رفتن به محتوای اصلی

رقابت امپریالیست ها و خطر وقوع جنگ جهانی سوم!
30.03.2017 - 21:21

 

در سال های  نخستین قرن  بیستم، از تبدیل  سرمایه داری رقابتی قرن نوزده به سرمایه داری انحصاری، پدیده ای  به نام  امپریالیسم  پا به عرصه وجود نهاد . لنین در سال 1916  در بحبوحه جنگ جهانی اول ، در اثر دوران سازخود تحت عنوان  " امپریالیسم  آخرین  مرحله سرمایه  داری"  که  در نوشتن آن ، بیش از صد  جزوه و کتاب مربوطه را مطالعه  کرده بود، به طرز استادانه ای  این پدیده  نوظهور اقتصادی و سیاسی  را مورد کنکاش و بررسی قرار داد. در دوران  امپریالیسم، سرمایه داری وارد آخرین  مرحله تکاملی  خود – سرمایه داری انحصاری – میشود. دوران امپریالیستی سرمایه داری، دوران  تفوق سرمایه مالی -  ادغام سرمایه صنعتی و سرمایه بانکی- و  تسلط انحصارات،تراست ها و کارتل های بین المللی است. دوران امپریالیسم درعین حال  دوران انگلی بودن و گندیدگی سرمایه داری است.  در دوران  امپریالیسم، تقسیم  جهان بین قدرتهای بزرگ سرمایه داری به پایان رسیده و دوران تقسیم مجدد مستعمرات و مناطق نفوذ بین قدرتهای سلطه گرامپریالیستی ، آغاز میشود. در دوران  امپریالیسم، تضاد های نظام سرمایه داری و از آن جمله  رشد نا موزون سرمایه  داری، تشدید میگردد. به دیگرسخن، در این دوران که فاز آخرسرمایه داری است، امپریالیستی که  از لحاظ  اقتصادی و سیاسی  نسبت  به قدرت های امپریالیستی دیگر عقب تر است، ای بسا امکان دارد در نتیجه رشد جهشی  اقتصادی و نظامی،  بر زور و قدرت  نظامی و اقتصادی اش افزوده شده، از این یا آن کشورامپریالیستی جلو تر به زند. چون  در دوران امپریالیسم،  تقسیم جهان بین کشورهای سرمایه داری، به پایان رسیده و در نقاط مختلف جهان  جائی نیست  که در چنگ قدرت های امپریالیستی نه باشد، کشوری  که  دررقابت بینا امپریالیستی از لحاظ  اقتصادی و نظامی  نیرومند تر گردیده است، به ناچار برای  دسترسی به  مواد خام ارزان قیمت مورد نیاز، یافتن بازار برای صدور کالا و سرمایه گزاریهای سود آور و کسب مناطق نفوذ ، وارد کشمکش و درگیری با دیگر قدرت های آزمند امپریالیستی شده،  مصرانه خواهان سهم بیشتری از سودهای سرشار وغارتگریهای امپریالیستی میشود. اما  قدرت های امپریالیستی که  سهم بیشتری از چپاولگریهای استعماری دارند، با چنگ و دندان از"امتیازات" خود دفاع کرده و  تا آنجا که می توانند به امتیاز دادن به  قدرت امپریالیستی " نوخاسته"،  تن در نمی دهند . در چنین حالتی ، امپریالیستی که در رقابت  بین قدرت های امپریالیستی  از لحاظ  اقتصادی و نظامی جلوتر زده است ،  وقتی با ممانعت و  سرسختی  قدرت های امپریالیستی رقیب روبرو میگردد، به این نتیجه  میرسد که برای  کسب  سهم بیشتر از غارت های امپریالیستی،  راهی جز توسل به زورو به مبارزه طلبیدن قدرت های  امپریالیستی رقیب  ندارد. در گذشته -  از زمان پیدایش  پدیده امپریالیسم  تا کنون -  رسم و شیوه  در تقسیم مجدد جهان، غارت منابع  زیر زمینی کشورهای اسیر و دربند و کسب بازار برای صدور سرمایه و  فروش کالا های عمدتا  صنعتی، همانگونه بوده  که  ولادیمیرلنین  در نوشته های ارزشمند خود درزمینه مقوله امپریالیسم، بیان داشته است. در حال حاضر و تا زمانی که  قدرت های امپریالیستی به موجودیت  تجاوز گرانه و انگلی خود ادامه  میدهند ، تضاد و کشمکش  بین گروه بندیهای مختلف امپریالیستی بر سر تقسیم مجدد جهان، همواره بر سازش و تبانی آنها در این یا آن نقطه جهان عمدتا  برای سرکوب جنبش های دموکراتیک و سوسیالیستی خلق های اسیر و در بند جهان،  تفوق  خواهد داشت.  

                       +++++

اگر قدرت های امپریالیستی در رقابت مرگبار با همدیگر سبب جنگ  جهانی  اول ( 1918 – 1914)  و دوم ( 1945-1939) شدند، دلیل  ندارد که   تضاد های  غیر قابل حل بین این قدرت های سلطه گر بر سر تقسیم مجدد جهان و کسب مناطق نفوذ، موجب  جنگ جهانی دیگری که  درهر حال مهلک تر و ویرانگر تر از دو جنگ  جهانی  پیشین خواهد بود، نشود. تا قدرت های امپریالیستی وجود  دارند، خطر جنگ های منطقه ای، حتی  جنگ جهانی بهیچ وجه از بین نمی رود. در اوضاع و احوال سیاسی و اقتصادی کنونی که  کل نظام سرمایه داری با بحران های اقتصادی عظیمی روبرو می باشد،  دو  گروه امپریالیستی  قدرتمند رقیب  که  هر کدام در زرادخانه های خود هزاران بمب  آتمی و هیدروژنی  دارند، در مقابله  با هم دیگرصف آرائی کرده و به منظور دست بالاداشتن در رقابت های امپریالیستی،  بدون وقفه  بر قدرت نظامی خود  می افزایند و برای درگیری ها و جنگ های آینده ، برنامه ریزی می کنند.  در راس یکی از این گروه بندی های امپریالیستی، امپریالیسم آمریکا قراردارد که قرن بیستم، تاریخ خونین تجاوزات و دست اندازی های آن در نقاط مختلف جهان میباشد.  گروه بندی دیگر امپریالیستی را  قدرت های امپریالیستی چین و روسیه که  زمانی  سرزمین های شکوفان سوسیالیستی بودند، تشکیل میدهند. ( شوروی دوران  لنین و استالین و چین  دوران فبل از مرگ مائو تسه تونگ)  سال هاست در عرصه بین المللی،  تضاد و کشمکش  بین  این  دو گروه  از قدرت های امپریالیستی ادامه داشته و هر روز که سپری میشود، برشدت و حدت آن افزوده میگردد. در اواخر  قرن  بیستم، کارل کائوتسکی از مارکسیست های  قدیمی که بعد ها خط مشی اپورتونیستی اتخاذ کرد ، در مغایرت آشکار با روند  حرکت نظام های سلطه گر امپریالیستی،  تز سوپر امپریالیسم را مطرح ساخت و مدعی شد که قدرت های امپریالیستی امکان دارد اختلافات را کنار گذاشته،  با هم متحد شده و از اتحاد  آنها  سوپر امپریالیستی  به وجود آید. در چنین صورتی، قدرت های امپریالیستی، ازدردوستی با یکدیگر درآمده، تضاد و کشمکش بینا امپریالیستی را کنار گذاشته و دنیا را دوستانه و بدون مبادرت  به جنگ و جدال، بین همدیگر تقسیم  خواهند کرد. ولادیمیر لنین که دید روشنی از روابط قدرت های امپریالیستی داشت، باحرکت از موضع انقلابی  و با در نظر داشتن منافع  کارگران و زحمتکشان جهان،  نظریات غیر مارکسیستی و فرصت طلبانه کائوتسکی  را در مورد  تز سوپرامپریالیسم  رد کرده  و بر حقانیت تز خود بر پایه تشدید دائم و دیالکتیکی تضاد ها  بین  قدرت های امپریالیستی بر سر کسب مناطق نفوذ و تقسیم مجدد جهان، پافشاری کرد. لنین می گفت امپریالیست ها  بر سرتقسیم جهان، دسترسی  به  منابع طبیعتی در نقاط مختلف گیتی، صدور سرمایه وگسترش بازار برای  فروش  فرآوردهای صنعتی، در  تضاد و کشمکش بی وقفه بوده و هرگز به منظور تقسیم "عادلانه و برادرانه" جهان، دست دوستی به همدیگر نمیدهند . به عبارت دیگر، ایجاد اتحادیه یا سندیکائی از قدرت های امپریالیستی بر سر تقسیم "برادر وار"  ثروت های جهان، امکان ناپذیر است .

                      +++++

در اوضاع  آشفته  کنونی که نا آرامی و اغتشاش بی سابقه بر جهان حاکم است،  با گذشت زمان هر روز بر ابعاد  تضاد و کشمکش بین قدرت های امپریالیستی بر سر مناطق نفوذ و تقسیم مجدد جهان، افزوده میشود . این  تضاد ها و کشمکش ها ی روز افزون ، که مدت هاست سبب جنگ های خانمانسوز منطقه ای در نقاط مختلف جهان  شده است،  خطر وقوع جنگ جهانی را هرچه بیشتر می سازد. هر لحظه امکان دارد  حادثه ای ناگهانی در نقطه ای از جهان،  بهانه ای باشد که قدرت های تا دندان  مسلح امپریالیستی، آتش جنگ  جهانی سوم را مشتعل ساخته و به خاطر امیال آزمندانه خود ، ملیون ها میلیون انسان  را به کام مرگ ببرند. از نقاط  استراتژیک حساسی  که قدرت های  امپریالیستی هر لحظه امکان دارد بر سرآن ها، باهم  شاخ به شاخ شوند، در درجه اول اهمیت،  منطقه خاورمیانه قرار دارد  که   میلیارد ها  تن  نفت و گاز و ثروت های دیگری که در زیر خاک های آن مدفون شده است، همواره توجه قدرت های آزمند امپریالیستی را  به خود جلب میکند. هرکدام از قدرت های امپریالیستی سخت میکوشد که در این منطقه زرخیز، دست بالا را داشته باشد. رژیم های ارتجاعی و ضد مردمی  منطقه نیز در واهمه دائم از خیزش های  طوفانزای توده های تحت ستم و به منظور تضمین منافع طبقاتی خود، طوق  بندگی این یا آن قدرت امپریالیسسی را به گردن انداخته و  برای  بقای سلطه استبدادی خود ، وابستگی به  امپریالیسم را با  جان و دل، پذیرا شده اند.  اگررژیم ارتجاعی عربستان سعودی، نوکری  آمریکا و غرب را  با طیب خاطر قبول کرده است، رژیم های ضد مردمی و ارتجاعی جمهوری اسلامی و اسد نیز بقای موجودیت متزلزل خود را  در وابستگی هرچه بیشتر به  امپریالیسم  روس جستجو میکنند.  یکی دیگر از مناطق سوق الجیشی که بر سر آن،  امپریالیست ها در حال حاضر با هم در حال  دعوا وکشمکش شدید می باشند ، کشوراوکراین  است که  چند سال است عملا به دو بخش غربی و شرقی  تقسیم  شده است . در  دعوا و کشمکش بر سر  تصاحب اوکراین،  از یک طرف امپریالیسم  آمریکا  و متحدینش امپریالیست های اروپای غربی -  اعضای  فعال پیمان ناتو - قرار دارند که سخت میکوشند  هرچه بیشتر در اروپای شرقی که زمانی تحت سلطه  روسیه بود، نفوذ کرده  و امپریالیسم  روس را هرچه بیشتر در تنگنا  قرار دهند واز طرف دیگر، امپریالیسم روس به سرکردگی پوتین قرار دارد که به منظور افزودن بر منطقه  نفوذ  خود در اروپای  شرقی،  برحضور نظامی خود دراوکراین شرقی  افزوده، شبه جزیره کریمه و بخش های دیگری از این سرزمین را با توسل  به  نیروی نظامی خود، تحت اشغال در آورده  و  در اندیشه  اشغال برخی دیگر از کشورهای  منطقه می باشد.  چه در اروپای  شرقی،  چه در خاورمیانه،  چه  در آبهای  جنوب چین که یکی دیگر از مناطقی است  که  رقابت و کشمکش  بین امپریالیسم  آمریکا و امپریالیسم نو خاسته چین در آن بسیار شدید می باشد  و چه در مناطق حساس دیگر دنیا، هر روز بر دامنه تضاد و کشمکش  بین   قدرت ها و بلوک بندی های  متخاصم امپریالیستی  افزوده میگردد.  دنیای  کنونی دنیای آرامی  نبوده،  به  دریائی  طوفان زا و پر مخاطره  شباهت  دارد  که امواج  سهمگینش هر آن،  آینده  بشریت  را به شدت  تهدید میکند. تنها  انقلاب و  اعمال  قهر انقلابی از جانب کارگران و توده های  محروم و زحمتکش در سرتاسر  گیتی است که قادراست در مقابل  امیال جنگ طلبانه  قدرت های  آزمند امپریالیستی  سد و مانع ایجاد کند.  دراین میان  آن نیروهای سیاسی در طیف چپ - در ایران و دیگر نقاط جهان -  که در موضع گیریهای  خود  در زمینه  تضاد و کشمکش بین قدرت های امپریالیستی بر سر تقسیم جهان،  طرف این یا آن بلوک بندی  امپریالیستی را میگیرند ، آشکارا به منافع  کارگران  و زحمتکشان، خیانت  میورزند . آنها کوچک ترین فرقی  با  احزاب "سوسیالیستی" اروپا در آغاز جنگ جهانی اول  ندارند که  به جای مبارزه  قاطع علیه بورژوازی کشورهای شرکت کننده درجنگ غارتگرانه امپریالیستی بر سر تقسیم مجدد جهان ، به بهانه های واهی، طرف  بورژوازی خودی را گرفتند.

                           فروردین 1396 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

آ. ائلیار

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.