رفتن به محتوای اصلی

سازشكاری سیاسی ،هنری که می بایست انقلابیون می آموختند
مسعود رجوی و تقی شهرام دو سر التقاط +همراه با عکس ها
01.03.2017 - 08:20

 

جایگاه  آموژش مارکسیستی در سازمان مجاهدین خلق

سازمانی که حنیف نژاد بنیان گذاشت از روز نخست ؛ سازمانی التقاطی بود واز نگاه دیروز و امروز در چارچوب اردوی چپ قرار داشت . بعبارت دیگر ؛ یک سازمان مارکسیست _ اسلامی بود .دلیل اش آموزش های مارکسیستی  از همان آغاز تاسیس بود. بطور مثال اموزش  اقتصاد بزبان ساده که چکیده و خلاصه  اقتصاد سیاسی مارکسیستی  عبدالحسین نوشین بود.این جزوه پس از انتشار در حوزه های حزب توده و فدائیان به اعضا آموزش داده می شد.

 

عکس  عبدالحسین نوشین و صادق هدایت

Missing media item.

از طرف دیگر ،بسیاری از رهبران  سازمان مجاهدین از دانش آموختگان دانشگاهها و مراکزعلمی ایران بودند. آنان با علم سرکار داشتند و با مسجد و منبر بیگانه بودند .از این رو سازمان مجاهدین خلق از همان ابتدا ، دیالکتیک هگل و ماتریالیسم تاریخی وتقریبا اصول چهارگانه ماتریالیسم دیالکتیک را قبول داشتند. به لحاظ فلسفی تفاوت مجاهدین با مارکسیست ها در شکل یابی« ماده »بود که مجاهدین ان را به خدا و قدرت ماورای طبیعی نسبت می دادند . مجاهدین به لحاظ سیاسی تفاوت چندانی با سازمان چریک های فدایی خلق نداشت. هر دو رژیم شاه را وابسته به امپریالیسم امریکا می دانستند . هر دو به مفهوم خلق باورمند بودند ، هر دو به تحت تاثیر جنبش سیاسی _ نظامی فلسطینی ها بودند یکی الفتح را ودیگری جناح فلسطینی جرج حبش را قبول داشت .در جنگ ویتنام هردو جانب کمونیست های ویتنامی را گرفته بودند . هر دو سازمان، با سرمایه داری وابسته وبا نظام سلطنی پهلوی مخالف بودند و خواهان سرنگونی شاه بودند.  هر دو سازمان بر این اعتقاد بودند که فعالیت قانونی و سیاسی به آخر خط رسیده  و تنها را ه نجات، جنگ  چریکی  است .هر دو سازمان با احزاب  کمونیستی اقمار شوروی سابق خط و مرز داشتند .از این رو،در کاتاگوری سازمانهای چپ« نوین» قرارمی گرفتند.

شخصا قبل از اینکه بزندان بیفتم تصورم بر این بود که این دو سازمان یکی هستند. در سال 1352 که به زندان افتادم ، متوجه وجود دو سازمان جداگانه ؛ مجاهدین و فداییان شدم و این کمی برایم عجیب بود چرا که این دو سازمان از بیرون  بسیار بهم شبیه بود.

 انقلاب 22 بهمن ؛انقلابیگری وعدم  سازشکاری سیاسی

Missing media item.

مسعود رجوی و موسی خیابانی در دیدار 15 دقیقه ای با خمینی

این درست است که « این مجاهدین بودند که دست رد به سینه خمینی زدند.» در سیاست اغلب نیازبه سازش و مماشاتگری است و یابعبارت دیگر سازش کاری و مماشات هنری است که رهبران را به اهداف خود نزدیک می کند.اما آموزهای انقلابیگری آنهم از نوع کودکانه اش در نزد مجاهدین و فدایئیان علیرغم هزاران کشته ، معلول وزندانی موجبات فروپاشی  سازمانهای انقلابی  را فراهم نمود . انان سازش کاری و تجدید نظر طلبی را عمل بسیار ناشایست می پنداشتند.. مگر تاریخ ثابت نکرد که « بنی صدر» و« قطب زاده» که دست خمینی را بوسیدند ؛ آدم های خمینی نبودند ولی هردو اینها همراه خمینی از خارج امدند و درپست های کلیدی قرار گرفتند. مسعود رجوی اگر طالب قدرت بود (که بود)می بایست مثل بنی صدر و قطب زاده عمل می کرد ولی تاریخ  برعکس عمل کرد  و بنی صدر به مسعود رجوی پیوست و قطب زاده در تدارک کودتا  نظامی بدام افتاد و اعدام شد. 

Missing media item.

عکس زیر: صادق قطب زاده و خمینی در راه پاریس  _ تهران

Missing media item.

آری خمینی در آن روزها حکم «خدا» را داشت . احزاب و سازمانها دران روزها می بایست خزنده و سازشکارانه عمل می کردند تا بتوانند مسیر جمهوری اسلامی را تغییر دهند و در نهایت ان را از اسلامیت و انقلابی بودن خالی می کردند. در آن روز ها از کیانوری نقل می کنند که می گفت تا خمینی است ، هیج تغییر در  در ساختار سیاسی حکومت ایجاد نخواهد شد . از این رو  حزب توده ، در حالی که به لحاظ سیاسی از جمهوری اسلامی دفاع می کرد و لی در پشت صحنه سازمان  نظامی را برای آینده تدارک می دید که  همین  تدارکات نظامی موجب حمله گسترده علیه  حزب توده ودستگیری  رهبران و اعضای آن حزب شد.

 بر طبق  استراتزی خزنده و گام به گام  بود که مهدی بازرگان ، بنی صدر و قطب زاده با دست بوسی؛ سعی  کردند که مسیر جمهوری اسلامی را از خط خمینی خارج نمایند ولی به دلیل جو انقلابی _ اسلامی این سه سیاستمدار  شکست خوردند. قطب زاده(1) در تدارک کودتا علیه خمینی بود که لو می رود. نقل می کنند که خمینی اصلن باور نمی کرد که قطب زاده در تدارک کودتاست و به دستور خمینی به بدن آن خبر چین ، ضبط صوت وصل کنند که تا خمینی شخصا ؛ صدای قطب زاده را بشنود ، باورش نمی شد که کودتایی بسرگردگی قطب زاده در راه است. 
مجاهیدن خلق ، موقیعت ممتازی داشتند چرا که هم اسلامی و هم انقلابی بودند ، جامعه ایران هم در تب انقلاب اسلامی  می سوخت ،از سوی دیگر سازمان  مجاهدین همانند دیگر سازمانها ی انقلابی چپ به مسایل جهان نگاه می کرد و مخالف حکومت آخوندی بود.در ابتدا هم مسعود رجوی تند و رادیکال نبود ولی بخش هایی از جامعه سیاسی او را بسمت سرنگونی و کودتای نظامی سوق دادند.

عکس قطب زاده(با کروات ) ، احمد خمینی و....

Missing media item.Missing media item.

به یاد بیاوریم که در ان مقطع سازمان چریک های فدایی خلق که حامیان جدی در اقشار میانه و مدرن جامعه و همچنین در مناطق اتنیکی مثل کردستان ، آذربایجان ؛ ترکمن صحرا ،بلوچستان و خوزستان داشت ، چریک های فدایی به دلیل سمت گیری سیاسی بسیار غلط ، پایگاه اجتماعی خود را بسرعت از دست داد و مجاهدین خلق  توانستند این  اقشار و گروههای اتنیکی را که از فدائیان دلسرد شده بودند را به بسمت خود جلب نمایند .

 شایان ذکر است که در هل دادن مجاهدین بسمت سرنگونی زودرس جمهوری اسلامی، عوامل دیگر از جمله افراطیون رژیم (فالانژهای اسلامی)  نقش مهمی داشتند که سعی می کردند با حمله به مراکز علنی سازمان و ضرب و شتم هوادران آنان را به رایدکالیسم سیاسی تشویق نمایند که موفق شدند.

مسعود رجوی با تماس با بنی صدر ، احزاب و سازمانهای سیاسی و همینطور عشایر فارس ، کردها ؛ بلوچ ها و...  در 30 خرداد 1360 دست به قیام مسلحانه زود هنگام زد و  میدان را برای افراطیون اسلامی خالی  کردند . این اقدام ماجراجویانه  پس ازگذشت 35 سال ، نا کارایی خود را نشان داد ولی  تنها دستاورد این ماجراجویی شکستن تقدس خمینی بود .

پس از خرداد 60 جنایت بیشرمانه ای که تاریخ بشریت کمتر به خود ندیده بود ، مردم ایران ان را  در بگیرو ببند های پس از خرداد 60 تجربه کرد. درواقع پدیده «داعش» رااولین بار لاجوردی ها و دست آموزهای خمینی به جهانیان نشان دادند. البته اگر مجاهیدن هم به قدرت می رسیدند ؛ حکومتی در قد و قواره صدام در ایران درست می کردند .(3)

مسعود رجوی و تقی شهرام دو سر التقاط 

Missing media item.
بنابراین موضوع مسعود رجوی و تقی شهرام نیست . هر دو اینها علیرغم تیز هوشی ؛ دو سر التقاط سازمان مجاهدین خلق بودند. پایه های فلسفی مجاهدین از ابتدا کج گذاشته شده بود. از قدیم گفته اند که بار کج به منزل نمی رسد. هنوز تقی شهرام از زندان ساری فرار نکرده بود که بخش قابل ملاحظه ای از رهبران زندانی اعتقادات اسلامی خود را از دست می داند و جذف افکار مارکسیستی می شدند. بعبارت دیگر این تقی شهرام نبود که سازمان مجاهدین خلق را مارکسیست کرد بلکه این دو گانگی فکری از ابتدا در سازمان بود وهر چه زمان می گذشت ، اعتقادات مذهبی کم رنگ تر می شد. در سال 54 بدنبال دو سال مبارزه ایدئولوژیک  بجز افراد معدود باقی کادر رهبری و اعضا مارکسیست شده بودند. اشتباه تقی شهرام قتل مخالفین فکری بود . تقی شهرام می بایست ، انشعاب را می پذیرفت.

تقی شهرام را از نزدیک نمی شناسم ولی دوستی دارم که با او در آخرین روزهای زندگی مخفی در تهران در یک مکان بودند. (این دوستم ساعت تقی شهرام را همچنان در دست دارد) و ازاو به نیکی یاد می کند. . تقی شهرام ؛ فارغ‌التحصیل رشته ریاضی از دانشگاه تهران بو د و .توسط موسی خیابانی عضوگیری شد. برای او که در یک خانواده و محیط مذهبی رشد نکرده بود منابع مارکسیستی سازمان و تحلیل‌های مبتنی براین نگرش، طبعاً دارای جاذبه بیشتری بود. شهرام اصلاح «جامعه بی طبقه توحیدی» را در جامعه سیاسی ایران باب کرد . جامعه بی طبقه توحیدی با جامعه بی طبقه سوسیالیستی تفاوت چندانی نداشت.تغییرایدئولوژیک سازمان مجاهدین ، کودتا نبود بلکه مبارزه یدئولوژیک بود که حداقل دو سال طول کشید و حادثه ای یکشبه انجام نگرفته بود .با این وجود کشتن و سوزاندن مخالفین فکری به هر دلیل و بهانه ای که بود، جرم جناییی تلقی می شود با این وجو د سرنوشت مسعود رجوی و تقی شهرام که یکی نمایندگی سرشت اسلامی سازمان را نمایندگی می کرد و دیگری بخش مارکسیستی سازمان را هر دو بنظر من قربانی یک اتلقاط بودند. التقاطی که حنیف نژاد و دیگران بنیان گذاران آن بودند...

 

 زیر نویس

1_قطب‌زاده در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ به اتهام طرح کودتا برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. وی متهم شد که با دفن مواد منفجره در منزل  خمینی قصد داشته وی را ترور کند. او در مصاحبه تلویزیونی شرکت کرد و ضمن اعتراف نامی هم از آیت‌الله شریعتمداری آورد. قطب‌زاده پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ وزیر امور خارجه و مدیرعامل سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و عضو شورای انقلاب بود که به اتهام توطئه علیه حکومت جمهوری اسلامی اعدام شد.

2_ در زندان مشهد خود شاهد بودم که  تعدادی از رهبران مجاهدین مثل بهمن بارزگان ، حسین الاد پوش و... به خواهش مهدی ابریشم چی در نماز جماعت زندان شرکت می کردند.

3_ مسعود رجوی توانست شورای ملی مقاومت را با حضور بسیاری از احزاب و شخصیت های سیاسی  تشکیل دهد ولی اکثریت شرکت کنندگان این شورا را ترک کردند . منتقدین شورای ملی مقاوت ، هژمونی طلبی مجاهدین و نبود  تصمیمات دمکراتیک بیان شده است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
ویژه ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.