رفتن به محتوای اصلی

سخنی با « نژاد جویا»
15.11.2016 - 18:06

 

 بحثی راه انداخته اند زیر نوشته من« Lamma»
که یک نوشته ی ادبی ست آنهم به تمامی به زبان ترکی؛
و توضیح کوتاهی به فارسی دارد:
http://www.iranglobal.info/node/57564
از سوی داش آتانلار( سنگ اندازان). و خارج از موضوع.
و دریغ از یک کلمه ی ادبی. و فرهنگ ادبی.

عذر میخواهم که با این مسایل پیش پا افتاده درگیریم به جای طرح اندیشه های در خور قرن 21 .
چه میتوان کرد ، دوره ی « عقب گرد اندیشه ها» ست و « رویش خرافات» و « فاشیسم».
به دوره ی « جهالت برگشته ایم » و « نژادگرایی». بالاجبار باید به این چیزها وقت تلف کنیم.

 **

آ.ائلیار:
« سؤز آتان- داش آتان» -لار*:
(آنانکه با حرف پرانی قصد سنگ انداری دارند)
از اینکه مثل همیشه « کامنت های نامربوط به موضوع اصلی» از سوی « بیهوده نویسان» و « کامنتهای نامربوط انتشار دهنده» زیر نوشته ام تلنبار میشود ، و به خیال خود « مزاحمت در دیالوگ موضوع اصلی» ایجاد میکنند عذر میخواهم. 
از خوانندگانی که توجه به « موضوع اصلی» دارند. 

اینان موضوع «ترک- فارس» اینجا راه انداخته اند. که خارج از بحث متن است. با اینکه « گفته شده هر سخن جایی دارد» ولی چون بعد از هزار سال فاقد این شناخت اند «اوزاقدان داش آتان»** شده اند. ( دورا-دور سنگ اندازی میکنند).
----
این بار کامنتها را برای نشان دادن « کار » "سؤز آتان - داش آتان"- لار، دو عامل مذکور، زیر متن نگه میدارم ، و از دوستان علاقمند به موضوع اصلی میخواهم که اگر نظری دارند لطفا بی توجه به « کار اینان» بنویسند. 

ایستا : « اقای ایلیار چطور است که شما که هیچ تحصیلات و سابقه ای در زبانشناسی و باستانشناسی ندارید ادعاهایی میکنید که تمامی زبانشناسان بزرگ جهان مردود میدانند؟ آیا این صفحاتی که با ادعای ترک بودن سومریها در این سایت میگذارید توهین به علم زبانشناسی و باستانشناسی نیست؟ سالها در دانشگاهها درس میخوانند تا لیسانس و فوق لیسانس و دکترای زبانشناسی و زبانهای باستانی میگیرند و بعد هم سالها تحقیق اکادمیک میکنند و درس میدهند تا بتوانند تئوری بدهند که ارزش خواندن داشته باشد. حالا شما بدون یک ساعت تحصیل درین رشته ها با استدلال های بسیار سطح پایین و غلط با نطر همه دانشمندان این رشته ها مخالفت میکنید تا یک تز نژادپرستانه را جا بیندازید و مثلا بگویید که سومریها همنژاد شما بوده اند پس شما از نژاد برترید! و پس آذربایجانیها از نژاد ایرانی نیستند و از نژاد برتر سومری هستند و با فارسها فرق دارند و باید جدا شوند!»
آ.ائلیار: 
پاسخ به نژاد جویا 
جناب ایستا
نوشته اید :« یک تز نژادپرستانه را جا بیندازید ( کدام تز؟ فاکت تان کو؟) و مثلا بگویید که سومریها همنژاد شما بوده اند پس شما از نژاد برترید! ( این تز شما ست نه تز من ، شما در آن سن و سال هنوز یاد نگرفته با نقل قول چیز بنویسید ) و پس آذربایجانیها از نژاد ایرانی نیستند( نژاد چیست؟ مگر شما نژاد پرست هستید که ایده ی نژاد را می جویید؛ «نژاد ایرانی» یعنی چه، ) و از نژاد برتر سومری هستند(مگر نژادی وجود دارد که برتر هم داشته باشد - سومری نژاد نیست؛ شخص منسوب به کشورسومر است ؛ نه نام نژاد ) و با فارسها فرق دارند و باید جدا شوند! ( جدایی یک موضوع حقوقی ست نه یک موضوع نژادی -که نژادی وجود ندارد- ولی برای شما : 
« ایرانی نژاد» است و آذربایجانی هم از نژاد ایرانی ست»

با این ایده شما معتقد به نژاد هستید و دنبال نژاد ایرانی میگردید- که آریایی خوانده میشود- یعنی شما نژاد گرا هستید.

کوروش از تخمه اش سخن گفته و چون شما هم کورو ش چی هستید دنبال کوروش و نژاد هستید. شما هم دنبال تخمه ی خود میگردید. یعنی نژاد خود. و از « نژاد ایرایی و تخمه ی کوروش و آریایی و آذربایجانی آریایی» حرف میزنید.
شما با جملات خود اثبات کردید که یک فرد نژادگرا و « نژاد جویا » هستید و چنین کسی از پرستش تخمه ی خود فارغ نیست.
---
نه من نژادی دارم و نه سومری نژاد است. و نه ایرانی نژاد است. و نه نژادی وجود دارد. که آذربایجانی هم از نژاد ایرانی باشد.
شما با سخن خود نشان دادید که حقیقاً نژادگرا و نژاد جویا هستید
اینهم فاکت که نوشته اید « یک تز نژادپرستانه را جا بیندازید و مثلا بگویید که سومریها همنژاد شما بوده اند پس شما از نژاد برترید! و پس آذربایجانیها از نژاد ایرانی نیستند و از نژاد برتر سومری هستند و با فارسها فرق دارند و باید جدا شوند!»
[ افزوده شده به متن جهت تکمیل: 
در هیچ جا چیزی به نام نژاد وجود ندارد. همه انسانها از یک ریشه اند. و تمام تفاوتهای ظاهری نتیجه تأثیرات محیط جغرافیایی ست. چیزیکه «نژادگرایی سیاسی-فلسفی» را میافریند « ارتباط نابرابر» و «برتری طلبانهء» آدمها با یکدیگر و حاکمیتها با مردم، در عرصه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ست.]
---
نوشته ام « هر سخن جایی دارد» ، اما شما باز متوجه نشده اید و کامنتی گذاشته اید که به مقاله ی من مربوط نیست. 
شما حق دارید در مورد مقاله ی من اظهار نظر بفرمایید، اما حق ندارید اینجا و زیر این مقاله در مورد اینکه دیروز چه گفته ام اظهار نظر بفرمایید. با این بی ربط نویسی ها مزاحم دیالوگ در مورد مقاله هستید. بروید زیر نوشته ی قدیمی نظر خود را تکرار کنید.
شما در مورد زبان نظر خود را قبلا نوشته اید و منهم جواب داده ام ، اینجا تکرار مکررات دیگر نامربوط است.
اگر درکی باشد.
---
از تخصص حرف میزنید؟ مگر در ایران متخصص زبان شناسی هست یا تاریخ ؟ زبان فارسی کدام کتاب تخصصی بیرون داده که ما ندیده ایم و کتاب تخصصی خوانده میشود. 
همه ی زبانشناسها و تاریخ دانهای شما شاگرد یک آخوند آذربایجانی [ اشاره به کسروی] هستند که 
دهه هاست نان تئوریهای شونیستی او را میخورند. آنچه از استاد و متخصص و دکتر دارید تنها به خاطر نان خوردن کتابهای غیر علمی را طوطی وار ابرکرده اند که کاغذی بگیرند و نان شبشان را بخورند. و بعد هم همه چیز را فراموش کنند. 
با این کیفیت اینان میتوانند در مورد زبانهای اتصالی حرف بزنند و بدون آموزش آنها و عشق به کار نظر بدهند. به خصوص بدون اطلاع از زبان اتصالی اسپرانتو؟

این است که زبان فارسی فاقد زبان شناس و تاریخ نویس و غیره است. شاهکارتان ایرانیکاست که « مجموعه ی مهملات ناسیونالیستی و شوونیستی و تبعیض و جعل اسناد» است. این است دست پخت متخصصان طوطی وار درس آموخته های شما. در این مملکت هر کسی هم سرش به تنش میارزیذ نابود شد یا در حال نابود شدن است و از ردیف گمگشتگان. نه صدایی دارد و نه اثری. 
مملکتی که سیاست چی اش به دنبال صدام و سعود بیافتد یا به دنبال آخوند و شاه ، و «کوروش و نژاد ایرانی و آریایی» و یا ناسیونالیسم و مذهب و تحجرات دینی و غیر دینی سرنوشت اش همین است که می بینیم و بدتر از این هم خواهد شد.

پرونده ی « شرق شناسی» هم با تئوریهای استعماری و نژادگرایانه ای چون « هند و ارویایی» و مانند آن روشن است.
شما مقلد هستید میتوانید به دنبال مجتهدان خود بیافتید، اما حق ندارید از من بخواهید مقلد باشم. 
سخن مجتهدان شما که هیچ، متد من سخن خدای شما را هم آزمایش میکند. 
قسمت پنجم نوشته ی « پیوند زبان سومری و ترکی» منتشر خواهد شد؛ به مجتهدان خود اطلاع دهید که خبر دار بایستند. اگر جرئت سخن و نقد دارند بفرمایند.
نگاه زبان ( سومری -ترکی) 4
http://www.iranglobal.info/node/57036
ایستا:
« اقای ایلیار در کامنت پایین نوشته : " مگر در ایران متخصص زبان شناسی هست یا تاریخ ؟ زبان فارسی کدام کتاب تخصصی بیرون داده که ما ندیده ایم......زبان فارسی فاقد زبان شناس و تاریخ نویس و غیره است. " ! به این میگویند پارانویای پانترکی. این آقا که حتی یک ساعت هم درس تاریخ یا زبانشناسی یا باستانشناسی در هیچ دانشگاهی نخوانده و هیچ سابقه علمی در این رشته ها ندارد صریحا میگوید ایران هیچ زبانشناس و تاریخ نویس و غیره نداشته و هیچ کتاب تخصصی فارسی در این رشته ها وجود ندارد! یعنی ایشان بزرگانی چون عبدالحسین زرین کوب،فریدون آدمیت،اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، همایون کاتوزیان، ابن جریر طبری، بلعمی، ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر را که مراجع معتبر داخلی و جهانی در تاریخ هستند اصلا تاریخدان یا تاریخ نویس به حساب نمی آورد و فقط خودش را تاریخدان و زبانشناس و باستانشناس و...میداند! نژادپرستی به اینجا رسیده! »

آئلیار: 
گرامی

1- در دوره ی « ارباب رعیتی» خبری از علم تاریخ نبود که « ابن جریر طبری، بلعمی، ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر » تاریخ نویس و تاریخدان علمی باشند. اینان« روایتگر»-اند. روایتگر دیده و شنیده های خود. نه تاریخ نویس علمی.تاریخ در قرن اخیر به رشته ی علمی تبدیل شده است.
2-عبدالحسین زرین کوب،فریدون آدمیت،اقبال آشتیانی، سعید نفیسی،همایون کاتوزیان، ناسیونالیستهایی هستند که تاریخ را با ایده لوژی ناسیونالیستی خود « تعریف و روایت» میکنند . تاریخ با دید ایده لوژیک تاریخ علمی نیست. و « روایتگری » هم به تنهایی علم تاریخ نیست. اولین اصل علم دخالت ندادن ایده لوژی در کار علمی ست. اینان در همین اولین قدم کارشان غیر علمی ست.
3-شما که تخصص گرا[ نه کاغذ گرا ] هستید خوب است بدانید زرین کوب متخصص تاریخ نیست بل متخصص ادبیات است. کار تاریخی را خود انجام داده که ایده لوژیک است.آدمیت حقوق و علوم سیاسی خوانده و نه علم تاریخ.

اقبال ادبیات خوانده نه تاریخ. سعید نفیسی علم تاریخ نخوانده، زبان فرانسه و ادبیات و حقوق کارکرده است. کار تاریخ را بدون تخصص انجام داده است. کاتوزیان اقتصاد خوانده است . کار تاریخی هم نوشته های اوست.
همانطور که ملاحظه میکنید این مجتهدان شما نیز متخصص علم تاریخ نیستند .

اینها تاریخ نخوانده اند ولی به کار تاریخ پرداخته اند - اینجا ایراد ی نیست- ایراد آنجا ست که آثارشان «علم تاریخ»نیست. 
مجموعه ای از روایتهای ایده لوژیک است که به علم تاریخ ربطی ندارد. نمونه اش دو قرن سکوت زرین کوب. که شونیسم خالص است.

4- من ترک هستم[ به مفهوم فرهنگی] . اما پان ترک نیستم. چون ایده لوژی گرا نیستم. اما شما هم ناسیونالیست و هم نژاد گرا هستید. 
شما مقلد این پهلوان پنبه ها هستید که نام بردید ، و از این رو کسی که دچار « پارانوا» شده شما هستید نه من.
5- می بینید که بادباکهای شما با یک تلنگر میترکند.
این تقصیر من نیست. تقصیر شماست که برای خودتان پهلوان پنبه درست کرده اید.
و دچار پارانوئید « کوروش» و این مجتهدان هستید.
----
ساعدی پزشکی خوانده ولی ادبیات تولید کرده. شاملو ادبیات نخوانده ولی ادبیات تولید کرده- شهریار ادبیات نخوانده ولی ادبیات تولید کرده و همینطور در سطخ جهان .
داریوش آشوری اقتصاد خوانده ولی در زبانشناسی فارسی کار میکند. تخصصی هم ندارد.
ولی متاسفانه افراد شما علم تاریخ تولید نکرده اند. «روایت» نوشته اند یا بیانیه شونیستی مثل زرین کوب.
اثر قابل ذکر تاریخی ، تاریخ اختماعی ایران نوشته ی مرتضی راوندی ست[ حقوق خوانده]. که منهای ایراد های مختلف از دو ایراد اساسی رنج می برد ، ناسیونالیسم ، و مارکسیسم. یعنی کمر علم را شکسته. با این همه جهت دریافت اطلاعات قابل استفاده است.
--
خطای شما اینجاست که برای دیگری حق انتخاب و فکر نمیدهید. شما میتوانید مجتهدان خود را خدا بدانید ولی حق ندارید از دیگری
بخواهید که مثل شما فکر کند و مثل شما انتخاب نماید. من برعکس شما فکر و انتخاب میکنم. همین.

ایستا:
اقای ایلیار ، کامنت تازه شما دارای اطلاعات نادرستی است: 1) فریدون آدمیت برخلاف نوشته شما دارای دکترای تاریخ از مدرسه عالی لندن درسال 1951 است و دهها اثر مهم تاریخی تالیف کرده 2) احسان یارشاطر دکتر زبانشناسی از دانشگاه خاورشناسی بریتانیاست و سالها دردانشگاههای کشورهای مختلف در رشته زبانشناسی و خاورشناسی تدریس کرده 3) عبدالحسین زرین کوب دکتر زبان و ادبیات دانشگاه تهران و استاد تاریخ بوده و دهها اثر تاریخی معروف دارد.4) سعید نفیسی دانش آموخته تاریخ و ادبیات در دانشگاه نوشاتل و پاریس و استادتاریخ دانشگاه تهران بود و صدها اثر تاریخی مهم دارد. 5) همایون کاتوزیان عضو هیات علمی موسسه شرقشناسی آکسفورد است وآثار تاریخی او مشهوراست. 6) اینکه شما طبری و یاحقی و بلعمی و...را تاریخنویس نمیدانید هم ازعجایب است. لابد هرودوت و گزنوفون راهم تاریخنویس نمیدانید! اقای ایلیارعزیزگفته های شما فقط موجب تاسف من است که سخنانی غیرعلمی و خلاف منطق میگوییدو بر انها اصرارهم میکنید. تمام دایره المعارف ها و منابع علمی ابن جریرطبری و ابوالفضل یاحقی و ابوعلی بلعمی را تاریخنویسان بزرگ جهان قدیم میدانندو شما میگویید اینها تاریخنویس نبوده اند! همین ویکیپدیا را ببینید که علاوه بر ویکیپدیای فارسی ویکیپدیای انگلیسی هم اینان را تاریخنویس بزرگ دانسته. اقای ایلیار قدیمی بودن دلیل نمیشود که مورخ بودن اینها و دیگرانی مثل هرودوت و ابن خلدون و گزنوفون را رد کنیم. هیچ انسان عاقلی نمیگوید که درزمان ارباب رعیتی علم وجودنداشته! همچنین هیچ شخص باسواد و منطقی نمیگوید که ایران تاحالا تاریخ نویس و زبانشناس و شرقشناس نداشته ! من فکر میکنم این گفته های اشتباه شما بخاطر بی اطلاعی از علم تاریخ ، زبانشناسی ، جامعه شناسی و منطق علمی است. کسیکه خودرا فوق همگان میداند ، دانشمندان بزرگ را تحقیر میکند و نیاز به یادگرفتن احساس نمیکند مطمئنا دچار نوعی پارانویاست.»

آئلیار:
دوست گرامی این هم آدمیت: 
پس از آن به دانشکده حقوق و علوم سیاسی راه یافت و درسال 1321 شمسی از آنجا فارغ التحصیل شد.
وی در کنار ماموریت اداری، به دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن رفت و بعد از پنج سال تحصیل در رشته «تاریخ سیاسی» و «فلسفه سیاسی» در سال 1951 به درجه دکتری دست یافت.
منبع : زندگی نامه ی آدمیت: http://www.hamshahrionline.ir/details/47299

ویکی پدیا: « او بعدها در سال ۱۳۳۰ خورشیدی برای مأموریتی پنج‌ساله به سفارت ایران در لندن اعزام شد و در همین فرصت به تحصیل پرداخت و در ۱۳۲۸ در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل از دانشگاه لندن، دکترا دریافت کرد. رساله دکتری او روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی ۱۸۱۵–۱۸۳۰ بود.» ویکی پدیا
ویکی پدیا:«  پس از پنج سال تحصیل در رشتهٔ تاریخ و فلسفهٔ سیاسی در سال ۱۹۵۱ (میلادی) به درجهٔ دکتری دست یافت»
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%DB%8C%…

اینجا منظور از « رشته ی تاریخ» همان  توضیح بالا در ویکی پدیاست که نوشته :« در رشته تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل از دانشگاه لندن، دکترا دریافت کرد»

فلسفه ی سیاست و تاریخ سیاست با علم تاریخ فرق دارد و یکی نیست. هرگردی گردو نیست. 
همانطور که تاریخ باستان شناسی با تاریخ سیاست.
او « حقوق و سیاست » خوانده . علم تاریخ نخوانده. 
------
جناب ایستا « تخصص علم تاریخ » یعنی این:
رحیم رئیس نیا در دانشگاه تبریز در رشته تاریخ و جغرافیا مشغول تحصیل بود و سپس در همان دانشگاه وارد «دوره دکترای تاریخ گردید». 
اینکه کسی کاغذ دارد یا ندارد مهم نیست. بل کتابهای او مهم اند.
رئیس نیا « آذربایجان در سیر تاریخ» را نوشته. با متد علمی و بدون ایده لوژی. اگر نقصی هم داشته باشد تخصصی ست و نه ایده لوژیک. اینهم طبیعی ست که هیچ اثری کامل و بدون نقص علمی نیست.
مجتهدان شما دارای تخصص علم تاریخ نیستند. اما به کار تاریخ مشغول بودند. آنها « ادبیات-حقوق-اقتصاد-سیاست و مانند اینها» خوانده اند و دارای « دکترای تاریخ» نیستند.
شما هنوز متوجه « علم تاریخ» با « روایت گذشته» نیستید. دوره ی ارباب و رعیتی عهد « روایت گذشته» است نه « علم تاریخ».

شما مقلد هستید و با ذهن دیگران تفکر میکنید نه با « تحقیق و مغز خود». این است که تابع مجتهدان خود هستید.
از همگان میتوان آموخت ولی نه با تقلید بل با « تحقیق و مغز خود» این کار ممکن است. 
شما «دوره ی تقلید و گوش بفرمانی» طی کرده اید ، این است که « مقلد و مجتهدگرا» هستید.

نوشتم که برای من مهم آثار است. نه اینکه کسی چه مدرکی دارد. مجتهدان شما مدرک علم تاریخ ندارند. آثار اینان تاریخ نیست « روایت و بیاننامه ی ناسیونالیسم و شونیسم» است.
لطف بفرمایید اجناس خود را به دیگری بفروشید . خریدار نیستم.

 نویسندگان نویسنده اند اینکه اهل کجا هستند به چه زبان و فرهنگی می نویسند و یا کاغذی دارند یا نه مهم نیست مهم آن است که « اثر» شان چیست. خریداریم یا خریدار نیستیم. 
لطف بفرمایید پیش خود خیالبافی نکنید.

کاوه ی جویا -ی گرامی، هر چه توهین داری بنویس و پخش کن ولی با نام خودت و نه به اسم « ایستا» و غیره. بازیهایت جای سایت نیست. در سایت همه چیز هست.
نژادگرایی شما را به این بازیها مشغول کرده، رویش خوب فکرکن. عمل شایسته ای نیست.
توهینهای منتشره شما از قبیل :
-این شخص بیمار و مسئله دار در کمنت زیر خودش به خودش" جناب " حطاب میکند !
- «حرفها حتی از یک «عامی جاهل» هم بعید است». معنی اش پایین تر از « عامی جاهل»
-« ائلیار و دیگر لواحی، این دو به شدت مشکوک می زنند»
-« الیار واقعا اینطور حرف زدن نشانه یک ذهن نا آگاه و متعصب و پریشان است»
ووو..........
اینها « اندیشه» نیستند که نوشته یا منتشر کرده اید توهین و فحاشی هستند. و نشان دهنده ی ماهیت شخصیت نژاد گرای شما.
برای من باد هوا ست.
باز هم میگویم حق ندارید به نوشته من دست بزنید.

 

------
*"سؤز آتان(سخن پران - داش آتان(سنگ پران)" لار(ها)
«سخن پران-سنگ پران»ها
آنانکه با «حرف پرانی قصد سنگ انداری» دارند

**«اوزاقدان( از دور) داش آتان ( سنگ پران)»
 سنگ انداز ی از دور
دورا-دور سنگ اندازی میکنند

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.