رفتن به محتوای اصلی

ناگفته هايى كه مجبور به گفتنش شدم
24.03.2017 - 14:54

* در حال نوشتن نامه اى به نهادهاى مسئول در آمريكا هستم تا بدانم چگونه يك نفر با سوء استفاده از مشروعيتى كه در سايه ى دموكراسى و آزادى كسب كرده دست به تخريب و شانتاژ فعالان دلسوز ما زده و در اين راه حتى از آبرو و قدرت نهادهاى امنيتى در راستاى اين تخريب ها و حذف كردن ها استفاده مى كند؟ آيا قدرتى، نهادى و قوانينى وجود ندارد كه جلوى اين نوع خطاكار ى ها را بگيرد؟ مى خواهم با تكيه بر سندها و ويدئوها و نوشته هاى تخريبى به نهادهاى مسئول متذكر شوم تا جواب آنها را در مورد كسانى كه بى دليل به اهانت و تخريب و اتهام روى مى آورند دريافت كرده باشم. مى خواهم بدانم كه چرا بعضى ها در سايه ى سوء استفاده از فضاى باز آمريكا، صرفاً براى حفظ موقعيت و قدرت و ثروت، به جان كسانى كه وجدان جمعى حركت ما هستند افتاده اند؟ اين بعضى ها چنين وانمود مى كنند كه رگ خواب حكومت آمريكا و نهادهاى امنيتى دست آنهاست و با اين وانمودسازى به ايجاد ارائه ى تصويرى سياه از حكومت آمريكا در درون حركت ما هستند. مى خواهم بدانم چگونه و از كجا يك شخص اجازه مى يابد تا با تهديد افشاى اطلاعات خصوصى شهروندان آمريكايى و شهروندان ديگر كشورها ( كه فعالين حركت ملى اند )، آنها را سركوب و ساكت سازد؟ مى خواهم بدانم يك فرد مشروعيت و جرئت اتهامزنى را طبق تكيه بر كدام مشروعيت، به دست مى آورد؟ و يا اگر بلوف مى زند مى خواهم بدانم چرا با آبروى نهادهاى امنيتى كشور آمريكا بازى مى كند؟مى خواهم بدانم كدام مرجع به يك فرد اين اجازه را مى دهد كه نويسندگان و فعالين سياسى را كه بعضى شان شهروند آمريكا هم هستند به راحتى آب خوردن تخريب ، متهم به جاسوسى و خيانت مى كند؟ مى خواهم بدانم چگونه يك فرد به خود اين اجازه را مى دهد نويسندگانى را كه يك عمر با رژيم جمهورى اسلامى مبارزه كرده اند عامل آن رژيم معرفى كند؟ و جالب اينكه خود همان فرد طبق اعتراف خودش در داخل حكومت ايران با دولتى ها و سپاهى ها در تماس است و در اكثر موارد دارد مثل سخنگوى جمهورى اسلامى عمل مى كند و مردم را به حمايت از دولت ايران و راى دادن به روحانى و اصلاح طلب ها و ... دعوت مى كند. اين سئوالات را بايد پاسخ بگيرم. و جالب است كه شخص مذكور با عجله و پريشانى مى رود و قسمتهاى اتهامزنى را از ويدئوهايش پاك مى كند و غافل است از اين نكته كه تخريب شدگان همه ى اشتباهات او را دانلود كرده و به عنوان سند به پيشگاه مردم و نهادهاى امنيتى و قضايى كشورهاى كه مقيم آنند ارائه خواهند داد. مى خواهم بدانم اگر در گفته ى خود جدى است چرا بخش هاى اتهامزنى را پاك مى كند و اگر جدى نيست بايد بدانيم كه با اينكارهايش به سود كدام سرويس اطلاعاتى ايران كار مى كند؟ اين موضوع مهم است. اگر اين شخص واقعاً حقيقت را مى گويد پس نبايد ترسى از انتشار ويدئوهاى سخنانش داشته باشد. يك جاى كار مى لنگد و من مى خواهم دليل اين تناقض را پيدا كنم. اين فرد چرا ويدئوى اتهامزنى هايش را بلافاصله از دسترس خارج مى سازد. اگر جسارت و قدرت اثبات اتهام هايى را كه مى زند دارد چرا ويدئوها را به فاصله ى يكى دو ساعت پاك مى كند؟ از ترس كدام نهاد و سازمان كشور آمريكا اين كار را مى كند؟ آيا كارى خودسرانه انجام مى دهد و نمى خواهد اسپانسورهايش متوجه شوند؟ كه اگر چنين باشد در حقيقت دارد سوء استفاده اى به غايت غلط از اعتماد اسپانسورهايش مى كند. به هر حال براى من حل شدن اين مسئله از طريق قانون و نهادهاى مسئول واجب است. چون با آبروى افراد زيادى بازى شده است. مى خواهم بدانم چگونه يك نفر، فعالين ما را كه سالها زندانى كشيده و شكنجه ديده اند به راحتى و بدون ارائه ى سند و با تكيه بر اطلاعاتى كه مثلاً از سمت نهادهاى امنيتى آمريكا به او داده شده محكوم مى كند؟ ( فرد مذكور، ژست همه كاره ى يك نهاد امنيتى آمريكايى را مى گيرد و پيوسته با تكيه كلام " ما مى دانيم، در جريانيم، اطلاعات سرّى ما و ... " سعى در مامورسازى موجه خويش در ذهن مخاطب و تماشاگر مى كند ) آيا نهادهاى امنيتى آمريكا اينقدر ضعيف هستند كه بازيچه ى دست يك نفر شده اند؟ آيا نهادهاى امنيتى آمريكا بى خبر از كارهاى خودسرانه ى اين فرد هستند؟ به عنوان مثال صدها برنامه ى اجرا شده در رسانه ى او، از يوتيوب حذف و نابود شده است و طرف، اسناد و مدارك مهمى را كه امكان داشت و دارد در شناسايى اهداف و نيات او به مقامات امنيتى كمك كند از بين برده است و مى برد. البته خوشبختانه اسم برنامه ها و فيلمهاى دانلود شده ى بخشى از اين برنامه ها موجود است. من مى خواهم بدون حب و بغض ، پاسخ اين تناقض ها را بيابم. بارها گفته ام و يك بار هم تكرار مى كنم كه دشمنى و عناد خاصى با هيچكس ندارم و محترمانه و به صورت مدنى مى خواهم پاسخى براى اين اعمال او كه با سرنوشت فعالان ما و با سرنوشت حركت ما بازى مى كند بيابم.

* از سوى ديگر در حال نوشتن نامه اى به فعالان و عزيزانى هستم كه در داخل حركت با فاشيسم و راسيسم مى جنگند. من به وجدان آنها و مردم رجوع كرده و سئوالاتى را مطرح خواهم ساخت. مثلن مى خواهم بدانم چگونه يك نفر به خود اجازه مى دهد كه با قايم شدن در پشت نام و ياد آنها، براى كوبيدن ديگر فعالان حركت اقدام كند؟ به خوبى مى دانم كه اين عزيزان مخالف اين كارند اما بايد بدانند سكوت اين عزيزان اين فرد را مشروعيت مى بخشد تا با تبليغ نام و حركت آنها، ديگر فعالان را تخريب و حذف سازد. يعنى به نوعى با مصادره كردن نام آنها به كارهاى تخريبى خود مشروعيت مى دهد. من اسناد و ويدئوها و نوشته هاى تخريبى را به دست تك تك افراد و فعالان داخل و خارج حركت خواهم رساند و قضاوت را به عهده ى خود آن بزرگواران خواهم سپرد. مى خواهم به آنها بگويم كه نسل امروز در سايه ى چنين كارهاى خودسرانه دارد اعتمادش را به حركت از دست مى دهد.

* من لازم ديده ام كه تا كار به جاهاى باريكى نكشيده اين مسائل را علنى كنيم. و مى دانم كه به مراتب بيشتر و زيادتر تخريب و تهديد خواهم شد. واضح بگويم كه من قدرت مالى و سياسى آنچنانى براى حفظ امنيت جانى خويش ندارم اما در رساندن حقايق به ملت خويش از هيچ جاندار جنبنده اى واهمه ندارم. كه اگر ترس از جان و نام و نان داشتم قدم بر راه آزادى نمى گذاشتم.

* به كسانى هم كه قصد تخريبات فراوان دارند يادآورى مى كنم تنها با يك روش مى توانيد مرا سركوب و حذف كنيد و آن اين است كه با منطق و استدلال خويش بر منطق و استدلال من فايق آييد.

* موضوعى را بايد مشخص كنيم. چنين فرد و افرادى در سايه ى تبليغاتى همچون " دشمن دارد از اين اختلافات سوء استفاده مى كند"، " مواظب باشيم دشمن نفهمد"، " بياييد به تخريبات پايان دهيم " و ...قصد فرار از پاسخگويى دارد. يعنى خودش به راحتى تخريب و شانتاژ و تهديد مى كند اما به هنگام مواجه شدن با اعتراضات مردم با طرح موضوعات فوق قصد به انحراف كشيدن سئوالات مردمى را دارد.

* من معصوم نيستم. هيچكسى در جهان معصوم نيست. من نيز اشتباهاتى دارم و ادعاى قداست و .. ندارم اما دو سه ادعا را مى توانم بكنم. اول اينكه من دنبال ليدر بودن و رهبريت و اين حرفها نيستم. اين حركت به وقتش در طول تاريخ رهبرش را انتخاب كرده و خواهد كرد. دوم اينكه من يك نويسنده ام و نظراتم را اشتباه و درست مطرح مى كنم. كار من هرجا كه باشم خواندن و نوشتن است . كار من قضاوت نيست بلكه تحليل و بداشت و ارائه ى نظر و راه حل است. من دوست دارم كه نويسندگان و نخبگان فكرى حركت، به جاى داشتن ژست سياسى و تشكيلاتى، ژست وجدان جمعى اين حركت باشند.

* روى ديگر سخن من با جوانان و نسل جديد حركت است. مى خواهم به آنها بگويم كه امنيت روحى و جانى روشنفكرانشان در خطر تهديد است. اگر نتوانيم امنيت نوشتارى و كارى آنها را تامين كنيم ضربات جبران ناپذيرى به حركت وارد خواهد شد. همچنان كه شده است و مى شود. مى خواهم به آنها بگويم از اينكه نتوانسته ايم اتحاد و همدلى را حفظ كنيم از شما شرمنده ايم اما مى خواهم آنها بدانند كه دوران كارها و تصميمات سنتى سر آمده است. و وجود برخى از اين اختلاف ها در حقيقت به واسطه ى جدال سنت با مدرنيته است. از آنها مى خواهم صبور باشند و در گذر از اين مركزگرايى و تماميت خواهى نارسا يارى كنند. به دوستان و عزيزانى كه قصد همكارى دارند توصيه مى كنم اين كار را با رعايت احترام به شخصيت ها انجام دهند. از هر گونه اتهامزنى و افترا و توهين دورى كنند و فقط سئوالهايشان را بپرسند. با بهانه كردن تخريب و اهانت و فحاشى ديگران نبايد خودمان را تا آن سطح از انسانيت نزول دهيم . اينجا داريم با يكسرى نارسائيها و كارهاى غلط و مخرب مبارزه مى كنيم. بنبراين اين كار را با رعايت حرمت افراد صورت خواهيم داد.

 

* قبلاً هم در يك تحليل عرض كرده ام كه در خصوص چهرگانى و در حق او دوبار ظلم مضاعف شده است و در هر دو بار هم چهرگانى اين امكان را داشت كه كارهاى مهمترى براى حركت صورت بدهد اما متاسفانه زيراب وى را زدند. يكبار در انتخابات مجلس در داخل، و يكبار هم درپنتاگون.

* در قضيه ى كودتاى تركيه بعضى ها از درون ما شال و كلاه كرده بودند كه اردوغان سقوط كند تا اينها همراه فتو به منافع شخصى دست يابند. اگر اردوغان سقوط مى كرد تركيه و جهان ترك به سمت متلاشى شدن پيش مى رفت. و بعضى از اين آدمها بر اساس تحليل هاى خويش در صف دشمنان جهان ترك ايستاده بودند. در صف ارمنى ها و كردها. حالا وقتى همين آدمها كاسه ى داغتر از آش شده و سنگ دفاع از ما را در اروميه و در برابر كردها به سينه مى زنند من از تضاد و دوگانگى موجود در ذهن اين افراد متحير مى مانم. ببينيد ما با كسانى طرف هستيم كه معيار و دلايل دشمنى ها و دوستى هاشان را در وهله ى نخست منافع مادى شان مشخص مى كند و بعدش منافع اسپانسورهايشان. ما چگونه مى توانيم طالع آزربايجان جنوبى را به دست كسانى بسپاريم كه رؤياى نابودى تركيه و متلاشى شدن جهان ترك را داشتند و دارند؟ و الان هم از هر فرصتى براى كوبيدن تركيه و همزمان براى كوبيدن توركچولوك استفاده مى كنند.

 

* قضيه ى بيمار ساختن فعالين حركت ملى در خارج توسط جريانى خاص، فعلا در حد يك ظن و گمان است. ليستى از كسانى كه احتمال دارد توسط اين جريان به انواع و اقسام بيماريهاى خطرناك و كشنده گرفتار شده باشند در دست بررسى است. اين مورد را هم در نامه ام به نهادهاى مسئول آمريكا ذكر خواهم كرد. چون بايد تحقيق شود كه آيا چنين ادعاهايى درست است؟ به هر حال اين روزها نوشته هايى در دنياى مجازى دست به دست مى گردد كه ادعا دارند جريانى به نخبه كشى در سطح وسيع دست زده است. و اگر اين ادعا ثابت شود بايد شديداً بر اين حال و روزگارى كه داريم گريست. اين ظن و گمان ، چهره ى امنيتى آمريكا را نيز خدشه دار ساخته است. و به نظر من بايد اقدامات لازم و سريعى در اين خصوص صورت گيرد.

* بله ، موضوعى كه مى گوييد حقيقت دارد. دوباره بر سر قضيه ى فراكسيون و نوشته هاى جديد من، تهديدها و تخريب ها را شروع كرده اند. من تا اينجا هنوز يك كلمه در دفاع از خويش ننوشته ام. مثلن هنوز موضوع اهانت فرد مذكور نسبت به فرزند خويش كه ربطى به اين جريانات ندارد را پيگيرى نكرده ام. چون نمى خواهم چنين تصور شود كه مسئله، شخصى است. و حيرت مى كنم كه موضوع اهانت به فرزندم اينهمه بزرگ شده. شايد به دليل حساسيت هاى نسل جوان باشد. چون به هر حال در يك رسانه و پيش چشم تماشاگران به طفلى معصوم و به دور از اين جريانات، ضربه ى روحى شديدى زده شده است. فرزند من در آن توهينى كه زده شد آراليق اوشاغى دئييل، يك گرگزاد اخلاقمند و باتعصبى است كه دارد مصايب پسر يك نويسنده ى مخالف را تجربه مى كند. و من از بابت اين كارى كه شده است از فرزندم عذرخواهى مى كنم و به عزيزانى كه دنبال تسلاى دل او هستند مى گويم كه لطفاً او را به حال خود بگذاريد. اين مسئله را بزرگش نكنيد. بيشتر از اين نمى خواهم در اين خصوص حرف بزنم.

 

* نه اين سئوال شما جديد است و نه پاسخى كه من مى خواهم بدهم جديد خواهد بود. من مى گويم مردم بايد انتخابات را تحريم كنند. تحريم به معناى نشستن در خانه و در به روى اجتماع و سياست و جهان بستن نيست. اتفاقاً ملت ما بهتر است نهايت استفاده را از ايام انتخابات ببرد. در ستادهاى انتخاباتى حضور پيدا كند و دلايل تحريم را با نمايندگان در ميان بگذارد. به نمايندگان بفهماند كه آزربايجانچيليق و توركچولوك مدتهاست راهش را از ايرانچيليق جدا كرده است. مردم ما در قلعه ى بابك و در اعتراضات همگانى نظير اعتراضى كه عليه اهانت روزنامه ى ايران شكل گرفت ثابت كرده اند مى توانند ابتكار عمل را در دست بگيرند. آزربايجانچيليق با تكيه بر مبانى خويش مى تواند حضور خويش را، و باشندگى خويش را به همه نشان دهد. ملت آزربايجان مى تواند با تحريم هر نوع انتخابى كه به تثيبت دوران حكومت ظالمين و اشغالگران مى انجامد طالع و تقدير خويش را به مسيرى درست بيندازد. ما مى دانيم كه بالاخره آن صندوق ها پر خواهند شد و مى دانيم كه انتخابات در ايران، فرمايشى و نمايشى است، بنابراين بايد آرايش و نمايش خويش را به صورتى كامل و منسجم نشان دهيم. تحريم هر نوع انتخاباتى كه طول عمر اشغالگرى و استبداد و استعمار را بيشتر مى كند به نفع ماست. حداقلش اين است كه ما شيوه هاى برخورد صحيح با غاصبين و اشغالگران را براى نسل امروز و نسلهاى بعدى به يادگار مى گذاريم.

