رفتن به محتوای اصلی

فراز سخن در ترازو سخن سنجی
22.12.2015 - 23:14

.هر روز حرف مفتی بزنیم یا بشنویم و متوجه نادرستی اش نشویم از مصادق بارز حرف مفت، تعریف و تمجید هدایت شده سفارشی و خواجه فرموده ایست که از نثر انشاء گونه باردی می شود که در حد نوشته های یک دانش آموز دبیرستانی است. نمونه این تبلیغ مسخره در ظَهر نویسی جلد کتابی به چشم می خورد که عنوان فراز سخن دارد. و در تقابل با فرود از سر نا آگاهی و خود خواهی نام گذاری شده است . ای کاش نویسنده و ناشر نگاهی به کتاب تراز سخن شادروان دکتر اسدالله مبشری می کردند تا به میزان سخن سخته و سنجیده ای که شایستگی عنوان فراز دارد پی می بردند. و اینچنین بانی نابجا نویسی و تبلیغ دروغین نمی شدند . اگر پای خلط مبحث در میان نبود به نوشتن این مطلب اقدام نمی شد ولی چه می شود کرد که احساس وظیفه ملی در قبال پاسداری از زبان فارسی اجازه خاموشی نمی دهد.به ویژه آنکه بیم گمراهی جوانان ادب دوست تازه کار نیز در میان است ایجاب می کند از ادای حق مطلب کوتاهی نگردد.

کتاب فراز سخن که در سال 1393 به همّت شرکت سهامی انتشار به چاپ رسیده است و در پشت آن می خوانیم نویسنده علاوه بر شعر در نثر نویسی دستی قوی دارد حاوی 216 رویه است که در مورد 26 موضوع ادبی هنری ترجمه ی رجال ادبی و شرح حال هنر مندان تدوین گردیده است. صرف نظر از درستی یا نادرستی و چگونگی مطالب مندرج، از حیث ادای مقصود ونیز به لحاظ مغایرت با قواعد دستوری و ترکیبات لغوی دارای نقایص و نابسامانی هایی است که مسطوره ای از آن به نشانه مشتی از خروار یا جزئی از کل نقل می شود تا مخا طبان و خوانندگان با صلاحیت و بی غرضی که با سخن گفتن و نوشتن به سبک و سیاق فارسی زبانان آشنایی دارند و چگونگی کاربرد درست واژه ها را می دانند در باره نثر نویسنده داوری کنند.
نمو نه ای از نابسامانی های مشهود در نثر کتاب فراز سخن
ص 9 سطر 3:
به تندی رد شدن از گفتار جاذبه خیز
در زبان فارسی به تندی رد شدن از صحنه خطر خیز گفته می شود .ولی کسی از گفتار رد نمی شود به گفتار گوش می دهند یا گوش نمی دهند .به جای جاذبه خیز می گویند گفتار جاذب یا جذاب
ص9 سطر 4 :
ظرافت کاری ها و ریزه کاری های استادانه
فارسی زبان شیوا بیان، می گوید ظریف کاری و نه ظرافت کاری
ص9 سطر 10-11:
لذتی که از شعر می در یابد چند برابر می شود و تحسین او را نسبت به سراینده بیشتر بر می انگیزد.
در زبان فارسی لذت را با مصدر بردن به کار می برند و تحسین را با مصدر کردن همه فارسی زبانان می گویند لذت بردن و تحسین کردن . و جمله بالا رااهل زبان به صورت زیر به کار می برند: لذتی که از شعر می برد چند برابر می شود واز سراینده بیشتر تحسین می کند .
ص9 سطر 12تا 15 :
شعر .....وزن کمتری در کفه سنجش استادی دارا خواهد بود
به جای شعر وزن کمتری در کفه سنجش سخن استادانه دارا خواهد بود.
ص10 سطر 1:
زیاده روی و تکلف پسندی
به جای زیاده روی و تکلف .تکلف خود مصدر باب تفعل است و نیازی ندارد که با یاء مصدری اضافه شده بر پسند به کار رود.
ص10 سطر 2:
گاه معنا و مفهوم را فدای این صنعتگری ها سازد.
به جای گاه معنا و مفهوم را فدای صنایع ادبی کند . در زبان فارسی فدا را با مصدر کردن و شدن به کار می برند ونه با مصدر ساختن لطف بیان و فصاحت سخن در رعایت همین نکته هاست.صنعت گر هم در کمون خاطر ایرانی مفهوم توانایی در ساخت و ساز دارد .هیچ شاعر خوش قریحه ای که توانایی به کار گرفتن قواعد دانش بدیع وعلم معانی بیان داشته باشد در نظر عامه ایرانیان صنعتگر نامیده نمی شود .
ص11 سطر 19و 20 :
در این بیت ....شعر قدری جنبه معمایی یافته و دو مصرع شعر با هم ربطی پیدا نمی کند
جمله بالا از حیث دستوری نادرست است . فعل وصفی به کار رفته است و مطابق با قواعد دستور زبان فارسی نیست می بایست به یکی از دو صورت زیر نوشته می شد.
-شعر قدری جنبه معمایی دارد وهر یک از دو مصرع شعر با هم ربطی ندارد .
- شعر قدری جنبه معمایی یافته است وهر یک از دو مصرع شعر ربطی به هم پیدا نمی کند.
ص 37 سطر 7 :
در جهان هستی نیش و نوش ........چهره خود را از ما نهان نمی دارد.
هیچ فارس زبانی برای نیش و نوش قائل به چهره نیست .
ص99 سطر 1 تا 7 :
اگر بتوان برای یک شاعر و نویسنده آثار او را در آیینه معرفت دانست و درباره روش ها و منش های او به داوری نشست .فردوسی را می توان حکیمی اندیشه کوش و شاعری پر جوش و خروش یافت که خرد مندی و دلاوری را در خود پرورانده است. آهنگ سخن او را در حالیکه با فرهنگی متعالی آمیخته است نماینده مردانگی و فرزانگی مردی هدفمند و دلیر و با صلابت است که به اقتضای منش توانسته است حماسه های ملی مارا به گونه ای شایسته گیرا و جذاب و هیجان انگیز به پهنه نمایش در آورد.
در مطلب فوق نویسنده فراز سخن به جای آنکه بنویسد : اگر بتوان آثار یک شاعر و نویسنده را آیینه معرفت او دانست .برای ابراز قوی دستیش در نثر نویسی نوشته است :اگر بتوان برای شاعر و نویسنده آثار او را در آیینه معرفت دانست .و برای تکمیل قوی دستی اش در پی منش و روش ها افزوده است . تو گویی منش در یک فرد تعدد تکثر دارد .سپس به قصد تثبیت آن قوی دستی ترکیب اندیشه کوش را به جای اندیشمند به کار برده است تا با جوش و خروش، مسجع و هم قافیه گردد.آهنگ سخن فردوسی نیز به زعم نویسنده نوای مردانگی و فرزانگی سر نمی دهد بلکه با فرزانگی و مردانگی و فرهنگی متعالی آمیختگی می یابد .و به اقتضای این منش حماسه سرایی نمی کند. بلکه حماسه ملی را به گونه ای شایسته گیرا به نمایش در می آورد.

ص143 سطر 1 تا 15 :
مولانا جلال الدین مولوی پس از ناامیدی از دیدار شمس الدین تبریزی .........با یک تن حقیقت پژوهی حق جوی و آزادی خوش خوی به نام حسام الدین چلپی طرح آشنایی و انس و الفت ریخت .... این آشنایی که روز به روز ارادت خاص حسام الدین را نسبت به مولوی افزایش می داد. .....روشنایی بخش عوالم معنوی گردید. حسام الدین پس از اینکه جای پای محبت را در دل مولانا استوار یافت، درخواست کرد که مثنوی نی نامه را که پیش سروده بود .دنباله گیرد و آنچه در نها نگاه این اثر دلپذیر نهفته است .... به وجهی کشاف و دراز دامن به پهنه ظهور و نمود کشاند .
در سطور بالا به کار گرفتن توامان یک و یاء وحدت مضافاَ به ابتکاراتی که در ترکیبات لغوی مشخص شده با خط سرخ به کار رفته مجموعاَ برودت نثری را محسوس می کند که به جای آنکه بر فراز باشد در سراشیب فرود است .

ص 109 سطر 1 تا 8 :
بر هر خردمند حقگو و حقیقت جو یی پوشیده نیست که پویش و تحرک و خاصیت وجودی انسان در مرحله نخست مرهون اندیشه و تفکر است و هر نوع تصمیم و حرکت و دست یازی به هر کاری و پیروی از هر نوع گرایشی مسبوق به اندیشه است که به مغز آدمی خطور می کند . ........
از معنی افاضه ای که فرموده اند .فهمیده می شود که اولاَ خرمندان بر دو نوع اند 1- حق گو و حقیقت جو 2- حق نگو و حقیقت نجو . و بر این دسته اخیر پوشیده است که پویش و تحرک انسان در مرحله نخست مرهون اندیشه اوست .
ثانیاَ با این اظهارات بروز می دهند که به معنی فلسفی و منطقی فکر که همانا فعالیت آگاهانه ذهن در جهت دست یافتن بر مجهولات از طریق معلومات است توجه ندارند بل که به سیاق عامه خیال پردازی و حرکات حسی را در شمار مقولات فکری محسوب می دارند و با پیش کشیدن موضوع تحرک ناشی از حس که در کلیه حیوانات مشترک است تعریف حیوان ناطق را که در معنی منطقی و فلسفی اش به معنی انسان متفکرمنطقی است تحت تاثیر فراز نشینی های مداوم مستمر از مد نظر صائب عا لمانه دور می دارند .

منوچهر برومند
م ب سها
ولنجک 6/7/94

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.