رفتن به محتوای اصلی

تبین رژیم با حفظ حرمت قلم
17.05.2017 - 00:49

رژیم ملکوتی خمینی، از آغاز رسالت آسمانی اش بر زمین شاه زده ی ایران، و در همان ابتداء کار دشمن واقعی خود را  بیاری و توصیه ی امپریالیسم آمریکا خوب شناخت. او از دانش و تعهد مردمی و آگاهیرسانی چپ ها و کمونیست ها می ترسید و بشدت از آنها بیزار بود. بنابرین هوشیار و هدفمند علیه خانواده ی چپ بپاخاست. چند جریان را با وعده های دروغ گول زد و همراه خود ساخت؛ و نچندان دور علاوه بر کشتار همان فریبخوردگان، کل خانواده ی چپ و مخالفان را تا توانست در 60 و 67 قتلعام کرد و دیری نپائید که روشنگران را بنام دشمن خدا بی رحمانه تار و مار کرد. این شبیخون ضدبشری توانست تلاش افشاگرانه نیروهای چپ را خفه کند. البته دعاوی چپ هنوز زیر چماق ادله های جهل دکانداران مذهبی کوبیده، تحریف و تحقیر می شود. چرا؟ زیرا: بنا بگفته ی آخوند، چپ کافر است.

 

یادم می آید که در زادگاهم مشتی اوباش توسط آخوندها چنان آموزشی یافته بودند که: درک شان از «کمو» یعنی خدا، و «نیست» هم یعنی خدا نیست را می فهمیدند! آنها، بسیاری از انقلابیون رشید و مردمدوست را به بهانه ی چپ و کمونیست مفسد بودن، با شلیک گلوله در شقیقه های شان در خیابان ها ترورمی کردند. و این شیوه کافرکشی و خفقانی در سراسر ایران آنروزگار متدوال شده بود. چراکه تسلط آخوند بر تعبد، تعصب و نادانائی اجتماعی چنان بالا رفت که خمینی قادر بود با حکمی گوشت سگ را حلال و بخورد مسلمان مطیع بدهد. برای نمونه! نظام توانست برای تصرف دختران اسیر و محکوم به اعدام، ادله ای چنین بسازد که دختر باکره طبق روایت اسلامی به بهشت می رود؛ و آن دختران انقلابی که به اصطلاح آخوند، آنها را گناهکار و دشمنان خدا می شناساند، پس نباید و مجاز نبود آنان "دختر" بمانند و به بهشت بروند!) بنابرین جلادان شب پیش از اعدام به آن دخترهای دم مرگ با قساوت بی مانندی در طول تاریخ، و با زور تجاوز می کردند. و سر خدا هم کلاه می گذاشتند و از آن دخترکان در بند علاوه بر لذت جنسی زنان جهنمی می پرداختند، تا بهشت  موعودشان نیز آلوده ی مفسد نشود. تعریف دینمداران رژیم با حفظ حرمت قلم مرزی را بمن تمیز می دهد که عبور از آن جایز نیست، وگرنه قلمم همسانی آخوندی می یابد.

 

به کوتاه ترین بیان بگویم، حرکت زمان بسود آخوند هزاررنگ دیگر نیست. برای پست فطرتی و جنایتکاری و غارت های این ستمگران ریاکار، دیگر هیچ بهانه ی انتخاباتی و فرصتی برای تغییر و جبران باقی نیست. آنها در فاصله ی 38 سال گذشته اراده مطلق سیاسی اقتصادی فرهنگی قضائی قانونگذاری بربرانه را داشته و کاملا تصاحب کرده، و تمامیت شعور اجتماعی، دانش رنگین، تجربه گرانبار تاریخی ایرانیان، ملت ها و مذاهب را با زور و تزویر یکجا از آنان ربوده و زدودند و توسط سرکوب مذهبی نوع انسان را تحقیر کرده، و بدست باندها و مافیاهای آدمخوار مهر و دوستی انسانی را لهیده و بکمک چاه های نفت و ابزارهای سیستماتیک سپاهی بسیجی امنیتی و لباس شخصی ها موجودیت ایران و ایرانی را تباه و ویران ساختند و اعدام خیابانی و رقص مرگِ قربانیان را سرگرمی امت ساختند.

 

و بجایش با پول مردم گرسنه، ده ها هزار اماکن بی هوده مذهبی، مساجد، تکایا، روضه و تعزیه خانه ها، امامزاده ها و... ساختند تا بیاری آنها سوار بر شعور و کول مردم بپاخاسته شوند و شدند. هدف آخوند از برپائی اینهمه مراکز مذهبی جز برای تحمیق مردم مفلوک و ساده دل نبود و ساخته نشد.

فساد، فحشا، ریا، دروغ، نقل و نبات قسم به این و آن و قرآن فرهنگ جاری مردمان ماست. بی اخلاق، بی وجدانی، انواع افیون، ضعیف کشی، پارتی بازی، مافیا، باجگیری و رشوه دهی، انسانیت ستیزی، اشکال نابرابری ها و تبعیض ها، محرومیت زنان نسبت به حقوق مردان، چپاول نجومی تک تک سران و گردانندگان رژیم اما، پای ثابت این ملکوتیان با وجدان می باشد. وجود درنده و دلخراش گرسنگی، بیکاری، فقر و فاقه، تحریم و تورم فراوان و گسترده، در پی ماجراجوئی های جنگ سنی شیعی، و همزمان سقوسط پیگیر ارزش پولی کشور به زیر هزارهای منفی رفته است. با اینوجود و به بی شرمانه ترین وجه آخوند جماعت شمال شهر نشینان کشور شده اند و با دم خود گردو می شکنند.

 

شرم بر این دهه های فجیع بی اخلاقی، ستمگری و ناراستی ملا و مکلا جماعت باد که حتی به شیعیان نیز رحم نکرد و آنانرا فریفت و نان شان را با بی وجدانی تمام پیوسته چاپید. آنهم شیعیانی که خالصانه و در رویای "عدل علی" در خدمت به ساختار ولائی پاک باختند و غارت شدند. نظام خلافتی ایکه از درشت اش ( خامنه ای) تا ریزترین آن بشدت پلید و مکار است؛ و آخوندهای فرصت طلب و مفتخورش همچنان و بی محابا مرض و غرض تاریخی( جنگ ادیان و مذاهب) خود را بی وقفه بر زندگی نوعدوستانه و مسالمتگرایانه ی همه ی ما کشانده و دشمنی غیر ستیز را بر فرهنگ مدارا اِعمال کرد و بی کم و کاست، تاکنون آب ناپاکی بر چهره و جان کشورمان ریخته است، و خود با تبختر و قدرت لایزال آسمانی بر اوج تمول جاخوش کرد و نایب خدا بر زمین سدخته و خونین ما می باشد.

 

با افشا سازی و رسواگری همین شش تن از هم و رژیم شان و نه بیشتر، آنهم تنها بخاطر رأی گیری از مردم بجان آمده، چهره ی ملکوتی آنان را بهتر نشان داد و مردم محروم و مظلوم ما را بیدارتر ساخت. و دکان ریای ملا را ازتاکنونی و برای همیشه از رونق انداخت. م مهمتر تز همه "حفظ صیانت نفس" میان آخوندها عین مارهای کبری علیه هم ایستاده و مترصد جبهه گرفته، و عملا جنگ ثروت و قدرت مافیا ها به نقطه انفجاری و پایانی خود رسیده است. بارها از دیروز تا به امروز انتخابات پیشارو ظریفت جاهطلبی و خودکامگی همه ی دست اندرکاران رژیم را آشکار و رسواکرده، و پته خودخواهی و طمع آنانرا را بر آب جاری افکنده است. مسئله ی آخوند جماعت هرگز اسلام و عقیده نیست، چراکه این رژیم کلیت آنرا به سخره کشیده است؛ بلکه سود و کاسبی اسلامی شیعی آسان و چهارسویه ی آن منظور نظرهای دیرین و کنونی بوده و هست.

 

در پرده ی باغ وحش مناظره ها آنها بسان درندگان وحشی بهم دندان تیز می کشیدند و اگر می توانستند همدیگر را ترجیح می دادند که بدرند؛ و بخورند. زیرا مسئله آخوند و رژیم بر سر مرگ و زندگی ست. و همگی این چشم انداز تهدید، تیره و مات فردای خود توسط توده ها را بوکشیده اند. و بنا بر این محصول این جهار دهه را که جز خیانت و تبهکاری ضد حقوق بشری نبوده و نیست را بسوی دیگری رقیب پرتاب می کنند. و نمی دانند که ما گول نمی خوریم و همه آنها را دشمن خود و کشورمان می دانیم. مگر نه، در طول برپائی این سالوس ورزی بنام حکومت خدا و تکوین پست فطرتی حکومت دینی ملا، حتی یک مورد آخوند متعهد نداشته و نداریم که وی مسئولانه و صراحتا علیه رژیم مذهبی و برای"جدائی دین از دولت "در صف مردم ایستاده باشد. نه خاتمی، نه کروبی، نه موسوی هیچکدام در زمان صدرات خود و بخاطر منافع حقیرشان جرأت نقد و رد حکومت دینی را که مسبب اینهمه پلیدی و ویرانی و فسادهاست نداشتند. حتی منتظری هم با صداقت و علنی در پیشگاه مردم نسل کشی های 60 و 67 خمینی را بخاطر مصالح خود پنهانی نقدکرده و به خمینی نامه فدایت شوم نوشت. تاکی فریب و بردباری دغلکاران؟ مگر با انتخاب این و آن تبهکار مذهبی مصیبت مردم و کشور ما چاره ای می یابد؟ ما مسخره بازی انتصاب ها را توهین به دانش خود می دانیم، و از تکرار آن بیزاریم. توامان شایسته است که بدانیم ما جز سرنگونی رژیم توسط اراده ی توده ای و ایجاد حکومت سکولار و غیرمتمرکز که فدرالیسم باشد راهکاری مفید نداریم.

بهنام چنگائی 26 اردیبهشت 1396

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.