رفتن به محتوای اصلی

بیماری دگماتیسم سرنگون طلبان و تسلیم طلبی اصلاح طلبان
06.02.2016 - 14:42

 

هر چه به انتخابات نزدیکتر می شود موضع گیریهای جناح های حکومتی در رسانه ها را عریانتر میتوان ملاحظه کرد. دعواهای قدرت را که برای قبضه کردن صندلیها از سرو کول هم بالا می روند را مشاهده نمود دردایره قدرت برای بازیکن مهم نیست که در کدام جناح رل بازی کند و یا حتی به نفع و ضرر چه کسی گل بزند بلکه مهم آن است که صندلی مورد نظرش را اشغال کند و از سفره پهن شده ارتزاق کند.
در بازار مکاران جنس اصل یافت نمی شود هر چه فکر می کنید اجناس بدل فراوان است کسی که بدنبال اصل می گردد از بازار مکاران هرگز گذر نمی کند. تمام افراد از جناح هایی که در دایره قدرت همچنان سهیم هستند، جملگی در یک نقطه مشترک هستند و آن هم حفظ نظام است و به این دلیل مشترکا شرکت میلیونی مردم را در انتخابات آرزومندند اگر همه این اصل را بپذیریم در واقع هر رای یک مشروعیت به استبداد وتایید کل نظام است، نظامی که در جنایت، غارت، قاچاق و فساد در دنیا رکورددار است.
جناح حاکم سوار بر قدرت تمام نهادهای حساس را که انتصابی هستند قبضه کرده است و نهادهای انتخابی را از طریق نظارت استصوابی فیلتر کرده است در هر انتخاباتی هر منفذی چه به عمد و چه به سهو مسدود نمی شود و باز میماند درمیان اصلاح طلبان انگیزه نفوذ را ایجاد می کند که رقابت انتخاباتی را فراهم می کند که مبارزین اصلاح طلب قهرمان وار از این سوراخها سر در می آورند و رشادتها می کنند همین رقابت نابرابر و نا سالم اپوزیسیون ناکارامد را دو تیکه می کند و بر مشروعیت رژیم می افزاید.
سیستمهایی که تک حزبی یا حکومت فردی، استبداد محورند یعنی همچنان فرهنگ استبدادی را تولید و باز تولید می کنند در چنین بستری تربیت شخصیت های سالم و ازاده تقریبا غیر ممکن است و اگر هم اتفاق بیافتد سریع ایزوله می شوند. در کشورهایی که شبهه دمکراسی هست و بالاترین مقام حکومتی انتخابی است احتمال اصلاح سیستم را میتوان بیش بینی کرد ( ترکیه ) اما در کشوری مثل ایران که بالاترین قدرت انتصابی است اصلاح حاکمیت سرابی بیش نیست.
درطول تاریخ جمهوری اسلامی هیچکدام ازانتخابات سالم نبوده است چون هیچ سیستم بیطرفی بران نظارت وجود نداشته است. حاکمان بر وفق مراد خود عمل کرده اند و هیچ اعتراضی را بر نتافته اند سه مورد زیر کافی است تا تمام، انتخابات جمهوری اسلامی را باطل اعلام کنیم،
فیلتر در کاندیداتوری ( از طریق شورای نگهبان )
تقلب وجعل درانتخابات ( تقلب در صندوقها و جعل شناسنامه ها )
تقلب در شمارش آرا ( در مواردی هم اصلا شمرده نشده است )

جنبش اصلاح طلبی
جمهوری اسلامی بعد از انقلاب، شرکای خود را که در پیروزی او را همراهی کرده بودند به بهانه های واهی یکی پس از دیگری ایزوله کرد و به کناری نهاد تا حاکمیت یکدستی را داشته باشد و با شروع جنگ و تبلیغ مقاومت در مقابل تجاوز دشمن، مردم را بسیج نمود و این مستمسکی شد تا سرکوب مخالفین را مشروعیت بخشد. بعد از جنگ باقیمانده اپوزیسیون را دسته جمعی قتل عام نمود تا جامعه را هم یکدست کند سردار سازندگی با بوق و کرنا شتابان تبلیغات جبران خرابیهای دوران جنگ را وعده داد و مطالبات مردم را بالا برد اما وضعیت معیشتی مردم بهتر نشد ازطرفی غارت ها فاصله طبقاتی را موجب شد و نارضایتی مردم را فراهم نمود از آنجایی که هیچ صدای مخالفی در خارج از حکومتیان توان مقابله را نداشت و سرکوب و خفقان نفس ها را در سینه ها حبس کرده بود که باعث بحرانی شده بود که زمینه های انفجار در ان مشاهده می شد.