* فرد مذكور به شدت دنبال يكى دو تشكيلات آزربايجانى است كه با استفاده از اعتبار آنها مرا بكوبد و مثلن ايلانى سيد احمد الى ايله توتا!! اما خب، براى اين كار اول بايد زمينه اى و دليلى در ميان باشد. همه مى دانند كه من تا حد توان و با همكارى هاى سازنده و مفيد حتى مدتى مشوق يكى دو تشكيلات وطن بوده ام. و حتى اعتقاد دارم همه ى تشكيلات هاى موجود آزربايجان جنوبى بايد تقويت و به روزتر و پوياتر شوند.

* ببينيد، در قضيه ى فراكسيون همه ى كاسه كوزه ها را سر من شكستند و اشكالى هم ندارد. عزيزان زيادى حتى قبل از من مخالف فراكسيون بودند اما علت گير دادن حكومت ايران و اين موافقان فراكسيون به من در نحوه ى مخالفت من بود. ملت هم خود علناً مشاهده كردند كه حق با ماست. فراكسيون نتوانست حتى بيست امضا براى روز زبان مادرى جمع كند. فراكسيون به راحتى كسانى را كه از درون خود ما موافق آنها بودند فروخت و زحمت دفاع كردن از آنها را به خود نداد. فراكسيون نشان داد كه جهت نابودسازى مبانى آزربايجانچيليق شكل گرفته است. آنها حاميان ايرانچيليق اند. حالا جنازه ى فراكسيون مانده دست موافقان و مى خواهند هزينه ى چال كردن اين جنازه را گردن ما بيندازند.

 

* متوجه هستم كه گفتن حقيقت هم بر خود من و هم بر حركت ما هزينه دارد اما اعتقاد دارم تا دير نشده ما بايد اين هزينه را بپردازيم تا روسياه امروز و فردا نباشيم. ما بايد شهامت روبرو شدن با زشتى درون خويشتن را داشته باشيم تا آن را اصلاح كنيم. هر چه اين زشتى بزرگتر شود مقابله با آن نيز هزينه هاى سنگين تر و سهمگين ترى خواهد داشت. نبايد از اين زشتى ترسيد. بايد با آن مواجه شد و پاكش كرد.

* نه ، با شما موافق نيستم. مثلاً خود بنده اعتراف مى كنم كه در بعضى موارد نسبت به فارس زبانهاى عزيز، تند نوشته ام. از آنجا كه مرحله ى گفتمان ما جديد است كنتاكت هاى كلامى صورت مى گيرد. اما مثل شما اعتقاد ندارم كه همه ى جامعه ى ايرانى و فارسى نژادپرستند. من با تعدادى از فعالين و نويسندگان فارس زبان دوستى دارم و آنها شديداً دنبال فضايى هستند كه با شرايط دموكراسى بتوانند بالانس نسبى در خصوص روابط ديگرى ها و فارس زبانها ايجاد كنند. اين قابل تقدير است و من حق ندارم به خاطر ظلمى كه بخش نژادپرست نويسندگان فارس در حق ما روا مى دارند، خوبى ها و تلاش هاى بخش دموكرات و حقيقت پرداز را ناديده بگيرم. اين كار بى عدالتى است. نبايد امثال جواد طباطبايى و حداد عادل ها را با اين بخش دموكرات و حقيقت پرداز يكى دانست. اين ظلم است. اين بى عدالتى است. اعتقاد دارم مى توانيم از طريق اين بخش دموكرات به انتشار گفتمان مستقل خويش در درون جامعه ى فارسى زبان بپردازيم.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محمدرضا لوایی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.