رفتن به محتوای اصلی

گزارش دومین نشستِ آنالیز:بهترین رویکرد در انتخاباتِ ۹۶ چی ست؟
18.05.2017 - 23:40

✍️مهدی خزعلی
✅بحث انتخابات از نظر من خودش مقصد و مقصود است، سوزای اینکه انتخابات باید کارکرد خودش را داشته باشد یا نداشته باشد، یعنی جوامع توتالیته انتخابات مهندسی میشه، صدام اعلام میکنه من نود و نُه در صد رأی آوردم و بشار اسد اعلام میکنه نود و هشت درصد، باز هم من مردم را دعوت میکنم پای صندوقهای رأی بروند و نه بگویند به آن حاکم مستبد. حداقل‌اش این است که عمله پای صندوق می فهمد که نود هشت در صد مردم نه گفتند؛ نه اینکه همینطور خاموش بمانند. این پیام تأثیرش را دارد، من این مثال را زدم برای جاییکه در جمهوری اسلامی کمترین تأثیر را دارد. معتقدم هستم در جمهوری اسلامی تنها موردی که با کمی غمسه عین؟
✅ میتوانیم بگوییم انتخابات آزاد، اولین انتخاب ریاست جمهوری بود که نهایت این شد که کاندیدای جناب حاکم یعنی حزب جمهوری اسلامی که بهشتی، رفسنجانی، خامنه ای، باهنر و همه شخصیت های جناب حاکم در آن جای داشتند، یعنی آقای حسن جبیبی ۶۰۰ هزار رای آورد یعنی ۸/۴ و آقای ابوالحسن بنی صدر ۱۱ میلیون رأی یک پیروزی قاطع را رقم زد. البته در آن انتخابات ۱۲۴ کاندیدا بود و همه حضور داشتند، الا تک و توک معدودی که از کردونه رقابت حذف شدند.
✅ بعد از آن جناح حاکم یاد گرفت که خیلی ساده میتواند از دست انقلابیون، حاکمیت و در واقع قوه مقننه و قوه مجریه جابجا بشود و دخالتها شروع شد. واقعیت این است که خیلیها را نگذاشتند در مجلس حضور پیدا کنند و بعد انتخابات بعد شهید رجائی که یک ماه بیشتر رییس جمهور نبود؛ همینگونه بود انتخابات سال ۶۰ آقای خامنه ای و بعد مرحله دوم و بخصوص مرحله اول آقای هاشمی رفسنجانی، در ۶۸ که اصلأ انتخابات نبود. ایشون با آقای شیبانی رقابت کرد، او هم در بیمارستان نشسته بود و ستادی هم تشکیل نداده بود و میگفت منهم به هاشمی رآی میدهم و نهایتأ هاشمی ۱۰ سال بعد از بنی صدر در انتخاباتی که خودش با خودش مسابقه داد، نفر دوم شد یعنی ۱۰ میلیون رأی آورد؛ یعنی یک میلیون کمتر از بنی صدری که با جمعیت سال ۵۸ در واقع رییس جمهور شده بود. خوب این انتخابات همیشه همینگونه بوده، حتی من میخواهم بگویم آنجاهائیکه ما توانستیم تدثیری بگذاریم وجابجایی کردیم. در قدرت باید بپذیریم که باز دعواها بین جناحین قدرت بوده است. باز این مردم نیستند که تعین کننده هستند. همیشه کاندیداهای مستقل و مردمی حذف میشوند. قدرت بعضی مواقع برای ایجادش تور در انتخابات یک نفر از دشتش درمیرود اما آن یکنفر باز هم دستبوس است و تابع قدرت. فکر نکنیم یک جابجایی جدی در سیاستهای کلان جامعه اتفاق بیفتد. بله ما توانستیم در سال ۶۶ مردم یک سلبی بیست میلیونی بدهند و خاتمی را انتخاب کنند، اما خاتمی هم از دیدگاه قدرت در آن چهارچوب تعریف میشود و خاتمی هم در هشت سالی که ۲۰ میلیون و ۲۱ میلیون ردی داشت جابجائی وسایل کلان کشور را انجام نداد. من میخواهم عرض کنم که این مسیر ادامه دارد و ما هر وقت تأثیری گذاشتیم در این مشی تلاش مدنی و مشی مبارزه مدنی با حضور پای صندوقهای رأی بوده و در صندوق رأی تأثیر گذاشتیم چه در سال هفتاد و شش و چه در سال نود و دو که مردم آمدند و من آنرا یک رفراندم میدانم که با رأی به گزینه آخر جناح حاکم، گزینه اولش را زدند یعنی جلیلی را و بعد در سال ۹۴ خیلی هوشمندانه با رآی بکسانیکه نمیشناختند و رجل سیایی بسیاری از آنها نبودند، آمدند و یک پیروزی سی بر صفر را رقم زدند و شاخصهای جناح حاکم را زدند.
✅ من اینجا میخواهم بگویم ما ایجا باید حواس‌مان باشه آقای خاتمی در روزهای آخر فقط کُد رمز عمیلیات خواند که تکرار می کنم به ۳۰+۱۶ رای دهید! اما این مردمی که توجیه شدند و تحلیلی داشتند که بیایند و این حماسه را بیافرینند. سال قبل از مصاحبه ها گفته شده بود مردم بیائید برای اینکه اینبار میخواهیم با رآی به آنهاییکه قبول نداریم یا نمیشناسیم، میخواهیم شاخصهای جناح حاکم را بزنیم، میخواهیم جنتی و یزدی و مصباح را بزنیم که با عنوان مثلث جیم مطرح می‌شدند و میخواهیم حداد عادل را بزنیم این یک پیروزی مطلق بود اما خاتمی فقط رمز عملیات را خواند. مهم این بود که مردم به این تحلیل برسند. این تحلیل را چه کسی ارائه داد و چه کسی جرأت داشت بگوید مردم بیایید میخواهیم این مثلث جیم را بزنیم و از صحنه و از گردونه خارج کنیم. در سال ۹۶ من در آغاز ثبت نام گفتم، آمده ایم مشروعیت شما را از شما بگیریم. با هر تلاشی مردم بایستی پای صندوق بیایند. هر رأیی باید یک پیام داشته باشد و بایستی مشروعیت را از جناح حاکم و نظارت استصوابی بگیریم. آنهاهایی که میخواهند رأی ندهند خواهش میکنم پای صندوقها بیائید و به هر که دوست دارید رأی بدهید. این رأی های باطله یعنی نه به نظارت استصواب و بعد از آن دوستانی که میخواهند رأی بدهند اول جهانگیری با ۲۰ سال سابقه اصلاحات و اگر ما از جهانگیری عبور کنیم و به روحانی برسیم به این مردم خیانت کردیم.

✍️حسین علیزاده

✅این قصه پرغصه انتخابات ایران کاملأ روشن است و تمام تلاشها هم بر این است که چگونه این وضعیت میتواند تغییر کند. یک مثال ساده بزنم، ما قبل از اینکه برنامه های تلویزیونی شروع بشود، تا قبل از آن عده ای ثبت نام کرده بودند و یکباره شورای نگهبان از میان ۱۶۳۶ نفر ۱۶۳۰ نفر را رد صلاحیت کرد. بعد از آنهم بحث مناظره ها شروع شد و مردم میگفتند دیدی فلانی حال فلانی را گرفت و در نتیجه ما در حال حاظر در این فضا قرار گرفته ایم. من معتقد هستم ما ترمی داریم بعنوان ترم مهندسی شده. دقیقآ در ایران انتخاباات مهندسی شده است و در مهندسی شده هم تقلب هم انجام میشود. ایکه گزینشی یا چیدمانی با چیدن خاص انجام میشود؛ اینها همه شان عیان شده است. الآن کسی به این فکر نیست که نامزدهاییکه رد صلاحیت شده اند، حتی آقای احمدی نژاد، حق مشارکت دارد هر چقدر هم بر او ایرادها از زمین تا آسمان هست. الآن بحت آزادی انتخابات نیست. میخواهند بکجا برسند؟ من وقتی فضای این انتخابات را پیش خودم ترسیم میکنم، یک مورد پیش من تأمل برانگیز است و آن عبارت است از وضعیت تقریبأ ساکت آقای خامنه ای در این پروسه است. من اعتقاد دارم آقای خامنه ای در این پروسه بسیار چراغ خاموش حرکت کرده و دلائل خاصی میبایستی در مورد وجود داشته باشد.

✍️حشمت رییسی

✅از آغاز جمهوری اسلامی که من در سازمانهای سیاسی گوناگون حرکت میکردم، خود من از طرف فدائیان کاندید مجلس خبرگان بودم و همچنین کاندید مجلس شورای اول. از ابتدا یک چیز برای من روشن شد. برخلاف آنچه انقلاب است و افراد گروهها، سازمانها تجربه کافی ندارند و طبیعی است چپ و راست بزنم و در تمام انقلابها هم این مطلب دیده شده که اشخاص با تجربه و با وجود وارد گود نمیشوند. درد زایمان انقلابات را آن کسی که کار انقلابات را بعهده گرفته باید بفهمد. از روز اول تقلبات در انتخابات ما شروع شد، از همان ابتدای مجلس خبرگان، در نظر بود که دگراندیشان را حذف کنند. آنچیزی که دوست ما از انقلابات سالم صحبت میکند، از طیف خود مذهبی ها صورت میگیرد. دیگران عملأ یا هستند و یا در پروسه قرار میگیرند. یعنی از همان ابتداء پیش شرطهای یک انتخابات سالم در ایران بشدت سرکوب میشود. یکی از پیش شرطهای انتخابات آزادی احزاب است. احزاب چرخ دنده دمکراسی هستند. دیگری آزادی مطبوعات است که امکان را فراهم میکند تا آنها را که به قدرت میرسند زیر ذره بین مطبوعات آزاد در جهت اجرائی کردن وعده های خود قرار گیرند. ولی آنها تمام اهرامهای کنترل قدرت را نابود کرده اند. ولی از همان ابتدا فساد گسترده رخنه کرد در حاکمیت همه جا را فرا گرفت و امروز صحبت از اختلاسهای صدها میلیون دلاری و میلیاردها است. و این ثمره نابودی آزادی احزاب و آزادی انسانها است که پدیده ها را در نطفه تشخیص میدهد.

✅قدرت سیاسی در ایران همواره راندخوار دولتهای نفتی و سرانجام به ثروت هم میانجامد. در کشورهای خارجی این ثروت است که قدرتها را شکل میدهد. و از طرف هر کس به قدرت رسید، ثروت انبوه را بدنبال خواهد داشت. و همین بیماری در کشور باعث شده که مردم و کارمندان، مأموران دولت باشند. و از آنجاییکه پول نفت در اختیار دولت است، پس از چندی مردم به رعیت تبدیل میشود. این موضوع هم قبل و هم بعد از انقلاب در کشور معمول بود. با این توضیحات، من این نوع نمایشات را که در جمهوری اسلامی اتفاق میافتد، حتی شبه دمکراسی نمیدانم. دمکراسی سوری داریم، شبه دمکراسی داریم تا به دمکراسی حقیقی برسیم. و بهمین دلیل این بازی انتخابات صرفأ برای مشروعیت بخشیدن نه به عامل جمهوری اسلامی، بلکه به مشروعیت بخشیدن به عامل ولایت فقیه میباشد و ولایت فقیه اصل دمکراسی را نابود میکند و از آنجاست که رئیس جمهوری میشود تدارکاتچی ولی فقیه.

✍️بهرام آبار

✅به باور من حاکمیت متعلق به مردم است. حق تعیین حکومت با مردم است و این مردم است که میتوانند حکومت را تغییر بدهند. خمینی ۳۸ سال پیش در پاریس نوید آزادی مردم را میداد و میگوید قدرت حاکمیت را به مردم میدهد و خود بعنوان یک طلبه به قم خواهد رفت. ولی در حقیقت هدف او گرفتن حاکمیت از مردم بود، برای برپایی یک حکومت استبدادی اسلامی بنام ولایت فقیه. مردم پرسی خمینی در فروردین ۵۸ بدون تردید اولین تقلب بزرگ برای فریب و سوء استفاده از اراده مردم بود، مردمیکه خواستار آزادی و استقلال بودند. در حقیقت خمینی زمینه را برای یک بیعت در لباس همه پرسی تعیین کرده بود. تاکنون حکومت ۳۸ بار انواع و اقسام انتخابات انجام داده است. همیشه انتخابات تقلبی و مهندسی شده بوده است. همیشه احزاب ممنوع بوده اند. همیشه سندیکاهای صنفی و کارگری ممنوع بوده اند. همیشه روزنامه هاییکه از حکومت انتقاد میکردند توقیف و بسته میشدند. کسانیکه انتقاد میکردند و میخواستند حق و حقیقت را به مردم نشان بدهند به زندان رفتند. تمام مردم از این اتفاقات مطلع هستند و از نظام پر از ریا و تزویر بشدت منزجر هستند، چون نظامی و سپاهی که میبایستی ازآنها دفاع کند، سرکوب میکند. من معتقد هستم این انتخاباتیکه در ایران انجام میشود باید نقد (لغو) بشود و مردم هم باید اینکار را بکنند و قدرت با آنها است. مردم باید درمنازلشان بمانند و بگویند ما این انتخابات را قبول نداریم. ما این انتخابات را نفی میکنیم و به این صورت هم یک پس گردنی به حکومت بزنند و هم اینکه احساس بکنند که قدرت با آنها است. آنها هستند که در حقیقت میتوانند این حکومت را کنار بگذارند، چون حق با آنها است.

