رفتن به محتوای اصلی

حمایت کیهان، ضعف دولت روحانی و سکوت "رهبر" در ماجرای سفارت!
نقش نفوذ در تهاجم به سفارت عربستان
16.01.2016 - 07:51

شاهکار دیپلماسی!

در عربستان 47 نفر به همان شیوه وحشیانه ای که داعش سر می برد، به قتل رسیدند، اما این جمهوری اسلامی بود که در بحبوحه آن ماجرای فجیع بخاطر حمله به سفارت خانه عربستان در شورای امنیت سازمان ملل و در افکار عمومی جهانیان محکوم شد. در واقع تندروهای جمهوری اسلامی هم جنایات هولناک سعودی ها را در سایه قرار دادند و هم آبروی ایران را برباد دادند.

نقش نفوذ در تهاجم به سفارت عربستان

شاید بتوان گفت که در این ماجرا عربستان و احتمالا مشاوران اسرائیلی آن با شناختی که از الگوهای رفتاری و واکنشی جمهوری اسلامی داشتند، حکومت ایران را بازی دادند. این ماجرا بار دیگر درجه آسیب پذیری رژیمی که شبکه های غیرمسئوول نظامی- امنیتی آن مختارند هرزمان که بخواهند با مقدرات آن بازی کنند را به نمایش گذاشت. مساله سیاست خارجی که تابعی از منافع و مصالح ملی هر کشوری است، در جهان امروز بیش از پیش به امری تخصصی تبدیل شده که فرایندهای تصمیم گیری درباره آن به کارشناسان زبده و مجرب نیاز دارد. در جریان رقابت های جهانی و منطقه ای که طبعا هر دولتی به دنبال کسب پیروزیهای دیپلماتیک، و تحصیل اهداف اقتصادی و سیاسی خویش است، دخالت گروهها و محافل غیرمسوول، نتیجه ی بازی را معکوس می کند و خسارات غیرقابل جبرانی به بار می آورد. یک نمونه از خروار، سخنان غیرمسوولانه احمدی نژاد در قبال اسرائیل و انکار جنایات نازی ها بر ضد یهودیان بود. رفتاری که آن چنان مورد بهره برداری دولت دست راستی نتانیاهو قرار گرفت و به زیان ایران تمام شد که هیچ شبکه نفوذی خارجی از عهده ی انجام آن برنمی آمد.

من هنوز بر آن هستم که چه بسا میزهای مربوط به اسرائیل در اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات که معلوم شد چندین سال پیاپی توسط سازمان موساد هدایت می شده، در ترغیب احمدی نژاد، روزنامه کیهان و بیت رهبری به تکرار آن حرفهای غیرمسوولانه و زیانبار که اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از آن بهره های بی حساب بردند، موثر بوده اند.

حمله به سفارت خانه های خارجی که در جمهوری اسلامی به یک رویه معمول تبدیل شده، نه فقط در دوران معاصر بلکه از گذشته های دور امری مغایر با اصول و میثاق های پذیرفته شده بین المللی شناخته می شده است که معنای آن اعلان جنگ بطرف مقابل است. این رویه علاوه بر زیانهای سیاسی و اقتصادی اش حیثیت و آبروی کشور ایران را در انظار جهانی مخدوش کرده است.

اتحاد نانوشته تندروها با دشمنان ایران و سوداگران جهانی اسلحه دولت دست راستی نتانیاهو، دولت ملک سلمان (عربستان) و امیرنشین های خلیج فارس، همگی در گذشته از مناسبات خصومت آمیز ایران و آمریکا و تحریم های بین المللی علیه ایران منافع اقتصادی و سیاسی بی حساب کسب کرده اند. علاوه بر اینها سوداگران آزمند جنگ افزار که به کانون های بحرانی خاورمیانه بعنوان منابع کسب درآمدهای نجومی می نگرند، و از پیامدهای توافق هسته ای ایران و غرب دلواپس اند، چه از کاهش تنش میان ایران و ایالات متحده و چه از تنش زدایی میان ایران و همسایگان آن به مثابه فرایندهای زیانمندی می نگرند که درآمدهای نامشروع آنان را به خطر می اندازد. همه این قدرت ها و محافل پس از ناکامی تلاشهای آشکار و پنهانشان در به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای در پی تخریب کوششهایی هستند که از جانب دولت روحانی و دولتهای آمریکا و اتحادیه اروپا برای کاهش تنش ها و بهبود مناسبات ایران و این کشورها در جریان است. تندروهای زیر سایه بیت رهبری که از مصونیت آهنین قضایی در جمهوری اسلامی برخوردارند از دیرباز بهترین بستر نفوذ سیاستهای این قدرت ها و محافل ضد ایرانی اند.

دیپلماسی خارجی و شبکه های جاسوی بیگانه در ارگانهایی زمینه نفوذ پیدا می کنند که اولا با خط سیاسی و اقدامات تاکتیکی آنها نزدیکی و همسویی دارند و ثانثا نیاز به شفافیت و پاسخگویی در خود احساس نمی کنند.

روزنامه کیهان شریعتمداری، سازمان عماریون طائف، شبکه های گسترده ی لباس شخصی های وابسته به سپاه و بسیج و دهها دستگاه عریض و طویل دیگر که سرنخ آنها در بیت رهبری و سازمان اطلاعات سپاه است در بزنگاه های مختلف به زیان منافع ملی ایران و در جهت خواسته های اسرائیل و عربستان عمل کرده اند. می توانیم در تک تک رفتارها و گفتارهای آنان خدمت به محافل ارتجاعی عرب و اسرائیلی ضد ایرانی را مشاهده کنیم. کافیست یک روزنامه دست راستی اسرائیل در جهت مقاصد خود تصمیم به بزرگنمایی توان هسته ای و موشکی ایران بگیرد.

فورا روزنامه کیهان با تیتر صهیونیستها به قدرت ایران اعتراف کردند، همان مطالب را در اخبار ویژه خود تکرار می کند. کافیست فلان نشریه دست راستی آمریکایی و اروپایی در تلاشهای ایران هراسانه خود صحبت از قدرت نظامی ایران و برتری آن در منطقه خاورمیانه به میان آورد، بلافاصله کیهان و نشریات موازی آن این ادعاها را به حساب "عظمت" روزافزون خود می گذارند و البته رهبر متوهم جمهوری اسلامی هم برخلاف ادعای دور اندیشی و بصیرت عاشق همین روشها و منشهای تبلیغاتی امثال روزنامه کیهان است.

کیهان که یک روز پس از تهاجم به سفارت و کنسولگری عربستان از مهاجمان دفاع کرد، در آخرین شماره خود (چهارشنبه 23 دیماه) در دفاع از لباس شخصی هایی که تحت حمایت نیروی انتظامی سفارت عربستان را آتش زدند در یادداشت روز خود با عنوان "حفظ عزت مردم وظیفه چه کسی است" می نویسد:

"حرکات و اجتماعات مردمی [بخوان گروههای فشار وابسته به حکومت] از نخستین روزهای شکل گیری انقلاب اسلامی جزیی از ماهیت و ذات انقلاب... و از جمله رموز پیروزی و بقا انقلاب قلمداد شده است... آنچه در ایران و در مقابل سفارت رژیم آل سعود اتفاق افتاد، حضور مردمی حق طلب بود، اما حوادث بعدی، صورت مساله را عوض کرد و زمینه مسایل دیگری را پدید آورد تا آنجا که برخی [بخوان دولت روحانی و وزیر خارجه او] که خواستار تعقیب و محاکمه مهاجمان شدند) کوشیدند جای مساله اصلی را با مساله فرعی عوض کنند و از این رهگذر، دشمن اصلی و نوکرانش را در حاشیه امن قرار دهند و آن را به سرپوشی برای ضعف و کم کاری های خود تبدیل کنند... اگر مدیران اجرایی، در عمل به وظایف خود کوتاهی کنند چه اتفاقی می افتد؟ مثلا اگر در تامین امنیت غفلت شود، بدیهی است که مردم خود به مبارزه با راهزنان و گردنه بگیران برمی خیزند و در این مسیر ممکن است نسبت به آنچه که باید زیاده روی صورت بگیرد... حال باید پرسید آیا در ماجرای بین ایران و رژیم آل سعود، مسوولان ما به وظایف خود عمل کردند و عزت و حیثیت مردم را حفظ کردند یا نه و یا با رفتار خود سبب سرشکستگی و پدید آمدن حس خشمی فروخورده در مردم شدند!؟ ... آیا معاون استاندار و فلان مقام انتظامی بیشتر مستحق شماتت و مواخذ ه اند یا کسانی [دولت روحانی] که با تساهل غیرقابل توجیه در مقابل حرمت شکنی های بیگانگان، به جای حس عزت، طعم تلخ بی احترامی به مردم دربرابر دو پایگان و فرومایگان آل سعود را برایشان رقم زده اند...؟"

معرفی و مجازات مهاجمان غیرممکن است!

همه جنایات و فجایع گذشته و حال از قتل های زنجیره ای گرفته، تا سرکوب و ارعاب دائم و همه روزه جامعه مدنی و بالاخره تهاجم اخیر به سفارت عربستان به دست سربازان گمنام ولایت فقیه که لباس شخصی به تن دارند اما از مراکز نظامی و امنیتی هدایت می شوند، به انجام رسیده اند. اگر چاقو دسته خود را برید، خامنه ای و دستگاه قضایی او هم به درخواست روحانی عمل خواهند کرد و مهاجمان را شناسایی و تنبیه خواهند نمود. چنین چیزی در جمهوری اسلامی محال است و هرکس که غیر از این فکر کند، خود را فریب داده است.

دولت روحانی از آغاز تا به امروز در یکایک جنایات لباس شخصی ها، حداکثر به چند کلمه و یا یک بیانیه "دل خوش کنک" اکتفا کرده و از کنار آن گذشته است. در مساله تهاجم به سفارت عربستان نیز دستگاه قضایی مقام ولایت به درخواست رئیس جمهور اعتنائی نخواهد کرد. حداکثر، آنهم برای فریب افکار عمومی و سلب مسئوولیت از خود، برخی از منصوبان رهبر کار مهاجمان را تقبیح می کنند. اما نه هرگز "رهبر" که رندانه در برابر این گونه حوادث سکوت می کند، مهاجمان را که چوبدستی و تکیه او هستند محکوم می کند و نه دستگاه قضایی ذلیل مرده جمهوری اسلامی هرگز جرات بازخواست از کسانی خواهد داشت که از درون اطلاعات سپاه هدایت می شوند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.