رفتن به محتوای اصلی

هدف گسترش دانايى و توانايى ملت است نه تبليغ لمپنيسم و فراكسيون بازى
22.12.2016 - 07:26

 

 

من يك محمدرضا لوايي هستم. بدون لقبى خاص و واژه هاى تكريمى و پر طنطنه. روى سخنم در اين متن با بعضى از مخالفانى است كه بر نوشته ى قبلى ام در اين سايت و سايت هاى ديگر مطالبى نگاشته اند. ادعاى سياسى بودن و نويسنده بودن و شاعر بودن ندارم. در عمرم اما فقط خوانده ام و تا حد بضاعت نوشته ام، چون عاشق اين كار هستم. به غير از نوشتن و انديشيدن ( درست يا غلط ) كارى بلد نيستم. من عاشق نوشتن به زبان خويشم. دوست دارم با زبان خويش بينديشم. زبان من خانه ى من است. در طول عمر نوشتارى خويش اشتباهاتى داشته ام و توفيقاتى. اعتقاد دارم انسانها بيشتر با اشتباه كردن بزرگ مى شوند نه با اشتباه نكردن. يكى از اشتباهاتم و بزرگترين آنها همين عشقبازى با كلام و كلمه است. ادعايى در خصوص حركت ملى و وطن و ملت ندارم. در عمرم هرگز با نام ملت و وطن و آزربايجان بيزنس نكرده ام. اين حركت است كه به من نيرو مى دهد. زبان و ملت و انديشه هاى من به من نيروى عشق ورزيدن مى دهند. هميشه سعى كرده ام از حاشيه ها بگريزم. به كسانى كه نظراتم را نقد مى كنند احترام قايلم. ترس باختن ندارم. چون در مسيرى كه من مى روم باختن و بردن يكى است. انسان آزادى هستم. تشكيلات ندارم. با شخصيت هاى سياسى آنچنانى افت و خيز نمى كنم. كار من نوشتن براى ملت و زبان و بيرون و درون خويش است. هيچ چيز ندارم. نوشته هايم مرا ميلياردر و صاحب خانه و خدم و حشم نكرده اند. من نوشته هايم را نفروخته ام چون مال من نيستند مال عشق من به زبان و وطنم هستند. نوشته هاى من تن فروشى نمى كنند حيا دارند. من شركت و رسانه اى كه حاميش دولت ها و يا نهادهاى خصوصى باشند ندارم. ايرادى هم ندارد انسان توسط دولت ها و نهادهاى حامى كار كند و اهدافش را پيش ببرد. اما من اهلش نيستم. چون وقتى چنين كارى كنى ديگر نمى توانى بگويى من فقط و فقط براى حركت كار مى كنم. نمى توانى بگويى من خودِ حركتم. نه خير. در چنين حالتى من اول حامى و سخنگوى حمايت كننده ام خواهم بود. ( اين قسمت از حرفم به كسانى است كه مرا جيره خوار جمهورى آزربايجان و تركيه و ديگر كشورها مى خوانند. ) جنس من اينجورى نيست. از بيست و چند سالگى در ايران و بعدش مدتى در آزربايجان و بعدش در اينجا همينطور قلم زده ام. من اين را به آن دسته از دوستان و مخالفانى مى گويم كه تصورات غلطى از من در ذهن دارند. كار و بار من خواندن و ياد گرفتن و نوشتن است. خيلى از سايت ها و رسانه ها خواسته اند همكارشان باشم اما نشده ام. قلمم را انديشه ام را دوست ندارم كه در كادر و چهارچوب قرار دهم. چون آنوقت احساس خفگى خواهم كرد. به خاطر مشتى دلار چاپلوسى و تملق كسى را نمى كنم و نخواهم كرد. من جلوى حركت كسى را نگرفته ام و به پر و بال كسى هم نپيچيده ام. اجازه نمى دهم كسى جلويم را بگيرد و به پر و بالم بپيچد. سر اينكار جانم را هم مى دهم. من خودم را شاگرد مكتب تبريز مى دانم و به آن افتخار مى كنم. هيچ مشكلى با شخصيت ها و نويسندگان آزربايجان و يا حتى فارس زبان ها ندارم. من فقط انديشه ها را نقد مى كنم نه اشخاص را. نقد من هميشه امنيت را از من گرفته است. بارها كسانى بوده اند كه نظراتم را رها كرده و مستقيم و غير مستقيم بر سر همين عشق نوشتارى تهديدم كرده اند. چون قابليت نقد ندارند. و من بر اين واقفم. نگاهى به كامنت هايى كه بر مطالبم نوشته مى شود اثبات اين ادعاست. اگر متنى را مى نويسم به آن اعتقاد دارم. ( درست يا غلط. ) در مورد فراكسيون ترك زبانها بايد بگويم هنوز هم سر حرفم هستم. فراكسيون ترك زبانها خارج از حركت ملى است اما ما مى توانيم از آن به نفع حركت بهره بردارى كنيم. من مبلغ هيچ دولتى نيستم. اخيراً امضاى نادر قاضى پور را ديدم كه تقاضاى آزادى مرتضى مرادپور را كرده است. از ديدن آن شوكه نشدم و اى والله بارك الله نكردم. اين كمترين كار يك فراكسيونى كه مدعى تركزبان بودن است مى باشد. بر روى آن مانور هم نمى دهم و پيراهن عثمان نمى كنم. اين را نتيجه ى اعتراضات ملت خويش مى دانم و خودم نيز با متنى متفاوت اعتراض خويش را به فراكسيون نوشته ام. از گفته هاى پزشكيان در مورد حركت ملى و اجنبى خواندن زبان ما هنوز هم در خشم هستم و نه به عنوان يك نويسنده بلكه به عنوان كسى كه برايش توهين شده تا پزشكيان حرفش را پس نگيرد باز هم در نكوهش او خواهم نوشت. من مى گويم درياچه ى اروميه را همين پزشكيان ها ( با توجه به سابقه ى نمايندگى اش ) با سكوت و همكارى خويش خشك كردند حالا مدعى نجات آن شده اند. انگار مثل اين مى ماند كه يك نفر را بكشى بعد داد و فرياد كنى كه باى ذنب قتلت. اعتقاد دارم امثال همين پزشكيان ها بودند كه سالها قبل چهرگانى را كه خيلى بيشتر از همين فراكسيونى ها برنامه براى ما داشت بركنارش كردند و حالا دارند كپى ناقص و جعلى از حركت چهرگانى مى كنند. اعتقاد دارم جان مرتضى بازيچه ى سياسى بازى هاى فراكسيون و بعضى هاى ديگر شده است. اگر آنها مدافعان واقعى بودند نبايد اجازه مى دادند كه اعتصاب مرتضى به ده روز هم بكشد چه برسد به پنجاه و چند روز. تكرار مى كنم اگر آنها مدافعان واقعى بودند نبايد اجازه مى دادند كه اعتصاب مرتضى به ده روز هم بكشد چه برسد به پنجاه و چند روز. من اعتقاد دارم ( نه بعنوان سخنگوى حركت ، بلكه به عنوان يك نويسنده ) بايد مواظب اهدافى بود كه اين وسط مرتضى مرادپورها جانشان را سر آن مى دهند. يكى از اين اهداف هم خواسته هاى اوست. يعنى همراه با نجات جان مرتضى بايد به نجات خواسته هاى او هم بينديشيم. دوست ندارم ملتم را بازيچه ى كسانى كنم كه به ساز سيستم شعوبى مى رقصند. اجازه ندارند ملتم را دنبال خودشان بدوانند. اين آنها هستند كه بايد دنبال ملت بدوند. من هرگز به ملت نخواهم گفت كه جهت گرفتن حق و حقوقت به حاكميت التماس كن. من اما به نسل جديد خواهم سپرد كه بنيه ى فكرى و سياسى و فرهنگى ات را آنچنان قوى كن كه سلطه گر و ظالم و زورگو حقت را به يك اشاره به تو برگرداند.
حرف من از آغاز يكى است. در مسير عمر كوتاه نويسندگى خويش رنگ عوض نكرده ام. يك روز اصلاح طلب، يك روز استقلال طلب، يك روز مدنى بازى در نياورده ام. من خواهان آزادى زبان و هويتم هستم و اين كار را با شرايط دموكراسى و آزادى بيان پيش مى برم.
به سازمان ملل و مجامع بين المللى كه از حقوق ملتم دفاع مى كنند احترام قايلم اما تمركز من بر گسترش دانايى و توانايى ملتم مى باشد. جهان با همه ى امكانات و توانايى هايش نتوانست از فاجعه ى كشت و كشتار حلب جلوگيرى كند. من اعتقاد دارم به جاى التماس كردن به يك نماينده ى لمپن كه بيا از سيستم ( يعنى از خودت ) حق ما را بگير بايد روش هايى طرح بريزيم كه آنها مجبور به اين كار شوند. كارى شبيه اعتصاب غذاى مرتضى مرادپور. من افتخار مى كنم كه دفاع منطقى از مرادپورها، از نسل جديد، از روشنفكران و فعالان ملى و مدنى به قلمم مشروعيت مى دهد. در اين دفاع مواظبم به زعم خودم ( درست و اشتباه ) زمينه هاى رشد انحراف گرفته شود. وقتى تاريخ دو سه دهه ى حركت را مطالعه مى كنم در مى يابم بعضى ها سر جايشان نيستند. يا آنها را با زور و تهديد و ارعاب از سر جايشان برداشته اند و يا با باز كردن جايگاهى انحرافى تگاه ملت را منحرف كرده اند. با دعوت كسى عاشق اين قربانگاه نشده ام كه با تهديد تركش كنم. من اعتقاد دارم لازم نيست پزشكيان بگويد سيستم فاسد است تا من شير فهم شوم. چون همه مى بينيم. و آنها حالا كه ديده اند بوى گند اين فساد همه جا را برداشته مجبور به قبول اين واقعيت اند. بعدش چه كار مى كنند؟ مى آيند شو مى گذارند كه ما قبول داريم سيستم فاسد است. ما هم مى بينيم اما سخن اينجاست كه چون اين اعتراف بى وقت و دير انجام مى شود نفعى به حال ملت نخواهد داشت. و سخن بى وقت و نابهنگام پرت و پلا و چرند است.
در دفاع از حقوق ملت و زبانى كه با آن مى نويسم به كسى باج نداده ام و نخواهم داد. من از بابك ها و امانى ها ياد گرفته ام كه نترسم. كلمات و گفتارم ترسو نيستند. حقيقتى را كه با من است شفاف و روشن بيان مى كنم. از امكانات كوچكى كه در اختيارم است براى نشر عقايدم استفاده مى كنم. مطمئن باشيد در هيچ جا و هيچ كشورى به هيچ نهاد و رسانه و نشريه اى پول نداده ام كه مرا تبليغ كنند. از هيچ نهاد و رسانه و نشريه اى هم پول نگرفته ام كه تبليغشان كنم. فاش مى گويم كه من هنوز با اندوه رانده شدگى خويش كنار نيامده ام. انگار آزربايجان ليلاى من است و من به خاطرش سر به كوه و بيابان زده ام. يك جورهايى دارم مجنونى و عاشقى مى كنم. كسانى در اين مدت فعاليتم مرا مغولزاده و كثيف و ميكرب و خائن خطاب كرده و صدها فحش ديگر داده اند. خم به ابرو نياورده ام. معتقدم اين توهين ها و تحقيرها تنها دارايى آن افرادند. چون اگر اهل استدلال و منطق باشند به ديالوگ سازنده و محترمانه تن در مى دهند. نترسيد، مافياى رسانه اى هم ندارم كه پول بدهم و بگويم فلانكس را بكوبيد و از من تعريف كنيد. كسى هم نيستم كه ميدان را خالى كنم و تنها خودم بدون حضور منتقدان وسط ميدان ساعت ها بنشينم و آنها را به باد سخره و ناسزا و توهين بگيرم. به قول معروف خود گويى و خود خندى، عجب مرد هنرمندى. ياد جمله ى سنگها را بسته اند و سگها را رها كرده اند افتادم. من سنگى ندارم كه ببندم و سگى ندارم كه بازش كنم. خيالتان راحت باشد. در جهانى كه ترافيكِ لمپنيسم و سياسى كارى و نيرنگ و دغل است بايد گفت:
هيچ آدابى و ترتيبى مجوى
هر چه مى خواهد دل تنگت بگوى..

باقى بقايتان
‏December 22, 2016
محمدرضا لوايى

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.