✍️مسعود مؤیدی

✅انتخابات در در حقیقت آخرین حرکت یک جمع سیاسی یا فرد سیاسی برای رسیدن به آن محدوده قدرتی است که مدّ نظرش هست. راهی بجزانتخابات وجود ندارد. ما در این ۳۸ سال گذشته، بخاطر همین انتخابات بوده که یک سری دست آوردهای خاصی داشتیم در سال ۸۸ نقاب از چهره حاکمیت برداشته شد. اگر امروز میدانیم که آقای احمدی نژاد چه بلائی بسر ما آورده، فراموش نکنیم که ما ۸۸ و ۸۴ را داشتیم. آقای خامنه ای در نماز جمعه فرمودند که نظر من به آقای احمدی نژاد نزدیکتر است و ما امروز به آن استناد میکنیم. آن در عرصه انتخابات پیش آمد نهایت پیروزی یک انتخابات. اما در انتخابات ۹۶ تجربه تحریم همیشه نشان داده است آنچیزی که ما فکر میکنیم الزامأ نیست. سال ۷۶ آقای خاتمی و اصلاح طلبان آمدند و قوه مجریه را در دست گرفتند. سال ۷۸ قوه مقننه را هم در دست گرفتند. اینکه بگوئیم پاکترین دولت است دلیلش این بود که یک قوه قضائیه چمبره زده بود بالای سرشان و اینها تکان میخوردند اینها نفسشان را میگرفت.
✅حالا اصلاحات دو قوه را دارد و سر مجلس هفتم و شورای دوم اصرار میکند که از حاکمیت خروج بکند. دولت آقای بازرگان زمانی که احساس کرد در بحث اجرا نمیتواند موفق باشد، همان موقعی که بحث سفارت پیش آمد از حاکمیت خروج نکرد. گفتند که ما در قسمت اجرائی نمیتوانیم کاری بکنیم، ولی آقایان اصرار داشتند در حاکمیت خروج بکنند. خروجی شد مجلس هفتم، مجلس هشتم، مجلی نهم. زمانیکه ما میدانیم و این تجربه را داریم و تنها راهی که اگر بخواهیم در چهارچوب سیستم حرکت بکنیم برای بدست آوردن آنچیزی که مد نظرمان هست هم همان انتخابات است و راه دیگری نداریم. تحریم کردن، قهر کردن با صندوق رآی، نشستن در خانه فراموش نکنیم در دنیا دمکراسی یک تعریفی دارد، شما میروید در یک کشور دمکرات اگر بین ۴۵ تا ۵۵ درصد مردم پای صندوق رأی بیایند، از نظر ما آنکشور دمکرات است. همیشه این کشور آن اعوان و انصار خودش را دارد.
✅من فکر میکنم در مجلس قبل ضریب هم به آن دادند. لذا آن تعداد افراد به هر دلیلی همیشه هستند. تحریم کردن اصلأ معنی ندارد. چرا میتوانیم بگوئیم ما تحریم فعال خواهیم داشت، یعنی ما میرویم در انتخات شرکت میکنیم، ولی به کاندیدهای آنان رأ ی نمیدهیم. سفید رأی بدهیم. خط خطی بکنیم. توجه داشته باشیم که آراء باطله در انتخابات شمرده میشود. انتخابات ۸۸ آراء باطله چهارم شد و آقای کروبی پنجم و یکی از دلائلی که در هفته اول استناد میکردیم به آنکه این انتخابات مخصوص است علت همین بود که ما رأی باطله نداشتیم. ۹۷ سال تاریخچه انتخابات این کشور است. این تجریه ۹۷ ساله همواره نشان داده است که اگر سال ۷۶ ما رفتیم در انتخابات شرکت کردیم و در اکثریت قرار گرفتیم، نتیجه آن شده که ما خواستیم و آقای خاتمی انتخاب شد. البته من قبول دارم که آقای خاتمی انتخاب آقای جنتی بود. اما بین بد و بدتر، از جمع آنها آقای خاتمی را بالاخره توانستیم انتخاب بکنیم. درسال ۹۴ وقتی آقای دکتر خزعلی موضوع زدن شاخه های جناحهای حاکم را مطرح کردند، دوستان ما جمع میشدند و فرضأ تا پاسی از شب با آنها بحث میکردند که مگر میشود حداد عادل نیاید، مگر میشود مصباح یا یزدی نیاید؟ تجریه نشان داد که میشود. من معتقدم که این جمهوری اسلامی نوپاست وما خوب داریم حرکت میکنیم. ما تنها سلاحی که در دست داریم همین صندوق رأی هست. اگر بر فرض محال آرای ما هم خوانده نشود، اعوان و انصار حاکمین میفهمد که در چهار چوب جامعه و در کف خیابان جائی ندارد. من معتقدم که تمرین نباید کرد و بایستی حضور فعال داشته باشیم.

✍️کاظم موافق

✅به جز توصیف‌هایی‌ که دوستان از انتخابات از ابتدا تا انتها “مهندسی‌ شده” ایران کردند و زوایای مختلف آنرا بررسی کردند، انتخابات ۹۶ برای من به عنوان کسی‌ که از بیرون به صحنه می‌نگرد، شباهت عجیبی‌ به انتخابات سال۱۳۸۴ دارد که به ظهور احمدی‌ نژاد انجامید. در آن زمان مردم از اصلاح طلبان و “اصلاحات سرخورده شده بودند و بصورت گسترده انتخابات را تحریم نمودند و در آن چند ساعتی‌ که آقای کروبی خواب بود، انتخابات را به دور دوم کشیدند. در دور دوم آقای خامنه‌ای که در دور اول با آقای کروبی تسویه حساب کرده بود، با آقای رفسنجانی هم تسویه حساب نمود و به گمان خود “انگشتری در دست” را به مسند ریاست جمهوری نشاند، اما دیدیم که آن همان انگشتر در نهایت به “خاری در گلو” تبدیل شد و هنوز موفق به بلعیدن آن نشده اند.
✅امروز هم با توجه به نارضایتی‌ گسترده‌ای که از چهار سال دولت روحانی در زمینه اقتصادی، آزادی‌های اجتماعی و سیاسی در سطح کشور وجود دارد و همچنین موج گسترده و هماهنگ تبلیغاتی که برای برکشیدن آقای رئیسی آغاز گردیده، تداعی کننده همان فضاست. به باور من چنانچه مشارکت مردم یا شکسته شدن آرا بصورتی باشد که بتوانند با جابجا کردن “چند میلیون رأی” انتخابات را به دور دوم بکشند، حتماً اینکار را خواهند کرد و چنانچن انتخابات به دور دوم کشیده شود، شانس بیرون آمدن نام رئیسی به عنوان برنده نهایی‌ انتخابات بیش از پنجاه درصد خواهد بود.
✅نگاهی‌ به شرایط “سیال” منطقه و شکل گیری ائتلاف‌های عجیب و غریبی که در دو سوی میدان جنگ در سوریه شکل می‌گیرد و بصورت مستقیم و غیر مستقیم به کشور ما مربوط میشود و همچنین احتمال فراوان مرگ خامنه‌ای در آینده نزدیک، این مسئله که در ۴ سال آینده فرمان هدایت کشور در اختیار کدام گروه باشد، از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا به باور من انتخابات در ایران بیشتر شبیه کودتاست و جناح برنده در انتخابات ضمن محو کردن “همه” آثار دولت پیشین، گناه همه مشکلات ۴ سال اول خود را به پای دولت پیشین می‌اندازد.

✅مسئله مهم دیگر که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد، موضع “اپوزیسیون خارج نشین” است که قرار بود زبان گویای درون کشور باشد و نه معلم و راهنما. اما بخشی از این اپوزیسیون که تا دیروز پشتیبان مشارکت در انتخابات به هر بهائی بود، امروز ساز “تحریم” را کوک کرده است که به باور من بیشتر به “عشوه سیاسی” برای مستأجر جدید کاخ سفید است. جناح حاکم در ایران درحال حاضر گفتمان ” از موضع قدرت” را تبلیغ می‌کند، همان گفتمانی که با احمدی‌ نژاد برآمد تا با جورج بوش مقابله کند. امروز هم باتوجه به روی کار آمدن دونالد ترامپ و عنایت به اینکه حضرات در تهران خودشان را فقط با آمریکا مقایسه میکنند، ضرورت برآمدن شخصی‌ در قامت یک “بلندگو” را ضروری میبینند.
چنانچه مردم تصمیم به مشارکت بگیرند که به باور من با توجه به آنچه در هشت سال حکومت احمدی‌ نژاد بر مردم گذشت و مردم دیگر حاضر به بازگشت به آن فضا نیستند، شانس شرکت گسترده مردم زیاد است و امید من این است که مردم انتخابات را در دور اول تمام کنند، زیرا چنانچه انتخابات به دور دوم کشیده شود، “ابراهیم رئیسی” رئیس جمهور بعدی‌ ایران خواهد بود.
✍️مصطفی عرب

✅بنام ایران؛ قبلأ گفته شد میبایستی مشروعیت حاکم گرفته شود، ولی به باور من میبایستی مشروعیت رژیم گرفته شود. ما در بیرون مملکت هستیم و آنهائیکه درون مملکت زندگی میکنند با مشکلات بسیاری دست به گریبان هستند و مجبورند در آنجا زندگی کنند، آنها هستند که میبایستی برای آینده خود تصمیم بگیرند و بهمین دلیل آنان کسانی را انتخاب میکنند که فرصتی داشته باشند تا نفس بکشند. من معتقد به این باور هستم ما که در خارج از کشور هستیم، مسلمآ اطلاعات کمی نسبت به آنها داریم و آنها میبایستی برای آینده و زندگی خودشان تصمیم بگیرند و منتظر آنروزی باشند که بتوانند مشروعیت رژیم را بطور کلی از بین ببرند.

✍️فواد پاشائی

✅من معتقدم که انتخابات جمهوری اسلامی یکطرف است و ار طرف دیگر که آیا ریاست جمهور کاری میتواند انجام دهد در طرف دیگر. قانون اساسی که جمهوری اسلامی دارد تمام راهها را محدود میکند تا جائیکه آقای خاتمی میگوید من در زمان ریاست جمهوریم یک آبدارباشی بودم. آقای احمدی نژاد وقتی از او سئوال میکنند، میگوید چرا از من سئوال میکنید، من که کاره ای نبودم، بروید از کس دیگری سئوال کنید. آقای روحانی حتی در مورد شهردار خودش اختیارات ندارد که شهردار را به کاری وادار کند. حقیقتآ این یک بازی بیشتر در این حکومت نیست و در حقیقت چیزی در این حکومت عوض نمیشود. آزادیهائیکه ۴۰ سال پیش ازمردم گرفتند، امروز کاندیدهای ریاست جمهوری آنها را به مردم وعده میدهند. مسئله ای که مشکل ما رابطه پسر و دختر نیست، وعده اینکه ما کار ایجاد میکنیم، پاسپورت ایرانی متحول خواهد شد، پول ایرانی دوباره معتبر خواهد شد، کاندیدهای ریاست جمهوری که در آن پنل مینشینند، بگذریم که آن یک نقش نمایشی است و خیلی ضعیف در دنیای غرب هستند، همان دنیای آمریکائی که با آن مشکل دارند، نمیدانند که در دنیای غرب شش ما پیش از انتخاب ریاست جمهوری در مناظرات شرکت میکنند و با هم به بحث و گفتگو میپردازند. ولی در ایران کاندیداها میخواهند با دو یا سه نمایش تلویزیونی ۲۰ دقیقه ای برنامه دولتشان را به مردم اعلام کنند. طبیعی است که در این زمان کم نمیتوان چنین کاری را کرد.

✅آنها نمیتوانند برنامه دولتشان را که تا گلوگاه در فساد است در باره اش صحبت کنند. رییس جمهور وقتی انتخاب میشود دست چندان بازی ندارد، مثلا در مورد سوریه اختیارات دست رییس جمهوری نیست که تصمصم بگیرد. تصمیمات در سپاه پاسداران گرفته میشود و یا در توسط مقام رهبری گرفته میشود. آنچه در این انتخابات مشاهد میشود، صف آرایی است که سپاه در مقابل خامنه ای انجام میدهد. صف آرایی و چیدن مهره ها برای بعد از خامنه ای از هشت ماه پیش شروع شده. حذف رفسنجانی که یکی از رهبران این حکومت بود، حتی یک مقام دولتی توضیحی در مورد وضعیت وی با صورت برآمده و کبود و کتک خورده نداد. و این نشانی است که نظام مشغول آماده کردن خود برای بعد از مرگ خامنه ای است و این سپاه است که دارند مهره هایشان را میچینند.
✅من امیوار هستم که در این انتخابات اقلأ یکبار مردم دست این حکومت را رو کنند. عامل خیابان مثلأ در زمان احمدی نژاد ارزش داشت، ولی بعد سیستم پلیسی سپاه این عامل را از مردم گرفت. آنها کاندیدها را در کوتاه ترین زمان نزدیک به انتخابات اعلام میکنند که کسی فرصت جناح گیری نداشته باشد. و از طرفی مردم را محدود میکنند که آنها در روز انتخابات بنتوانند برای مخالفت به صحنه بیایند. اتفاقی که ما در صحنه میبینیم زمانی است که اینها دست یکدیگر را رو میکنند. من معتقدم که ریاست جمهوری قادر نخواهد در مشکلات داخلی و سیاست خارجی کار مهم و اساسی انجام دهد.
✍️شهلا ممتاز

✅وقتی‌ سخن از انتخابات در ایران میشود نمیدانم که آیا باید خندید یا گریه کرد. خنده به نمایش‌های مسخره، سخنان کاندیداها در جلوی دوربینها یا گریه کرد برای ملتی که اینگونه بازیچهٔ دست جمعی‌ اراذل و اوباش قرار گرفته‌اند. اما از نمایش‌های قبل از انتخابات که بگذریم باید پرسید، کدام انتخابات، انتخاب بین چه کسانی؟ مگر در کشور ایران با وجود رهبر و آن قانون اساسی‌ اهمیتی دارد چه کسی‌ انتخاب شود؟ در ایران اسلام حکومت میکند و نه مردم، در بهترین شرایط وقتی‌ گفته میشود جمهوری اسلامی که حتا آن هم یک دروغ بیش نیست چون مذهب ربطی‌ به جمهوریت ندارد و نمی‌توان جمهوری باشد ولی‌ حرف اصلی‌ را دین بزند. پس نگاه به یک سیستم سیاسی که از پایه خراب است کاری بیهوده میباشد.
✅اما برگردیم به این نظام مسخره، مگر خاتمی یکبار نگفت که من کاره ای‌ نبودم فقط یک آبدارچی نظام بودم. خوب چرا باید مردم به یک آبدارچی رای دهند؟
در طول ۳۹ سال گذشته چه تفاوتی بین انتصابی‌ها دیده شده به جز نامشان، اصولگرا، اصلاح طلب یا عدالتخواه، مگر نه اینکه همه اینها باید اول از سوی رهبر تایید شوند و همه اینها پرونده‌های قطور دزدی و ادمکشیشان بر همه آشکار است، پس آیا شرکت در این نوع انتخابات چیزیست به جز حماقت و دادن مشروعیت به یک مشت جنایتکار؟
رژیم غرق شده در خیانت به کشور و فساد مطلق و عقب افتاده آیا میتواند آرام آرام شکل عوض کند، آیا آخوند به راحتی‌ دست از قدرت می‌کشد؟
✅به نظر من این یک رویائ پوچ بیش نیست اما این رویا میتواند ایران را کاملا از بین ببرد. هستند کسانی که باور دارند به خاطر شرایط بغرنج سیاسی جهان باید با این نظام ساخت که مبادا کشور تجزیه شود، سوال من این است که برای قدرتها و طرح شوم جهانی‌ چه فرقی‌ می‌کند که آخوندها ٔبر مصدر قدرت باشند یا دیگران، آیا آمریکا و اروپا از آخوندها می‌ترسند؟ lن هرگز با مماشات موافق نبودم و نخواهم بود و ایمان دارم تا روزی که این جنایتکاران کشور را در اشغال خود دارند، شرایط بدتر میشود که بهتر نخواهد شد. تفاوتی بین روحانی و رئیسی هم وجود ندارد. رای مردم هم کوچکترین اثری در اینکه چه کسی‌ انتخاب شود نمیگذارد، اما اینکه از مردم بخواهیم بروند و در این رای گیری شرکت کنند چیزی نیست به جز توهین به خرد و شعور مردم و مشروعیت دادن به این نظام در خارج از مرز‌های ایران.

✍️منصور اسانلو

✅من کوتاه میکنم با تحلیل آقای رئیسی، ماهیت خمینی با خدعه خمینی آغاز شد، همچنانکه در مورد آزادی دروغ گفت، در پاریس و در ایران در مورد حجاب و دیگر آزادیهای احزاب با یک کلمه خدعه، خود را راحت کرد. این حکومت بر پایه خدعه بنا شده و سابقه تاریخی آنهم زیاد است. برای تمام مردم، زجر کشیده ها و کارگان این حکومت خدعه بوده و در نتیجه برایندی که بحث روی آن هست، از نظر من ادامه آن خدعه است و کلمه ای که دوستان بکار میبرند، باز هم یکی از خدعه های حکومتی است که دروغی بیش نیست و آن انتخابات نیست بلکه «انتصخابات» است. حکومت اول انتصاب میکند، چیزی را میخورد تفاله آنرا جلوی مردم میریزد و به مردم میگوید این انتصاب مرا شما مردم انتخاب بکنید. پس این میشود «انتص – خابات». این واژه توسط دوستان جوان و باهوش ما از زمستان سال نود و چهار به ما پیشنهاد شده است. راهکار برای مقابله با مهندسی این «انتصخابات» روشن است، زیرا هر کسی را که اینها میآورند قبلأ مهندسی میکنند شور و هیجانی بوجود بیاورند تا عده ای را بکشند به این سیرک «انتصخابات». در نتیجه روندی که کارگرها و مزدبگیران و زحمتکشان که زندگیشان نابود شده، بخصوص در دوره روحانی حدود صد هزار کارگر بیکار و در حدود ۷۳ در صد کارخانجات و بخش تولیدی کشور تعطیل شده و آنهائی هم که موجود هستند با سی درصد ظرفیت مشغول کار هستند. و در نتیجه هیچگونه پروژهایی برای طبقه کارگر و کارخانجات وجود ندارد.
✅تنها یک شبکه بین المللی دلال که از چین واردات میکند و از روسیه نیز حمایت سیاسی و نظامی میگیرد برای سرکوب مردم. در نتیجه یک تز و آنتی تز درون حکومتی دو جناحی درست کرده که ما فکر میکینم «سنتز» او بعنوان راهکار صندوق الترناتیو رفراندوم رأی آزاد و دمکراتیک است که در کنارش کمپین امتناع، نه به «اتصخابات» حکومتی و راهکاری هم که دوستان در این کمپین پیشنهاد کرده اند، داشتن تابلوهای نه‌ی بزرگ به «انتصخابات» در روز ۲۹ اردیبهشت هست مخصوصآ در هرجاییکه دروبینهای جهانی است که حکومت برای تبلیغات خواهند آورد. همچنانکه مردم با دوربین و تلفنهای همراه خود خبرنگار شده اند و بایکوتی ست که دوستان ما باشد که تحریم غیرفعال را به یک تحریم فعال تبدیل کند. و این تابلوهای بزرگ و قرمز رنگ «نه» را در مقابل حسینیه ارشاد و چند محل رأی گیری شلوغ دیگر نمایان خواهند نمود.
✍️بردیا پارس

✅جمهوریِ اسلامی از یکسو رژیمی ست اقتدارگر و تصفیه گر که برایِ نمونه روسایِ قوه مجریه اش در کشندِ نزدیک به چهار دهه دچارِ زنجیره یِ ممنوعیات اند. برخی ممنوع الحیات، برخی ممنوع الورود، برخی ممنوع الخروج، برخی ممنوع الحضور ، برخی ممنوع الانتخاب و… اند. و از دیگرسو نظامی ست فرسایش پذیر و متاثر از گفتمان هایِ مردمی. آمد تا موسیقی را حرام کند ولی رئیس جمهورِ از سد دیوارِ امنیتی گذر کرده اش، نه تنها موسیقی که دفاع از آوازها و آوازه خوانانِ ضدِّ خود-اش را دستمایه یِ تبلیغات می نهد. قهری ابدی با شیطانِ بزرگ پیشه کرد، ولی چنان قهرمانانه با او می لاسد که تقریبا میدانی نه مانده که بی مراوده با او (امریکا) رها کرده باشد. آمد تا ایرانیان را “اُمّت” گردانَد، ولی امروز اگر اتحادیه یِ عرب را فراگیرترین مرجعِ دیپلماسیِ امتِ مسلمان در جهان فرض کنیم، این مرجع دشمنی بالاتر از رژیمِ ایران نه می شناسد و نیز، رهبرِ این رژیم نیز چه بسا در رویارویی با امتِ مسلمان “برایِ ایران” از مخالفینِ ایرانیِ نظامِ خود-اش دستِ یاری می خواهد! و بر “ملتِ ایران” تاکید می کند. نظامی که دفاع از حرم هایِ شخصیت هایِ مذهبی درجه دو-سه اش را “واجب” می داند، انجامِ مهمترین مراسمِ واجب اش، حَج، که در مقدس ترین مکانِ تاریخِ دین اش کعبه برگزار می شود را “حرام” می خواند.
✅بنابراین، به اصطلاح این نظام هم می کشد و هم می میرد. اگر خواستی چنان فراگیر و آغشته به تار-و-پودِ جامعه نه باشد، زور-اش می رسد و سرکوب می کند، ولی اگر با گفتمانی پرورده و بومی یا بومی شده طرف شود کوتاه می آید و تغییر می کند. برایِ نمونه دوست نه دارد، ولی مجبور است به ماهواره و شبکه هایِ مجازی تن دهد. همانطور که پیش تر مجبور شد و به موسیقی و ویدئو تن داد و امروز ابراهیمِ رئیسی به رپ خوان هایِ زیرزمینی!
✅انتخابات در این رژیم یکی از آن نامحبوبانِ این نظام ست که که برای اش دردسر ست. در ۸۸ براوردِ نظام از فراگیریِ برخوردِ واکنشیِ مردم کم تر از واقعیت بود و برای اش زحمت آفرید. این شد که امروز رهبرِ نظام تن به وزارتِ خارجه یِ جوادِ ظریف داده است! به حتم ظریف، ریخت و ادبیات و رویکرد-اش ایده آلِ رهبر نی ست، ولی رهبر چاره ای نه داشت! اینجا را باید گرفت و ول نه کرد(بی چاره گی و بی چاره گرداندنِ نظام). نقطه یِ شکاف انداز و تغییرپذیر همین جور جاها ست. حضور و فشارِ مردم ست که مناظرات میانِ نامزدهایِ دستچین شده را افشاگرانه و افشاگرانه تر می گرداند و دزدی در سطوحِ بالایِ مدیریت را به نسبت از پیش دشوارتر می کند. همه اش به سود ست. باید این احساسِ نیاز – برکنار از نیتِ نامزدها که برایِ ما از بیخ بی اهمیت ست – درکار باشد تا دردانه هایِ نظام چنین به سوی خواست هایِ مردم، ولو در شعار، کش و قوس آیند و این همه اش به سودِ فراروندِ توسعه در ایران ست. اعمالِ فشار به ویژه از راهِ مشارکت در انتخابات منفعتِ خود را آن جا که هیچ دگره یِ (آلترناتیو) عقلایی و کم زیان تری در برابرِ خود نه دارد بیش از پیش به ما می نماید.

✍️آرمان چاروستایی

✅ما به دنبال حکومتی دموکرات اَستیم که قانون اساسی اش بر پایه‌یِ حقوق بشر باشد. انتخابات ایران و حکومت ایران –فکر می کنم برای همه روشن باشد- که غیردموکراتیک است. اصول قانونِ اساسی این حکومت بر پایه‌یِ دین ست. در دموکراسی شما نه‌می توانید اصول قانون اساسی را بر مبنایِ دین بگذارید. دموکراسی با سکولاریسم تعریف می شود. ما که بالاتر از آن به دنبال لائیسیته استیم. پس تکلیفِ من و دوستان هم اندیشِ من با این حکومت مشخص ست. اما در سیاست، یک سری مسائل ست که به عنوان مسائلِ کلان سیاسی از آن یاد می شود و روی همه چیز –کوچک و بزرگ- تاثیر می گذارد. از این رو انتخابات هم –حتا انتخابات غیردموکراتیک جمهوری اسلامی- یکی از آن رخدادهایِ کلانِ سیاسی ست که روی همه چیز یا روی بسیاری از مسائل در جمهوری اسلامی تاثیر می گذارد.
✅اکنون ما باید با این انتخابات چه بکنیم؟ یک تاکتیک این ست که انتخابات را تحریم کنیم و تاکتیک دیگر این ست که در انتخابات شرکت بکنیم. من از مشارکت گسترده در انتخابات –به خصوص در این انتخابات- دفاع می کنم. اما نخست استدلال‌هایِ خودم را که، چرا تحریم انتخابات اشتباه ست را عنوان می کنم.
استدلالِ افرادی که که از تحریم انتخابات دفاع می کنند، چنین ست: “رای ما شمرده نه‌می شود. رای به نظام مشروعیت بین‌المللی می دهد. رای ما مشارکت در جنایات حکومت ست و یا تائید آنها ست. با هر رای ما، حکومت مقبولیت مردمی می‌گیرد. رژیم به خارج نشان می دهد که انتخابات دارد و دموکراسی دارد.” از سوی دیگر آنان معتقدند که با تحریم انتخابات این حکومت از بین خواهد رفت.
هر دو سالی یک بار که در ایران انتخابات ست، اپوزیسیون این استدلال ها را کنار هم می‌چینید و پس از ۳۹ سال هنوز با همین استدلال‌ها روبه رو استیم و نظام جمهوری اسلامی هم در ایران، بر سر قدرت ست. این یعنی در جا زدن! این یعنی تکرار یک اشتباه و انتظار نتیجه ی متفاوت! این یعنی، انجمادِ فکری اپوزیسیون!
✅پس از چهار دهه تکرار و عدم نتیجه‌گیری از این فهرست، منطق حکم می‌کند، که باید این فهرست را عوض کرد!
اختلاف نظر بین گروه تحریم کننده انتخابات با افرادی که مخالف تحریم انتخابات استند، در دو ریشه نهفته ست؛ «احساس یا منطق». در یک تصمیمِ مهم سیاسی ما باید از احساس فاصله بگیریم و تمام استدلال‌هایمان را روی «منطق» بگذاریم.