دوم خرداد نقطه عطف جنبش اصلاح طلبی بود و بر خواسته از بطن جامعه بود آنانیکه از این حرکت حمایت نکردند و یا حتی بر علیه ان شوریدند امیدوارم به اشتباه خویش پی برده باشند و آنانی هم که متوجه اشتباه خود شدند و برای همیشه به طرف اصلاح طلبی لغزیدند متاسفم.
جنبش های مردمی هرگز از عمق شروع نمی شوند بلکه برعکس از سطح شروع به عمق هدایت می شوند کسانیکه تصور میکردند در اولین روز مردم به خیابانها می ریزند و سرنگونی طلب میکنند سخت در اشتباهند جنبش ها همیشه با اعتراضهای کوچک شروع میشوند که بعد خواسته های صنفی از جمله مزد و حقوق مطالبه می شوند و یا جنبش های دانشجویی مطرح می شوند.
اعتراض هایی که بلافاصله بعد از انقلاب از طریق نیروهای سیاسی مطرح شدند ( مردم نسبت به این جنبشها بیتفاوت بودند ) که منجر به تبعید آنان از کشور شد، چون این نیروها در شکست نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب سهیم بودند و بجا انتظار داشتند در حکومت سهم خود را داشته باشند در نتیجه حرکت های این جریانات را بعد از انقلاب از بطن جامعه نمیتوان تلقی کرد و به این خاطر بعد از انقلاب دوم خرداد را بعنوان شروع مطالبات مردم می توان محاسبه نمود.
حرکت مردم در دوم خرداد خیلی زیبا و حساب شده بود. ظرافت و عملکرد مردم و پیروزی در انتخابات قدرت مردمی را بخوبی به نمایش گذاشت و دشمنان مردم را وحشتزده کرد و حاکمیت را به شدت غافلگیر نمود مردم در استبدادیترین شرایط اجتماعی و با انتخاب خاتمی که از جنس خود حاکمیت بود اما متفاوت از انان نشان از هوش و ذکاوت ملتی حکایت داشت که با پیچیدگی خاصی کلمه نه را بر بیشانی قدرت حک نمود.
حاکمان بعد از پذیرش شکست که در صدد انتقام بر آمده بودند و با ترور و اختناق جو نا امنی در جامعه را تدارک دیدند که با مرور زمان دولت اصلاحات را در رسیدن به اهداف خویش نا ممکن نموده و ملت را از دولت خاتمی نا امید کرد.
چنانچه بیش بینی می شد جمهوری اسلامی راه اصلاح را مسدود کرد و عاملان ان را یکی پس از دیگری گوشمالی داد این سئوال مطرح شد آیا جنبش اصلاحات شکست خورد ؟ اگر جواب آری بود پس مطالبات مردم چی ؟ در نظامی که مطالبات مردم با گلوله و دستگیری و تجاوز جواب داده شد چه عکس العملی را از جامعه می توان انتظار داشت . بحث های زیادی را موجب شد و تحلیل های زیادی نوشته شد سرنگون طلبان با استفاده از شکست اصلاح حمله هایشان را بیشتر کردند تهمت ها و توهین ها بر علیه اصلاح طلبان فزونی گرفت و از طرفی اصلاح طلبان هم از زاویه های مختلف علت ها را موشکافی کردند و توجیهاتی هم برای تبرئه خویش ارایه دادند.
جنبش سبز
واقعیت این است روند مبارزه بصورت طبیعی آغاز و همچنان تداوم می یابد جنبش ها در سرکوبها با شکست مواجه می شوند اما مطالبات مردم روز به روز بیشتر می شود و جنبش های بعدی را تدارک می بیند. اصلاحات شکست خورد چون مطالبات حداقلی مردم را از حکومت نتوانست باز بس بگیرد و این شکست زمینه های جنبش سبز را فراهم نمود جنبش سبزی که قوی تر از جنبش قبلی بود و مطالباتش عمیق تر و هم شعارهایش رادیکال تر بود و هزینه های بیشتری را هم به حکومت تحمیل کرد.
مردم خواسته هایشان را نسبت به شرایط روز و شعارهایشان را هم نسبت به ان تعیین می کنند و حتی رهبرهایشان را بر این مبنا انتخاب می کنند هرگز مردم در حرکت های اصلاحی از رهبران رادیکال استفاده نمی کنند و عکس آن هم صادق است رادیکالهایی که در جنبش اصلاح شرکت نکردند و از مردم قهر و از این خیزش دوری گزیدند در واقع خودشان را طرد و فاصله شان را با مبارزات مردم صد چندان کردند و حتی بعد ازشکست اصلاحات خود را بر حق و جنبش اصلاحات را باطل اعلام کردند در حالیکه اگرتمام سرنگون طلبان با تمام قدرت در حرکت های مردمی شرکت و حمایت هایشان را همه جانبه می کردند رژیم آسیب های جدی را متحمل می شد و در جنبش های بعدی اثراتش به مراتب بیشتر مشاهده می شد.
پس نتیجه اینکه جنبش ها شکست نمی خورند بلکه به سوی جنبش های رادیکالتر فرا می رویند و هر چه در پشت جنبش ها نیروی مردمی بیشتر صف می کشند همانقدر استبداد بیشتر ریزش می کند و عقب می نشیند.
جنبش سبز هر چند که پر قدرت عمل کرد ولی ناتوانتر از آن بود که جمهوری ولایتی چند منی را به عقب نشینی وادارد و بساط فقیه را در هم ریزد طبق آماری که ارائه شد تظاهرات مردم در اوج خود سه میلیون نفر تخمین زده شد که در مقابل دم و دستگاه رژیم رقمی نیست که بتوان از این جنبش انتظار بیشتری داشت. نهایتا این یکی جنبش هم در مقابل یورش رژیم دوام نیاورد و به تاریخ پیوست و اما یک درس را از این جنبش می توان آموخت و آن اینکه ایران هر آن دستخوش تغییر است.
دولت امام زمان با کودتا و با اجازه شخص خامنه ای به قدرت رسید. این دولت در مقایسه با دولت های قبلی چنان رکورد بالایی را زد که خود امام زمان از چاه جمکران کلمه احسن را سه بار به علامت تائید تکرار نمود. رهبر، ماموریت مذاکرات غیر علنی با استکبار جهانی را شخصا به آن توصیه نمود ایشان وتیم مذاکره کننده اش زیادی تلاش کردند تا این رکورد را هم به نام خود ثبت کنند اما متاسفانه شانس آنان را یاری نکرد.
احمدی نژاد در دوره هشت ساله خود مملکت را چنان غارت کرد و همه پولها را به چاه جمکران سرازیر کرد تا معنویت مردم را تقویت کرده و مادیات را از دنیای فانی زدوده باشد. حکومت دست خالی و در بحران تحریم و بن بست در تقابل مشکلات اعم از تورم، بیکاری، اعتیاد، فحشا و ... قرار گرفت و نظام در صدد چاره و دور زدن بحران طبیعی بود باید به روحانی پناه میبرد تا تنها راه فرارو شکستن تحریم ها و تغییرات در سیاست خارجی را که از راه مذاکره میسر بود عملی سازد.
چراغ سبز رهبری به روحانی با تائید شورای نگهبان روشن شد اما توافق هایی در پشت پرده انجام گرفت که از عملکرد دولت تدبیر مبنی بر عدم دخالت دولت در مسائل امنیتی را می توان احتمال داد کار نامه دولت تا امروز دلیلی بر این ادعاست.
طراحان جمهوری اسلامی واقف بودند دولت اصلاح در دو مورد بهتر عمل کرد اول: اینکه در سیاست خارجی با شعار گفتگوی تمدن ها و دوم: درجمع و جور کردن اقتصاد حال با این تجربه کپی کردن اصلاحات کار دشواری نبود ومورد سوم: هم اینکه با آمدن روحانی جامعه بحرانی متعادل می شد و بخشی از مردم و اصلاح طلبان معجزه دولت تدبیر را انتظار می کشیدند.
آنانیکه دولت کپی را از اصلیت نمی توانند منفک کنند. با این تفاوت که خاتمی را مردم به حکومت تحمیل کرد و روحانی را حکومت به مردم، سخت در اشتباهند.
سیاستمداران بزرگ اپوزیسیون چه در جناح اصلاحات و چه در جناح سرنگون طلبان یک چارچوبی را برای خودشان ساخته اند که برای ثابت کردن درستی چار چوب بدنبال استدلال می گردند تا درست بودن انتخابشان را به دیگران تحمیل کنند برای نمونه رژیم جمهوری اسلامی تئوری یک گام به پس دو گام به جلو را بخوبی اجرا می کند وقتی نظام گام پس میگذارد اصلاح طلبان تئوریزه می کنند دیدید اصلاح انجام می گیرد و بر عکس در دو گام به جلو بوق و کرنای سرنگون طلبان گوش ها را کر می کند که نگفتم این رژیم اصلاح پذیر نیست!
در دولت اصلاحات تیغ کشتار در زندانها کند شده بود که قاتلان به صورت قانونی نمی توانستند معترضین را حذف کنند به این دلیل ترورهای شخصیت ها به صورت زیر زمینی انجام شد که به قتل های زنجیره ای معروف شد اما در دولت تدبیر، کشتار در زندانها فله ایست و روحانی نه چشمی دارد و نه گوشی! سئوال اینجاست که چرا خیلی ها تفاوت ها را می بیند و همچنان خاک توی چشم مردم می ریزند.
کلید طلایی روحانی کارساز شد و قفل طلسم شده تحریم را باز کرد که جمهوری اسلامی را داشت از پای در می آورد با باز شدن زنجیرهای تحریم رژیم جان تازه ای گرفت اول اینکه از نظر اقتصادی بال و پر گرفت و دوم اینکه دخالت های نظامی و سیاسی رژیم را در منطقه مشروعیت بخشید.
صف آرایی موافقین و مخالفین مذاکره طبق معمول انجام شد زخم های قدیمی دوباره سر باز کرد تهمت و توهین ها باریدن گرفت افشاگریها تمامی نداشت و اصل موضوع در سایه قرار گرفت. مخالفین مثل همیشه معترض رائ شان ثابت و غیر قابل تغییر که مورد بحث من نیست اما مایل هستم، در مورد موافقین توضیحاتی بدهم.
بزرگترین و قویترین استدلال موافقان با توافق اتمی تنش زدایی و دوری گزیدن از جنگ احتمالی بود با این استدلال که اگر توافق انجام گیرد به نفع مردم خواهد بود و سایه جنگ از ایران دور خواهد شد سئوال اینجاست کدام سیاست بود که ایران را به آستانه جنگ نزدیک کرده بود ؟ و چه کسی می توانست تضمین کند که بعد از توافق سیاست تخریبی جمهوری اسلامی برای همیشه تغییر خواهد کرد؟ خامنه ای بچه سربزیری خواهد بود واسراییل را تهدید نخواهد کرد و اسلام شیعی را صادر نخواهد کرد و از سیاست های دخالت جویانه در کشورهای منطقه پرهیز خواهد کرد اگر آقایان چنین تضمینی را تضمین می کردند منم در جشن توافق اتمی شرکت می کردم و به هم میهنان عزیزم تبریک می گفتم.
استدلال بعدی این دوستان این بود که بعد از توافق تحریم ها برداشته خواهد شد و وضعیت معیشتی مردم بهتر خواهد شد. این دوستان خوش بین مطلع نیستند که ما در دوران احمدی نژاد بالاترین درآمد نفتی را داشتیم و بدترین شرایط فقر و بیکاری را همچنین این دوستان نمیدانند هر چه در آمد ما بیشتر می شود همانقدر اشتهای مسئولین ما هم بیشتر می شود این ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور شود در جمهوری اسلامی اقتصاد مملکت سرو سامان خواهد گرفت و وضعیت معیشتی مردم رو به بهبودی خواهد رفت.
هیچ عاقلی مخالف توافق با جامعه جهانی نیست و هیچ کسی مخالف زبان دیپلماسی نیست اما ماهیت دیپلماسی برای توافق مورد نظر بحث من است کمتر به آن پرداخته شده است. می بایست طرفدار نوع دیپلماسی باشیم که به توافقی عادلانه منتهی شود. در طول عمر جمهوری اسلامی قرار دادی را نخواهید دید که منافع ملت و کشور در نظر گرفته شده باشد و یک طرفه نباشد و در آن معامله عادلانه منعقد شده باشد.
مذاکرات در پشت پرده انجام شد و واقعیت اسناد منعقد شده اما بیرونی نشد. تا امروز کسی نمی داند در چه مواردی مذاکره شد و توافق ها دقیقا چی بود و ما چی دادیم و چه چیزی را گرفتیم! اما ما چه مخالف و چه موافق سر و کله همدیگر را شکستیم و همچنان روی حرفمان تاکید داشتیم بدون اینکه از کم و کیف قرار داد مطلع باشیم. تمام استدلالهای ما به اطلاعاتی مستند می شد که دیپلمات های طرفین اظهار نمودند. براستی دیپلمات های جمهوری اسلامی این قدر مورد اعتماد اپوزیسیون بودند که ما خبر نداشتیم عجبا! اگر ما اینقدر به این نظام باور داریم چرا خودمان را در اپوزیسیون محدود کردیم و تا امروز پوزیسیون نشده ایم، هرگز کسی از انها نپرسید قرار داد امضا شده چرا رسما چاپ نشد و عینا به اطلاع مردم نرسید.
اگرتوافق را از روی احتمالات بخواهیم تحلیل کنیم این سئوال را باید جواب بدهیم اگر توافق برد، برد بود چرا سند را بیرونی نمی کنند تا مردم آگاه شوند آیا همین یک دلیل کافی نیست تا به عمق فاجعه پی ببریم و ظلمی که به این ملت شده آگاه باشیم جا دارد حرف خمینی را اینجا برای شما یاد آوری کنم: "خداوند دشمنان ما را از ابلهان آفرید."
ساز مخالفت خامنه ای پس از توافق اتمی و تئاتری که او در آن رل بازی کرد، ماهیت او را بهتر از همیشه به معرض تماشا گذاشت و یا به عبارتی آری به مذاکره در خفا و مخالفت در ظاهر دو نقش بودن آرتیست را در سناریو نوشته شده عریان نمود و هدف کاذب کارگردان را به هر بیننده ای فاش نمود حال از این نگاه همچنین می توان به ماهیت توافق غیر علنی انجام شده پی برد و به آنانی که در اپوزیسیون مشوق پر و پا قرص توافق اتمی بودند شاد باش گفت.
روند گذار سیاسی را اگر دوباره باز بینی کنیم و فشار مردم را در جنبش های پی در پی به حکومتیان را مرور کنیم گذر سیاسی از رفسنجانی به خاتمی و بعد از آن حمایت مردم برای جانشینی موسوی را در پرونده تاریخ خود خواهیم دید که نشانگر هشیاری مردم در انتخاب بوده است و اما هدف سناریو نوشته نشده حکومتیان برگشت گام به گام جنبش به مراحل اولیه است به این معنی که اگر موسوی دسترس نیست مراجعه به خاتمی اگر آنهم نشد، رفسنجانی که هست اگر رفسنجانی هم پیر و ذلیل هست خود آقا که قربونش برم آنجا در خدمت ماهاست.
اصلاح طلبان خارج از کشور که تا دیروز چپ تشریف داشتند در دو ماراتون اصلاح از اصلاح طلبان حکومتی پیشی گرفتند به جایگاهی رسیدند که راه اصلاح را به اصلاح طلبان حکومتی که از اصلاح حکومت ناامید شده اند نشان می دهند (کاتولیک تر از پاپ شدن) در حالیکه خیلی از اصلاح طلبان بعد از اینکه به خارح از کشور تشریف اوردند از اصلاح نا پذیری جمهوری اسلامی سخن گفتند از جمله آقای واحدی را که مشاور کروبی بود می توان مثال زد.
مشکل اساسی که اپوزیسیون خارج از کشور از آن همیشه متضرر شده این است که هر کس و یا هر جریانی بدون توجه به شرایط روز برای خودش قابی درست کرده و در آن جا خوش کرده است و حاضر نیست به قاب دیگران سرکی بکشد و هر موقعیتی که پیش می آید فرد یا جریان با چهار جوب خود مقایسه می کند و موقعیت را با مرزهای خودش می سنجد و موضع گیری می کند و تمام استدلالها را در چهارچوب خود توجیه می کند.
برای مثال اگر روزی بر فرض محال خامنه ای در صدا سیما ظاهر شدند واظهار کردند دیگر توان ادامه سرکوب را ندارند و می خواهند رفراندم بر قرار کنند و ازعموم ملت و احزاب و سازمان ها دعوت کنند که نمایندگان خود رامعرفی وشورای رفراندم را ایجاد و تدارکات لازم را انجام دهند، آیا سرنگون طلب ها اعتراض خواهند کرد؟ که ترسو حق نداری جا خالی بدی ما تا آخر با تو خواهیم جنگید آیا چنین خواهد بود من قول می دهم که در چنین شرایطی سرنگون طلبان بهترین اصلاح طلب خواهند بود پس در اینجا مرز اصلاح و سرنگونی کجاست با این حساب سرنگون طلبان بهترین اصلاح طلبانند نتیجه اینکه مرز اصلاح و سرنگونی را خود نظام تعیین می کند نه مردم!
شخصیت هایی که در داخل ایران چه در زندان و چه در خیابان همچنان سینه سپر کرده اند هرگز نمی توانند بخاطر حفظ جان خویش خود را سرنگون طلب معرفی کنند و شاید بعضی هم واقعا به اصلاح معتقد هستند باید هر دو مورد پشتیبانی بی چون وچرای همه ما باشند زیرا آنانی که زیر رگبار سرکوب رژیم همچنان با زندگی خود قمار می کنند تا دمکراسی را برای مردم به ارمغان آورند از نوع اصلاح و چه از نوع سرنگونی باید مورد تقدیر و احترام ما باشند و اما افرادی هم هستند چه در خارج و چه در داخل دکان اصلاح درست کرده اند تا نونی بخورند چنین افرادی مد نظر ما نیستند و از بحث ما خارج هستند.
سخن آخر اینکه یک سیاستمدار خوب هرگز از قبل خط و نشان نمی کشد مبنی بر اینکه این میخ هر طور شده بر دیوار فرو رود بلکه باید بر طبق روند مبارزه و با توجه به شرایط اجتماعی عملکرد نیروها و برآیند آن و عکس العمل های رژیم و توانایی های اپوزسیون و ...غیره آنالیز و سیاست گذاری کرد.
همه می دانیم، نکاشته بر داشتی نخواهد بود و هر کاشتی هم به بر داشت نخواهد رسید و این هم باید بدانیم هر چه بکاریم همان را می توان برداشت نمود. کسی که شعار می کارد سرنگونی برداشت نخواهد کرد و آنکسی که اصلاح کاشته توهم نصیبش خواهد شد با حرف و حدیث هیچ کاشتی انجام نمی گیرد شاعر گفته است گاو نر می خواهد و مرد کهن. اپوزیسیون خارج از کشور چه از نوع اصلاح و چه از نوع سرنگونی در یک نقطه بی عملی و ناکارآمدی مشترکند و به یاد آن بزرگ مرد تاریخ که گفت: "چپ و راست دو روی یک سکه اند و یا حافظ ما گفته است چپ آوازه افکند و از راست شد."

 

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.