هواى اشتياق
27.02.2017 - 22:26
شب در دلم فرو ريخت
با موج گيسوانت
هر بار نور صبح بود
خوش خند مهربانت .
دستم به ساحت مه
پيغام دلخوشى داشت
در سبزه ها و صحرا
در ردّ عطر گل ها
هر جا كه شد نشانت .
آسيمه سر گريختند
از هق هقِ صدايم
مرغان شاد دريا
ديدند، مبتلايم .
لب هاى سرخ خورشيد
پيوسته شد به دريا
با اين هواى اشتياق
خالى ترينِ ساحلم .
از كوچه ى خيال ما
تو كى گذشته اى، غزل
كه در هواى لحظه هام،
عطر تو مانده در دلم .
فرخ ازبرى _ آلمان
٢١ فوريه ٢٠١٧
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
فرخ ازبری
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید