مشاهده صحنه های دردناک آواره گی صد ها هزار مهاجر بی پناه که به علت بی ثباتی، نا امنی و جنگ، مجبور به ترک سرزمین خود شده اند تا بتوانند در کشورهایی، که اغلب آنها را نمی خواهند، زندگی های مخروبشان را از نو آغاز نمایند، لزوم همکاری هرچه بیشتر میان کشورهای خاورمیانه به منظورپایان دادن به جنگ و بی ثباتی در منطقه را تبدیل به یک ماموریت٬ مسئولیت و یک وظیفه اخلاقی نموده است.
امروز، با توجه به توافقی که میان ایران و کشورهای ۵+۱ در ارتباط با پرونده هسته ای حاصل شده، زمینه برای آغاز اعتماد سازی، دیالوگ و نهایتا همکاری های لازم «خودی» ـ این بار بدون دخالت دادن کشورهای غربی٬ از همیشه مهیاتر است ـ بخصوص با توجه به اشتباهات و ندانم كارى های آمریکا برای پایان دادن به بحران های مختلف٬ که منجر به مرگ و دربدری میلیونها نفر از مردم افعانستان٬ عراق٬ سوریه و کشورهای آفریقائى شده است.
این واقعیت امروز مشخص شده که سابقه اقدامات و تعهدات نیم بند آمریکا در سنوات اخیر،حاصلی جز ناکامی های متعدد در مقابله با بحران های مختلف خاورمیانه ـ که کمتر در عصر معاصر با ایامى تاریکتر از اين روبرو بوده ـ نداشته است. از اين رو، عقل سلیم حكم می کند که کشورهای منطقه، با علم به اینکه چاره ای جز همزیستی با یکدیگر ندارند، بالاخره به خود آیند و بنا به وظیفه و مسئولیتی که در قبال شهروندانشان دارند عمل کنند.
با رویکردی تازه به آینده ای که در آن منافع مشروع همه باید مد نظر قرار گيرد، ایران و عربستان سعودی می توانندـ علیرغم حوادث هولناک اخیر در مراسم حج که باعث افزایش تنش های فی مابین گردیده است ـ بانیان آعاز پروسه جدیدی شوند که بتواند از طریق دیالوگ و همکاری در سطح منطقه، نه تنها تنش های خطرناک موجود میان شیعیان و اهل سنت که ریشه های امروزی آن بیشتر سیاسی است را بطور جدی کاهش دهد، بلکه با در نظر گرفتن و مراعات حساسیت های موجود، زمینه را برای اتکاء به یکدیگر به ويژه در حل مسائل ذینفع بدون دخالت کشورهای خارجی هموار سازد.
امروز به جریان انداختن چنین پروسه ای در قبال دشمن مشترکی چون داعش، تنها نیازمند به اتکاء به نفس و اعتقاد به توانائی های «خودی» است، و نیازی به امداد این و آن کشور که در طول تاریخ همیشه مردم و ممالک ما را تنها بعنوان «یک نقطه استراتژیک نفتی در نقشه جهان» دیده اند و هرگز ارزش واقعی برای سرنوشت و آینده مردم ما قائل نبوده اند، نيست.
اتخاذ چنین رویکردی دال برآن نیست که خدشه ای بر روابط موجود دوجانیه یا چند جانبهدیپلماتیک میان ما و غرب به وجود آید و یا اینکه همکاری های اقتصادی و فرهنگی میان ما به قوت خود باقی نماند. ولی با توجه به اولویت های زمان، باید راه و روش جدیدی را در ارتباط دادن آنها در درگیری های سیاسی منطقه، و از آن بدتر متکی بودن بر نقش آنان در حل بحران های مختلف، اتخاذ كرد.
واقعیت این است که غرب برای سرمایه گذاری سودمند، بطوریکه با سیل اعزام هیات های مختلف اروپائی در پی توافق هسته ای مشاهده گردیده، نیاز به دستیابی به «بزرگترین بازار دست نخورده جهان» در ایران و کشورهای متمول همجوارش را دارد. اقتصاد کشورهای منطقه هم، به سهم خود، به دست یابی به تکنولوژی غرب برای پیشبرد مقاصد دراز مدت اقتصادیشان نیازمندمی باشند. اینجا است که کشورهای منطقه٬ با توجه به تجربیات بسیار تلخ و آموزنده سال های اخیر، باید مرزهای جدیدی را در روابطشان با غرب ترسیم نمایند و با تفکیک میان مسائل افتصادی و سیاسی، همزمان با پذیرفتن وظائف و مسئولیت هائی که تنها بر عهده خودشان است، مستقیما در راستای مبارزه با هر نوع افراط گرائی، به منظور تامین ثبات، آرامش و آسایش جوامع و مردم خود وارد عمل شوند.
