رفتن به محتوای اصلی

نگاهی ساده به موقعیت حرکت ملی آذربایجان و حوادث اخیر
20.10.2009 - 10:20

چهار ماه از انتخابات 22 خرداد می گذرد و حوادث پس از آن در بعضی از شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران باعث به چالش کشیده شدن افکار و آرا فعالین حرکت ملی آذربایجان گردیده است و بحث های بسیار جدی در چگونگی عکس العمل به این جریانات را به دنبال داشته است . هر چند بعضی از صاحبان این نظرها در اوایل حامی شرکت فعالین حرکت ملی و به تبع آن مردم آذربایجان در تظاهرات حمایتی از جنبش سبز بودند. اما بعد از گذشت زمان تقریبا اکثر آنهایی که نظر فوق را داشتند . به این نتیجه رسیده اند که عدم مشارکت عملی در این اعتراض ها و صرف حمایت معنوی از خواست های فعالین جنبش سبز با منافع ملی آذربایجان همسو بوده و فعالین حرکت ملی مرتکب اشتباهات تاریخی پدران خود نگشته اند . اما بعد از روز قدس اشخاصی در مقاله های خود با استدلال های به ظاهر تازه عدم مشارکت فعالین ملی در تحولات مرکز را از این پس به نفع حرکت ملی ندانسته و خواستار هم صدایی فعالین ملی با جنبش سبز به خصوص در روزهایی مانند 13 آبان شده اند در این مقاله سعی بر این خواهد بود که ریشه های عدم مشارکت فعالین حرکت ملی در تحولات پس از انتخابات به طور دقیق آنالیز شود . و تفاوت ها و شباهت های هفته های آغاز ین این تحولات با این روز ها بررسی گردد.

هر حرکت واعلام موضعی دارای جوانب مثبت و منفی است که فعالان سیاسی با سبک سنگین کردن این منافع و مضرات تصمیم اتخاذ می کنند . در جریانات پس از انتخابات نیز «خرد جمعی» فعالین حرکت بادر نظر داشتن عوامل ذیل و کاملا آگاهانه سکوت اختیار کردند . عواملی که در عدم مشارکت در این تحولات دخیل بودند عبارتند است از :

1.مردم با چه شعارهای به خیابانها بیایند

دراین زمینه که مشارکت مردم در این اعتراضات با چه شعارهایی خواهد بود و خواسته های معترضان آذربایجانی برچه محوری استوار گردد دو حالت وجود دارد . حالت اول این است که همان شعارها و خواست هایی که در مرکز جریان داشت یا در حالت خوشبینانه ترجمه تحت الفظی آن ها داده شود که دراین حالت هزینه های داده شده توسط آذربایجان اگر نگوییم ضایع می شد . لااقل همسو با منافع ملی مان نبود (البته طرفداران این ایده در اقلیت قرار داشتند) حالت دوم این بود که خواست های ملی آذربایجان در شعارهایشان نمود پیدا می کرد . اما در آن شرایط نیز نه تنها کمکی به جنبش سبز نمی کردیم بلکه هم از طرف حاکمیت و هم از طرف فعالین جنبش سبز متهم به سوء استفاده از وضع موجود کشور می شدیم و شاید اعتراضهایمان باعث کم شدن شکاف میان معترضین و حاکمیت می شد. و اگر ازجانب جنبش سبز محکوم نمی گشتیم چون ما امکانات رسانه ای کافی نداریم ونه لابی قدرتمندی که صدای اعتراضمان را همانطور که می خواهیم به گوش جهانیان برساند . تظاهرات و اعتراضات ملت آذربایجان به اسم و به نفع جنبش سبز تمام می شد و تنها بازنده این معادله ما می شدیم.پس اگر می خواهیم به طور مستقل در عرصه سیاسی ایران و به عنوان آلترناتیو سیاسی مطرح باشیم . باید موجودیت خود را به عنوان یک جریان مستقل حفظ نموده ، نه تنها از فضاهای بوجود آمده نهایت بهره برداری را نماییم بلکه با ارزیابی دقیق شرایط و اوضاع حاکم بر کشور و منطقه ، جریاناتی مناسب شرایط موجود به راه بیاندازیم.در این زمینه بعضی از دوستان معتقد بودند که چون حاکمیت در مرکز با دشواری های جدی روبرو شده هزینه اعتراض و طرح خواست ها در مناطق دیگر اندک خواهد بود . حال اینکه خود می دانیم این استدلال مغلطه ای بیش نیست و هزینه اعتراض ها به مراتب بیشتر از هر زمان دیگری خواهد بود ومتمرکز بودن افکار عمومی ایران و جهان به مرکز آزادی عمل بیشتری به عوامل سرکوب در مناطق دیگر را خواهد داد .

