رفتن به محتوای اصلی

ايرانيت، گرفتار بين ريش و پشم دينى و ريش و پشم سلطنتى
31.10.2016 - 14:10

 

 

 

 

 

 

 

 

اتل متل توتوله
گاو حسن چه جوره؟
نه شیر داره نه پستون
"گاوشو بردن هندستون
یک زن کردی بستون
اسمشو بذار عم قزی
دور کلاش قرمزی
هاچینو واچین
یه پا تو ور چین

گاو حسن چه جوره؟ گاو شدگى، اشاره به ذوب شدگى، استحاله،..گاوى مثل شير بى يال و دم و اشكم. گاوى كه پستان ندارد، شير ندارد، گاوى كه بردنش هندوستان. گاوى كه دل به اين چراگاه نمى بندد. بردنش هندوستان. تو هم بى خيال اين گاو شو. برو يك زن كردى بستان و اسمش را تركى بگذار و بعدش يه پاتو ورچين. بى ربط ترين شعر جهان. از آنجا كه براى بازى بچه هاست بى خيال آموزه هاى تربيتى باش. اين فقط يك بازى است تا جدى جدى پايت را ور چينى. پا درازى نكن. پيام شعر همين است. پايت را ور نچينى برايت مى چينندش.
اين شعر را نقل كردم تا يادآورى كنم كه عرصه ى انديشندگى ايرانى مثل همين شعر اتل متل توتوله مى ماند. بى محتوا و نامفهوم و گنگ. كوروش پرستى جديد نيز از همين نوع بى محتوايى سر به بيرون مى زند.

 

اتفاقاً اين نظريه سازان براى ايرانيت را هل بدهيد سمت كوروش. اين يك شكست فاحش است. نتوانستند حتى كپى آتاتورك را بسازند بركشتند به كوروش، به ديگرى ستيزىِ باستانى. فكر نكنم مقصود اصليشان گريز از دين باشد. آنها به سلاحى در برابر عربها و تركها احتياج دارند. به پيغمبرى از جنس آريايى. متوجه شده اند كه حالا حالاها خيمه ى دين در ايران پابرجا خواهد ماند. من به اين مى گويم گم گشتگى. داشتند به عبور از سنت فكر مى كردند اما خود را  به طواف سنت رساندند. حكومت ايران هم مى داند كه اين يك شوخى و ژست كميك سياسى است. براى همين مانعشان نشد. اين نشان از عدم رشد اپوزيسيون دارد. حالا قصد دارند مجسمه هاى كوروش را بر شهرهاى ديگر مليت ها نصب كنند. به اين نتيجه رسيده اند كه فردوسى يك حس است، يك اشتياق آريايى گرى. با فردوسى چينى بر ايوان سياست نمى توان منظره اى جهانى به وجود آورد پس رجوع كرده اند به كوروش و منشورش. به كوروش چينى بر ايوان ديگرى ها مى انديشند. اين از آن بدتر. شعارشان هم اين است كه طبق منشور ساختگى كوروش او با ديگرى ها مهربان بود و آزادى به اديان و افكار مى داد. تاريخ اما چيز ديگرى مى گويد. تاريخ كوروش را جنايتكار مى داند.

اين پروژه هم شكست خواهد خورد. با خيال پردازى نمى شود ايرانيت را نظريه كرد. مى گويند  آزادى انديشه با ريش و پشم نميشه. قبول. اما وقتى بر مى گرديم و به مجسمه ى كوروش مى نگريم سراپا ريش و پشم است. مى خواهند ريش و پشم سلطنتى را جايگزين ريش و پشم دينى كنند. چنگ انداخته اند به ريشه هايى كه ريش ريشند. ريشه هايى كه انسان را سبز نمى كند بلكه فرو مى بلعد. به هر حال ما خارج از كشمكش سلطنت و دين به بازتاب فرمول هاى خويش مى انديشيم. ما براى آزادى و رهايى فرمول هاى خويش را داريم.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.