من رای نمی دهم ولی اگر بخواهم توصیه کنم که مردم رای بدهند به آنها می گویم به جای دادن تنفس مصنوعی به این کالبد نیمه جان، اتفاقا به بدترین کاندیدا رای بدهند تا این روند متوقف شود.

آنچه در حال حاضر می بینیم، در واقع انتخابات نیست بلکه نوعی انتصابات است و در این انتصابات نمایشی مردم را وادار به مشارکت می کنند. آقای خامنه ای شخصا اداره  دولت موازی و اصلی را بر عهده دارد و آنچه از دامن انتخابات سربرمی آورد، دولتی فرعی و ناکارآمد است. وزیر اقتصاد و خارجه و ارشاد و اطلاعات و همه وزرای کلیدی را آقای خامنه ای انتخاب می کند، و در واقع رئیس جمهور منتخب یک فرد مفلوج و ناکارآمد است.

من بخش هایی از مناظره بین کاندیداها را گوش دادم. برایم جالب بود که اینها در مناظره هایشان از حقوق شهروندی دم می زنند. کسی نیست بگوید حقوق شهروندی را ول کنید شما حقوق ابتدایی و حقوق پایه انسانی را بچسبید.

آقای جهانگیری که بین کاندیداها معقول تر از بقیه صحبت می کند در مناظره دوم می گفت ما باید مردم را آزاد بگذاریم تا از دولت انتقاد کنند چون انتقاد مردم یک ثروت بزرگ برای نظام سیاسی حاکم بر جامعه است. از خودتان بپرسید این شعارها واقعا برای چیست؟ تا به حال چه کسی توانسته به سیستم سیاسی حاکم بر ایران انتقاد کند و به زندانش نینداخته باشند؟

به باور من خطر این جریان اصلاح طلب به مراتب بیشتر از سایر جریان های سیاسی است. من به شما قول می دهم اگر روحانی چهار سال پیش بر سر کار نمی آمد، این سیستم آخرین نفس هایش را کشیده بود. خاتمی و روحانی بزرگترین خیانت را به مردم روا داشتند اما متاسفانه مطالعه سیاسی و  آگاهی عموم مردم ما اندک است و فریب لبخندهای این گروه سیاسی را می خورند.

سال های سال است با ادعای اصلاح طلبی این جامعه نیمه جان را روی زمین کشانده اند، به باور من سرطانی بالاتر از جریان اصلاح طلبی برای کشور ایران وجود ندارد. شاید شما بگویید ما اصلاح طلب خوب و بد داریم اما من به این حرف باورمند نیستم. همین اصلاح طلب ها به سیستم و جریان حاکم برای قدرت گرفتن، کمک کردند. آنها بزرگترین خیانت را به جامعه ایران روا داشتند.

در واقع الان سوال اصلی این است که به  شارلاتان رای می دهم یا به فاشیست یا به دیکتاتور؟ من معتقدم فاشیست دیکتاتور بهتر از شارلاتان است. چون شارلاتانیسم به عمق جریانی که در ایران جاری است دوام می دهد اما برسرکار آمدن فاشیست دیکتاتور ، سریع تر کار وضعیت سیاسی جامعه ایران را به سرانجام نهایی می رساند و همه چیز را روشن و مشخص می کند.  من معتقد بودم اگر آقای احمدی نژاد بر سر کار می ماند، کار این نظام تمام می شد. اگر آقای اوباما به این دولت نفس مصنوعی نمی داد، کار این جریان سیاسی تمام می شد.

بسیاری از این افراد اصلا ایرانی نیستند. از زاد و ولد ایرانی نیستند. بسیاری شان حتی به زبان فارسی سلیس نمی توانند صحبت کنند. اول از همه باید معلوم کنی تو از کجا آمده ای هویتت به کجا برمی گردد. مگر نه اینکه همین  برادران لاریجانی و رئیس قوه قضاییه سابق ، ریشه شان به عراقی ها برمی گردد. من یک بار زنگ زدم به یکی از مسوولان دوره قبل در مورد زندانیان سیاسی حرف بزنم، باور کنید به سختی فارسی صحبت می کرد. 

مردم به خوبی می دانند واقعیت جریان حاکم بر ایران همان احمدی نژاد و رئیسی است. این خندان هایشان که زمام امور را در دست می گیرند، با خنده و ملاحت مردم را فریب می دهند. مردم اتفاقا باید بروند و به آقای رئیسی رای بدهند. 

فرد صابری، نامزد حزب لیبرال مردم سوئد برای شورای شهر و استان