رفتن به محتوای اصلی

روز از نو، زور از نو
28.02.2016 - 20:38

مزه ی گسِ نتایج یکسان انتخاب های بی هوده نظام بحال پائینی ها، مخالفانِ و فریبخوردگان، همانطوریکه انتظارش می رفت بکام نامردمان، نامرادان و پراکندگان تلخ نشست و تضاد آنها را بیش از پیش برابر هم نهاد، و منافع ناسازگارشان را برجسته تر از گذشته پیشاروی مبارزه ی آتی شان گذاشت. نه کشاکش های مردمفریبانه ی اصولگرایان بعنوان انتخاب اصلح، و نه دیگر های و هوی های اصلاح جویان و دغلکاران همسوی آنان، در تعریف ملی اسلامی کشورم کشورم، و نه دست بردن غیبی در شمارش آرا برای تأمین سقف لازم اتوریته ی خامنه ای، هیچکدام رنجمان نمی دهد؛ چراکه ما ذات پلید و تمامیتگرای روحانیت و همگرایان متقلب له و علیه او را می شناسیم و بهمین خاطر تاسرنگونی کل بساط شان ایستاده ایم. مگر نه این است که همگی آنها دست در پختِ آش شله قمکار انتخاب های تاکنونی باهم داشته، و نتایج آنرا پیوسته از پیش همچون همیشه در یک دیگ مشترک نظم و نصب کرده بوده اند؟ و ثمره ی آن تلاش ها نیز بقای نظام جنایکار، تکقطبی و ارتجاعی خلافت شیعی بوده و هست که همچنان بر تارک هستی ایرانی و ایران نشسته، و می خواهد بر فردا هم با حمایت های به اصطلاح غیبی حاکم باشد.

 

در آن میان و دکان رنگرزی، پشتیبانی شگفت انگیز طیف های نه سر پیاز و نه ته پیازِ " کورکار" و مدافع شرکت در انتخاباتِ دوسرطلا بود، که بسود حاکمان قلدر و بی قدر اینک پایان یافت. و حالا نوبت دور دوباره ی کوس و کرنای سردمداری مطلق منم منمِ رهبِر خدایگونه، معممین، مُکلاها و مافیاهای داخلی و خارجی شان از یکسو، ترفند و کلکِ کلیدداری روحانی در امیدوارسازی مردم به گشایش طلسم جادوی نئولیبرالیسم و باندهایشان برای رهائی از زور و زندان و چپاول استبداد مذهبی از سوی دیگر آغاز تازه تر یافت. بنا بر این: "روز از نو و زور از نو!" در این میان بی گمان برای مردمان هوشیار، بیدادرس، بیکار، گرسنه و بجان آمده هدف سرنگونی مخدوش نشده و اصلا مهم و تعیین کننده نیز نبوده و نیست که چه جناح و طیفی از این رسوایانِ بی آبرو در این نمایش های مسخره، نامشان بر چهره ی زشت و پلید برندگان انتخابات خبرگان و مجلس خواهد نشست و بنشیند؛ مبارزه علیه کل نظام ادامه دارد.

 

برای بسیاری از بیکاران، کارگران، زحمتکشان، زمینگیران، سرخوردگان، جوانان، روشنفکرانِ مترقی، دانشجویان، دمکرات های مردمی، ادیان، مذاهب، ملیت های تحت ستم و بویژه تحقیرشدگی زنان در این حاکمیت بلند خودکامه، هیچ دست آویز امیدبخشی در این سالیان دور و دراز موجود نبوده است و نیست؛ مگر حداقل یک اصل  مورد استفاده قرار نگرفته در اینگونه انتخابات فرمایشی و آن جز دخالت ستیزه گر، مقاومت متقابل و اعِمال حضور اجتماعی و بهره وری درست از اراده ی ایستائی مردمی علیه اهرم چندش آور رای گیری ها نبوده است. تحریم سراسری و کلان! روشی که در همه حال تمسک به آن تا همین آخری متصور می بوده است؛ ولی بکار گرفته نشده است. راهکاری که این تدبیر و صف آرائی های پیاپی آن جهت "انزوای رژیم"می توانست بعنوان یک ابزار پایه بر رسوائی هرچه بیشتر کل دم و دستگاه شیعی بینجامد و به رد انتخاباتش فراروید؛ در میان مخالفان همسو هم چندان مطرح نبوده است. ایده ای که هیچگاه و این بارهم در اندیشه ی چگونگی همکاسه کردن اراده ی تحریم راه نبرد، و در میان اپوزیسیون مورد پذیرش و بهره برداری جنبش های رودرروی و مبارز علیه "کل رژیم" قرارنگرفت. و چرا؟

 