2. اعتراضات به چه مدتی ادامه پیدا می کرد

تهران بر خلاف دیگر شهرهای ایران و به خصوص آذربایجان ساختار جمعیتی متفاوتی دارد و اکثریت ساکن تهران مهاجر هستند، به لحاظ فرهنگ خاص شهر نشینی ، جمعیت بیش از حد ، امکان شناسایی افراد معترض در آن بسیار اندک است . در آذربایجان بعد از اولین حرکت اعتراضی افراد بسیاری شناسایی شده ، تهدید ، ارعاب و بازداشت خواهند شد. این باعث خواهد گردید که تظاهرات شکل گرفته در آذربایجان مانند تهران چندین روزه نباشد. همانند خرداد 85 که مثال روشنی بر این مدعی است . پس کوتاه مدت بودن تظاهرات هزینه ها را به مراتب بالا خواهد برد و بدلیل وجود تظاهرات در شهر تهران اخبار بازداشت ها و شکنجه های فعالین آذربایجانی تحت تاثیر اخبار مرکز قرار می گرفت.

3.دستگیری فعالین شناخته شده حرکت ملی

یکی از اصلی ترین دلایل نیز در عدم مشارکت عملی ملت آذربایجان در این تظاهرات احتمال دستگیری قریب به یقین اکثر فعالین شناخته شده حرکت ملی بود . و چون تحولات منطقه و به خصوص ایران با سرعت بسیار زیادی در جریان است . اگر فعالین تاثیر گذار و به نوعی پیش قراولان حرکت ملی در جریان این تحولات نباشند و یا نتوانند به ایفای نقش واقعی خود بپردازند . حرکت در مواقع حساس با کمبود نیروهای با تجربه روبرو گردیده و باعث ضعف مدیریت و عدم تصمیم گیری های صحیح خواهد شد.

4. سکونت معنی دار آذربایجان و ایجاد علامت سئوال میان فعالین مرکزگرا

عدم مشارکت آذربایجان در تحولات بعد از انتخابات یا سکوت آذربایجان اگر نگوییم بیش از خرداد 85 در میان اپوزیسیون مرکز گرای حکومت تاثیر داشت کمتر از آن نیزهم نبود. آذربایجان همان شعارها و خواست هایی که در خرداد 85 با فریاد خود در خیابان های آذربایجان بیان کرده بود، در خرداد 88 نیز با سکوت خود ابراز داشت . اما در بین اظهار نظرهای بعضی از دوستان در مورد دلیل سکوت آذربایجان به مواردی برخورد می کنیم . که عین جمله «اگر می خواهی چیزی را تخریب کنی آنرا بد تعریف کن » برای آن دوستان صادق است . از جمله اینکه افرادی دلیل سکوت آذربایجان را بی ربط دانستن مسائل مرکز به آذربایجان عنوان می کنند ،یا اینکه چون در خرداد 85 فعالین اصلاح طلب سکوت کردند پس ما هم جواب آنها را در سکوت 88 خودمان تلافی می کنیم ، یا رابطه جنبش سبز با فعالین حرکت ملی را با مثال های مع الفارقی مانند رابطه مردم فلسطین با مبارزات سیاسی و رقابت احزابی مانند لیکود و کادیما دانسته اند . این در حالی است که بیشتر مجروحین و زندانیان حوادث اخیر آذربایجانی های ساکن تهران هستند.

