رفتن به محتوای اصلی

نواى مهرميهن
15.04.2016 - 15:56

------------
چو مى لغزد نگاهم بر تن دشت

تن عريان اين دشت ِتب آلود

كه مى پيچد به تن پوشاكى از دود

نشان بى نشان عشق بيند.

كه از خاك سيه دامان اين دشت

به عشق اخگرى اِنگشت ١ چيند.

شعاعِ زر نشانى كز پس ابر

بر آفاق ِجهان لرزنده تابد

فراز جلگه اى سيراب از خون

فروغ و تابشى سوزنده يابد

كران تا بيكران دشت پيداست:

بهر سو مدفن گردى سلحشور

زجوشان چشمه ى خورشيد ، پرنور

به هر سو شرزه شيرى خفته در خاك

به هر سو سينه اى ازتيغ پر چاك

سرشكم بى امان لغزد به رخسار

شود آن آتشين دردم پديدار

نسيمى بر وزد نالان بر آتش

نوايى آيدم در گوش دلخش:

براين دشت ِنژندِ آرمان سوز

هراسان بنگر ولرزان نظر دوز

ازين جنگاوران ِمرگ چالاك

عروج عزّ ايران شد بر افلاك

زسيمين سينه هاى خفته درخاك

نواى مهر ميهن كرده پژواك !

منوچهر برومند م ب سها
خرمشهر ارديبهشت ماه ١٣٦٨

١-انگشت : به فتح اول وكسر ثانى به معنى اخگر كشته ، زغال و سوخته اشجار ست

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.