✅در پاسخ به بی‌آبرو شدن نظام با تحریم انتخابات باید عنوان کنم که نظام را پیش کدام رئیسِ دولت می خواهیم بی‌آبرویی و مشروعیت کنیم؟ آبرو در مناسباتِ بین‌المللی کجا ست؟
بی آبروترین شاه جهان، شاه سابق عربستان سعودی بود. شاهی که در کشورش اجازه ی رانندگی به زنان داده نمی شود، در ۱۱ سپتامبر نقش داشته ست، پرآدم کش ترین کشور و یکی از ضد حقوق بشرترین کشورهای دنیا ست، بدترین شرایط را برای زنان دارد. اما زمانی که ایشان از دنیا می روند، خانم مرکل در نامه ای از ایشان ستایش ی کند، یک به یک رهبران جهان نامه ی تسلیت ارسال می کنند. به بشار اسد و سوریه نگاه کنید. آبرو را به چه فردی می خواهید نشان دهید؟ به آقایِ اولاند یا به اقای ترامپ؟ این ها که هر کدام بی ابرو استند.
پس در محاسبات سیاسی چیزی به نام ابرو وجود ندارد. این منافع ملی، اقتصادی و محاسباتِ استراتژیک ست که مناسبات سیاسی را تعیین میکند. این نوع نگاه در واقع چشم دوختن به خارج ست ست. در صورتی که ما باید به جای چشم دوختن به بیگانگان به خود متکی باشیم.

✅باید به این پرسش پاسخ داد که ریشه تحریم انتخابات کجا ست؟ کاربردش چی ست؟
تحریم انتخابات یکی از تاکتیک هایی ست که در مبارزه بی خشونت از آن استفاده می شود. اما چنانچه پژوهش موسسه بروکیز که در ۱۷۱ کشور جهان انجام گرفته ست، تحریم انتخابات به هیچ تغییر رژیمی منجر نشده ست. بر اساس مبارزه بی خشونت که نظریه پرداز آن دکتر جین شارپ است، اگر از تاکتیک تحریم انتخابات برای استراتژیِ تغییر رژیم بخواهد استفاده شود، می بایست، بی درنگ از ۱۹۸ اکسیونِ دیگری که ایشان برای مبارزه بی خشونت پیشنهاد کرده اند، یاری جست. از جمله تظاهرات خیابانی و اعتصابات سراسری. اما در شرایط کنونی که هیچ سازمان دهی و انسجامی برای چنین استراتژی وجود ندارد، استفاده از تاکتیک تحریم انتخابات با هدف تغییر رژیم کاملا بی نتیجه ست. مبارزه مقس نی ست. رای دادن یا ندادن مقدس نی ست؛ که بگوییم همیشه باید در انتخابات شرکت کنیم یا همیشه باید آن را تحریم کنیم. بلکه این استراتژی و تاکتیک‌های ما ست که مشخص می کند که چه راه‌کاری در پیش بگیریم.

✍️آقای خزعلی
✅من فکر میکنم مطالب را در بخش نخست عرض کردم و اکنون دنباله همان عرایض را تقدیم میکنم. من معتقدم که انتخابات منظر و مطلوب است و آن سازکار برای روشنگری بایستی همه در این فضای روشنگری شرکت کنیم. بسیاری از کسانیکه ممنوع التصویر یا ممنوع الکلام بودند می بینیم امروز در شهرستانه سخنرانی میکنند این به برکت انتخابات است و مناظره هائی که میشود از حسن های این انتخابات است و هنوز هم معتقد هستم که همگی ما بصورت فعال شرکت کنیم، حتی اگر دوستانی میخواهند تحریم کنند، باز توصیه میکنم تحریم فعال را برگزینند یعنی بیایند بکسانیکه رد صلاحیت شدند رأی بدهند. بایستی رأی صلبی داد، و رأیی که مردم به روحانی دادند نیز رأی صلبی بود، چون مردم میخواستند نه بگویند، مثل مجلس قبل و ما بایستی حضور داشته باشیم و از موقعیت ها استفاده کنیم.
✅به همین دلیل است که گفته شده است مخالفین هم رای بدهند، یعنی اینکه ما دیگر انتخابات را مصادره نمیکنیم. اگر ما در سال ۸۸ نتیجه گرفتیم این نتیجه حضور ما بود و اگر ما حضور نداشته باشیم نمیتوانیم نقاب را از چهره حاکم برداریم. هر یک از دوستان هر سیستمی را که دوست داشته باشد محترم است و هدف این است که ما به ساحل امن و امان و آزادی برسیم. عمود چادر انقلاب و ضد انقلاب بایستی بر پا شود و آنچه مردم برمیگزینند آن ملاک است و مردم بایستی کمک کنند. ما تابحال چیزی بعنوان آزادی، امینت و جمهوریت عرضه نکرده ایم. این است تلاش مدنی. چیزی که الان من میبینم انتخاب بد از بدتر است. تمام قصه آنست که ما بین و بد تر داریم انتخاب میکنیم. اگر میخواهیم دمکراسی داشته باشیم بایستی مشق دمکراسی داشته باشیم و از درون جناح اصلاحات آغاز کنیم.

✍️میلاد آقائی
✅من بنیان سخنم را در بخش نخست گفتم، اما به اندازه یک دقیقه، همانطوریکه دوستان گفتند در مؤسسه آلبرت انیشتین نوشتاری را سالها پیش منتشر کرد و در آن به ریز میپردازد به این نکات که چکار باید کرد و چکار نباید کرد. رویهمرفته اینکه داستان تحریم و یا تحریم نکردن یا چکاری باید انجام داد یک روند یکراست و پیدا و آشکاری نیست که ما بگوییم یک دکمه سرخی است و ما این را میفشاریم و این کار میکند. در روشهاییکه به مهندسی اجتماعی میرسد ما مجبوریم که از راهکارهای گوناگونی کاربری بکنیم، یکروز تحریم کارساز باشد و روز دیگر رفتن در همان انتخابات نمایشی. اما آنچه آشکار هست بایستی برای آن برنامه داشت، خردمندانه و با نگاه به اینکه در آینده و در پس آن رویداد چه پیش خواهد آمد و ما چه رفتاری داشته باشیم میتوانیم روشی را برگزینیم حتی آن روش میتواند در معادلات خیلی ساده رفوزه باشد و ناکارآمد خودش را نشان بدهد. مهم برنامه ریزی است و این برجستگی رسیدن به آن خاص است.