امروز٬ خاورمیانه با خطرات مشترک و جدیدی از قبیل «داعش» و «القاعده» روبرو است. لذا، مقابله با اینگونه افراط گرائی ها همزمان با کاستن تنش های موجود میان شیعیان و اهل سنت در سراسر منطقه از اولویت ویژه ای برخوردار است. همچنین٬ اکنون کاملا مشخص شده که هیچ نیروی خارجی، اراده و تمایل مقابله جدی با این نیروها را ندارد. سناریوی مضحکی که این موضوع را بنوعی به نمایش گذاشت، نشست پر سرو صدای پارلمان بریتانیا در سال گذشته بود که پس از مباحث طولانی میان احزاب مختلف در ارتباط با مقابله با داعش، به این نتیجه «نهائی و قاطع» رسید که در جنگ علیه داعش در خاک عراق ،تعداد ۸ جنگنده فرسوده که قرار بود به زودی از گردونه سلاح های نیروی هوائی بریتانیا خارج شوند، برای شرکت در این ماموریت خطیر بکار گرفته شوند. این در شرایطی است که گذشته از امکانات متعدد ایران (شامل برخورداری از امکانات سپاه قدس و نیروهای حزب الله لبنان)، کشورهای عربی همسایه عراق در خلیج فارس میان خود بیش از یکهزار جنگنده فوق مدرن در اختیار دارند که شماری از آنها بجای شرکت در جنگ علیه داعش مشغول انجام ماموریت های نافرجام و عبث در یمن می باشند.
شرایط، امروز، برای همکاری های منطقه ای خیلی مساعدتر از آن است که تصور می رود. بطور مثال در جنگ علیه داعش، ایران و عربستان سعودی و متحدانشان در صورت تمایل، تمام امکانات لازم برای نابودی این دشمن مشترک که باعث اینهمه خونریزی٬ ویرانی و آواره گی مردم بی پناه گردیده را در اختیار دارند. تردیدی نیست که این ترکیب «خودی»، بدون هیچ دخالت خارجی، می تواند با بکار گرفتن استعدادهای زمینی و هوائی خود داعش (و یا نیروهای مشابه دیگر) را نابود و برای همیشه از هر نوع دخالت در صحنه سیاسی خاورمیانه به دور نگاهدارد.
لذا، ایران و کشورهای منطقه ای، بویژه کشور های عرب خلیج فارس، در صورت داشتن دیالوگ موثر و سازنده با یکدیگر ـ بجای رقابت های بی حاصل یا تکیه و امید واهی به عوامل خارجی برای حل مسائل ـ می توانند با اتکاء به هم به توافق و تفاهم های قابل دسترس بخصوص در ارتباط با حل بحران های بغرنجی مانند جنگ های داخلی در سوریه و یمن برسند. حتی حل مشکل ۶۵ ساله مردم فلسطین با اسرائیل هم، در صورت همکاری های منطقه ای میان ایران و کشورهای ذینفع عربی، می تواند به سرانجامی بهتر از آنچه که غربی ها و بويژه آمریکا تاکنون برای آن نسخه پیچی کرده اند بیانجامد.
کشورهای منطقه که در سنوات اخیر دارای روابط حسنه ای میان خود نبوده اند، می توانند با علم به تجربیات تاریخی کشورهائی چون آلمان و فرانسه، بخصوص در پایان جنگ جهانی دوم، راه همزیستی و همکاری موثر را بجای دشمنی با هم برگزینند و با اتکاء به یکدیگر و پایان دادن به مداخلات عوامل «غیر منطقه ای»، در راستای ایجاد ثبات و رفاه اقتصادی مردم خودقدم به پیش گذارند و آسایش و امید را در دل میلیونها انسان زنده كنند؛ انسانهايى که به علت جنگ و ناآرامی مجبور به ترک خانه ها و کشورهایشان می شوند و با سرنوشت های هولناکی مواجه اند.
تردیدی نیست که راه درازی براى تامین چنین هدفی در پیش است که باید مشترکا قدم های اول را از هم اکنون برداشت.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید