رفتن به محتوای اصلی

ماه مهر، ماه اشغال ذهن و زبان
24.09.2015 - 13:54

 

این طرف ماه مهر، ماه بی مهری، ماه اشغال ذهن و زبان . آن طرف شلیک نفرت انسانی به قلب ماه و ستاره و انسانیت.
این طرف مدارس تعلیم و تربیت چون اژدهایی دهان باز می کنند و فرزندان ما را با همۀ تعالیم و معارف و تربیتشان می بلعند تا هضمش کنند و گوشت و خون بدنشان سازند. شبیه سازی فرهنگی.
آن طرف غارهای قندیل دهان باز می کنند و بازماندۀ استخوان های رافت و برادری و برابری را به دندان می کشند.
این طرف دختری کوچک همه چیزش را، رؤیاهایش را، افکار معصومش را بر می دارد و با خود به مدرسه می برد. کمی " چؤره ک" با کمی " سو" و لالایی شبانۀ مادریش را نیز بر دست گرفته است. دختر دارد اقلیم کوهستانی زبان ترکی را طی می کند تا اولین روز مدرسه را تجربه کند. وارد کلاس که می شود معلم با توپ و تشر بر سرش فریاد می زند:
- " چرا دیر کردی؟ برو بشین سر جات"
دختر اما ایستاده است همچنان.
- " گفتم برو بشین سر جات"
اقلیم، اقلیم دیگری است. زبانش را نمی فهمد. برای همین همچنان ایستاده است. باید مترجمی باشد که به ترکی ترجمه اش کند تا دختر مظلوم فهمش را به کار بیندازد.
آن طرف دختری قلم بر زمین نهاده و همۀ دار و ندارش را می ریزد ته چمدان و می زند به کوه. می زند به سمت و سوی دموکراسی وعده داده شده. اما به قندیل که می رسد تفنگ بر دستش می نهند و ...دختر باید بکشد تا طعم مادرانگی زبانش را بچشد. تروریسم با طعم لنین و مارکسیسم و سایر مخلفاتش. او در فهرست بهره برداری از کودکان قرار می گیرد. چیزی در درونش آزارش می دهد. دستهایش انگار تابوت جنازۀ خودش شده اند. دستهایش به جای قلم به تفنگ دل داده اند. دستهایش خونی اند. دختر جنازه اش را بر سر دستهای تروریست ها می بیند و تنش را. تفکر شوم و سیاه تروریسم کردی مجبورش ساخته است تا به همه چیز تن دهد. او تن به پوچی اندیشه ای داده است که قرار است وطنش باشد و خبر ندارد که تنش وطنش است.
این طرف امنیت از کانال مصلحت می گذرد نه از کانال ارزش های حقوقی و انسانی.
آن طرف امنیت را از اتوبان ارزش های حقوقی و انسانی خارج ساخته و به بن بست تروریسم رسانده اند.
این طرف ریش ها ریشه اند و آن طرف ریشه ها با مین و کلاشینکف و تروریسم ریش - ریش می شوند...

خیلی وقت است که به واژۀ " طرف " فکر می کنم. جملاتی چون " تو طرف کیستی؟"، " من بی طرفم"، " مرگ بر بی طرف"، " طرفت کیست؟"، " اطرافیانت چه جور آدم هایی هستند؟"...این روزها مرا مشغول کرده اند.
بعدش به این نکته می رسی که تفکرات تو اطرافیان تو هستند. زبان و فرهنگ تو طرف و سمت و سوی توست. برای همین این طرفی و آن طرفی نمود خاصی پیدا کرده است در ذهنم.
هر کس طرف چیزی است، طرفدار چیزی است، طرفدار کسی است. طرف تو هویت توست، هستی و خانه و اندیشه های توست. همین چیزهاست که اطرافت را شلوغ و پر رفت و آمد می سازد. اطرافت مفهوم توست.
بعدش دوباره می رسم به طرف ما و آن دختری که همچنان هاج و واج سر درس کلاس ایستاده است و معلم را می نگرد. او به خوبی درک کرده است که آن کلاس و مدرسه " طرف " او نیستند. وصلۀ ناجور دور و اطراف دیگرانند که به حوالی و حدود و قلمروی زبان و ذهن او چسبیده اند.
طرف ما قربانی است. مدل های مختلف قربانی سازی و چاقوکشی وارد چرخۀ انسانی شده است. تو را، باورهایت را، اندیشه ها و زبانت را، محیط و جغرافیایت را ، و در یک کلام طرف و سمت و سوی تو را قربانی مقاصد خویش ساخته اند.
موضوع این است که دیگری و غیریت در فرهنگ مهاجم همیشه قربانی است. و موضوع مهمتر اینکه چاقوی قربانی و " قربانی کشون فرهنگی" هرگز از دست و دل رادیکالیسم حاکم جدا نخواهد شد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.