رفتن به محتوای اصلی

منشاء زن ستیزی رژیم ؛ سیاسی شدن مفاهیم دینی و اخلاقی!!
به بهانه 8 مارس روز جهانی زن
07.03.2016 - 16:26

استبداد دینی حاکم بر کشور ما از همان ابتدای روی کار آمدنش ؛ با حذف زنان از تمامی عرصه های سیاسی ؛ اقتصادی ؛ اجتماعی ؛ فرهنگی و ..... به نابرابری جنسیتی از جمله در زمینه تحصیل ؛ کار ؛ ازدواج ؛ طلاق ؛ حقوق خانواده و ...... صورتی قانونی بخشید و سعی کرد ضمن سرکوب مستمر زنان بوسیله مزدوران و نهادهای سرکوبگرش ؛ با ترویج و تبلیغ فرهنگ مرد سالارانهِ دینی ؛ این فرهنگ را هر چه بیشتر در جامعه نهادینه نماید و مردان را به وسیله ای برای سرکوب زنان تبدیل تماید ؛ تا قدرت کنترل خود را بر زنان یعنی نیمی از جامعه ایران ؛ تثبیت نماید .

با استقرار استبداد دینی ؛ زنان ایران قبل از همه و بیشتر از همه ؛ هدف سرکوب و تبعیض حاکمان جدید قرار گرفتند و نه تنها به آزادی ؛ عدالت و رفاه اجتماعی دست نیافتند بلکه بسیاری از حقوقی ــ آزادیهای اجتماعی و فرهنگی ؛ حقوق مدنی و عرفی و ..... ــ را که در زمان شاه و در اثر مبارزه و فعالیت در گروهها و تشکل های انقلابی کسب کرده بودند را نیز از دست دادند .  

این رژیم در طول حیات نکبت بارش ؛ با حاکمیت نوعی از اسلام که در آن فقه حرف اول را میزند و راهنمای اجرای احکام حکومتی است ؛ تبعیض و نابرابری علیه زنان را بطور رسمی نهادینه کرد . و برای توجیه و پیشبرد نیات شوم خود بهر ترفندی متوسل گردید ؛ از روضه خوانی های حکومتی گرفته تا تبلیغات شبانه روزی رادیو و تلویزیون و تا تغییر کتب اموزشی در مدارس و طرح و تصویب قوانین و لوایج ضد زن در مجلس آخوندی  و ضرب و شتم های خیابانی و انواع مجازات های آشکار و پنهان و .... استفاده کرد تا مانع حضور نیمی از افراد جامعه ایران یعنی زنان در عرصه های اقتصادی ؛ اجتماعی و فرهنگی ؛ شود .

در اثر حاکمیت این رژیم زنان از بدیهی ترین حقوق خود یعنی حق انتخاب پوشش ؛ حق طلاق ؛ حق برابری دستمزد ؛ حق حصانت فرزند و .....  محروم  شده و اوضاع معیشت ؛ امنیت و سلامت ــ حیات و معاش ــ آنان روز بروز وخیم تر و آمار طلاق و تلاشی خانواده ها ؛ اعتیاد ؛ فحشاء ؛ زنان کارتن خواب ؛ دختران فراری و .... روز به روز فزونی گرفت و میگیرد ؛ بطوریکه بعضا" بسیاری از زنان و دختران برای فرار از این وضعیت ؛ دست به خودکشی میزنند .

فاشیسم دینی حاکم بر ایران با تبلیغ و ترویج درک فقهی از اسلام ؛ به تبعیض و نابرابری علیه زنان مشروعیت دینی بخشیده و با کمک قوانین مدنی این درک دینی ــ در باره حقوق زن ــ را قانونیت بخشیده  و باینوسیله سیاست بی حقوقی ؛ تحقیر و ستم علیه زنان را بر نیمی از جمعیت کشورمان تحمیل نموده است . یعنی از یکطرف با تصویب قوانین ضد زنِ مبتنی بر احکام شرع و از طرف دیگر با گسیل اوباش بسیجی و نیروهای ویژه سر کوب به خیابانها برای مقابله با زنان ؛ روز به روز عرصه را بر زنان تنگ و تنگ تر نموده است .

بنابراین آنچه دست و پای زنان ایران را برای پرواز رهایی بسته است احکامِ شریعت آخوندی ؛ فرهنگ مرد سالارانهِ دینی و آداب و رسوم ناشی از این فرهنگ است . زیرا دین و رسومات مذهبی با فرهنگ سنتی و عوامانه مردم ایران گره خورده است . بطوریکه شاهد هستیم که ؛  متأسفانه  بسیاری از زنان ؛ حتی بسیاری از زنان آگاه ؛ برابری طلب و مدرن هم آگاهانه و یا ناآگاهانه ؛ هنوز هم در چهارچوب همین احکام و موازین سنتی رفتار نموده و زندگی خانوادگی خود را ؛ بر اساس این احکام و سنتها تنظیم میکنند .

بعلاوه با تشکیل حکومت دینی از همان ابتدا ؛ کار اصلی آخوندها و سران دینی نظام تفسیر و تبین دین بر اساس مصالح و منافع نظام حاکم بوده است . آنان برای توجیه اعمال رذیلانه و جنایتکارانه خود علیه زنان ؛ به احکام و سنتهای دینی کارکردی سیاسی بخشیدند . به این معنی که ؛ به احکام و قوانینی که در اساس کارکردی دینی ؛ معنوی و اخلاقی داشته و بایستی برای رستگاریِ آخرتی بکار روند ؛ کارکردی سیاسی بخشیده و بر حسب مصالح و منافع نظام مورد استفاده قرار گرفتند .

مفاهیمی مانند عفت ؛ عصمت ؛ پاک دامنی ؛ حجاب و ..... که مفاهیمی اساسا" دینی و اخلاقی اند ؛ با تفسیر و تبیین آخوندها وارد قلمرو سیاست شده و به ادعای آخوندها و سران دینی نظام بعنوان ؛ وسیله و ابزار دشمن برای تضعیف نظام باصطلاح مقدس جمهوری اسلامی معرفی میگردند .

کما اینکه واژه هاو مقوله هایی مانند کافر ؛ مرتد ؛ ملحد ؛ منافق و ..... که به رابطه فرد و خدا مربوط میشوند و به معنای دشمنی ؛ مخالفت و نفی خداوند است و فرد خاطی باید در آخرت و در پیشگاه خدا مورد داوری قرار بگیرد ؛ معنای زمینیِ دشمنی و مخالفت با حکومت دینی و قدرت حاکم پیدا نموده و با استناد به این احکام ــ برای مصالح نظام و تثبیت قدرت ــ در این 37 سال دستور ؛ سبعانه ترین قتلعام ها  و اعدام و تیرباران دهها هزار نفر از بهترین و پاکترین جوانان کشور را صادر کرده اند .

یعنی با استناد به چنین درکی از اسلام بوده است که مفاهیمی مانند حجاب و امر به معروف و نهی از منکر ؛ معانی سیاسی یافته و همه روزه به بهانه آخوند ساخته بد حجابی ؛ زنان میهن مان در خیابانها مورد توهین ؛ سرکوب و تحقیر اوباشان بسیجی و سایر مزدوران رژیم قرار گرفته و میگیرند .

ولی فقیه نظام ــ شیخ علی خامنه ای ــ بعنوان عالی ترین مقام دینی این حکومتِ قرون وسطائی ؛ در ملاقات با عده ای از زنان وابسته به نظام ؛ در مورد برابری زنان میگوید " برابری همیشه به معنای عدالت نیست ؛ عدالت همیشه حق است ؛ اما برابری گاه حق است و گاه باطل است " . وی در ادامه و با سفسطه گری ؛ فرهنگ ارتجاعی و زن ستیز خود را به نمایش گذاشته و میگوید " خداوند آنان ــ زنان ــ را از لحاظ جسمی و عاطفی برای منطقه ویژه ای از زندگی آفریده است . با کدام منطق باید زنان را در عرصه هایی وارد کنیم که آنها را دچار رنج و سختی میکند ؟! " ( 30 فروردین 1393 ) .

خامنه ای در ادامه در مورد عرصه هایی که زنان را دچار رنج و سختی میکند یعنی در مورد اشتغال و تحصیل زنان چنین توضیح میدهد " بر خلاف برخی دیدگاهها ؛ اشتغال از مسائل اصلی زنان نیست ؛ البته اشتغال و مدیریت مادام که با مسئله اصلی یعنی خانواده منافاتی پیدا نکند ؛ ایرادی ندارد " و در مورد تحصیل زنان هم میگوید " نباید رشته های تحصیلی و مشاغلی که مناسب با طبیعت زنان نیست به آنان تحمیل شود " . و بدین ترتیب ولی فقیه نظام ؛ حق انتخاب آزاد زنان " در نوع و روش زندگی ؛ تحصیل و کار " را نفی و باطل اعلام میکند و آن را تحمیل بر زنان تعبیر میکند .

بنابراین کاملا" روشن است که بخش اصلی و گسترده نظام تبعیض و نابرابری علیه زنان ؛ در احکام و موازین فقهی و قانونیِ رژیم دینی حاکم بر ایران ریشه دارد ؛ اما فرهنگ مرد سالارانه حاکم بر جامعه ایران ــ بعنوان شرط ــ ؛ برای تثبیت و تحکیم این تبعیض ؛ تحقیر و سرکوب زنان ؛ راه باز کرده است .

بطوریکه میتوان با یقین ادعا نمود که بدون چنین فرهنگی و بدون کمک و راه باز کنی مردان و زنان معتقد به این فرهنگِ مردِ سالارانه ؛ آخوندها هر گز نمی توانستند زنان کشور ما را این چنین از حقوق شهروندی شان محروم و چنین سرکوب و تحقیری را بر آنان اعمال نمایند . یعنی این رژیم و مزدورانش با استفاده از این دو عامل است که در سکوت و بی تفاوتی جامعه ایران ــ بخصوص مردان ــ به چنین جنایات فجیع و رذیلانه ای علیه زنان و دختران بی پناه میهن مان ؛ دست میزنند .

یعنی رژیم با اتکا به فرهنگ مردسالارانه حاکم بر جامعه ایران بهتر توانست زن را سرکوب و باسارت بکشد ؛ چرا که بسیاری از عناصر فرهنگی جامعه ؛ خشونت و تبعیض علیه زنان را توجیه میکند و رژیم هم با اتکاء بهمین عناصر منحط و خشن فرهنگی جامعه است که سیاست سرکوب زنان را توجیه میکند و پیش میبرد .

سکوت و بی اعتنائی اخلاقی جامعه و بخصوص مردان در برابر زن آزاری ایادی و مزدوران رژیم آنهم در جامعه ای دینی که انتظار میرود مردمش اخلاق و رویه های اخلاقی را راهنمای خود قرار دهند ؛ شگفت انگیز است . و این امر برای زنان آزادیخواه و برابری طلب ؛ زنانی که نمی خواهند سرنوشت شان را نرمها و سنتهای دینی مرد سالارانه رقم بزند و زنانی که نمی خواهند به  ملزومات فقهی آخوندها و فرهنگ سنتی مرد سالار پای بند بمانند ؛ راه دشوار و پر چالشی در پیش روی نهاده است . آنها هم با بی توجهی جامعه مردسالار و هم با سرکوب و آزار و اذیت ایادی رژیم مواجه میشوند .

و این در حالی است که ؛ مبارزه زنان علیه قید و بندها و سنتهای ارتجاعی رژیم بخشی از مبارزه آزادی خواهانه مردم ایران میباشد و خیر اعتراضات اجتماعی و توسعه مبارزه سراسری مردم ایران ؛ حکم میکند که مردان مبارز و آزادیخواه به موازات مبارزه سیاسی و اجتماعی با رژیم ؛ با صدای رسا و بیانی روشن از منافع جنسیتیِ حاصل از ساختارِ ضد زن نظام فاصله بگیرند و صف خود را از مزاحمان و متجاوزین خیابانی زنان جدا کنند و نشان دهند که با آنها نیستند و آشکارا و با نمایشات علنی ؛ با سرکوب و خشونت علیه زنان به اعتراض برخیزند و خواهران خود را در چنگال سرکوبگران وحشی و اسید پاشان حزب اللهی ؛ تنها نگذارند . 

اما مهمتر اینکه سرکوب و تحقیر زنان ؛ بخشی از دکترین سرکوب کل جامعه است . آخوندها و کارگزاران دستگاه سرکوب ؛ از تحقیر و سرکوب زنان برای سرکوب و مهار پتانسیل اعتراضی نهفته در جامعه استفاده میکنند .

یعنی سرکوب و تحقیر زنان ؛ دریچه سرکوب کل جامعه و یک تحقیر ملی است . چرا که اگر ؛ رژیم زن ستیزی را کنار بگذارد دیگر روبناهای مذهبی مربوطه هم موضوعیتی ندارند و بالاجبار آخوندها و سران دینی نظام بعد از کنار گذاشتن تکیه گاه نظری سرکوب ؛ باید ماهیت واقعی خود را آشکار ساخته و به سرکوب عریان پلیسی و نظامی جامعه روی بیاورند . بنابراین سرکوب و تحقیر زنان به شکلی با موجودیت این رژیم و بقای آن گره خورده است .

ببنابراین ؛ تحقیر و سرکوب زنان و متقابلا" تلاش و مبارزه آنان برای رهائی و برابری ؛ به صورت مسئله اصلی رهائی و آزادی تمام مردم ایران از چنگال دیو صفتان حاکم تبدیل شده است و در این چشم انداز است که خشم و نارضایتی انباشته شده مردم ؛ نهایتا" از دهانه آتش فشان قدرتمندِ خشمِ زنان شجاع و آزادیخواهِ ایران بر سر آخوندهای جانی و جنایتکار و دیگر حاکمان این نظام ؛ فوران خواهد کرد و چه بسا انقلاب آینده ایران ؛ خصلتی نیکوتر و زنانه داشته باشد .

با یقین با اینکه آخوندها و سردمداران جنایتکار این رژیم بهیچوجه نمی توانند گریبان خود را از بیداد و ستمی که در حق زنان و دختران میهمن مان روا داشته اند ؛ برهانند . 8 مارس روز جهانی زن ؛ بر زنان ؛ مادران و دخترکان ایران ؛ مبارک و گرامی باد . 

 

07.03.2016 ( 17 اسفند 1394 )

arezo1953@yahoo.de   

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.