رفتن به محتوای اصلی

اصلاح طلبی و اعتدال ؛ مانع توسعه و رادیکالیزه شدن جنبش « بخش پایانی »
22.06.2016 - 09:18

مردم حق دارند در هر کجای دنیا که باشند در برابر حکومتی که نمی خواهند ؛ به پا خیزند و آن را بزیر بکشند تا حاکمیتی را که خود سزاوار خویش میدانند بر پا کنند . این " حق " تنها نیروئی است که میتواند جهان را آزاد کند .                                                                                 « ابراهام لینکلن »

 

بخش اول مقاله به ترفندها و توطئه های اصلاح طلبان برای به انحراف کشاندن مبارزه آزادیبخش مردم ؛ اختصاص داشت و در آن به ابزار و روش های آنان از جمله گفتمان سازیهای انحرافی و تبلیغات سوء علیه " انقلاب " و " آرمان گرائی " اشاره کردم و نوشتم برای اینکه مطالبات جنبش مردم در چارچوب نظام و قانون اساسی اش محصور بماند ؛ میگویند با انقلاب و سرنگونی رژیم ؛ ایران را قتل و خشونت فرا میگیرد و کشور به ورطه تجزیه و فروپاشی سوق داده میشود و .... . اکنون ادامه مقاله

 

ج ــ تعریف و ضرورت انقلاب و سرنگونی :                                          

انقلاب تغییر بنیادی در حکومت و ساختارهای استبداد دینی حاکم بر کشور است . یعنی تبدیل حکومتی که بر بنیادهای ایدئولوژیک استوار است ــ و در آن آیت الله هائی که مشروعیت خود را از آسمان گرفته اند و به رأی و نظز مردم اهمیت نمی دهند ؛ حاکم هستند ــ ؛ بیک نظام عرفی که مشروعیت خود را از رأی و نظر مردم میگیرد . انقلاب یعنی مجموع تحولاتی که به حاکمیت ملی و حکومت مردم بر سرنوشت خود ؛ منجر شود .

راه تحقق و راهکارهای این تغییر رادیکال و ریشه ای ؛ میتواند تداوم اعتراضات مدنی همراه با دفاع فعال در مقابل سرکوب ــ در تظاهرات ؛ اعتصابات و اعتراضات ــ باشد ؛ حقی که در قوانین مربوط به حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است . و همچنین انقلاب میتواند حاصل مقاومت مدنی شامل نافرمانی مدنی و سر پیچی از قوانین ظالمانه همراه با تظاهرات ؛ اعتصابات گسترده و ..... باشد .

وقتی هیچ راهی برای ادامه یک مبارزه قانونی و مسالمت آمیز وجود نداشته باشد ؛ وقتی رژیمی با سرکوب مستمر و نقض مداوم حقوق شهروندیِ مردم ؛ راههای مبارزه مسالمت آمیز را بسته است ؛ وقتی رژیمی به خواستها و مطالبات برحق مردم و استقرار آزادی های سیاسی تن نمیدهد و وقتی که زندان و شکنجه و تیر باران و ...... در مسیر هر نوع مبارزه ای ــ مسالمت آمیز و یا غیر مسالمت آمیز ــ وجود دارد . آیا برای رسیدن به زندگی آزاد و دستیابی مردم به شأن و کرامت انسانی ؛ راهی جز انقلاب و مبارزه برای سرنگونی این رژیم وجود دارد ؟ آیا مقاومت و دفاع تعرضی در اعتراضات و راهپیمایی ها و مقابله با بانیان اصلی خشونت و ضایع کنندگان حقوق مردم ؛ به وظیفه ای مبرم و حیاتی تبدیل نمی شود ؟ آیا راه دیگری برای رهائی مردم از جور و ستم آخوندها وجود دارد ؟

 

اما علت اینکه اسم انقلاب و سرنگونی رژیم ؛ واکنش ایجاد میکند این است که ؛ انقلاب در اثر تبلیغات مزورانه و دروغین اصلاح طلبان و میانه بازان با خشونت شدید ؛ مترادف شده است . در حالیکه واقعیت اینطور نیست و یا همیشه این طور نیست . کما اینکه در انقلاب مشروطه اساسا" خشونتی صورت نگرفت . و یا انقلاب بهمن 57 ؛ آرام ترین جابجائی قدرت در سالهای اخیر بود . بطور واقعی خشونت در انقلابها ؛ زائیده کنشهای دیکتاتوریهای حاکم بر کشور هاست که نمیخواهند باراده مردم تن بسپارند و میخواهند با زور و کشت و کشتار ؛ به حکومت خود ادامه دهند .

البته بدون آنکه تحت تأثیر تبلیغات مدد کارانِ اصلاح طلبِ رژیم قرار بگیریم و در خشونت ورزی در انقلاب ؛ اغراق کنیم . سرنگونی رژیمی که برای حفظ موجودیت ننگین خود از ارتکاب هر جنایتی دریغ نمی ورزد ؛ بها و هزینه می طلبد و باید مردم و جوانان ایران برای پرداخت این هزینه ها آمادگی کسب نمایند . یعنی مردم ایران در مبارزه برای سرنگونی این رژیم ؛ برای بکارگیری متناسب زور و دفاع از حقوق خود و دیگران ؛ باید آمادگی داشته باشند .

بنابراین برای آینده و زمانی که دو باره مردم به خیابانها می آیند باید هوشیار باشیم و فریب تبلیغات اصلاح طلبان را نخوریم که ؛ انتخاب راهکار مسالمت بخاطر ترس از سرکوبِ رژیم در مبارزه مدنی ؛ آنهم با رژیمی که اساسا" ساختار مدنی ندارد ؛ جز بر عمر این رژیم نمی افزاید و جز گستاخی قوای سرکوبگر هیچ ثمری ندارد و به بقاء و تداوم این حکومت پلید کمک میکند .

 

د ــ خشونت ورزی تدافعی :

همانطور که در بالا اشاره شد ؛ راهکار مسالمت به خاطر ترس از سرکوب رژیم در مبارزه مدنی ؛ به افزایش  عمر این رژیم و هارتر و گستاخ تر شدن قوای سرکوبگر منجر میشود و در خدمت بقاء و تداوم رژیم میباشد . یعنی مبارزه واقعی با رژیم آدمخور و آدم کش حاکم ؛ رژیمی که راه هرگونه اصلاح و تغییر را بسته است ؛ کنشی جدی و اکتیو است و نه کنشی منفعلانه .

دفاع برای رفع و دفع خشونتِ سرکوبگران و نیروهای انتظامی و لباس شخصی هایِ شقاوت پیشهِ استبداد دینی ؛ کمترین و در عین حال اصولی ترین اقدام ممکن برای جلوگیری از سرکوب و جنایت و گستاخی بیشتر مأموران جنایت پیشه رژیم است . این حق  ــ حق دفاع از خود و دفع شر ــ را اعلامیه جهانی حقوق بشر ؛ برسمیت شناخته است

واقعیت این است که مردم ایران هر روز و هر شب با انواع شکنجه های این رژیم مواجه اند . زندان ؛ شکنجه ؛ تجاوز و اعدام زنان و جوانان ایران و .... ؛ خشونتِ آشکار حکومتی است . تحمیل فقر ؛ تن فروشی ؛ گرانی و بیکاری و ...... هم بنوعی خشونت در حق مردم است ــ زیرا رنج و درد مردم را شدت می بخشد ــ که از طرف دولت بر مردم تحمیل میشود .

ولی مبارزه و مقاومت برای تحصیل آزادی خشونت نیست . ایستادگی در مقابل قوای سرکوبگر دشمن خشونت نیست . حق دفاع از خود ؛ از حقوق برسمیت شناخته شده شهروندی است و خشونت نمیباشد . متوقف کردن چرخه خونریزی و کشتار رژیم ؛ خشونت نیست و اتفاقا"  برای نجات از خشونت و متوقف کردن چرخه باطل آن ؛ باید ماشین سرکوب و خشونت رژیم را از کار انداخت .

در واقع این نوع خشونت ورزی ؛ مشروع است . زیرا از حق قانونی دفاع از خود سرچشمه میگیرد و با هدف خنثی سازی و فلج کردن ابزار سرکوب دشمن ؛ اعمال میشود . این راهکار ؛ ادامه تکاملی و نقطه بلوغ مبارزه مسالمت آمیز توده ای میباشد . یعنی برای فروزان نگهداشتن شعله های جنبش اعتراضی مردم و تداوم آن نیاز است و تنها راه برای وادار کردن دشمن به عقب نشینی و کسب امتیازهای بیشتر از او  است .

مردم و جوانان ایران در جریان چند ماه اعتراض ــ بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1388 ــ ؛ خویشتنداری و مسالمت جوئی خود را ثابت کرده اند ؛ انها نباید در دام حافظان رژیم ــ باندهای اصلاح طلب و غیره ــ بیافتند . باید بدون ترس و هراس از بر چسب خشونت طلبی ؛ تکلیف خود را با خشونت و سرکوبِ سد کنندهِ هر گونه اعتراض مسالمت آمیز مدنی ؛ مشخص کنند . زنان و جوانان ایران تا کی میخواهند در مقابل تحقیر و سرکوب رژیم ؛  در مقابل قساوت و سنگدلی آخوندها در حق خود و زنان و مردان ایران ؛ سکوت کنند ؟

اصلاح طلبان و نیروهای سیاسی دیگری که ؛ مردم ایران را در مقابل شقاوت و بیرحمی های مزدوران رژیم تنها میگذارند و در مقابل سرکوبگری های آنان ؛ مردم معترض را به آرامش و سکوت و رفتن به خانه هایشان دعوت میکنند . چگونه مخالفین و مبارزینی هستند که حاضرند بر سر و روی مردم گلوله ببارد ؛ با شقاوت و بیرحمی زنان و دختران ایران مورد تحقیر و سرکوب قرار گیرند ؛ سینه های جوانان میهن آماج گلوله های پاسداران رژیم شود و بشکافد ولی از دماغ نیروهای انتظامی ؛ بسیج و آدمکشان لباس شخصی ؛ یک قطره خون هم نیاید ؟

 

اما چرا مخالفین واقعی رژیم و اپوزیسیون سرنگونی طلب نتوانسته اند بعد از گذشت سه دهه ؛ بر توطئه ها و دسیسه چینی های این خائنین به مردم و میهن ــ که در مسر مبارزه آزادیبخش مردم ایران تعبیه کرده و میکنند ــ ؛ فائق آیند و توطئه های آنان را بی اثر سازند ؟!

 

یکم ــ ناتوانی سرنگونی طلبان ؛ از اجتماعی کردن گفتمان شان :

اگر چه اپوزیسیون خارج کشور نقش بسیار مهمی در افشای جنایات رژیم در داخل کشور داشته و توانسته است ضمن افشای ماهیت فاسد و جنایتکارانه رژیم ؛ حمایتهای جهانی بیشماری را برای مخالفین رژیم و مبارزه و اعتراض های آنان در داخل کشور جلب نماید ؛ ولی هم بدلیل سرکوب مستمر و انواع توطئه های رژیم و هم بدلیل دوری از بطن و متن اجتماع ــ بدلیل تبعید اجباری ــ ؛ متأسفانه نتوانسته است از رشد طبیعی برخوردار شده و علیرغم پاره ای تغییرات ؛ در همان وضعیتِ دوران انقلاب باقی مانده است .

و این در حالی است که جامعه امروزی ایران با آن دوران بسیار متفاوت است و نیروهایِ سیاسیِ مخالف رژیم در داخل کشور ؛ عمدتا" جوانان بعد از انقلابند که با نگاهی تازه تر و متفاوت تر با رژیم مبارزه میکنند . بدلیل این تفاوت ــ در نگاه و عمل ــ و نبودن رابطه  ؛ از میزان تأثیر گذاری اجتماعی اپوزیسیون سنتی نسبتا" کاسته شده و تا تغییر جدی در ذهن و عین هم ؛ قادر به تأثیر گذاری کیفی در تحولات جامعه ایران نخواهد بود .

واقعیت این است که هر چه زمان میگذرد ؛ خاطره ها و یادگارهای گذشته از ذهن و یاد  این جوانان کمرنگ تر شده و از حساسیت ها نسبت به یادگارهای گذشته کاسته میشود و متأسفانه بجز پاره ای روابط فردی و گروهی پراکنده ؛ میان این افراد و مخالفین و اپوزیسیون سرنگونی طلب ــ تبعید شده به خارج ــ رابطه ای تنگاتنگ و سازمان یافته وجود ندارد .

گویا این عدم تفاهم و بی ارتباطی باعث شده است که ؛ مخالفین و اپوزیسیون خارج کشور خود را از ارائه یگ گفتمان فراگیر سرنگونی طلبانه به آنان و سایر مخالفین داخل کشور بی نیاز ببینند . و این در حالی است که ؛ مبارزین و مخالفین رژیم در داخل ؛ بیش از هر چیز به گفتمانی مبتنی بر  مبارزه ای عملگرا و راهبردی نیاز دارند .

فقدان یک گفتمان فراگیر براندازانه و بخصوص محروم ماندن مخالفینِ داخل از گفتمان مربوط به "  بدیل و نیروی جایگزین " باعث میشود ؛ مسیر و آینده مبارزه مردم در هاله ای از ابهام و نا روشنی باقی  بماند و جنبش اجتماعی مردم در مسر اصلی خود ــ سرنگونی رژیم ــ  قرار نگیرد و ابتکار عمل مبارزه مردم ؛ در دست جریانهای وابسته به نظام ــ اصلاح طلبان و اعتدال گرایان ــ  به گردش بیافتد .

بعلاو بدلیل سرکوب گسترده ؛ خشن و خونین رژیم  ؛ اتحادیه ها و ارگانهای مستقل رهبری کننده اعتراضات مردم شکل نگرفته و فعالیتهای مخالفینِ داخل ــ بی ارتباط با مخالفین و اپوزیسیون سازمان یافته خارج ــ ؛ کمتردر اشکال سازمانی بروز می یابد و بیشتر ؛ خصلتی جنبشی ــ غیر متمرکز ؛ پراکنده و غیر تشکیلاتی ــ دارد .

یعنی در شرایط موجود ؛ نبود یک اپوزیسیون فراگیر در خارج کشور برای رفع و رجوع مخالفین و فعالان اجتماعی ــ سیاسیِ داخل ؛ بعنوان محرکی در ذهن مردم و چشم اندازی برای تغییر و جابجائی نظام ؛ باعث شده است ؛  مبارزه مردم از ارتقاء به مدارهای بالاتر محروم بماند .

مردم در غیاب این اپوزیسیون با شناختی که از سرکوب و بی رحمی های رژیم دارند ؛ در حالیکه از ظلم و جنایات رژیم ؛ از دزدی و فساد ؛ از فقر و بیکاری به ستوه آمده اند و خواستار سرنگونی این رژیم هستند ؛ معمولا" فریب گفتمان  اصلاح طلبی و از جمله گزینه  ــ " انتخاب میان بد و بدتر " ــ را می خورند و کمتر در اندیشه راه اندازی تشکلهای مدنی مستقل و رادیکال با هدف تغییرات رادیکال و دگرگونیهای دموکراتیکِ بنیادی میباشند و بگونه ای که گویا ؛ شرایط را برای همگرائی و اتحاد عمل خود   ؛  اکسیده می بینند .

 

دوم ــ نگرانی ضد آرمانی :

نتایج حاصله از انقلاب 22 بهمن 57 و ملاخور شدن دستاوردهای آن ؛ انقلابی که مردم ایران با عشق به آرمانهای آزادی ؛ برابری ؛ عدالت و زندگی بهتر ؛ برای پیروزی آن هزینه های سنگین پرداخت نمودند ؛ نوعی نگرانی ضدِ آرمانی ایجاد کرده است . بطوریکه قشر وسیعی از جامعه ایران تا زمان روشن شدن چشم انداز مبارزه و یقین به پیروزی و آینده بهتر ؛ حاضر نیستند هزینه ای در حد گذشته را ؛ مجددا" پرداخت نمایند .

آرمان زدگی گسترده در جامعه ایران ؛ نوعی محافظه کاری را در میان مردم دامن زده است و بر خلاف انقلاب 57 که مردم به آرمانی معتقد بودند و برای تحقق آن حاضر به انجام هر نوع فداکاری و گذشت بودند ؛ اکنون متأسفانه اینطور نیست . یخصوص ناکامی در قیام 88 و خیانت اصلاح طلبان ؛ جامعه را در موقعیتی قرار داده است که حتی با با اصلاح طلبی رادیکال هم با تردید مواجه میشوند .

این افول آرمانی ؛ محافظه کاری در میان مردم جامعه را آنقدر تشدید کرده  است که خیل عظیمی از مردم و جوانان ؛ بجای استفاده از فرصت های مناسب ــ انتخابات و یا بستر مناسبی که از  تشدید جنگ و دعوای باندهای نظام فراهم میشود  ــ و تبدیل آن به قیامی گسترده برای سرنگونی رژیم ؛ برای بدست آوردن  روزنه ای هر چند کوچک و کمی فضای آزاد برای فعالیتهای مدنی ؛ در انتخابات نا مشروع  و غیر دموکراتیک رژیم ؛ شرکت میکنند .

 

سوم ــ عدم نقش آقرینی اپوزیسیون سنتی در صحنه :

خلاصه کنم ؛ اپوزیسیون سنتی سر رشته امور مبارزاتی جامعه را در دست ندارد و متأسفانه نتوانسته خود را بالکمال با واقعیات جامعه انطباق دهد و بدون آنکه نقشی فعال مایشاء در تحولات جامعه ایران بعهده بگیرد و با مطالبات آزادیخواهانه مردم ارتباط برقرار نماید ؛ بیشتر نظاره گر تحولات داخل و نقش آفرینی جوانان در عرصه تحولات جامعه ایران میباشد .

اما اگر چه مبارزه برای سرنگونی این رژیم جنایتکار به اپوزیسیونی قدرتمند ؛ متشکل و با برنامه نیاز دارد . اما طغیان علیه گرسنگی ؛ فقر و فلاکت روز افزون مردم ؛ نیاز چندانی به سازماندهی و انسجام و همچنین اجازه خواهی از اصلاح طلبان ندارد . مردم بی نوا و محروم کشور در بدترین موقعیت و حتی در حاکمیت شدیدترین سرکوبها ؛ وقتی هستی و زندگی خود را در شعله فقر و گرسنگی محکوم به نابودی می بینند ؛ دست به شورش و قیام برای نجات و رهائی میزنند .

در آخر اما ؛ مصالحه با جانیان و ستمگرانی که دستشان تا مرفق به خون ؛ جان ؛ مال و ناموس مردم ایران آلوده است ؛ هر گز به اصلاح واقعی امور به نفع مردم نمی انجامد و صرف نظر از اینکه دار و دسته خائنین به مصالح مردم و کشور ــ اصلاح طلبان و اعتدال گرایان و ..... ــ تا کجا به مردم خیانت کنند و در سازش و تسلیم با ولی فقیه پیش بروند ؛ عنصر تعیین کننده در شرایط شورش و طغیان ؛ مردم گرسنه و محروم ایران میباشند .

 

22.06.2016 ( 2 تیر ماه 1395 )

arezo1953@yahoo.de   

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.