجمعات برای مطالبه حقوق و مزایا ؛ اگر بگوئیم سالانه حدود 3000 تجمع کارگری از این قبیل در سطح کشور برگزار میشود ؛ اغراق نکرده ایم . ــ اما باید مواظب باشیم ــ این تجمعات نباید به امنیت کشور خدشه وارد شود ( روزنامه مردم سالاری 26 آبان 94 ) " .

کارگران نورد و لوله صفا در جاده ساوه ؛ در مقابل تهدیدات مدیر عامل کارخانه ؛ متحدانه ایستادند و ساختمان اداری کارخانه را به اشغال خود در آوردند ؛ مدیر عامل کارخانه را مجبور به فرار کردند و جلوی خروج ماشین آلات را از کارخانه گرفتند و با قدرت برای خواسته های خود پافشاری نموده و تجمعات خود را به بیرون کارخانه کشاندند و فضای شهر را تغییر داده و همدلی و حمایت مردم شهر را کسب نمودند و سرانجام بعد از عقب نشینی کارفرما و دریافت یک ماه از حقوق معوقه 5 ماهه خود و دریافت قولهای مساعد دیگری از کارفرما به اعتصاب خود پایان دادند .

فریناز خسروانی دختر جوان مهابادی که برای دفاع از کرامت انسانی اش در مقابل تعرض مأمور اطلاعاتی رژیم در هتلی در این شهر ؛ ناچار شد خود را از طبقه چهارم هتل به پائین پرتاب کند ؛ آتش خشم مردم شهر مهاباد را شعله ور کرد . مردم و جوانان خشمگین شهر ؛ در 17 اردیبهشت در اعتراض به این قتل و بیحقوقی زنان به خیابانها آمدند و در 23 و 24 همین ماه اعتراضات مهاباد به سراسر شهرهای کرد نشین گسترش یافت .

 در گزارش شورای شهر مهاباد با اشاره به نارضایتی مردم از ستم و تبعیض نظام آخوندی ؛ آمده است  " مسئله ای که در مهاباد اتفاق افتاد ؛ تماما" علیه نظام تبدیل شد . بیشتر نفراتی که در مهاباد به خیابانها ریختند ؛ میخواستند نارضایتی خود را از نظام نشان دهند " .

کارشناسی از وزارت بد نام اطلاعات همین شهر ؛ با اشاره به اعتراضات مهاباد میگوید " مسئله مهاباد یک تک مورد نیست . مردم از نظام بخاطر فقر ؛ بیکاری و رانت خواری ناراحتند . در شرایطی که بسر میبریم همه شهرها یک مهاباد است ...... ترس مردم به میزان خیلی زیادی ریخته است ؛ همه جا علنا" مخالفت میکنند و گاه فحش میدهند و همه چیز این نظام را زیر سئوال میبرند و ما هم نمی توانیم کار زیادی بکنیم " .

اعتراضات مهاباد همزمان شد با اعتصاب گسترده و پر شعور معلمان در سراسر شهرهای ایران که با استقبال و حمایت مردم مواجه شد . معلمان شهرهای کرد نشین در اعتراضات خود از مردم مهاباد حمایت بعمل آوردند و نشان دادند که چگونه مسائل اساسی جنبشِ اجتماعی میتواند بهم گره بخورد و وحشت و هراس را به سر تا پای نظام منحوس آخوندها ؛ بیافکند .

کارگران هفت تپه در اعتراض به تعطیلی موقت واحد تولیدی کارخانه و پرداخت نشدن حقوق معوقه و پائین بودن دستمزدها و ..... ؛ در مقابل درب ورودی کارخانه تجمع کردند و شعار میدادند " کارگر هفت تپه ایم ؛ گرسنه ایم گرسنه ایم .

همچنین کارگران و معلمان در شهرهای مختلف ؛ در اعتراضات مختلف مطالبات خود را در شعارهایشان فریاد می کردند و از جمله کارگران شعار میدادند " معیشت ؛ منزلت ــــ حق مسلم ماست " ؛ " حقوق معوقه ؛ پرداخت باید گردد " ؛ " کارگر میمیرد ؛ ذلت نمی پذیرد " و معلمان فریاد میزدند " خط فقر سه میلیون ؛ حقوق ما یک میلیون " ؛ " 35 سال گذشته ؛ عدالت کجا رفته " ؛ " مدعی عدالت ؛ خجالت خجالت " ؛ " معلم فریاد میزند ؛ رسانه سانسور میکند " ؛ " فقر را شاید تحمل کنیم ؛ اما فرق را هر گز " ؛ "دغدغه معلم ؛ معیشت معیشت " ؛ " معلم بیدار است ؛ از تبعیض بیزار است " ؛ " میزنم فریاد ؛ هر چه باداباد ؛ وای از این توفان ؛ وای از این بیداد " .

راستی چنین پتانسیل عظیمی که در مدت کوتاهی توانست ؛ دشمن را اینگونه سراسیمه کند ؛ اگر روزی فراگیر شود و این جویبارهای کوچک به هم بپیوندد ؛ چه خواهد شد و چه سیل بنیان کنی براه خواهد افتاد ؟! ترس و وحشت مقامات امنیتی رژیم را از شروع چنین سیلی ببینید . وزیر اطلاعات کابینه حسن روحانی ؛ آخوند محمود علوی با وحشت و نگرانی از افزایش تجمعات اعتراضی ؛ به گستردگی اعتراضات اعتراف کرد و گفت " طبق اطلاعات " ناجا " در دو ماه اول سال تجمعات صنفی 55 در صد افزایش داشته است و امکان تبدیل این تجمعات به اعتراضهای سیاسی و چالشهای امنیتی نیز وجود دارد " .

هر اعتصاب و اعتراض کارگری و دیگر اقشار زحمتکش ایران در چشم رژیم ؛ جرقه ای است که ممکن است به انبار باروت نارضایتی های مردم اصابت نماید . امروزه دیگر رژیم آخوندی خوب میداند که مشکلات اقتصادی ؛ بخصوص بیکاری گسترده ــ بویژه بیکاری جوانان تحصیلکرده ــ برای رژیم یک چالش امنیتی است که ممکن است پایه های قدرت اش را بلرزه در آورد . چرا که مردم ؛ کارگران ؛ معلمان و همه رنجبران ایران میدانند که ؛ همه مشکلاتصنفی و اجتماعی ؛ ریشه سیاسی دارد و ناشی از حاکمیت ولایت فقیه میباشد . بهمین دلیل هم اعتراضات ابتدا بر سر مسائل صنفی ــ بیکاری ؛ پائین بودن دستمزدها ؛ پرداخت نشدن حقوق معوقه و ...... ــ شروع میشود و بسرعت با شعارهای ضد حکومتی بیک اعتراض سیاسی تبدیل میشود .

کارگران ؛ معلمان در کنار دیگر زحمتکشان جامعه ایران ــ بخصوص زنان کارگر و معلم ــ پایه و پتانسیل اصلی هر تغییر جدی در آینده ایران میباشند . آنها هیچ منافعی در این رژیم ندارند و از هیچ موقعیت مادی برای وصل به استبداد دینی برخوردار نیستند . بنابراین جدی ترین و پیگیرترین نیروی جامعه برای مبارزه با رژیم هستند . آنها ستون فقرات جنبش آزادیخواهانه مردم ایران میباشند ؛ که میتوانند مبارزه مردم ایران را به ثمر شایسته اش برسانند . چرا که بیشتر از هر قشری از جامعه ؛ در پیشروی این جنبش ذی نفع میباشند . 

بنابراین لازم است که آنان به یقین کامل برسند که ولی فقیه و آخوندهای حاکم بر کشور ما ؛ هم بخاطر دیدگاههای استثماری و تبعیض گرایانه شان و هم بخاطر منافع قشری و طبقاتی شان  ــ موقعیت و امتیازهای ویژه ؛ رانت خواری ؛ چپاول ثروت های باد آورده و .... ــ نه می خواهند و نه میتوانند به اصلاحات واقعی برای  بهبود معیشت و سطح زندگی کارگران و دیگر زحمتکشان دست بزنند . ضمن اینکه ؛ درآمدهای نفتی آنان را تا حدودی از توسعه و تولید صنعتی و فعالیتهای اقتصادی دیگر تا حدودی بی نیاز ساخته است و آنها میتوانند برنامه های خود را کمابیش مستقل از طبقات اجتماعی پیش ببرند .

در اینصورت ؛ مبارزه برای کسب حقوق ــ برای یک زندگی آبرومندانه و مطابق شأن و کرامت انسانی ــ برای کارگران ؛ معلمان و سایر اقشار زحمتکش ؛ دیگر نه یک الزام و تعهد شخصی برای آنان و خانواده هایشان ؛ بلکه یک وظیفه و تعهد اجتماعی برای کل جامعه ؛ برای رشد و توسعه و رهایی عمومی جامعه از فقر و فلاکت ؛ میباشد . ضمن اینکه روشن است که ؛ بدون تحقق دمکراسی در جامعه ــ که مستلزم مبارزه سیاسی با کلیت رژیم ؛ برای تحقق آن است ــ ؛ امکان دستیابی خواستهای صنفی کارگران ؛ معلمان و .... وجود ندارد .

 

د ــ آینده مبارزات کارگران :

در حالی که روحانی با پلاتفرم دروغین " آزادی تشکلهای مستقل کارگری " روی کار آمد ؛ در عمل اما حکومت وی جز تداوم سرکوب و زندانی کردن کارگران مبارز و اخراج و بیکاری بیشتر برای کارگران حاصلی نداشته است . بنابراین نباید فریب شعارها و وعده های تو خالی انتخاباتی روحانی ــ مبارزه با بیکاری ؛ ایجاد اشتغال ؛ ارتقاء دستمزدها ؛ همگانی کردن بیمه و ... ــ را بخوریم . هر تحولی در وضعیت معیشتی و ایجاد رفاه برای کارگران ؛ در گرو مبارزات آن میباشد .

واقعیت این است که اگر تاکنون مبارزه کارگران ؛ معلمان و دیگر زحمتکشان نتوانسته است به تغییری در وضعیت معیشتی و تحمیل مطالبات خود به حاکمیت منجر شود ؛ این قدرت رژیم و زور سرمایه نبوده است . این بعلت جدی و پیگیر نبودن کارگران و مزد بگیران در مطالبات خود و برخوردار نبودن از حمایت و پشتیبانی جنبش اجتماعی بوده است . کما اینکه اعتراضات و اعتصابات کنونی کارگران و معلمان اگر چه گسترده و مستمر بوده است ؛ اما از نظر کیفی چون خودبخودی و فاقد برنامه و افق است و بخصوص از آنجا که فاقد پیوند و ارتباط با جنبش های اجتماعی دیگر ــ جنبش دانشجوئی ؛ جنبش زنان و ...... ــ میباشد نتوانسته است به دست آوردها و پیروزیهای آنچنانی نائل شود .

از آنجا که کارگران و نیروی کار ؛ با رژیمی مستبد و سرکوبگر مواجه است که مطالبات بر حق آنان را با سرکوب و زندان و اخراج و .... پاسخ میدهد ؛ راهی بجز اتحاد و پیوند یابی با چنبش اجتماعی و جلب حمایت مردم برای در هم شکستن سیاستهای ظالمانه و استثماری رژیم و دستیابی به خواسته های بر حق کارگران وجود ندارد .

عقب راندن رژیم و مجبور کردن وی به برآورده کردن مطالبات کارگران و معلمان ؛ در گرو همبستگی و اتحاد کارگران و حمایت جنبش های اجتماعی و همه آزادیخواهان و عدالت طلبان ایران از اعتراضات آنان میباشد . که اتفاقا" بدلیل " سقوط سطح رفاه عمومی به پائین ترین مدارج خود ؛ کلیت مردم ستمدیده ایران بهم نزدیک شده اند ــ فقر و مسکنت درد مشترک همه مردم است ــ و زمینه های عینی همدلی و حمایت میان اقشار مختلف جامعه بیشتر از هر زمانی فراهم میباشد .

بعبارتی تا زمانی که مطالبات کارگران و معلمان با مطالبات جنبش اجتماعی همسو نشود و مبارزات صنفی گرایانه کارگران با مطالبات سیاسیِ جنبش اجتماعی گره نخورد و مطالباتی چون آزادی های سیاسی ؛ آزادی تجمعات ؛ احزاب و مطبوعات به درخواستهای آنها اضافه نشود ؛ یا بعبارتی تا زمانی که این طبقه وارد مبارزه سیاسی ـ اجتماعی نشود ؛ امیدی به تغییر و تحول واقعی و دستیابی به مطالبات صنفی اش وجود ندارد .

بهر حال اعتراضات اخیر کارگران و معلمان از طوفان بزرگی که در راه است خبر میدهد . مشارکت هر چه گسترده کارگران در همراهی با جنبش اجتماعی مردم برای رهائی ملی  و استقرار حکومتی دمکراتیک ؛ سکولار و غیر دینی ؛ شرط ضروری دستیابی کارگران به رفاه و برابری میباشد .

 

22.06.2015 ( 1 تیر 1394 )

Arezo1953@yahoo.de

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.