رفتن به محتوای اصلی

این منم که در"حَلب"، دوباره کشته می شوم
19.12.2016 - 09:28

.......................................
نه.....
نمی توان به شیونِ زنانه ،چشم بست.
نه.....
نمی توان به کودکانِ مرگ
عاشقانه، دل نبست.
اشک را زچهره ی کبوترانِ زخمدیده، پاک کن!
آرزوی آبی ِ سپیده را
پیشِ چشمِ دخترانِ نورسیده یِ دیار ِ درد-
سینه ریز ِ خاک کن!
مرگ
ماجرای تلخ ِ روزگارِ ماست.
این منم که در "حَلب"، دوباره کشته می شوم.
خانه ام خراب
سینه ام پُراز بُراده های اضطراب.
آرزوی آبگونه ام به ناگهان
شعله- شعله، درد می شود.
می روم به سوی سرنوشتِ تیره ای که در برابرِ من است.
می روم به سوی آن جهنمی که رنگِ مرگِ باورِ من است.
**
ای فروغ ِ سالهای دوردست!
این منم که در" دمشق" های دل، دوباره مشق می کنم:
شعرهای عاشقان ِ این دیار را
شعر های عاشقانه ی" نزار" * را.

اشک را زچهره ی کبوترانِ من بیا وُ پاک کن!
جانِ ناشکفته ی مرا
همنشین ِ هرچه تاک کن!
این منم که در "حَلب"، دوباره زنده می شوم.
.......
رضا مقصدی
...........................................................
* نزار قبانی ،شاعر عشق وَ شراب وُ زن بسال1923در دمشق به دنیا آمد ودر
سال 1998 چشم از جهان فرو بست.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
امیل رسیده

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.