به دنبال گفتگوی ایرج مصداقی با پرویز معتمد یکی از ماموران با سابقه ساواک، سازمانی که وظیفه شکنجه و آزار و کشتن آزادیخواهان در رژیم شاه را بر عهده داشت، خیلیها سئوال می کردند که چرا چنین گفتگوئی شکل گرفته و منتشر شده است. از آن جا که گفتگوی مصداقی با مامور ساواک شاه حول فرارها و چگونگی ضربه خوردن رفیق حمید اشرف بود، بطور طبیعی هر کسی انتظار داشت که یاران حمید اشرف و از همه مهمتر اشرف دهقانی در این زمینه روشنگری نمایند. به همین دلیل هم ایشان مقالهای تحت عنوان (رفیق حمید اشرف در خاطرات یک ساواکی "بی همه چیز") نوشته و منتشر نمود که مطالعه آن خیلی آموزنده بود. نه تنها از نظر روشن نمودن دروغهای ساواکی مزبور، بلکه به خصوص از نظر شیوه برخورد با مخالفین.
متاسفانه آقای مصداقی به جای درسگیری از این شیوه برخورد متین و انقلابی، در مصاحبهای با تلویزیون "میهن" به عکسالعملی کاملا دور از شأن کسی که زمانی ادعای آزادیخواهی داشته، متوسل شده و با فحاشی و دروغگوئی علیه اشرف دهقانی جایگاه اصلی خود را به همگان نشان داد. برخوردهای هیستریک، غیر انسانی و بر افروختگی او در این مصاحبه، آن چنان آشکار و نمایان بود که هیچ انسان آزادیخواه و با شرف قادر به تائید آن نمی باشد.
مصداقی در قسمتی از این مصاحبه طولانی، به انسان مبارزی پرخاشگری می کند که یکی از سمبل های مبارزه علیه رژیمهای دیکتاتوری شاه و جمهوری اسلامی بوده و می باشد. بر کسی پوشیده نیست که اشرف دهقانی در تمام دوران زندگیاش در صحنه مبارزات بیوقفه با دشمنان مردم بوده است. اما مصداقی برای تخطئه وی به این مسئله اشاره می کند که او در خارج از کشور نشسته و طی این سالها خبری از او نیست. اما اگر از او خبری نبود پس کتابهائی را که مصداقی در همین مصاحبه نام می برد چه کسی نوشته است؟ مصداقی در مصاحبه پر از فحاشیاش از کتابهای "بذرهای ماندگار" و "در جدال با خاموشی" نوشته اشرف دهقانی نام می برد. خود همین امر نشان می دهد که او می داند اشرف دهقانی طی این سالها کتابهای بسیار و صدها مقاله نوشته و منتشر نموده است که برخی از آن ها را خود مصداقی در همان سایت خودش "پژواک ایران" درج نموده است. جالب است که مطالعه این آثار نشان می دهد که اشرف دهقانی همیشه و بدون هیچ ملاحظهای پرده از چهره دشمنان مردم و جنایتکاران رژیم جمهوری اسلامی چه اصلاح طلب و چه غیر اصلاح طلب و همچنین رفرمیستها وسازشکاران و ساواکیها و... که در صف ضد انقلاب قرار دارند، بر داشته است. مصداقی گاه در لباس دایه مهربانتر از مادر به تاریخ مبارزات چریکهای فدایی خلق هم اشاره می کند و خواستار نوشتن این تاریخ می شود و حتی در این زمینه هم از فحاشی باز نمی ماند. در حالی که همه می دانند که اشرف دهقانی در کتاب "بذرهای ماندگار" و "فراز هائی از تاریخ چریکهای فدائی خلق ایران" و همچنین دهها نوشته دیگرش به نوبه خود به توضیح و تشریح این تاریخ پرداخته است. به همین دلیل هم هر آن چه مصداقی در این زمینه گفته نادرست و دروغ است.
برخورد هیستریک مصداقی جای نگرانی بوجود می آورد که آیا وی از سلامت روحی برخوردار است؟ ایشان در مصاحبه با تلویزیون میهن با توجه به این که می داند اشرف دهقانی زندگی علنی ندارد، آدرس شهری که او در آن جا زندگی می کند را افشاء می کند. در حالی که می توانست تنها به خارج از کشور اشاره کند. آیا این آدم فروشی نیست؟ آیا این جز گرا دادن به دشمن معنی دیگری دارد؟ در جایی دیگر با اشاره به محل زندگی او در کشورهای سرمایهداری یا امپریالیستی، به توهین به وی می پردازد در حالی که به نظر من این نه توهین به وی بلکه توهین به تمام انسانهای مبارز و انقلابی است که در این کشورها زندگی می کنند و تا آن جا که من آشنایی دارم، این نوع فکر خصیصۀ ساواکیها و مزدوران رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی است. بیدلیل نیست که در سایت گویا مواضع و اسامی افرادی که به طرفداری از مصداقی برخاستند نشان می داد که یا تیمسار و سلطنت طلب هستند و یا رژیمی طرفدار امام زمان. یعنی کسانی که کاملا در در صف ضد انقلاب قرار دارند.
از آن جا که قصدم در این نوشته پرداختن به تمام اتهامات و دروغهای مصداقی نیست فقط به عنوان یک فعال سیاسی وظیفه خود می دانم در چند مورد برای روشن شدن حفایق تا آن جا که آگاهی دارم به آنها اشاره کنم. لازم می دانم به عنوان کسی که کتاب خاطرات مصداقی را خوانده است، به یکی دیگر از دروغها و تهمتهای آگاهانه مصداقی اشاره کنم. مصداقی در کتاب خود به نام "نه زیستن، نه مرگ" از زندانی سیاسیای به نام فرشید جعفری که هوادار چریکهای فدایی خلق بوده نوشته و توضیح داده که نامبرده توسط برادرش به نام حمید جعفری که از چریکهای فدایی نبوده لو رفته و پس از دستگیری تعادل روحی خود را از دست داده است. بر اساس نوشتههای مصداقی، حمید جعفری از اولین توابهای جمهوری اسلامی بوده که در آن کتاب، تاکید شده از نیروهای چریکها نبوده است. اما در مصاحبه با تلویزیون میهن او با ریاکاری تمام جای فرشید و حمید را عوض کرده و مدعی می شود که نه فرشید، بلکه حمید که تواب بدی بوده از چریکها بوده است. آیا این کار دروغ گفتن به مردم نیست؟ در حالی که اصلا مهم نیست که فلان تواب از چه گروهی بوده است، آن چه مهم است این است که بپذیریم توابها بخشی از ماشین سرکوب جمهوری اسلامی بودند و آیا مصداقی این را می پذیرد؟ باز در قسمتی دیگر از فحاشیهای خود اشاره به عمر یک چریک می کند که باید بیش از شش ماه نباشد!! من نمیدانم این تزها را مصداقی از کجا آورده، چون اگر به زندگی رفیق حمید اشرف نگاه کنیم می بینیم که وی نزدیک به شش سال زندگی چریکی داشته است. معلوم نیست پس چرا چنین تفکری مدعی تعریف و تمجید از حمید اشرف هم هست. اگر عمر یک چریک شش ماه است، پس به حمید اشرف هم انتقاد وارد است که چرا شش سال زندگی چریکی داشته است. نتیجهای که من از این مصاحبه گرفتم این است که مسئله ظاهر قضیه نیست که مصداقی با پرخاشگری قصد جا اندختن آن را دارد. بلکه به باور من مسئله موضع انقلابی چریکهای فدایی خلق ایران است نه یک فرد یا یک شخص. این خط انقلابی همیشه تاریخ چریکها را حفظ و تبلیغ کرده است. این جریان انسانهای مبارزی چون حمید اشرفها، صمد بهرنگیها، گلسرخیها و هزاران هزار مبارز انقلابی و آگاه که با از جان گذشتگی و فداکاری خود بذرهای ماندگار در انقلاب ایران شدند را به دست فراموشی نسپرده و نخواهد سپرد. چرا که راه آنان را راه نسل کنونی و نسل های آینده می داند. به عقیده من تمام مصاحبه مصداقی که با دروغ و افترا همراه بوده، او را به جایگاه اصلیاش پرتاب کرد، به خصوص همنشینی با یک ساواکی و دفاع از او و دشمنی آشکار با مبارزین انقلابی مانند علیرضا نابدل و نیروهای دیگر انقلابی که بجز اغتشاش در صف انقلابیون و ضد انقلابیون چیز دیگری به همراه نداشته و نخواهد داشت، همین امر را نشان می دهد.
از آن جا که مصداقی در مصاحبهاش نشان می دهد از "بیهمه چیز" نامیده شده ساواکی همنشیناش آزرده خاطر شده است، لازم می دانم تاکید کنم که اتفاقا صفت "بیهمه چیز" مودبانهترین صفتی است که مردمان با فرهنگ ما در زمان شاه منفور در مورد ساواکیها بکار می بردند. "بیهمه" چیز یعنی کسی که پابند به هیج اصول و پرنسیب قابل قبول مردم نیست. شرف ندارد، وجدان ندارد و آدم فروش است و به هر پستی و حقارتی تن میدهد. از مصداقی باید پرسید که آیا ساواکیها چنین نیستند و آیا ماموران وزارت اطلاعات چنین نیستند؟ و امروز هم مزدوران رژیم جمهوری اسلامی را آیا با صفتی بهتر از این می توان توصیف نمود؟
به عقیده من، نوشته اشرف دهقانی، گذشته از پاسخ گوئی به مسئولیت مبارزاتی و انقلابی در افشاء یک ساواکی مزدور، همچنین آموزشی در شیوه برخورد با مخالفان و صاحبان عقاید دیگر بود، اما مصداقی در گفتگویش با تلویزیون میهن نشان داد که هیچ از این آموزش نیاموخته و درست برعکس آن با درشت گوئی و توهین و اهانت، قصد لاپوشانی واقعیت وجودی خود را دارد.
نابود باد رژیم جمهوری اسلامی
16 جون 2016
نادر تهرانی - یک فعال سیاسی
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید