بر سر راه هفت دروازه وجود دارد که باید بگذرند. با گفت و گو آنها را یشت سر میگذارند. موردی ست که در این قسمت آمده ست.
سومریها باور داشتند وقتی خورشید غروب میکند میرود دنیای دیگر را روشن میکند. اما مردگان قدرت دید نور را ندارند.
در این قسمت سه دوست برای ورود عنوان میکنند که خورشید به مهمانی سر زمین زیرین آمده و آنها نیز مهمان خورشید اند.
از دروازه چهارم تا هفتم، نگهبان کلمه ای از سنگ سرنوشت را از آنها می پرسد و پاسخ میگیرد. به دین ترتیب دوستان وارد قلمرو الهه ی زیر زمین میشوند.
دربان، NAM و لاما را با کلمات « حرف نشنو!-خدا ناشناس!-سر خود !-و آزاد!» مورد خطاب قرار میدهد. به خاطر معنی « NAM» ؛ اراده .
که بهردو مربوط میشود.
--
آنها وارد دنیای مردگان میشوند، که الهه ی ارشکیگالEREŞKİGAL در آن فرمان میراند. سرزمین KUR-NU-GİA
« سرزمین بی بازگشت».
الهه و همسرش-EREŞKİQAL ؛ NERİGAL - توسط دختران جنگجو بر دنیای مردگان حکم میرانند.
در آنجا زاد ولد وجود ندارد. اینها در بخش بعدی روشن خواهد شد.
دروازه ها نامهای مخصوص دارند که اینجا غیر از نام در ورودی ، باقی ذکر نشده و تنها کلمه ی « qapı» در -ترکی- آمده است.
در سومری نام در اول igi-kur-za ، است که به معنی «چشم دنیای زیر زمین » میباشد.
---
در ترکی KUR-NU-GİA را « Gedər-gəlməz» گوییم و اصطلاحی ست دقیقا به همین معنی
سر زمین بی باز گشت. KUR-NU-GİA نام اکدی ست و در سومری Kİ-Şİ گفته شده - سرزمین خستگان.
نام اکدی هم از بخشهای واژگان سومری تشکیل شده است . در حقیقت آن نیز به نوعی نام سومری ست.
واژه « xəstə» به معنی مریض در لهجه ی ترکی شمال قابل توجه است. در رابطه با سرزمین خستگان-یعنی مردگان.
سومریها مثل مصریها به زندگی مردگان باور داشتند. و « خسته یا yorğun» نامیدگان مردگان عجیب نیست.
استعمال « Gedər-gəlməz در ترکی:
?Atam hara gedibdir-
پدرم کجا رفته؟
!Gedər-gəlməzə-
به دنیای بی بازگشت!
!Gedər-gəlməz yerə gedibdir-
جملات اصطلاحی ست که بیشتر به کار می برند.
در کلمات سومری Z صدای TS میدهد.
در لابلای شاخه های درختان بید - sövüd آغاجی- هنگام فصل تابستان بلبل خیلی ریزی
پیدا میشود که آنرا çıs-çıs می نامند. آواز این بلبل شبیه صدای TS-TS است.
-منبع لغت های سومری در قسمتهای مختلف این قصه :
http://psd.museum.upenn.edu/epsd/nepsd-frame.html
-دربان! در را بازکن
راه را بازکن
اوتو گفته مهمانش باشیم
باید ارشکیگال را ببینیم.
دربان:
-رهگذر ! زندگان پا نمیگذارند
بر سرزمین بی بازگشت
کسی که به اینجا وارد شود
راه بازگشتی ندارد.
نانشه:
ماه بیرون آمده است
خورشید به سوی شما
آمده است
کلون را برگیر و
در را باز کن
خورشید گفته مهمانش باشیم
باید الهه ی زیر زمین را ببینیم.
دربان:
-وظیفه ی من گفتن است
وظیفه ی شما شنیدن
بروید به در دوم
راه بازگشتی
به در اول نیست.
----
دربان دوم :
-اسم
شهرت
- اسمم NAM
شهرتم نیز نام است.
دربان:
- !NAM
اسم چنین آدمی به گوشم نخورده است
حرف نشنو!
خدا ناشناس!
سر خود !
آزاد!
نفر بعدی....
LAMMA
-Bax giriş qapısı!
NANŞE
-İGİ-KUR-ZA
NAM
-Giriş qapısı!
LAMMA
Aç qapını!
اولین در وازه ی دنیای بی بازگشت
QAPIÇI
NANŞE
Beşinci qapıçı:
dalısı var
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید