رفتن به محتوای اصلی

ضرورت تبعیض مثبت نسبت به اقلیت‌های زبانی
11.05.2012 - 19:40
نیکلای سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه در ۱۲/۲/۹۱ در تبلیغات انتخاباتی دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه ای با شبکه آر.آم.سی برای جلب آرای راستگرایان افراطی- طرفداران مارین لوپن که در دور اول حدود ۱۸ درصد آرای فرانسویان را به دست آورد- گفت:

"نظام یکپارچه ساختن و ادغام فرهنگی ما کار نکرده است. چرا؟ زیرا قبل از آنکه بتوانیم کسانی را که وارد کشورمان شدند با فرهنگمان تطبیق دهیم، گروهی جدید از راه رسیدند. با پذیرفتن زیاد از حد مهاجران، روند تطابق و ادغام جوامع را فلج کردیم."

این سخنان رئیس جمهور کشوری است که بیش از دویست و بیست سال از انقلاب دوران سازش در سال ۱۷۸۹ می گذرد، انقلابی که نه تنها اروپا، که جهان را تغییر داد و از برابری سخن گفت. او هویت های دیگر را تلویحا نفی کرده و از ضرورت "یکپارچه سازی" سخن می گوید. این رویکرد با رویکرد اتحادیه اروپا برای ساختن هویت مشترک یا "روح اروپا" تفاوت بنیادین دارد.

تجربه اروپا برای ما که گویی با معضلاتی مشابه دست و پنجه نرم می کنیم، عبرت آموز است. زندگی مشترک در سرزمین وسیع ایران با زبان های گوناگون چگونه امکان پذیر است؟ تا حدی که من می فهمم، باید هویت سیاسی مشترکی پدید آوریم و نوع دیگری از تبعیض را ضمیمه آن سازیم تا زندگی صلح آمیز امکان پذیر شود.

یکم- ادغام نه همگون سازی: جامعه اروپا در سال ۱۹۷۳ اعلامیه درباره هویت اروپایی (Declaration on European Identity) را منتشر کرد. دولت های اروپایی آگاهانه به دنبال ساختن روح اروپا بودند و هستند. این کنش آگاهانه، ناشی از خواست واقعی اکثریت مردم این منطقه بود. گی هارشر یکی از افرادی بود که از سوی اتحادیه اروپا - در اواخر دهه ۹۰ میلادی- مأمور شد تا برساختن "روح اروپا" را تئوریزه کنند. هارشر در ساختن روح اروپا سه نوع هویت سازی مشترک را از یکدیگر متمایز می کند:

همگون سازی (assimilation): طی دهه ها و سده ها، اعضای "اقلیت های هویتی" با اعضای "اکثریت هویتی"، دارای هویت همسانی می شوند. اگر هم برخی ویژگی های فولکوریک یا عناصر جزیی هویت اصلی اقلیت باقی بماند، اما آن هویت به تدریج ناپدید می شود و اقلیت با اکثریت هم هویت می شود.

ضد همگون سازی (anti- assimilation): تمایز کامل اقلیت از اکثریت را باید راهبرد ضد همگون سازی نامید. در این حالت، کشور از دو یا چند گروه کاملاً متفاوت تشکیل می شود که به زبان های گوناگون حرف می زنند، با یکدیگر تفاهم و کنش و واکنش متقابلی ندارند و یکدیگر را نمی شناسند.

ادغام (integration): برقراری نوعی تعادل میان حفظ همه ویژگی های اصلی هویتی اقلیت از یک سو و باز بودن اقلیت در برابر اکثریت و اکثریت در برابر اقلیت از دیگر سو است.

