رفتن به محتوای اصلی

ولو شدگی در پیاده روهای دیگران
05.10.2015 - 06:24

 

 

" من به اتفاق مادرم و دخترم المیرا - حدود یازده سالش بود - و خانمم مشرف شدیم مکه. سال 78. آغا، همه داشتیم می رفتیم که بریم اعمال رو انجام بدیم. یه هو من و المیرا دیدیم یه تلویزیون فروشی تو پیاده رو داره راز بقا نشون می ده، از این تلویزیون ال سی دی بزرگا. اون صحنه ای هم بود که سوسماره میاد گوزنه رو میکشه تو آب. ما ولو شدیم . من با حوله، المیرا با چادر سفیده تو پیاده رو ولو شدیم راز بقا نگاه می کردیم. رئیس کاروانمون دنبالمان می گشت ، ما رو پیدا کرد و گفت آقا کجایی، همه منتظرن بیا و بریم و اومدیم بریم، رفت...یه طلا فروش بغل همین تلویزونه بود...( من وایستم یه خرده بهتره آقا سید)...طلا فروشه یه پسر بی ریختِ دراز داشت، صورت از این صورت کویری ها، جوش های سر زرد چرک، عرب دیگه، عربی حرف زد با رئیس کاروان...
گفت: جریان چیه، کیه؟
گفت: این اکبر عبدی یک هنر پیشۀ مثلن گندۀ ایرانه، کمدین ایرانه...
گفت: اون خانوم؟
گفت: اونم دخترشه...
چشش دختر ما رو گرفت. یهو برگشت گفت اگر دخترش را مثلن بگذاره اینجا من هموزنش طلا میدم...برا پسر من...
( مجری: خواستگاری کرد... عبدی: آره...)
گفتم به خودش بگو من هموزن خودش و پسرش می رینم..."
متن بالا عین خاطرۀ اکبر عبدی است که روایت شد. من این متون و متن هایی شبیه این را، " متون فاشیستی دیگری ستیز" می نامم. متن هایی ارتجاعی و پرخاشگر. با این تفاوت که لمپنیسم هنری و شارلاتان بازی فاشیستی اینبار بازی خودش را در پیاده روهای فرهنگ های دیگر ولو می کند! طرف رفته با دختر یازده ساله اش ولو شده کف پیاده روهای فرهنگ دیگر، و آن وقت انتظار دارد که اهالی آن پیاده روها او را مثل آقای سینمای جهان تحویل بگیرند. این ولو شدگی جهت دیدن راز بقا و سوسمار و گوزن با آن تیپ خاص صورت گرفته است. البته دیدن راز بقا هم به نظر شیرین تر از اعمال حج است . الغرض مسئول کاروان به زور حاجی هنرپیشه را از کف پیاده روها جمع آوری می کند. ما می گوییم تصویر کریه فرهنگی وسط پیاده روهای عربستان اما شما بخوانید فیلم سینمایی ولو شدگان با بازی بی نظیر آقای سینمای ایران. بحث اما این است که تصور مردم از این ولو شدگی چه می تواند باشد؟ عکس العملشان چه خواهد بود؟ این یک خاطره نیست ( بنا به برداشت من) بلکه یک خاطره سازی است تا چهره ای کثیف و بی ریخت از مردم سرزمین و فرهنگ دیگر ارائه دهد. اگرچه همین خاطره سازی هم ناشیانه و بد ساخته شده است. به هر حال این طبیعی است که هر ولو شده ای چشمها را به سمت خویش بکشد و از آنجا که ولو شده است مردم نیز عکس العملی مشابه ولو شدگی با او خواهند داشت. کلمۀ خواستگاری را مجری به زور بر دهن این گنده گو می تپاند و گرنه هیچ آدم عاقلی به یک ولو شده پیشنهاد خواستگاری آنهم در یک لحظه نمی دهد. حالا گیرم که داد و این میان معامله ای صورت گرفت، تقصیر آن پسر چه می شود؟ پسری که هیچ ارتباطی با گفتگوی غیر اخلاقی دکاندار و رئیس کاروان ندارد. کینۀ عبدی لمپن و اینهمه نفرتش برای چیست؟ سوسمار و عرب و پازل های بی ریختی دقیقن مثل یک فیلم سینمایی چیده شده و از آنجا که عبدی هنرپیشۀ گنده ای است از عهدۀ روایت این سناریو بر آمده است. اما هم او و هم شارلاتان های هنری سینمای ایران که در خدمت قدرت و پول هستند غافل از این می باشند که وارد بازی جنگ قدرت و سیاست بین دولت های ایران و عربستان گشته اند. در این میان مردم بی گناه هر دو سو قربانی اصلی این نوع کینه ورزی و خصومت می باشند. جنگ دینی شیعه و سنی به جدال بین نژادها کشیده می شود. در نظر داشته باشید که عبدی می گوید عربه دیگه...
و بعد از این ولو شدگی نوبت به ریدگی و ریدن می رسد. گنده لات سینما و هنر می رود در پیاده رو دیگران ولو می شود و بعدش بر سر و صورت فرهنگ دیگر می ریند و سر و مر گنده بر می گردد ایران. او فراموش می کند که این ریدن بر مسائل داخلی و ملی و دینی و ... در ذات اوست. او قبل از اینکه در خارج بریند، در داخل بارها آزمایش کرده و بر اندرونی فرهنگ خویش با شرکت در فیلمهای درباری و ریاکارانه و چاپلوسانه ریده است.
او فراموش می کند که این تقصیر اعراب نیست که به او پیشنهاد آنچنانی می دهند بلکه این تقصیر خود اوست که دختر معصوم و بی گناهش را در سن یازده سالگی و در سرزمینی که سن بلوغ از نه سالگی استارت زده می شود کف پیاده روها ولو می کند.
تهران تنها جایی است که در آن هنر به گونه ای مفتضحانه در سیاست ادغام گشته است . در تهران افول ارزش های انسانی را هر از گاهی در قالب بدریختِ الگوهای ولو شدۀ هنری نیز می توان به وضوح تماشا کرد. موضوع ما اکبر عبدی نیست. موضوع و طرف حساب ما فرهنگی است که اکبر عبدی ها را می سازد و بر پیاده روهای دیگران ولو می کند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.