رفتن به محتوای اصلی

ضرورت تشکیل جبهه ی متحد جنبش آذربایجان
08.07.2016 - 18:56

 

مسایل آذربایجان
چیزهای جدیدی نیستند. حداقل دهه هاست مطرح میشوند و در عمل و نظریه بازتاب های مختلفی را پدید آورده و میاورند.
کلیات این مسایل در چهار بخش جای میگیرند: 
1- مسایل خود جنبش آذربایجان
2- مسایل در برخورد با حکومت
3- مسایل در برخورد با جنبشها و احزاب، به خصوص با احزاب کردی
4- مسایل در برخورد با خارج از ایران
---
«استراتژی - تاکتیک جنبش آذربایجان » طی دهه ها عملاً « مبارزه ی مسالمت آمیز » بوده و هست.
بر این اساس بر خورد به مسایل نیز در چهار چوب یادشده صورت گرفته است.
چون مبارزه در آذربایجان « جنبشی»ست، و نه سازمانی و حزبی، از اینرو « برخورد به مسایل» متفاوت بوده با برخورد « تشکیلاتی» به مشکلات.
جنبش نکات مثبت و منفی دارد. نه میتواند جای تشکیلات عمومی را بگیرد و نه محدودیت تشکیلات را دارد.

اما چیزی که میتواند یک جنبش را مؤثر تر، کارآمدتر، منسجم تر، موفق تر، زنده تر، کند ، متشکل شدن آن در یک « برنامه ی جبهه یی متحد» است. که اکثریت افراد و گروههای فعال را زیر « مواد و اصول چندی» در برگیرد. و در عمل و نظر، سیاست برخورد به مسایل را نشان دهد.

متأسفانه جنبش  تاکنون موفق به ایجاد « جبهه ی متحد جنبش آذربایجان» « تحت یک برنامه ی عمومی» نشده است.
بدین سبب هر فعال و گروه خود با مسایل برخورد کرده است. 
و کافی نبودن و ضعف این نکته نیز روشن است.
---
مدتهاست سیاست برخورد با احزاب کرد، یا یافتن جواب « چه میتوان کرد ها» را پیش رو داریم؛ که مثل همیشه « فردی یا گروهی» برخورد شده که کافی و قانع کننده و چه بسا درخور نبوده است. 
---
در « کنفرانس آمستردام» حد اقل بخش بزرگی از فعالان خارج جمع شدند و یک برنامه ی-اگر اشتباه نکنم- 12 ماده ای را تصویب کردند. اما به امان خدا رهایش کردند. ارگانی تشکیل ندادند که این برنامه را پی گیرد -و در گردهمایی های بعدی تصحیح و تکمیل کرده - و در عمل پیش ببرد. که ادامه ی این کار می توانست به تشکیل جبهه ی متحد بیانجامد. 
---
تا وقتی که جبهه ی متحد جنبش آذربایجان در برنامه و تشکل سازمان یافته نیست ما برای « چه میتوان کردها» پاسخ مناسب جمعی نخواهیم داشت. ضعف و ندانم کاریها و کجرویهای ما نیز از اینجا ناشی میشود.
---
چرا جبهه ی متحد تشکیل نشده و یا نمیشود؟
پاسخ روشن است . مسئله ربطی به اختناق ندارد و حداقل می تواند در خارج تشکیل شود. اما مشکل به خود « فعالان و گروهها» بر میگردد. جواب اینه که ما هنوز به این سطح « عملی و فکر ی» نرسیده ایم. ضعیف ایم.
انجام اینکار در درجه ی اول نیاز به « تلرانس و بر خورد دموکراتیک درونی نسبت بهم » دارد. ما در سخن خیلی دموکرات و با تلرانس تشریف داریم ولی در عمل « دیکتاتورهای کوچک»-ایم. 
در سخن خیلی « مستقل» سیاست را پیش می بریم ولی در عمل عکس اش را پیاده میکنیم. 
در سخن خیلی جمعگرا هستیم ولی در عمل فرد گرا و گروه گرا هستیم. 
در سخن برنامه ی عمومی میخواهیم ولی در عمل «برنامه ی فردی یا گروهی» را به عموم و جمع قالب میکنیم.
و تضاد سخن و عمل در بسیاری عرصه های دیگر. 
یعنی ما هنوز به این سطح « عملی و فکر ی» نرسیده ایم که جبهه ی متحدی داشته باشیم. 

بنابراین در چهار بخش یاد شده نمی توانیم« پاسخ و عمل جمعی » نشان بدهیم. 
در مبارزه تا پاسخ جمعی نداشته باشی کسی ترا به حساب نمیاورد.
نیروهای دیگر پاسخ جمعی را به حساب میاورند و تأثیر آن را در سیاستهای خود می سنجند. 
دوستانی که می پرسند در برخورد با سیاستهای نادرست احزاب کردی چه میتوان کرد؟
پاسخ من اینه که « جبهه ی متحد جنبش آذربایجان» را تشکیل دهید. تا این کار را نکرده اید چه میتوان کردها بی جواب میمانند.
نه تنها در این عرصه بل در عرصه های دیگر نیز. 
مبارزه کاری ست جمعی. تا میتوانید به کار جمعی نزدیک شوید و آنرا تحقق بخشید. 
با پراکندگی، با واکنش تصادفی جمعی، کاری از پیش نمی رود.
خود شناسی، دگر شناسی، کار جمعی و تشکل عمومی. 
این راهی ست که ضروت دارد طی شود. و هرچه آماده تر و سریع تر باشد مشکل گشاتر است.

« جبهه ی متحد جنبش آذربایجان»
که در بالا بدان اشاره شد، مثلا میتواند برای تشکیل خود چنین راهی و یا مانند آنرا انتخاب و طی کند؛ که پیشنهاد میشود :

1-لازم است « داخل و خارج » یک منشور( که مثلا از پانزده، بیست ماده درست شده » با مشورت هم از طریق اونلای ، بیرون دهند.

2- براساس این منشور ارگانی اونلای در خارج تشکیل شود که سیاست منشور را پیش برد و پاسخگو باشد. در مقابل فعالان. و مردم و جامعه.
شورای جبهه را- از هر گروه یک نفر نماینده  و از جمع منفردین نیز یک نفر- تشکیل میدهند- و هر دو سال نیز اعضای جدید معرفی و برگزیده میشوند. در گرد همایی های حضوری. از بین داوطلبان گروهها.

3- ارگان میتواند سنخگوی فعالان آذربایجان در سطح جهانی باشد. جهت حلب حمایت حقوق بشری. 

4- در مورد سیاستها و تاکتیهای داخلی تصمیم گیرنده خود فعالان داخل هستند. 

5- شورای جبهه برای هزینه ی خود به یاری گروهها ی اعضای خود متکی ست و حق ندارد از هیچ ارگان دولتی خارجی و داخلی چیزی دریافت کند. حتی ار ارگانهای غیر دولتی که غیر مستقیم به دولتی وابسته اند.

این برنامه، همه ی گروههای آذربایجانی را که منشور مشترک را قبول میکنند در بر میگیرد. و گروهها چهارچوب برنامه ی کلی خود را با منشور میزان میکنند.
این تشکل از طریق اونلای و حضوری میتواند عملی گردد. و تشکلی ست مثل جبهه ی متحد . و عمل به یک منشور.

مواد منشور و عمل به آن و کسب اعتبار ، دوام تشکل ، اجرای درست استراتژی، کسب حمایت داخلی از سراسر ایران ، میتواند کوششهای جمعی را با موفقیت همراه سازد.
---

اصول پیشنهادی برای
منشور جبهه ی متحد آذربایجان،
که میتواند اصلاح و تکمیل شود:
 
0-جبهه ارگان مشترکی ست جهت مبارزه:
1- برای رفع تبعیضات گوناگون و ستمهای مختلف( اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی، جنسی و غیره)
که رفع تبعیض و اجرای عدالت اجتماعی ( تأمین مسکن-کار یا حقوق بیکاری-درمان- خوراک و پوشاک) -حفظ امنیت فردی و اجتماعی) از اهداف آن است.
2- جبهه برای استقرار حکومت ملی دموکراتیک آذربایجان مبارزه میکند. لغت « ملی» اینجا به معنی «عمومی» ست.
3- و از مبارزه ی خلقهای تحت ستم مضاعف جهت رفع تبعیضات و ستمها حمایت میکند. 
4- هر فرد یا گروهی عملا از حقوق مردم آذربایجان دفاع کند متحد ما ست. 
5- جبهه خواهان حکومت سکولار و دموکراتیک در آذربایجان است.
6- فعالیتهای لوبیستی متضاد با استقلال فکری -عملی، و تشکیلاتی ممنوع ست.
7-جبهه براي اجراي مفاد بيانيه جهاني حقوق بشر و كونوانسيونها و معاهدات بين المللي وابسته بدان در آذربايجان مبارزه مي­كند.
8- جنبش دموکراتیک آذربايجان و ارگان مشترک آن جبهه، جرياني مستقل، دموكراتيك و مدرن است.
9- جبهه دفاع از حقوق ديگر خلقهاي ترکی زبان در ایران را وظیفه ی خود میداند. 
10- حق تصمیم نهائی برای تعیین سرنوشت در آذربایجان ، فقط در ید صلاحیت ملت ترک آذربایجان می باشد. 
11- زبان ترکی آذربايجان بايد زبان رسمي و دولتي آذربايجان باشد.
12- جبهه ی متحد آذربايجان براي تأمين برابري حقوق زنان با مردان در تمامي عرصه ­ها مبارزه مي­كند. و مدافع حقوق کودکان است.
13-كليه آزاديهاي مدني چون آزادي دين، مذهب، اعتقاد، وجدان، مطبوعات، سنديكاها، احزاب سياسي، لباس و طرز زندگي بايستي بدون هيچ قيد و شرطي تضمين شوند.
14-جبهه ی متحد آذربايجان با اعدام و هر نوع شكنجه بطور قطعي مخالف است.
15-جبهه با سياست تغيير تركيب جمعيتي آذربايجان از سوي جمهوري اسلامي ايران بعنوان نماينده راسيسم آريايي مخالفت كرده و خواهان مبارزه مشترك همراه با ديگر ملتهاي تحت ستم بر عليه اين رژيم است.
16-جبهه از مبارزه ی خلق فارسی زبان برای رسیدن به دموکراسی ، عدالت اجتماعی و رفع تبعیضات حمایت میکند.
17- جبهه سیاست دوستی با همسایگان ایران را پیش می برد و از حقوق بشر و سکولاریسم و آزادیهای مدنی در این جوامع دفاع میکند.
18- جنبش دموکراتیک آذربایجان و ارگان مشترک آن « جبهه» خود را متحد مبارزه ی همه تبعیض دیدگان و ستمکسان در سراسر جهان میداند. و از آزادی آنها از ستم و نابرابری دفاع میکند.
19- جبهه ی متحد آذربایجان مخالف سیاست ماکیاولی، رسیدن به هدف با هر وسیله، است . و خود را موظف میداند در کار و مبارزه  اخلاق سیاسی آزادیخواهانه و انسانی را رعایت کند.
و هدف اش را با ابزار و روشهای مشروع در فرهنگ انسانی و سیاسی مترقی دنبال کند. 
20- جبهه متحد آذربایجان رئال پولیتیک را به معنای واقعگرایی درک کرده و از طرح شعارهای آرزویی، غیر عملی، نا منطبق با شرایط زمان و مکان، اجتناب میکند.
21- استراتژی جنبش آذربایجان و ارگان عمومی آن جبهه ، مبارزه ی مسالمت آمیز است تا هنگام خیزیش عمومی خلقهای تحت ستم، اگر با خیزش عمومی ، حکومت حاکم از قدرت خلع ید نشود و دست به کشتار زند، جنبش و جبهه حق مشروع خود میداند که دفاع مشروع را  برای حفظ امنیت مردم پیش گیرد.
22- جبهه،  دست بردن به سلاح و قهر و خشونت را ،  برای حل اختلافات بین خلقهای تحت ستم و نمایدگان سیاسی آنها، ممنوع میداند و راه گفت و گوی سیاسی را انتخاب میکند.
23- جبهه ی متحد آذربایجان، طبق اصول مندرجه در اینجا، با « پان ترکیسم و دیگر پانها» مرز بندی نظری دارد؛ بدین معنی که اعتقادات پان ترکیسم ربطی به دیدگاه جبهه ی متحد آذربایجان ندارد.
ووو
 ---

اگر آذربایجان « شورای جبهه ی متحد»-ی ، مورد پذیرش اکثریت فعالان، داشته با شد میتواند با « احزاب کردی» حضوری دیالوگ پیش ببرد و کردستان و آذربایجان امکان می یابند « متقابلا سیاست های خود را اصلاح و تکمیل» کنند. و « اتحادی عملی جهب همکاری» پدید آید. که به نفع همه است. و از « پیشامدهای ناگوار آینده» می توان جلوگیری کرد. و پشتیبان همدیگر در مبارزه ی مشترک می توانند باشند.

آنچه در بالا آمد،
تنها «طرح اندیشه و تفکر پیرامون جبهه» است.  آگاهانه از « پارلمان یا گنگره و حزب و مانند اینها» سخن به میان نیاورده ام که ایده های منطبق با شرایط نیستند. و کسانی هم که در آن موارد کوشیده اند نتوانشته اند
کاری از پیش ببرند. در این نوشته  تفکر فعالان را به موضوع « جبهه ی متحد» جلب میکنم. که روی آن بیاندیشند. و در شرایط آماده ، چنانچه « عملی و ضروری و درست یافتند» به آن اقدام کنند.

ما نیاز داریم گروههای آذربایجانی- با تمام گوناگونی خود-  پیرامون منشور مشترکی متحد شوند. و مواد آنرا را دنبال کنند. و به صورت یک جمع متحد با محیط برخورد کنند.
پیرامون هم ببیند با چه « کس و نیرویی» سروکار دارد.

جبهه، ظرف و پدیده ایست  کاملا متفاوت  با تشکلهای دیگر.  تشکلهای دیگر عملا نشان داده اند نمی توانند گروهها را متحد کنند. 
---

آنان که  میتوانند پرچم اتحاد را برافرازند

نوشته اند:«...
- فعالین سیاسی آذربایجان شدیدا منفعت طلب، قدرت پرست ، فرد گرا ، محفل گرا و دیکتاتور هستند و قدرت تحمل نزدیکترین رفقا و هم نظران خود را هم ندارند.
- انگیزه مبارزاتی، فداکاری، گذشت، جسارت، از جان گذشتگی و روحیه رزمندگی در فعالین سیاسی تورک بسیار ضعیف است.
در این شرایط با این آدمها نمی توان جبهه تشکیل داد یا بطور متشکل کار کرد. شاید در آینده اوضاع نغییر کند و زمینه تشکیل جبهه مساعد بشود.» منبع کامنتهای مقاله.

درست است که تشکیل جبهه ی متحد در شرایط حاضر بیشتر به یک رؤیا و آرزو شبیه است. اما فراموش نکنیم که در برخی برهه های تاریخی کسانی پیدا میشوند
که اینگونه آرزوهای خوب را تحقق می بخشند. مثل پایین کشیدن پرچم سفید تسلیم توسط ستارخان در تبریز. و یا مثالهای تاریخی دیگر.

 از دید من مشکل « عدم قوت لازم  نظری و عملی و اخلاق سیاسی » ست. اما این ضعف شامل « همه» نمی شود. هستند افرادی که شرایط لازم
یعنی « قوت اخلاقی و نظری و عملی» کافی برای نمایندگی یک جمع سیاسی را دارا هستند. هر چند تعدادشان اندک باشد. اینان می توانند پیش قدم باشند و راه را بگشایند. 

بنابرین امید میماند به دوستانی که در خود « قوت اخلاقی و نظری و عملی» لازم را می بینند که نمایندگی گروههای سیاسی خودشان را به عهده گیرند و راه گشا باشند.
وعملا نشان دهند که مردم میتوانند به « کار و اندیشه و اخلاقشان» اعتماد کنند. 

این هم روشن است که هرکس یا گروهی نتواند در عمل اعتماد ایجاد کند و آنرا حفظ نماید خود بخود از دید مردم ناپدید میشود. 
توجه کنیم به این نکته که چرا صمد بهرنگی همواره زنده است؟ چون از نظر اخلاقی و نظری و عملی اعتماد آفرید. از اینرو نمی توان او را فراموش کرد.
همینطور برخیهای دیگر که چون او زیستند.

**

ذکر اسامی بخشی از تشکلهای آذربایجان به معنی تأیید یا رد آنها نیست.
بدین معنی ست که آنها نام خود را اعلام کرده اند. و هستند یا بوده اند. تعداد در این لیست میتواند کم و زیاد شود.
---
روش انتخاب همدیگر:
رفتار با گروهها برای گردهمایی:

گروههایی که موجود اند و نام خود را اعلام کرده اند، یا تازه تأسیس میشوند، و دوست دارند در جبهه ی متحدی گرد هم آیند.
روشن است که باید:
1- مخالف رژیم باشند
2- تشکل جبهه ی متحد و منشور مشترک را قبول کنند.
3- مستقل از دولت ایران و دولتهای خارجی باشند. ( در سیاست ، هزینه ی مالی و ساختار سازمانی، لابیگری)
4- نماینده برای جبهه داشته باشند.

----
تشکیل شورای جبهه :

1-نمایندگان همه ی گروهها و گروه منفردان حق دارند به شورای جبهه وارد شوند. کسی را نمی توان منع کرد.

صلاحیت گروه و نماینده: 

2- شورا با اکثریت آرا در مورد « ماندن یا رفتن» یک نماینده و یک گروه ، تصمیم میگیرد. نخست در مورد گروه و بعد در مورد نماینده ی آن . با رای مخفی. 
که:
-برنامه ی گروه با منشورمشترک خوانایی داشته باشد و اصول آنرا نقض نکند.
- نماینده ی گروه باید فاقد محکومیت دزدی و تجاوز و قتل باشد. و عدم سابقه ی همکاری با رژیم ایران. و سازمانهای اطلاعاتی خارجی.

3- خط و مشی گذشته ی گروه مورد توجه قرار نمیگیرد. معیار برای جبهه رعایت عملی منشورمشترک است.
4- شورا حق دخالت در کار گروهها را ندارد. تنها میتواند موارد نقض منشور را با رای اکثریت خود تعیین کند. 
و در صورت لزوم و عدم اصلاح پذیری ، نماینده یا گروه را از جمع خود اخراج کند.

شخصیت های معروف آذربایجان
شخصیتهای مشهور آذربایجان برای مثال دکتر رضا براهنی یا مانندهای ایشان ، در صورت تمایل حق عضویت افتخاری در شورا را دارا هستند.
-----

اسامی بخشی از تشکلهای آذربایجان :

1. اتحاد ملي دموكراتيك آذربايجان جنوبي (بيرليك)
2. تشكيلات مقاومت ملي آذربايجان
3. جبهه آذربايجان متحد و مستقل
4. جنبش دانشجويي آذربايجان (آزوح)
5. حزب استقلال آذربايجان جنوبي (گائيپ)
6. حزب دموكرات آذربايجان جنوبي (گادپ)
7. حزب رهايي آذربايجان جنوبي (قورتولوش)
8. حزب سوسيال دموكرات آذربايجان جنوبي
9. حزب ليبرال دموكرات آذربايجان جنوبي (گالدپ)
10. حركت بيداري ملي آذربايجان (گاموح)
11. كنگره جهاني آذربايجان(داك)
12- حرکت ملی آذربایجان جنوبی
13-شورای بین‌المللی آذربایجان جنوبی( 2012 )
14-جبهه آزادی ملی آذربایجان جنوبی

15 - جنبش فدرال -دموکرات آذربایجان
16- دموکراتهای چپ آذربایجان
17-انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) 

18- فرقه ی دموکرات آذربایجان

19- چپ های استقلال طلب آذربایجان sol gun az
20- حزب نو بیداری ملی آذربایجان جنوبی( ینی گاموح) ، رهبران آن در زندان هستند.
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.