رفتن به محتوای اصلی

گزارش یک آموزگار از سرکوب همایش 31 تیر فرهنگیان
28.07.2015 - 21:50

 

رخساره نیکو، یکی از  معلمانی که در همایش اعتراضی 31 تیر فرهنگیان در برابر مجلس شرکت داشته و بازداشت شده است، در گزارشی از رویدادهای این روز سخن می گوید. این معلم، که خود را " فرزند شهید" خوانده  و نیروهای بسیج را "لشکر مخلص خدا" می دانسته است، برخورد خشن گماشتگان امنیتی رژیم جمهوری اسلامی  و سخنان تهدیدآمیز دادستان تهران در برابر معلمان را بازگو میکند.

متن این گزارش، که در "حقوق معلم و کارگر" منتشر شده، چنین است:

من ودکتر زارعین وچند همکار دیگر  که از اصفهان آمده بودیم در میدان ابن سینا ایستاده بودیم تا ساعت ده برای تجمع سکوت به بهارستان برویم.

همان موقع تعدادی لباس شخصی البته با بیسیم ما را محاصره کردند و از ما خواستند از جایمان حرکت نکنیم. در همان حین دکتر زارعین به یک  بسیجی جوان گفت ” واقعا برای خودمون متاسفیم چون شماها را ما خوب تربیت نکردیم وقتی خروجی آموزش پرورش شماها باشید پس واقعا من معلم کارم را خوب انجام ندادم” واین بگو مگوها باعث شد آنها بیسیم بزنند برای دستگیری ما.

من خواستم دکتر را قانع کنم با آنها بحث نکند و گفتم اینها باج گرفتند که اینگونه رفتار کنند وحرف شما در انها اثری ندارد که همان لحظه یکی از آن جوانها که حرف مرا شنید مساله را شخصی کرد وبه فرمانده گفت این خانم باید دستگیر شود چون توهین کرده ومن که تصورم از بسیج لشگر مخلص خدا بود واقعا اشک از چشمم جاری شد که اینها نه تنها برای خدا قدم برنمیدارند بلکه برای دستگیری ما هوای نفسشان ومنیتشان غالب است وحتی مصالح نظام هم مطرح نیست.

بالا خره ما رادر یک ون نشاندند و راه افتادند که وسط راه من را با این حقه که شما چون خانم هستی میخواهیم آزادت کنیم از ماشین پیاده کردند ولی به سرعت سوار ماشین شخصی کردند وبه پلیس امنیت پایگاه آرژانتین ( بازداشتگاه وزرا) منتقل کردند .البته من یک بسیجی را قسم دادم به روح شهید باکری که مراپیش فرمانده بازداشتگاه  ببرد تا با او دوستانه صحبت کنم که اگر واقعا به فکر مصالح نظام هستند بسیجیان را طوری تربیت کنند که رفتارشان در مواقع بحرانی خلاف شان بسیج نباشد و زحمات بسیجیان مخلصی که طی سالهای 57 الی 67 در راه خدابه شهادت رسیدند را هدر ندهند که البته آنها اصلا به حرف من بهایی ندادند.

بعد من را به یک اتاق منتقل کردند که چند خانم دیگر هم در انجا بودند البته گوشیهای همراه مارا گرفتند. حدود دوسه ساعت گذشته بود که من حس کردم اتاق دور سرم میچرخد والبته اورژانس خبر کردند. وقتی شخص امدادگر فشار من را گرفت، گفت میخواهی تو را به بیمارستان  منتقل کنیم که من قبول نکردم، چون میدانستم مشکلم فشار عصبی هست وچیز دیگری نیست.

حدود ساعت 6 دادستان برای آزادی ما امد و خطاب به ما گفت ” شمامعلمین به جای حمایت از نظام آب در آسیاب دشمن میریزید ومنافقین اطراف میدان بهارستان مستقر بودند که درلباس معلم وارد تجمع معلمین شوند وبه اسم آنها خرابکاری کنند وبعد هم رسانه های بیگانه مانند VOAو BBC این رفتار خلاف فرهنگ وشان معلم را در رسانه هاشان به اسم معلمان نشان دهند”. 

پس از آن و بعد از چند ساعت بازداشت بی دلیل،  ما را آزاد کردند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاوه جویا

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.