حال همه می دانیم که فرایند دموکراتیزاسیون در ایران یک پروسه تاریخی است و همه جنبش ها مخصوصا حرکت های ملی در راستای این هدف یعنی ایرانی دموکراتیک به معنای واقعی کلمه فعالیت میکنند . حتی آنهایی که خود را استقلال طلب معرفی می کنند. از این قاعده مستثنی نیستند چون طبق اصل حق تعیین سرنوشت اگر خواست هایشان با اقبال عمومی ملت خود مواجه گردد می توانند با روشی مسالمت آمیز و به وسیله صندوق های رای به خواسته خود برسند .پس همه جنبش ها ازجمله جنبش های کارگری ، ملی ، زنان و ... در راستای رسیدن به جامعه دموکراتیک فعالیت می کنند و همه از یک سوی این سنگ حجرالاسود که همانا جامعه ی آزاد است گرفته اند و می خواهند آن را در جای واقعی خود بنشانند. پس عدم مشارکت ما نه به عنوان مخالفت با جنبش سبز و نه حمایت از عوامل حاکمیت است.

5. حافظه تاریخی ملت آذربایجان

هر چند اهمیت دلیل ذکر شده نسبت به دلایل دیگر به نوعی کمرنگ به نظر می رسد. اما در تصمیم فعالین حرکت ملی نقش داشته است . ملت آذربایجان بارها در تاریخ معاصر خود در مسائل مربوط به مرکز و کل ایران دخالت کرده و اصلی ترین نقش را بر عهده گرفته است و به تبع آن متحمل بیشترین هزینه ها شده و با پرداخت هزینه های سنگین بدون هیچ دستاوردی در جا زده است و تکرار این مسئله در صد سال گذشته باعث بی اعتمادی فعالین ملی و ملت آذربایجان به مرکز و مسائل جاری آن شده است.

6.خواست های جنبش سبز

یکی از اصلی ترین دلایل در عدم مشارکت فعالین ملی نیز واضح نبودن خواست های جنبش سبز می باشد . و همانند مصراع « ...هر کسی از ظن خود شد یار من ...» از فعالین ملی گرفته تا روحانیون پیرو خط امام ، از مجاهدین گرفته تا سلطنت طلب ها و از ملی مذهبی گرفته تا .... به نوعی خود را سبز می دانند . و خواست های جنبش سبز را همان خواست های حزبی خود معرفی می کنند و در این دریای متلاطم نمی توان گفت که خواست های اصلی جنبش سبز بر چه محوری استوار است . اما بعضی ها سعی بر این دارند که شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور،جمهوری ایرانی» را به عنوان خواست های جنبش سبز معرفی کنند و این در حالی است که اکثر شعار ها و بیانیه ها یا بر خواست های سلبی استوار هستند، مانند این که رئیس جمهور غیر قانونی را نمی خواهیم مجلس خبرگان را نمی خواهیم یا شرایط فعلی حاکم بر کشور.... و روشن و واضح از دئتایل های هدف خود صحبت به میان نمی آورند، یا بعضی از شعارها آنقدر کلی هستند که هر کس می تواند تعریفی در توجیح و تفسیر آن ارائه کند. شعارهایی مانند عدالت ، آزادی . همان شعارهایی که آقای احمدی نژاد در سخنرانی ها و مصاحبه های خود بارها به زبان می آورند حال آنکه معنی لغات را در خیابانها و دانشگاها و... می بینیم. نیاز به توجیه و تفسیر است که آیا آزادی مورد نظر جنبش سبز شامل حقوق ملیت های دیگر ایران از جمله آذربایجان نیز می شود یا نه . پس همصدایی با جنبشی که نمی دانیم چه خواست های اصلی و دراز مدتی دارد ،همانا تیر اندازی در تاریکی به شئی متحرک است.

البته دلایل و توضیح های دیگری نیز می توان ذکر کرد که هر چند کمرنگ ولی در عدم مشارکت ملت آذربایجان نقش داشته اند اما از مجال مقاله ای چند صحفه ای خارج است. در پایان باید چنین گفت که چه مولفه هایی در رابطه با جنبش سبز تغییر کرده است ، که بعضی از دوستان مروج همراهی حرکت ملی با جنبش سبز هستند . و شرکت آذربایجان در مراسم هایی مانند 13 آبان توصیه می کنند و این مقاله شاید فرصتی باشد که دوستان از این منظر به جنبش سبز نگریسته و انتقادات و پیشنهادهای خود را ابراز کنند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.