مصاحبه با :مریم ملک پور
حدود يک سال و نيم بعد، برخی از بازداشتشدگان يا خانوادههای آنها سکوت خود را شکستند و از شکنجههای شديدی که آنها را مجبور به اعتراف کرده بود، پرده برداشتند.
در اين پروژه که از سوی مرکز جرائم سازمانيافته سپاه پاسداران طراحی و به نام پروژه گرداب معروف شد، ۷ نفر از متهمان به اعدام محکوم شدند. سه تن از آنان به نامهای سعيد ملکپور، احمدرضا هاشمپور و مهدی عليزاده در خطر اعدام فوری قرار دارند و پرونده وحيد اصغری، ديگر متهم محکوم به اعدام نيز در ديوان عالی کشور تحت بررسی نهايی است. همچنين حسن سیسختی نيز که پيشتر به اعدام محکوم شده بود، از سوی کميسيون عفو به تحمل حبس ابد محکوم شده است.
سعيد ملکپور که حدود يکسال پيش بطور ناگهانی از بند ۳۵۰ به بند ۲- الف منتقل شد، هماکنون در سلولهای عمومی اين بند به سر میبرد. بازجويان وی گفتهاند که او را جهت اجرای حکم اعدام از بند عمومی جدا کردهاند. سعيد ملکپور چندی پيش با نوشتن نامهای به شرح شکنجههای خود پرداخته بود، وی که بيش از ۴ سال است در زندان به سر میبرد، بيش از ۱۸ ماه در سلول انفرادی به سر برده است. ملکپور در بخشی از نامه خود نوشته است:" اکثر اوقات شکنجهها به صورت گروهی انجام میگرفت و در حالی که چشم بند و دست بند داشتم چند نفر با کابل، چماق، مشت و لگد و گاهی شلاق ضرباتی به سر و گردن و ساير اعضای بدنم میزدند. اين کارها به منظور وادار ساختن من به نوشتن آنچه توسط بازجويان ديکته میشد و اجبار به بازی کردن نقش در مقابل دوربين طبق سناريو دلخواه و نوشته شده توسط آنان بود. گاهی شکنجهها توأم با شوک الکتريکی بود که بسيار دردناک بوده و تا چند لحظه پس از آن امکان حرکت نداشتم. يک بار در اواخر مهرماه ۱۳۸۷ مرا د حالی که چشم بند به چشم داشتم برهنه کرده و تهديد به استعمال بطری آب کردند. در همان روزها و در يکی از بازجويیها شدت ضربات مشت و لگد و کابل که به سر و صورتم زده میشد به قدری زياد بود که تمامی صورتم ورم کرده و چندين بار زير کتک بیهوش شدم که هر بار با پاشيدن آب به صورتم مرا به هوش میآوردند."
کميته گزارشگران حقوق بشر"، گفتگويی را با مريم ملکپور،خواهر" وی در خصوص آخرين وضعيت اين زندانی سياسی انجام داده است که در زير میآيد:
لطفا در مورد آخرين وضعيت سعيد ملکپور توضيح دهيد؟
ايشان الان در سلولهای عمومی بند ۲- الف، با دو زندانی ديگر همسلول هستند و ما سه شنبه ۲۲/۱/۹۱ بعد از سه ماه توانستيم با وی ملاقات کنيم.
دقيقا چه زمانی از بند ۳۵۰ به بند ۲- الف منتقل شد و آيا دليلی برای اين مسأله ذکر کردند ؟
حدود يک سال پيش بود. زمانی که حکم اعدام برای بار اول تأييد و به ديوان فرستاده شد. دليلی که ارائه دادند (البته نه به ما به قاضی) اين بود که چون حکم اعدام در شرف وقوع است برای رسانهای نشدن و شانتاژ خبری، دستور انتقال به ۲- الف داده شود. البته بازجوهای سعيد اين جملههايی که گفتم رو طیِ يک نامهی محرمانه به دادگاه ارائه دادند که من از طريق وکيل ديدم.
بعد از آنهم سعيد ۶ ماه در سلول انفرادی بود تا حالا که در سلولهای چند نفره نگهداری میشود.
با توجه به اينکه، سعيد مدت طولانی در سلول انفرادی و بند ۲- الف بوده، وضعيت روحی و جسمیاش در حال حاضر چطوراست؟
اوايل که برای بار دوم به انفرادی منتقل شده بود، در طول ۶ ماه فقط يکی دوبار ملاقات داشتيم . آن موقع روحيهاش را کاملا از دست داده بود و مرتب میگفت حلالم کنيد و از اينجور حرفها. اما الان خدا را شکر روحيهاش خوب است. در اين مدت بيماری سنگ کليه گرفته بود که طبق معمول به دکتر متخصص منتقل نشد و من خودم با هزار دردسر در مورد علائماش با متخصص صحبت کردم و برايش دارو تهيه کردم و از طريق همبنديانش به دستش رساندم.
در مورد آخرين وضعيت پرونده توضيح بدهيد؟
متأسفانه حکماش تأييد شده و بدون اطلاع رئيس ديوان و مستشار اولاش، مستقيما به اجرای احکام فرستاده شده است. ولی وکلای وی توانستند تقاضای اعاده دادرسی بدهند، اما اطلاع ندارم که اين تقاضا پذيرفته شده يا نه.
در مورد دستگيری سعيد توضيح بدهيد و اينکه اصلا چه اتفاقی افتاد که اسماش در اين پرونده مطرح شد؟
سعيد برای آخرين ديدار با پدرم که بيمار بودند به ايران آمد. دو روز بعد از ورودش، در ميدان ونک توسط لباس شخصیها دستگير شد.
سعيد نرمافزاری برای بارگزاری يا آپلود عکس و فيلم طراحی کرده بود ، اسم خودش را هم به عنوان سازنده زير اين برنامه نوشته و اين برنامه را از طريق اينترنت فروخته بود. متأسفانه از برنامهاش در يک سايت غيراخلاقی استفاده شد و اسم سعيد هم از همين طريق در اين پرونده مطرح شد.
چه زمانی شما خبردار شديد که سعيد بازداشت شده است؟
روزی که سعيد بازداشت شد تا ساعت يازده و نيم شب هيچ خبری از او نداشتيم و مادرم خيلی نگران بود. مرتب با موبايلش تماس میگرفتيم و جواب نمیداد. ساعت يازده و نيم شب ريختند در خانه مادرم (چند نفر لباس شخصی) و تمام وسايل سعيد، لپتاپ، کيف و هر چه داشت را بردند. حتی کامپيوتر برادر ديگرم را هم بردند و به دروغ به مادرم گفتند که سعيد در فرودگاه رشوه داده و به همين دليل دستگيرش کرديم.
تا چه مدت از سعيد بیخبر بوديد، آيا توانستيد ملاقاتش کنيد؟
تا حدود دو هفته کاملا از او بیخبر بوديم. يک شب تماس گرفت و بعد از سلام به مادرم گفت:" حلالم کن". بعد از يک ماه همسرش که به ايران آمده بود توانست با او ملاقات کند. من و مادرم بعد از سه ماه و نيم توانستيم سعيد را ببينم. آنهم بعد از هزار بار پيگيری از دادستانی و بازپرسی و جاهای ديگر و با حضور ۴ مأمور.
آن زمان در مورد اتهاماش چيزی میدانستيد؟
بله وقتی همسرش آمد ايران، به مدت ۴ ساعت مورد بازجويی قرار گرفت. آن موقع تازه فهميديم اتهاماش چيست. يعنی حدود يکماه بعد از دستگيریاش.
زمانی که اعترافاتش از تلويزيون پخش شد، وضعيت حاکم بر خانواده چطور بود؟
روز اول عيد سال ۸۸ اعترافاتش را پخش کردند. دقيقا سه روز بعد از فوت پدرم. مراسم ختم پدر بود و تازه ميهمانها رفته بودند که فيلم از تلويزيون پخش شد. همه شوکه شده بوديم. من و برادرم گريه میکرديم و میلرزيديم. مادرم همان شب دچار حمله قلبی شد.
در دوره بازداشت، وضعيت ملاقات و تلفن چطور بود، آيا در اين مدت به وکيل دسترسی داشت؟
حدود يکسال در انفرادی بود. در تمام دوران بازداشتش در انفرادی اجازه ملاقات با وکيل را نداشته است. بعد از اينکه به بند ۳۵۰ منتقل شد، ۲ يا ۳ بار با وکيلش ملاقات داشت. در زمان بازداشتش در بند ۲- الف شايد ۴۰ روز يکبار اجازه میدادند که ۲ دقيقه تلفنی با خانواده صحبت کند و در اين مدت ما فقط ۳ يا ۴ بار توانستيم ملاقاتش کنيم. در بند ۳۵۰ به طور هفتگی ملاقات داشتيم. از زمانی هم که مجددا به بند ۲- الف منتقل شد، ماهی يکبار ملاقات داشتيم. تا زمانی که حکماش تاييد شد که سه ماه ملاقات نداشتيم تا هفته گذشته.
شما چهار سال و نيم است که با کابوس حکم اعدام سعيد زندگی میکنيد، از طرفی هم میدانيد که سعيد بیگناه است اگر بخواهيد پيغام يا حرفی به مسئولان قضايی بزنيد چه میگوييد؟
فقط اميدوارم با حسن نيت و بدون غرضورزی يک دادگاه عادلانه با حضور کارشناس مورد وثوق قوه قضاييه برای سعيد تشکيل شود تا او بتواند بیگناهیاش را ثابت کند.
و اگر بخواهيد يک جمله به سعيد بگوييد؟
به اندازه جانم دوستت دارم و به داشتن برادری مثل تو افتخار میکنم وتا زندهام هر کاری بتوانم برای اثبات بیگناهی و آزاديت انجام میدهم.
با تشکر از وقتی که در اختيار ما گذاشتيد.
مطالب بیشتر دربارهء سعید ملک پور :
وضعیت سعید ملک پور/ بیانیه بیش از ۳۹۰ کنشگر دربارهء دستگیریها و احکام اعدام
بیانیه ۱۰ تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در محکومیت حکم اعدام سعید ملک پور
درخواستِ مسئول سیاست خارجی اروپا برای توقف حکم اعدام سعید ملک پور
شهادت بیش از ۵۰ نفر از هم بندیان سابق سعید ملک پور مبنی بر ثبات و پایبندی اخلاقی وی
نامه ۳۰۰ فعال سیاسی و حقوق بشر به کمیسرعالی سازمان ملل درباره سعید ملک پور
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید