رفتن به محتوای اصلی

بازتاب امپریالیسم آمریکا
07.09.2015 - 00:16

بی نیاز از آوردن صدها فاکت واقعی و بررسی های نموداری که به اندازه کافی وجود دارد، ترجیحا و تنها با چشم بازِ خرد و تجربه های خونین خویش و بسنده در همین چند دهه ی گذشته، بسادگی ِساده می توان دید که جهان بیمار و ناآرام ما از بالا تا پائین آن زیر بحران نابرابری، بیکاری، فقر، جنگ، تبعیض، ستم و برتریجوئی های فرهنگ مسلط و"سنتی ِراستِ آزمند" دچار سرخوردگی و رکود پیاپی مانده و اینک آشکارا رو به فرسایش ارزش ها و فروپاشی دست آوردهای هولناک و شگرف تاریخی جهانی برده است و ناچار می بایست در برابر عوامل ویرانگر هستی خودی و همگانی و همچنین برای نگهداری فرصت زندگی انسانمدارانه، و بویژه بسود حق زندگی "نوع انسان" آگاهانه و بی کم و کاست برپا ایستاد و بی هرگونه خودفریبی و سازشی، رسما و عملا متکی به بیداری هرچه بیشتر توده های جامعه بشری شد که هم اکنون میلیاردها از آنها در فقر و جهل و گمراهی های بی شمار فرورفته اند.

همینک جنگ های کور مذاهب در خاورمیانه و بخش بزرگی از کشورهای مسلمان در شمال و کل آفریقا مشتعل و یا در حال گسترش اشتعال است. چربش قدرت اقتصادی جهان به سمت آسیا و کشورهای میانه و دور آن، رسما محرک ستیز و دشمنی های بالقوه آمریکا و بلوک همگام او با این دگرگونی های اقتصادی و شکل گیری قدرت های سیاسی نوپا شده است و از همه هولناکتر چرخش سیاسی کشورهای شرق و"پروغربِ در بالکان" در همراهی با دسیسه های مرگبار آمریکا علیه روسیه و سپس چین، موتور این رودرروئی ها و تشویق هرچه بیشتر ویرانگری های فرداست. خصوصا تبعیت صِرف دیپلماتیک کشورهای اوکراین، لهستان، رومانی، مجارستان، لیتوانی، از طرح های ملیتاریستی و خانمان برانداز سرکردگی امپریالیسم آمریکا در آن نواحی، آشکارا در شرف تکوین و یا وقوع "هرآن" است و این در حالی ست که سیاست جهانی زیر اتوریته غرب نیاز به مدیریت اخلاقی و سمتگیری مسالمتجویانه و ترغیب دوستی میان ملل دارد که نیست؛ آنهم در اغلب کشورهای مسلمان استبدادزده که زیر سیطره آمریکا رهبری می شود، در آنها دیکتاتورها حکومت مطلق می کنند و عملا نیز توسط "بنیادگرایان دست ساز آمریکا" آدمی آدم را می خورد.

در این میانه جنگ های ضدبشری امروز، یگانه نیروی مقتدر، مخرب و ژندارم بی شرم جهان، همچنان امپریالیسم آمریکاست که به هر قیمت برای حفظ سرکردگی خویش بر جهان مصر و لجوجانه با میلتاریسم اش ایستاده و با برنامه ریزی های شوم و سیستماتیک خود در گود همه کشتار های فله ای پیدا و پنهان همه جا آماده نشسته و در هرسوی گیتی سرسپردگان و نوچه هایش را برای سرکوب مخالفان چپ و مترقی خود و دست نشاندگانش در کشورهای مطیع هدایت مالی و لجستیک نظامی می کند. شایسته است همه ما بدانیم که هزینه هنگفت، میانگین و سراسری لشگرکشی این نیروهای خشونتکار در هر سال حدود650 میلیارد دلارو البته بدون هزینه ی اشغال، دخالت و جنگ در عراق بوده که بزرگترین هزینه میلیتاریستی در بین کل کشورها و تقریباً معادل 43% کل هزینه‌های نظامیجهان می باشد و هم اکنون آمریکا در سطح جهان دارای 700 پایگاه نظامی و استراتژیک، با بیش از 28 لشگر مجهز مستقر است. جای پرسش در همین نکته می باشد که چرا آمریکا در سطح جهان این همه نیروی نظامی و ایستگاه های ثابت میلتاریستی دارد؟ در حالی که چین حتی یک سرباز هم در بیرون از کشور خود ندارد! و چرائی سکوت جامعه ی صلحجوی بشری در برابر این حقیقت بیش از همه ناگوار است. اگرچه رسما خود چین نیز حقوق بشر را مدام پایمال می کند.

همه ما می دانیم که ارتش آمریکا همزمان با استقلال کشور از بریتانیای بزرگ در سال 1775 بتدریج سازمانی قدرتمند و بازتاب نظامی فراملی یافت و در طی تاریخ گذشته و تاکنون در بسیاری از فجیع ترین جنگ های خونین و ضدبشری جهانی شرکت داشته و یا خود مستقیما در داخل کشور دست به قتلعام های سرخ پوستان برده، و یا در خارج از مرزهای خود بدون هیچگونه دخالت خارجی در کشورش، عملا فجایع فراموش نشدنی جنگ های ویتنام، کره، و همین اخیر اشغال و ویرانی عراق و افغانستان و صدها جنایت بی شمار و کشتارهای حدیثه و محمودیه و شکنجه و آزار هولناک زندانیان ابوغریب و... را راسا و مستقلا و جنایتکارانه مدیریت کرده است. آمریکای جهانخوار هیچگاه به عضویت دیوان بین‌المللی کیفری درنیامده است؛ زیرا یکی از شروط دولت آمریکا برای پذیرش به عضویت در این دادگاه بهانه نبود امکان بررسی بی طرفانه ی جنایت های جنگی سربازانش است تا مگر محکوم به جنایت های ضدبشری نشود، چون معتقد است که اینگونه دادگاه‌ها براحتی «می‌تواند بازیچه کشمکش‌های سیاسی دولمخالف » او گردد و این ترفند، جز ریائی رسوا بیش نیست.

فروریزی بیش از پیش اعتبار تاکنونی و استحکام سیاسی و اخلاقی امپریالیست ها، سرخوردگی ساختارهای پریشان کاپیتالیستی، تشتت و به سخره گرفتگی بازار آزاد اقتصادی ویران غرب توسط رشد و چیرگی یافتن کامل چین بر شاهرگ های بازار اکسپورت تولیدی، سود سرشار مالی و شکوفائی کلان در عرصه های صنعتی او بر جهان غرب، و توامان ژرفش آشفتگی برجسته در سرکردگی آمریکا و سقوط توان دخالتگری جدی او در گستره ی جهان و خصوصا در کشورهای آمریکای لاتین و رشد افکار و اعمال ضدامپریالیستی مردم خاورمیانه ی متلاطم، مجموعه زنجیره ای و مهمی از عوامل ریزش های تدریجی، بلند و چشمگیر کشوری متناقض، هیولا و خودسر چون آمریکا بوده است که توان عمده ی او در طول همین تاریخ نوین، تنها معطوف به سرکوب حق آزاد در تعین سرنوشت خود و مخالفت با استقلال اراده ی ملت ها و غارت ثروت ها و علیه حقوق بشر آنها بوده که پیوسته بکاررفته و هنوز و در هر بزنگاهی سرنوشت ساز همچنان بکارمی رود و خود کشور و مردم ما قربانی این تاخت و تاز سه دوره ای انقلاب های شکست خورده هستیم که با دخالت آمریکا و انگلیس اسیر پاسداران حماقت و جور شاهان شدیم. توانی مهلکی که آشکارا دیریست روز بروز اقتدار عمومی و سرکشی های یکه تازانه اش در حال ریزش پیگیر بوده و می باشد و یک امر جدی ست و آن بازگشت به ابرقدرتی او دیگر امکان پذیر نیست. خود روند این چالش های پیشین و پیشارو، به دگرگونی جایگاه قطب های اقتصادی گذشته انجامیده و ناگزیر، زمانه ی ما زمینه ای برای پیدایش قطب های دیگر اقتصادی و به تبع آن فضای سیاست متفاوت جهان به سمت تازه ای در حال گرودیدن است.

با اینوجود اما و دریغا که همچنان این ساختار فرسوده و مخرب مورد حمایت اغلب کشورهای اروپای غربی و صنعتی و وابسته ی اوست و گوئی حیات بخش بزرگی از آنها به بقای آمریکا گره ناگسستنی خورده است و جای هیچ شگفتی نیز ندارد که ((حدود 70 در صد مصارف نظامی در سرتاسر جهان که 920 ملیارد دلار تخمین زده می شود، این هزینه شگرف هنوز هم توسط 30 کشور عضو اتحادیه همکاری های اقتصادی، اکتشافی و انکشافی OECD تامین و پرداخت شده و می شود. حیرت انگیزتر اینکه در مقابل آن سرمایه گذاری های مرگبار، بودجه ی مجموعه تمام این سی کشور برای همکاری های اقتصادی، درهمین سال ها و پیاپی در راستای همه جنگ ها، سالانه و هنوز حدود 100 میلیارد دلار بوده و می باشد)) نیمی از 920 میلیارد دلار سرمایه ی بی پایان کافی ست برای ساختن دنیائی زیبا و انسانی و آزاد! با این مختصر،  آیا بازتاب وجود جهانی امپریالیسم آمریکا تاکنون ضدبشری نبوده است؟ با تمام وجود و توان علیه آمریکا و شرکایش در سطح جهان متحدانه روشنگری و افشاگری کنیم.

 

بهنام چنگائی 15 شهریور 1394

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.