رفتن به محتوای اصلی

آموزش صحیح و نتیجه بخش (بخش دوم)
27.01.2017 - 20:54

 

کودکان کسب تحصیل را با آموزش به زبان مادری بهتر یاد میگیرند.

 

در سطح جهانی چندین ده میلیون کودک به حاشیه رانده شده هستند که در مدارس ثبت نشده اند. کودکانیکه زبان اولیه شان زبان دستورالعمل سیستم آموزشی در مدارس نیست به احتمال زیاد از تحصیل باز می مانند و یا در اولین سطوح آموزشی از رویه تحصیلی ترد میشوند. تحقیقات نشان میدهد که اولین زبان کودکان به طور مطلوب در رشد ادبیات و یادگیری در سراسر مدرسه ابتدایی موثر است (یونسکو 2008 آ). با وجود گسترش یافتن شواهد و خواسته های والدین، بسیاری از سیستم های آموزشی در جهان اصرار بر استفاده انحصاری از یک زبان و یا چندین زبان ممتاز هستند. این یعنی محروم کردن زبان های دیگر و زبان هایی که کودکان با آن صحبت میکنند. (آرنولد ، بارتلت ، گووانی ، و مرالی 2006)

 

Missing media item. 

 

 

برخی از مثال های دیگر در رویه آموزشی 

 

والدینیکه به هیچ عنوان کودکانشان را در مدارس ثبت نمیکنند، کودکانیکه ناتوان در تعهد موفق در یادگیری تکالیف مدرسه هستند، معلمینی که احساس میکنند که در ناتوانی کودکان در شرکت کردن  (participation)غرق شده اند، تجربه اولین شکست در مدرسه، و غیره. حال در نظر داشته باشیم که برخی از کودکان موفق میشوند. شاید به خاطر برنامه انتقال زبان که به آنها کمک میکند تا زبان آموزشی را کسب بکنند. ولی خطر اثر منفی به موجب آنکه کودکان شکستکی در داشتن شایستگی زبانی در خانواده و جامعه خود پیدا میکنند و توانایی ارتباط با میراث فرهنگی خود را از دست میدهند بخش بزرگی از معضل موجود را سبب میشود. و یا در مواردی دیگر به طور فزاینده، منجر به ناتوانی به ارتباط گرفتن با والدین و پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها بیشتر از مسایل دنیوی میشوند، و تخلیه سریع مخازن زبانی، لهجه ای، و دانش فرهنگی که با خود حمل کرده اند را میشود.

 

 

پیشتر در خصوص آموزش و سیستم آموزشی موجود در ایران به ایراد مطلب پرداخته ام. ولی به خاطر اهمیت مطلب و اینکه اصلا آموزش چیست و چرا باید کودکان غیر فارس در ایران به زبان مادری خود آموزش ببینند به مهم بودن مطلب دامن زده و موضوع را دو چندان مهم کرده است.

 

قبل از هر چیزی به این نکته اشاره کنیم که اصلا آموزش به زبان مادری چه تعریفی دارد و فرق قابل ملموس آن با آموزش زبان مادری در چیست.

 

آموزش به زبان مادری:

این اولین مفهوم ساده و قابل درک است که تا امروز توانسته ام به آن نائل شوم. آموزش به زبان مادری یعنی کودک از ابتدایی ترین سطوح آموزش و از روزی که به مدرسه میرود با زبان خودش یعنی زبانی که در خانه با آن صحبت میکند به رویه تحصیل در بخش های آموزشی همچون ریاضیات ، علوم ، جغرافیا و تاریخ و غیره  به کسب تحصیل میپردازد. در این مفهوم هیچ نوع تبعیضی بر کودک در رویه به حق آموزش به زبان مادری روا داشته نمیشود. یعنی ارتباط کودک با مدرسه و والدین خود همواره پایدار بوده و تجربه نشان میدهد که والدین علاقه بیشتری در همیاری کودکانشان در آموختن دارند. چون حس بیگانگی آموزشی احساس نمیشود.

 

 

 

 

آموزش زبان مادری:

 

آموزش زبان مادری یعنی هر فردی که دارای تحصیلات ابتدایی یا پیشرفته است زبان دوم یا سوم را یاد میگیرد. یعنی دانش آموز پیشتر با یک زبان آموزش دیده و الان در رویه آموختن یک زبان دیگر است. این زبان میتواند زبان فراجغرافیایی یا بین المللی باشد. به طور مثال انگلیسی، فرانسه و چون این اصطلاح در ایران رایج شده است میتواند زبان های ترکی ، عربی ، کردی یا بلوچی نیز باشد. وقتی دانش آموز این زبان را یاد میگیرد میتواند ارتباط نزدیک تری با سایر اقوام و یا ملل در حوضه های بین المللی و داخلی ایجاد کند.

 

بخش دوم:

 

ولی چرایی اجرا نشدن آموزش به زبان مادری در ایران:

 

اگر بخواهیم به کثرت اقوام وملل ساکن در ایران امروز بنگریم باید این نکته را در نظر بگیریم که جغرافیای کشور ایران دارای ملت هایی همچون ترک، کرد، فارس و عرب و لر بسیاری دیگر می باشد. یعنی پذیرفتن این مطلب ما را به این رویه سوق میدهد که با تعهد داشتن به اجرای کنوانسیون های بین المللی در این جغرافیا کثرت ملت ها وجودیت داشته و ابتدا درک میکنیم که اصلا مساله چیست. هر ملتی به اقتضای موقعیت جغرافیایی خود با اقوام همسایه خود بده بستان های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نیز دارد. اصل مطلب این است که بنا به احترام به ملیت یا اقوام های غیر فارس در ایران باید رده بندی این موضوع با اراده عظیم جامعه شناسان و اهل فن زبان بوده باشد و تنوع ها را به صورت علمی بررسی و اجرای این سیاست را عملی کنند. یعنی باید اساتید مربوطه با توسل به اصول علمی یک راه کار پایه ای اساسی برای جامعه چند فرهنگی ایران ارائه بدهند. تا زمانیکه این بخش کار توسط مجربین این حرفه کار نشود مشکلات آموزشی بجای خود پابرجا خواهد بود. یعنی روشنفکران حوضه جامعه شناسی باید فعال باشند.

 

 

 

 

سیاست های غلط انکار اقوام وملل

اگر به روز های  اخیر و امروز جامعه ایران نگاه کنیم به این مطلب میرسیم که اقوام و ملیت های ساکن در ایران تا به امروز در بسیاری از امور سیاسی و فرهنگی نادیده گرفته شده و حتی وضعیت اسفناکتر اینکه این سیاست تا امروزه اجرا میشود. یعنی به وضوح میشنویم که جمهوری اسلامی ایران منکر این امر هست که در ایران اقوام غیر فارس وجود دارند. به زبان نام اقوام  را میبرد که بنا به تعهد بین المللی اش به کنوانسیون های حقوقی اقوام که ملزم به اجرای آن حقوق است میباشد. ولی انکار را با نادیده گرفتن وسعت و اصل مسله پوشانده است. یعنی منکر وجود تورک و کورد و عرب نیست ولی در عمل از بیخ منکر اجرای حقوق پایه ای و گام برداشتن در سویه آموزش وحقوق فرهنگی قومی و ملی آنها است.

 

 

سیاست های آریا محورانه:

در حدود نود سال گذشته و پیشتر حتی در زمان جشن های 2500 ساله شاه ایران به همراه سیستم حاکمه اش بر این اصل اعتقاد داشته اند که ایرانیها آریایی هستند و آریایی ها از اقوام خالص میباشند. اینجا دقیقا سنگ بنای انکار اقوام زده شده است. در این پروسه نیز جمهوری اسلامی این سیاست را تا به امروز پیاده کرده و آریاییت مفهوم ایرانیت نژادی در بین این نظام ها بوده و هست. در صورتیکه همانطور که در بالا نیز اشاره کردم اگر جامعه شناسان بخش اقوام و ملل در این خصوص با همت بیشتری فعال باشند بنا به حقیقت های موجود در جامعه چند ملیتی ایران عکس این مساله صادق است.

 

سیاست های مرکز گرایانه:

سیاست هایی که در سیستم جمهوری اسلامی ایران پایه گزاری میشود همه در مرکز اساس گذاری میشود. اگر به بودجه سالانه استانهای مرزی  که بیشتر ملل غیر فارس است بنگریم میبینیم که بودجه اصفهان چندین برابر استان آزربایجان شرقی است. این در حالی است که آزربایجان در سال های 70 دومین اقتصاد بزرگ کشوری و بعضا بنا به برخی آمارها اولین بوده است. یعنی وقتی بودجه اختصاصی با چنین تبعیضی روبرو است طبیعتا عواقب بسیار دهشتناک را برای آن جوامع در حوضه های اقتصادی فرهنگی و هنری و شکوفایی زبانی قومی دارد. یا به مثال دیگری رجوع میکنم. در خصوص محیط زیست آزربایجان به این مطلب باید اشاره داشت که سیاست هایی که برای احیای دریاچه اورمیه که نگین این منطقه است در مرکز و بدست چندین شخص غیر حرفه ای انجام میگیرد که اصلا مبنای علمی ندارند. به این نکته هم اشاره کنم که با از بین رفتن این نگین منطقه، زندگی بیش از نزدیک به چندین ده میلیون انسان با مخاطرات جدی از قبیل بحران بزرگ پناهندگی و سلامتی و زیست محیطی روبرو خواهد شد.

 

سیاست های تبلیغ که توسط رژیم پایه گذاری شده و بعضا توسط حتی برخی از روشن فکران به صحنه اجرا در می آیند:

اگر به مسایل مربوط به حقوق اقوام و ملل در ایران به دید یک بیننده نگاه کنیم میبینیم که در بسیاری از موارد هستند خیلی از افراد روشن فکر که تا اسم یک تورک یا کرد یا عرب را میشنوند آشفته از ذکر این مطلب میشوند یعنی اصلا دوست ندارند واقعیت های روز را ببیند. این افراد با اصطلاحاتی همچون اینجا ایران است. ما ایرانی هستیم و یا یک سری ناهنجاری های ادبی که اصلا قابل قبول نیست سعی در فهماندن این دارند که این تورک ها یا کرد ها یا عرب ها مشتی تجزیه طلبند و باید محاکمه زندانی و یا حتی به کشورهای دیگر فرستاده شوند. این سیاست در کشور هایی همچون چین روسیه و ایران ابزار دست حکومت برای سرکوب فعالین حقوق بشر در عرصه اقوام و مللی که حقوقشان تضییق میشود اساس گذاری و اجرا میشود. باید به هوش بود که اگر تجربه کشور هایی همچون سوییس کانادا و یا حتی افغانستان را ببینیم به این مورد میرسیم که انسانها آزاد و برابر و برادر وارانه با حقوق برابر در این زمینه هستند و تجزیه کردن اصلا ترمی نیست که بتوان در این بحث گنجاند.

 

سیاست های بیسواد و نا آگاه نگه داشتن اقشار و اقوام جامعه:

در بسیاری از موارد به تکرار اعلام کرده ام که اینکه من به زبان فارسی واقف هستم و میتوانم با این زبان بنویسم یا در ارتباط با دیگر نوع خود موفق باشم امتیازی بسیار بالا است چرا که آشنایی من به زبان فارسی قرابتی را بین من و دیگری که متکلم زبان فارسی است ایجاد مینماید. ولی این امر در جغرافیای کنونی کشوری چون ایران باید در معادله و معامله ای پایاپای که دو طرف راضی باشند انجام پذیرد. برخی از دوستانم و حتی کسانیکه خیلی در زمینه های حقوق بشری و سیاسی فعال بوده اند همواره به من این گوش زد را داشتند و هنوز هم دارند که ما خیلی دوست تورک و اصیل تبریزی داریم و تا امروز هم هیچ مشکلی با همدیگر نداشته ایم. ولی این دوستان از این مساله کاملا غافل هستند که به هیچ عنوان یک نفر نماد جامعه یا یک فرهنگ و امور اجتماعی نیست. یعنی دوست من میتواند فارس باشد با او سخن خواهم گفت مجادله زبانی خواهم داشت ولی او هیچ وقت درک نخواهد کرد که بی زبانی یعنی چه؟ اینکه روز اول مدرسه به جای سو آب گفتن یعنی چه؟ اینکه استرس آموزشی ما دانش آموزان غیر فارس به هنگام تحصیل یعنی چه؟ و بسیاری موارد دیگر که کودکان به هنگام آموزش و یادگیری با آنها درگیر میشوند. بنابراین پیشنهاد من به این دوستان این است که قدری از سیاست گیری تعصبانه دوری کرده و اجازه بدهند تا روشن سازی مساله آموزش به زبان مادری بیشتر گردد و از این مورد استقبال بکنند.

 

باز موکد به این اصرار دارم که باید

به عینه دید کاملی از جامعه چند ملیتی و چندین قومی ایران داشت و به این موضوع واقف بود که طی بیش از نه دهه اخیر در جغرافیای فعلی ایران سیاست تبعیضی نژادی و قومی و زبانی حاکم بوده است و این سیاست بیش از هر چیزی ملیت ها اقوام و فرهنگ و موجودیت آنها را نشانه گرفته است. بنابراین اگر ما این فرش یا موزاییک چندین چند رنگ جغرافیای ایران را قبول بکنیم به این اصل که تبعیض و انکار هویتی در ایران طی دهه رخ داده میرسیم. و اگر رسیده ایم از آموزش به زبان مادری نترسیم و از آن استقبال بکنیم.

 

منابع:

http://www.globalpartnership.org/education

http://www.campaignforeducation.org/en/news/globa…

https://www.britishcouncil.org/

http://www.unesco.org/new/en/education/themes/str…

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

منصور سیفی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.