رفتن به محتوای اصلی

نگاهی اجمالی به عملکرد ضعیف ورزشکاران ایرانی در المپیک 2016 برزیل
22.08.2016 - 22:48

 

یک بررسی کوتاه از دلائل شکست کاروان ورزشی ایران، و نگاهی گذرا به کارنامه ورزشی کشور کوچک پنج میلیونی دانمارک،  در مقایسه با ایران حدوداً هشتاد میلیونی!

 

کشور پنج و نیم ملیونی دانمارک که از نصف شهر پایتخت ایران تهران هم کمتر است در مسابقات المپیک ریودوژانیرو برزیل موفق به کسب 15 مدال از ورزش های مختلف شد، و متاسفانه ایران با جمعیت عظیمش توانست که فقط به 8 مدال از این دوره از مسابقات را از آن خود کند.

 

دانمارکی ها دو مدال طلا در رشته شنا و هندبال، شش مدال نقره، و هفت مدال برنز به گردن آویختند. و ورزشکاران ایرانی موفق به کسب سه مدال طلا، یک نقره، و چهار برنز شدند.

 

درکشور دانمارک کسی به فکر نابودی اسرائیل و درگیر و جنگ و دشمنی با مردم  کشورهای دیگر دنیا هم نیست. مردم این کشور از وقتی که به دنیا می آیند در تحت تعلیم و تربیت صحیح یاد می گیرند که از امکانات مادی و رفاهی و اجتماعی به بهترین نحو ممکن بهره، و لذت ببرند. ضمن اینکه باورهای انسان دوستانه قوی هم دارند.

 

در کشور دانمارک نه فدراسیون ورزشی داریم و نه وزیر ورزش. ورزشکاران ابتدا به امر با پول خودشان در باشگاه های شهرشان تمرین میکنند، با هزینه خودشان به مسابقات قهرمانی کشور هم میروند و تا زمانی  هم که توانستند به عنوان قهرمان کشور دست پیدا کنند، عموما از هیچ کجا به غیر از هزینه شخصی و به ندرت نیز از طرف خانواده هایشان حمایت میشوند. و معمولا بسیاری از قهرمانان ورزشی در جائی مشغول به کار هم هستند و از حقوق مزایای مساوی همچون دیگران نیز برخوردارند.

 

و حتی بعد از قهرمانی در اروپا و جهان و یا المپیک نیز پول چندانی به عنوان هدیه و یا جایزه دریافت نمی کنند. مثلا کشتی گیر 74 کیلوی دانمارک  مارکو مدسن که مدال نقره المپیک را از آن خود کرده است، میتواند تا سقف نهایت یکصدهزار کرون پاداش از طرف شرکت ها و یا بخش های خصوصی چون بانک ها دریافت کند.

 

دانمارکی ها اول از همه به عشق ورزش کردن جذب ورزش میشوند و بعدا هم برای افتخار آفرینی برای شهرشان، و در سطح تیم ملی نیز برای کشورشان. اما مسئله بسیار مهم و تفاوت نحوه ورزش کردن ورزشکاران دانمارکی با ما ایرانی ها و تیم ملی در این است که ورزش در اینجا تنها و تنها برای ورزش است و سیاست و سیاستمداران و مذهبی ها هیچگونه دخالتی در امور ورزشی ندارند. یعنی اینکه نه قانون و نه شخصیتی دینی و غیره حق دخالت کردن در امور شخصی و یا ورزشی و یا هر مورد دیگر را ندارند. هرکسی وظیفه  کاری خودش را انجام میدهد و در مسائلی که هیچ ربطی به او ندارد و یا اینکه هیچگونه تخصصی در آن ندارد هم دخالت نمی کند.

 

همه مردم و ورزشکاران در آزادی های کامل شخصی و بیان و سیاسی و فرهنگی... زندگی میکنند. و مدیران و یا مربیان ملی و ورزشی زمانی که به این نتیجه رسیدند که ورزشکاری توانائی کسب مدال، و افتخار آفرینی در سطح بین الملی را دارد از او به بهترین شکل ممکن حمایت های فنی و روحی و تا حدودی هم مادی میکنند. و برای همین است که ذهنیت ورزشکاران در رشته مورد علاقه شان تنها و تنها به حرفه ای تر شدن و کسب مهارت و توانائی های بیشترمتمرکز میشود. هیچگونه حاشیه های غیر ورزشی هم ندارند. و در مسابقات ورزشی با روحیه عالی و جسمی آماده به میدان می روند.

 

اما آیا ورزشکاران ایرانی و مردم ایران نیز از چنین شرایطی در زندگی و کار و شغلشان هم برخورداند؟

 

واقعیت این است که ورزش و همه امورات زندگی در ایران کاملا جنبه اسلامی و سیاسی دارد، و هر ورزشکاری هم که بخواهد غیر از این باشد وسیاست های تحمیلی حکومت اطاعت نکند، خود بخودی از گرودنه مسابقات حذف میشود و یا در صورت اعتراض کردن ممکن است که کارش به زندان... و محرومیت های اجتماعی دیگر هم منجر شود. و بارها این اتفاق در ورزش ایران افتاده است و حتی تعدادی از ورزشکاران ملی سال ها زندانی سیاسی بودند، و بعضی هایشان هم اعدام شدند، و بسیاری هم به عنوان پناهنده راهی کشورهای دیگر گشتند. که در مقالات بعدی به زندگی نامه تک به تک این ورزشکاران خواهم پرداخت.

 

اما برگردیم به ادامه نوشته که قبل از مسابقات المپیک ریو برزیل، جمهوری اسلامی ورزشکاران را وادار کرد که به بقول خودشان به زیارت امام رضا در مشهد بروند. نام کاروان را هم گذاشتند کاروان ورزشی امام رضا! به این معنی که ورزش در خدمت اسلام سیاسی و روحانیت ومبلغین دینی است و ورزشکاران ملی هم ناچارند که در خارج از ایران برای امام رضا و سیاست های اسلامی شیعی جمهوری اسلامی تلیغ کنند!  و البته واقعیت این است که این امر به اجبار به ملی پوشان تحمیل میشود و به هیچ وجه خواست خود ورزشکاران ملی نیست. هر ورزشکاری در باور شخصی حق دارد به شخصیت های مذهبی و ادیان اعتقاد داشته باشد، و یا نباشند، اما در ایران و سیاست های جمهوری اسلامی ورزشکاران و در کل همه مردم ناچارند که تبعیت کنند و قوانین تحمیلی را بپذیرند و در غیر این صورت به مجازات شدیدی خواهند رسید. مجازاتی در اندازه شکنجه، تجاوز جنسی، سالها زندانی، اعدام، و انواع مختلف محرومیت های اجتماعی.

 

دختران تیم ملی وادار را وادار می کنند که حجاب تحمیلی یا لچک اجباری را بر تن وبر سر کنند، و همچون قبایل بدوی اعراب در 1400 سال قبل در میادین ورزشی حضور داشته باشند. و این دختران زمانی هم که موفق به دریافت مدال شدند از پشت پرده به آنها تحمیل می کنند که باید مدال هایشان را سمبولیک تقدیم امام رضا، و یا امام خامنه ای کنند! البته این اجبار تقدیم کردن مدال به حرم امام رضا و خامنه ای و اخیرا هم که وزنه بردارقهرمان جهان و المپیک ریو «کیانوش رستمی»، مدالش را به مدافعین حرم در سوریه که بهتر است بگوئیم مدافعین حرم «بشار اسد»، تقدیم کرد، نیز هم از سر مسائل پشت پرده است. در واقع دست های پشت پرده است که حکم میکند، و ورزشکار هم چاره ای به غیر از پذیرش ندارد. ضمن اینکه باید این واقعیت را اشاره کرد که به همراه هر تیم ورزشی ملی به خارج از ایران یک و یا چند نفر مامور ویژه اطلاعاتی نیز همراه میشود که مراقب است در ساعت های فراغت به کارهای غیر اسلامی از قبیل نوشیدن مشروب و یا دیگر مسائل تفریحی نپردازند. همین اطلاعاتی ها در داخل ایران نیز مواظب همه حرکات و رفتار ورزشکاران قهرمان و ملی هستند.

 

و همه این مشکلات که بدان اشاره شد جدای از امکانات کم ورزشی است که در اختیار ورزشکاران قرار می دهند.

 

مشکلا مالی فدراسیون های ورزشی در ایران و پول هاي که خرج سیاست های ایجاد بحران و احزاب دست نشانده جمهوری اسلامی میشود

 

از حدود یک سال قبل ورزشکاران تیم ملی و خصوصا ورزش کشتی دائما از بودجه کم و عدم امکانات کافی صحبت می کردند، اما در طول این مدت هیچ مسئولی از رژیم حاضر نشد که مشکلات مالی تیم های ملی را برطرف کند. و این در حالیست که دائما در اخبار از فساد های مالی و دزدی های میلیاردی سران اسلامی حکومت را می شنویم. میلیارد ها تومان پول که از منافع ملی ایران را به جیب حماس در فلسطین، حزب الله در لبنان، و جریانات وابسته به ایران در عراق، و همچنین در چند سال گذشته هم میلیارد ها را از امکانات مالی و تجهیزات نظامی و نیروهای مسلح را برای سقوط نکردن حکومت بشار اسد در سوریه خرج میکنند. و پول های کلان و بی حساب کتابی که صرف موشک سازی و تجهیزات نظامی میشود. همه این پولها در کنار میلیارد ها پول دیگری است که خرج بحران سازی در منطقه و دنبا و بسیج و هزینه نیروهای چماقدار در ایران می گردد.

 

جای هیچ بحثی نیست که در ایران حکومت جمهوری اسلامی سیستمی بر اساس سرکوبگری و تحمیل و قوانین فاشیستی اسلامی و سیاسی و فرهنگی و غیره است، و از نظر مردم ایران این حکومت جنایتکار و بی آبرو بی اعتبار است، اما در عین حال جمهوری اسلامی هم بیکار ننشسته است و برای سرپوش گذاشتن به هزاران درد بی درمان و دیوانه خانه ای که در ایران ایجاد کرده است می رود به سراغ اندک قهرمانان ملی ورزشی، و با تبلیغات جنجالی و نمایش و خیمه شب بازی های ورزشی که همه هدف و تلاشش هم به این منظور است که برای حفظ نظام فاسد و مستبد خود اعتبار و آبروئی دروغین  بخرد، تلیغ می کند.

 

آیا جمهوری اسلامی در سیاست های ورزشی و غیر ورزشی، که این دو نیز عملا به همدیگر ربط مستقیم دارد، موفق بوده است؟

 

واقعیت این است که سیاست های سرکوبگرانه و زورگوئی ها و جنگ ستیزی های جمهوری اسلامی باعث از هم پاشیدگی زندگی اکثریت خانواده های ایرانی شده است. در این مدت 37 سال که عمر جمهوری اسلامی  می گذرد، این حکومت هرگزهیچ برنامه ای تخصصی و یا مسئولانه برای شرایط بهتر زندگی کردن مردم و بهبود اقتصاد در ایران، و حمایت از ورزشکاران و مردم ورزش دوست نداشته است. در ایران فقر و نابسامانی و اعتیاد و زندانیان سیاسی و اعدام و نقض آشکار تمام حقوق های ابتدائی و بشری بیداد میکند. فاطله طبقاتی میان مردم عادی با گماشتگان رژیم هر روز بیشتر و بیشتر میشود. برادران سپاهی حکومت و آیت الله های حکومتی، میلیاردرها، و سرمایه دارانی هستند که در یک زندگی اشرافانه دارند، و متاسفانه مردم شریف ایران در روزمرگی و معطل نان شبشان هستند، و اینکه هیچگونه امیدی هم به رسیدن به شرایط بهتر برای آینده شان وجود ندارد. هر روز به تعداد بیکاران افزدوه میشود. آمار فرار مغز ها هم که سر جای خود دارد. در بُعد خارجی نیز جمهوری اسلامی بشدت بی آبرو و بی اعتبار است. از جمهوری اسلامی به عنوان نظام اسلامی جنایتکار و محور شرارت و تروریسم و استبداد نام برده میشود... و در یک نتیجه گیری کلی هم میشود به اینجا رسید که ورزشکاران ملی ایران گاها در مسابقات جهانی و فقط و فقط به دلیل توانائی های شخصی که دارند، مدال های جهانی می گیرند، و از طرف دیگر اینکه سیستم فاسد و ضد ورزشی و ضد ایرانی جمهوی اسلامی باعث آن میشود که علی رغم تبلیغ کذاي و سر و صداهای دروغین، و حتی پخش مسابقات ورزشی فوتبال و غیره بصورت زنده نیز نمی تواند شرایط زندگی مردم را به سمت بهتر شدن و ورزشی سالم تغیر دهد، و بنا به عملکرد و مستندات گذشته و حال رژیم اسلامی میتوان ادعا نمود که ورزشکاران ایرانی تا زمانی که جمهوری اسلامی در قدرت و بر سر کار باشد هرگز به موفقیت های واقعی دست پیدا نخواهند کرد، و حقیقن این است که در طول عمر جمهوری اسلامی، ورزش، و بدنه ورزشی در ایران کاملا نابود شده است، همانطور که زندگی اکثریت مردم ایران نیز نابود شده است، و قطعاً این شرایط با ادامه عمر جمهوری اسلامی همچنان نیز ادامه خواهد داشت، و هر روز هم بحران بیشتری دامنگیر ورزشکاران و ورزش دوستان و کل مردم ایران خواهد شد.

 

منتظر بودم که المپیک به پایان برسد که بتوانم مجموع تر نظرم را بنویسم. در قسمت های بعدی عملکرد و شخصیت روئسای فدراسیون های ورزشی و عملکرد های فدراسیون هاو بعضی از ورزشکاران در خدمت سیاست های جمهوری اسلامی را نیز خواهم نوشت.

 

ادامه دارد...

 

مراد شیخی

 

سه شنبه ۰۲ شهریور ۱۳۹۵

 

23-08-2016

 

muradsheixi10@gmail.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

اقبال اقبالی
ایرانگلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.