تز و تاکتیکی که در کنار آن، با دخالت منفی بشکل "خانه نشینی" و تقویت اتحاد یکدست می شد برابر بالماسکه ی انتخابات ایستاد؛ رل موثر، موفق و ممکن تر مردمی را تحریک و زیرکانه دامن زده، و همو می توانست با اهداف اینچنین بست گزینی های سراسری، بسادگی و قدرتمند بکار تحقیر، تنبیه، تأدیب و تهدید کل رژیم درآید و ای بسا درمی آمد. همزمان و توامان با ایجاد صف بندی های مستقل طبقاتی، همگامی اجتماعی و همسرائی همگانی، به اعتماد بنفس توده ای و سرکوب شدگی کارگران در مسیر همبستگی طبقاتی یاری رساند و مفید بفایده ی مقاومت بزرگ و مدنی بکار می رفت که نرفت. شیوه ای تجربه نشده و بی دردسر که متاسفانه مولد موج مخالفت یکپارچه علیه انتصابات را در میان کل مخالفان و سرنگونی خواهان برای چنین جنبشی یکپارچه مستمسک نشد و نیروهای همدرد را همسو و همراه نساخت؛ و در عرصه های مخالفت علیه خودسرهای ولایت، دارای انسجام نبود و راه مشترک را نیز نیافت. دریغا فرصت مناسب دیگری از دست رفت و امکان اندک تغییر هم، که با بایکوت فرضی این نمایش بد و بدتر میسر می شد، آن نیز ناگزیر یکبار دیگر سوخت.

 

حالا، نه آنهای اپوزیسیون داخلی و نه اینهای اپوزیسیون رفرمیست مذهبی و بیرون از دایره ی خیمه، و شگفتا بخشی از دمکرات ها و تعدادی از چپِ سرگشته، هیچکدام هنوز باورندارند که نظام ولایت فقیه مطلق، پدیده ای غیر زمینی و خارج از خواست و اراده ی موافق و یا مخالف مردمِ "امت و بنده" است؛ و برابر مانیفست اسلامی شیعی، حکومت: امری الهی ست، و اگر غیر از این می بود! پس چرا فقه و دعاوی ولایت بخش اصلی و پایه ی قانون اساسی کشور شده است؟ این حاکمیت مطلق تئوکراسی، مجرب و کانون گردش آن گزیرناپذیر با اراده ی چندسویه ی تبهکاران سپاهی ـ  خامنه ای ـ رفسنجانی ـ روحانی تاکنون چرخیده و منافع حیاتی همگی آنها و وابستگان شناخته شده و ناشناس شان را نمایندگی می کند. بنا بر همین ساختار و الزام بقای آن، این مجموعه ی بی هیچ پرده پوشی در هم تنیده، قانون اساسی آن و قوای سه گانه و هرگونه دخل و تصرفی را هم بی کم و کاست اینان باهم در زیر مهمیز خود مشترکا دارند. پس مردم و ما مخالفان رژیم اگر گول دعاوی حسن آقای امنیتی را خورده ایم ول معطلیم؛ و هر اشتلم و وعده ای برای بهبود در مسیر دخالت اجتماعی و نه طبقاتی آن لااقل برای چپ ها و کمونیست ها رویاست و تا بقای این ساختار فوق بشری دگرگونی اندکی هم محال محض می باشد.

 

شخصا باوری به نفوذ اندیشه ی توطئه گر و یا ستیزه جو در اراده ی خودفریبان رنگین راست، میانه و چپ و همراهی نادانسته و یا آگاهانه ی آنان با انتخابات را رد کرده و قبول ندارم؛ و تردید هم ندارم که در میان جنبش پراکنده ی اپوزیسیون و نیروهای سازش پذیرش با حاکمیت ولائی، هستند عناصر مجرب و مخفی و نافذ که رل سمتگیری نرمش پذیران را مدیریت می کنند. چراکه باور به اندکی تغییر با اهرم انتخابات حاکمیت اسلامی جز تف سربالا نبوده و نیست؛ اما این عده کارِ کور می کنند. فرجام ِاستعداد پذیرش اجتماعی هم براساس مواضع و بازتاب رای گیری ها نشان می دهد که سقف بردباری مردمی انباشته از فریاد و شورش و شبیخون ناگهانی ست و تکرار داستان های حسن آقای کلیددار امید و تغییر چند نماینده ی مجلس از هر دوسو و تعویض چند غارنشین شورای فسیل شدگان، هرگز و هیچگاه نقشی در گمراهی مبارز علیه سلول سرطانزده ی خامنه ای و دارو دسته هایش ندارد.

 

راه مبارزه ی مسالمتجویانه و بردباری مردم و مای اپوزیسیون سرنگونی خواه سقفی دارد! 37 سال دندان برجگر امید سائیدن کافی ست. نبرد ما در راه مبارزه ی سازش ناپذیر خویش با حاکمیت مهری اسلامی در فضائی تکراری و تاکنونی، و در دور و تسلسل های پوچ گرائی ها دچارآمده و چنین بنظر می آید که مخالفان و سرنگونی خواهان شایسته است راه ها و اهرم های مقاومت و مقابله ی متمدنانه ی گذشته را ببوسند و کنار نهند. ما نیروهای چپ و کمونیستِ برابریجو و سکولار بر مبارزه اجتماعی طبقاتی خود در این مقاطع مسخرگی انتخابات های بی فایده و شرم آور پای می فشاریم و از این گماشتگان رنگین که با نام ما و در بساط رژیم اعدام ها کاسه می لیسند، فاصله بیشتر گرفته و خواهیم گرفت. این آنهای زبون و خودکم بین و بی اعتماد به توان سرنوشت ساز کارگران و توده ها هستند که پس از این باید آبروی نداشته ی خود را به شکلی از اشکال زیر عبای ملاها پنهان کرده و تهوع آورتر از همیشه آنجای بوگندوی خود را بلیسند.

بهنام چنگائی9 اسفند 1394  

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.