همگون سازی در برگیرنده "غیریت"، "تفاوت" و "دیگری" نیست. ضد همگون سازی غیرت و تفاوت و دیگری را بیش از حد لازم متصلب کرده و آنها را به تضاد و تعارض و جدایی و ستیز می کشاند. همگون کردن اقلیت ها با یک الگوی فرهنگی مسلط ، اگر شدنی باشد، جامعه ای بیش از حد یک شکل می سازد و گفت و گوی داخلی را به حداقل ممکن می رساند. برای این که واکنش اقلیت به همگون سازی، ضد همگون سازی خواهد بود. در چنین حالتی، هویت ها به اسطوره های چارچوب- به تعبیر کارل پوپر- تبدیل می شوند که به یکدیگر راه ندارند، به همین دلیل بحث و گفت و گویی میانشان در نخواهد گرفت، چون پنجره ای به روی همدیگر ندارند، چون پلی میانشان وجود ندارد.

در ادغام، در عین حق حفظ هویت اقلیت و اکثریت، آنها با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و درگیر بحثی جدی می شوند و به طور طبیعی از گفت و گو متأثر می گردند و یک نوع اختلاط مردمی پدیدار می شود و گسترش می یابد. بدین ترتیب، ارتباط اجتماعی واقعی برساخته می شود و نمی گذارد دو حد افراط و تفریط "همگونی تمام عیار" و "چندگانگی تمام عیار" و قومی شدن جامعه محقق شود.

هویت، ما را به درون یک ساختمان دارای دیوارهای متعدد می افکند. دیوارها ما را از دیگران جدا می سازند. دیوارها مانند مرزهای میان دو کشورند. اما دو گونه ساختمان وجود دارد. ساختمانی که فقط دیوار است و هیچ در و پنجره ای ندارد (همگون سازی و ضد همگون سازی)، ساختمانی که دارای در و پنجره برای برقراری ارتباط و گفت و گوی با دیگران است. نه تنها در و پنجره، که دارای راه ها و راه روهای مشترک است.

نه تنها ساختن هویت اروپایی یا روح اروپا نباید از طریق یکپارچه سازی یا همگون سازی صورت بگیرد، ساختن هویت در جامعه ایران نیز نباید در چنبره همگون سازی و ضدهمگون سازی اسیر شود. ادغام، حق حفظ هویت متفاوت است، در عین ارتباط و گفت و گو و ساختن چیزی مشترک. همه هویت های زبانی ایران باید مجاز باشند تا به زبان خود حرف بزنند، بیاموزند و انواع رسانه ها را داشته باشند.

دوم- ساختن هویت سیاسی مشترک: هویت فرهنگی متمایز از هویت سیاسی است. همه می توانند دارای هویت فرهنگی متفاوت خود باشند، اما یک کشور نیازمند هویت سیاسی واحدی است. این "ما"ی مشترک را همه ساکنان آن سرزمین از طریق اشتراک در تصورهایی درباره آدمیان و جوامع، ارزش ها و اصول می سازند. به عنوان نمونه، "هویت سیاسی آمریکایی ها" را مجموعه ارزش ها و اصولی که در اعلامیه استقلال و منشور حقوق، اعلامیه حقوق انسان شهروند و قانون اساسی آن کشور آمده است، ساخته و می سازد. آنان بر این باور بودند و هستند که این ارزش ها و اصول می توانند زندگی جمعی شان را به گونه ای سامان بخشند که برای همه قابل قبول باشد و آینده بهتری را برای آنها تضمین کند.

بدین ترتیب، اصول، منافع مشترک و اهداف بنیادین هویت سیاسی را می سازند. به گفته فوریو چروتی - در "به سوی هویت سیاسی اروپایی"- اگر شهروندان احساس نکنند که فقط به عنوان یک کل می توانند رشد کنند یا نابود شوند، آزاد باشند یا برده، هیچ هویت سیاسی به وجود نمی آید. اروپائیان در طول تاریخ در عین حال که با یکدیگر می جنگیدند و همدیگر را نابود می کردند (که جنگ های سی ساله، جنگ جهانی اول و دوم و هوکاست برخی از مصادیق این مدعایند)، در حال ساختن و اختراع ارکان یک "هویت فرهنگی" مشترک بودند. آنها رفته رفته به این نتیجه رسیدند که هویت فرهنگی مشترک به تنهایی مانع جنگ و نابودی و سازنده صلح و امنیت نیست، برای اینها به چیز دیگری نیاز است، یعنی هویت سیاسی مشترک. پس از جنگ دوم جهانی اروپا بدین سو گام نهاد و طی پیمان های گوناگون به سوی ساختن هویت سیاسی اروپایی یا روح اروپایی رفت. این هویت سیاسی اینک تا حدود زیادی ساخته شده است، اما هیچ گاه کامل نیست و همیشه با اصول و منافع مشترک و اهداف بنیادین بازسازی خواهد شد. نفی تخاصم و جنگ، پس از جنگ جهانی اول و دوم به نیازی مبرم تبدیل شد و اساس این تصمیم قرار گرفت که ما می خواهیم متحد شویم و هویت سیاسی مشترکی پدید آوریم.

هویت فرهنگی مجموعه ای از هویت هایی است که تا حدی همپوشی دارند، اما هویت سیاسی دارای ساختاری متمرکز است. هویت فرهنگی اروپا محصول هویت های متکثر است، که گاهی با هم همپوشی، تلاقی و تقاطع پیدا می کنند، زمانی در هم می آمیزند و در پایان از هم جدا می شوند. هویت سیاسی مشترک اروپایی برای این پدید آمد که این هویت های متکثر دیگر منشأ خصومت نباشند. هویت سیاسی مشترک وحدت در عین کثرت را پدید می آورد.

در ایران نیز می توان با حفظ هویت های فرهنگی متکثر، هویت سیاسی مشترکی پدید آورد که مبتنی بر اهداف بنیادین مشترک، منافع مشترک و اصول مشترک باشد. با استفاده از تجربه آمریکا و اتحادیه اروپا و کانادا، باید پیمانی به تصویب رساند که مقبول همه ساکنان ایران زمین باشد. مهمترین رکن این پیمان مشترک (قانون اساسی) همین اعلامیه جهانی حقوق بشر است که مقبول همگان است.

تبعیض زدایی اساس کار است. دموکراسی و حقوق بشر و آزادی، عادلانه ترین برساخته های بشری تاکنونند. آدمیان دائماً در حال تبعیض زدایی و ایجاد برابری بیشترند. میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل(مصوب ۱۹۶۶)، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد (مصوب ۱۹۶۶)، میثاق بین المللی حذف تمام اشکال تبعیض نژادی (مصوب ۱۹۶۵)، میثاق حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان (مصوب ۱۹۷۹)، میثاق ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیر انسانی یا تحقیرکننده (مصوب ۱۹۸۴)، میثاق بین المللی حقوق کودک (مصوب ۱۹۸۹) و میثاق در مورد جلوگیری و مجازات کشتار دسته جمعی (مصوب ۱۹۴۸)، باید جزیی از پیمان ساختن هویت سیاسی ایرانی باشند. تصویری از "هویت سیاسی ایرانی" که در اینجا ارائه شد، انسانی است، نه فارس یا ترک یا کرد یا عرب یا بلوچ یا غیره. همه با حفظ هویت فرهنگی خاص خود می توانند در این هویت سیاسی مشترک گرد آیند.

"شهروندان برابر و آزاد" اساس کارند و این پیمان ها را به وجود می آورند. یک شهروند در چنین چارچوبی می تواند بگوید که این موضوعی است که به من ایرانی مربوط می شود و می خواهم نظام سیاسی ای پدید آورم که نه تنها محصول رأی و رضایت من است، بلکه در برابر من پاسخگو هم باید باشد.

هویت های متفاوت اموری ذاتی نیستند، برساخته های تاریخی اند. ارزش آنها همانند دیگر برساخته های بشری تاریخی است. زبان، علم، فلسفه، تکنولوژی، دین، ایدئولوژی، دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، و غیره و غیره، همگی برساخته های تاریخی/بشری هستند. همه اینها را انسان ها "اختراع" کرده اند. هیچ ذات ثابت از پیش داده شده ای افراد را به demos تبدیل نمی کند، این امر حاصل آگاهی از این اصل است که از ضرورت و فرصت ساخت زندگی مشترک با کمک یکدیگر گریز و گزیری نیست. بدین ترتیب می توان هویت سیاسی مشترک برای ایرانیان پدید آورد. تفکیک ننهادن میان هویت فرهنگی و هویت سیاسی، مسأله آفرین است و به مغالطه های بسیار می انجامد.

سوم- تبعیض گرایی ضروری: هیچ نوع تبعیضی پذیرفتنی نیست، مگر آن که به دلایل متقن وجودش ضروری باشد. در ایران به دلیل وجود نظام های استبدادی، همه مورد تبعیض و سرکوب قرار گرفته اند. زنان با این که نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می داده اند، تبعیض و سرکوب شدید را تحمل کرده اند. نه تنها از سوی حکومت های مرکزی، که از سوی تک تک مردان (پدر، برادر، شوهر) در تک تک مناطق و در داخل تک تک هویت های زبانی.

اقلیت ها نیز مشمول ظلم و سرکوب مضاعفی بوده و هستند. برای تبعیض زدایی از این موارد خاص چاره ای جز تبعیض گری وجود ندارد. منظور تبعیض مثبت (affirmative action) به سود این گروه های زبانی و هویتی است تا ستم مضاعف تاریخی جبران شود و همه از فرصت های برابر استفاده نمایند.

چهارم- نگران انسان ها، نگران ایران: در بحث تجزیه طلبی دو نکته را باید از یکدیگر متمایز ساخت: اول- نگرانی برای تجزیه شدن ایران. دوم- نگرانی برای کشته و زخمی و آواره شدن میلیون ها انسان. ما از دومی سخن گفته و می گوئیم، نه از اولی. مدعا این بود و هست: حمله نظامی به احتمال زیاد به تجزیه ایران منتهی خواهد شد و تجزیه بسیار خونین خواهد بود. نباید انسان ها را در پای برساخته های تاریخی قربانی کرد. این نگرش اگر عنوانی داشته باشد، "اومانیسم" است، نه "ناسیونالیسم" و ایران گرایی. سخن بر سر پیامدهای هولناک انسانی بود، نه مرزهای زمینی .

روشن است که ما مدافع جدی ایران و تمامیت ارضی آن هستیم و این دفاع کاملاً موجه است. مگر آمریکائیان مدافع آمریکا و تمامیت ارضی آن نیستند؟ مگر بریتانیایی ها مدافع بریتانیا و تمامیت ارضی آن نیستند؟ مگر آلمانی ها مدافع آلمان و تمامیت ارضی آن نیستند؟ مگر اکثر آمریکایی ها پرچم آمریکا را بر در منازل خود نصب نکرده و نمی کنند؟ دفاع از ایران و تمامیت ارضی اش موجب شرمندگی نیست تا کسی از آن بگریزد.

همه ایرانیان از ایران و تمامیت ارضی اش دفاع می کنند. وقتی عراق با پشتیبانی برخی دولت ها به ایران حمله کرد، مردم سراسر کشور به دفاع از تمامیت ارضی کشورشان برخاسته و متجاوز را به پشت مرزهای ملی عقب راندند.

محل نزاع نوشتارهای ما، پیامدهای انسانی تهاجم نظامی به ایران و تجزیه متعاقب آن بود، نه ارزش مرزهای ملی.

* اکبر گنجی، روزنامه نگار، پژوهشگر و فعال سیاسی ایرانی است که اکنون در آمریکا اقامت دارد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
بی بی سی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.