✍️آقای حسین علیزاده
✅اجازه بدهید ما با چند پرسش آغاز کنم. پرسش اول اینکه چرا آقای خامنه ای ساکت و چرا خاموش این دوره را گذرانده است. اگر در این مورد ردگیری کنیم زمانیکه احمدی نژاد میخواست بیاید، شش ماه قبل آمد گفت من به برادر مؤمنی گفتم که شرکت نکنید. یکی دیگر اینکه روز اول نوروز در مشهد که دو دقیقه او اشاره کرد که شما انتخابات رئیس جمهوری دارید. و این اواخر هم که او یک تذکر کوتاهی داده است. عملأ دقت بفرمائید ایشان خیلی فتیله انتخابات را بالا نکشید. این برای من سئوال اصلی است. همین جا ما بایستی این نکته راواکاوی بکنیم که چرا این وضعیت در نظر آقای خامنه ای هست. در سال هشتاد و هشت او به احمدی نژاد گفته بود شما تا پنج سال دیگر در قدرت خواهی بود. ولی در این دوره این خبرها نیست. بنابراین دوستانیکه این انتخابات را «انتصخابات» میدانند که درست هم میدانند، من میخواهم بگویم که برد مردم ایران از همین چرخه معیوب انتخابات است. البته آرزوی همه ما است که این انتخابات درست و حسابی در بیاید. اما هر تهدیدی میتواند فرصت باشد و هر فرصتی میتواند تبدیل به تهدید بشود.

✅این یک منطق پذیرفته شده در روابط بین الملل. آنچیزی که برای ملت فرصت هست، برای آقای خامنه ای تهدید است و از اینجاست که شما فراموش نکنید که حتی مدل ریاست جمهوری پارلمانی را مطرح کرده. همین مردم بیایند و از پارلمان یکی را انتخاب کنند. من میخواهم بگویم که به شواهد و قرائنی که ما داریم میتوان گفت که در همین جا مشکلاتی برای نظام بوجود آمده و آقای خامنه ای آمد و گفت رأی حق الناس است. او گفت اگر نظام را قبول ندارید، ایران را که قبول دارید، پس بیائید رأی بدهید. الآن دیگر نمیتوان بگوید اگر چهل میلیون رأی دادند، آنها به نظام رأی دادند. نه چون خود شما گفتید اگر نظام را قبول ندارید ایران را که قبول دارید. بنابراین اگر این مشاهدات مان را کنار هم بگذاریم، همین صندوق شکسته، به تعبیر آقای زیبا کلام، برای ما دارد کار میکند. همین ماشین اوراق داره به پیش میرود. اما این دوره چرا آقای خامنه ای آن فتیله را بالا نکشیده…. اگر الأن بخواهند از درون سیستم کسی را بعد از مرگ آقای خامنه ای برگزینند، شما نگاه کنید کی هست؟ فقط و فقط روحانی است که در وضعیت برتر قرار دارد، چون هم مجتهد حساب میشود، هم ادوار مختلف مجلس را داشته وهم ریاست جمهور است. پس نگرانی آقای خامنه ای این است و بهمین دلیل فتیله انتخابات را بالا نکشیده است.
✍️آقای بهرام آبار
✅من از جمع دوستان سه سئوال دارم. اول اینکه این نظام بایستی بکارش ادامه دهد یا برکنار شود. سئوال دوم اینکه اگر بکارش ادامه بدهد، آیا هنوز میشود این نظام را تحمل کرد؟ سئوال سوم اینکه این نظام چکار باید بکند که غیرقابل تحمل بشود؟ توجه کنید به آمار بانگ جهانی در مورد درآمد سالیانه سرانه در کشورهای جهان. ایران در میان ۱۷۳ کشور در رتبه ۹۶ قرار دارد، درصورتیکه از لحاظ ثروت، مقام ۱۹ را دارد. ایران یکی از ۲۰ کشور ثروتمند جهان است. کجاست این ثروتها؟ پس چرا اکثر مردم ایران فقیر و تهیدست هستند؟ درآمد سرانه ایرانیان سالیانه ۴۵۲۰ دلار است که میشود گفت تقریبأ به اندازه سوریه است.
✅ملت سوریه که در جنگ است، ملتی که بی خانمان است، ملتی که در فراراست ملتی که بکشورهای دیگر پناهنده شده است. کشور عمان درامد سرانه اش ۱۸۶۲۰ دلار است که در رتبه ای خیلی بالاتر از کشور ما قرار دارد. در برسی شاخص بین المللی رفاه، در بین ۱۴۰ کشور دنیا، چهار سال پیش یعنی موقعیکه روحانی انتخاب شد، ایران مقام ۱۰۱ را داشت، ولی امسال به مقام ۱۲۰ تنزل کرده. یعنی چهار پله آمده پائین. من فکر میکنم کارنامه جمهوری اسلامی مثل یک سیل است، مثل یک بهمن است که از کوه که سرازیر میشود، تخریب میکند و همه چیز را با خود میبرد. و هرچقدر هم که پائین تر میرد، قوی تر میشود و در نتیجه خرابکاری آن بیشتر است. آیا بایستی جلوی این نظام و این سیل بنیاد کن را گرفت؟ برکنارش کرد؟ یا باید در انتخابات رژیم شرکت کرد، به آن نیرو داد و آنرا تواناتر کرد؟ آیا این کار ما است؟ آیا این کار درست است؟ آیا بایستی به حکومت قدرت داد که بقیه مملکت را نابود کند؟ همانطوریکه قبلأ گفتم، مردم میتوانند حکومت را برطرف کنند، البته با رهبری درست. بنظر من انتخابات بایستی تحریم شود.

✍️مصطفی عرب
✅کسانی که در انتخابات شرکت میکنند، از سه گروه تشکیل شده اند: گروه اول کسانیکه موافق و باورمند رژیم هستند که در انتخابات حتمأ شرکت میکنند و مسلمأ به یکی از کاندیداها رأی خواهند داد. گروه دوم افرادی هستند که مجبورند در انتخابات شرکت کنند، چون اگر شرکت نکنند از امتیازات شغلی محروم و حتی مشکلات معیشتی و ادامه زندگی برای خود و خانواده هایشان بوجود میآید. این گروه میتوانند در انتخاب شرکت، ولی آراء مخدوش به صندوقها بریزند. با اینکار هم مزاحمتهای دولتی را از خود دور کرده و هم مخالفت خود را به دولت و حکومت نشانداده اند. گروه سوم کسانی هستند، بدون توجه به خطرات احتمالی، رای نمیدهند و حتی با حضور در گرد هم آیی ها، مخالفت و اعتراضات خود را با دولت بطور علنی و حضور در صحنه اعلام میکنند. با توجه به اینکه هواداران و موافقان رژیم همواره همراه رژیم و رهبرشان هستند و مسلمآ بخواسته اربابانشان عمل خواهند کرد، من بر این باورم که گروه دوم که مخالف حکومت هستند و از طرفی مجبور به شرکت میباشند، رأی مخدوش به صندوقها بریزیند. از طرفی شخصآ همراه گروه سوم هستم که با قبول خطر به مبارزه ادامه میدهند و مقابل رژیم حکومت اسلامی ایستادگی میکنند.

✍️منصور اسانلو
✅ما دقیقأ بحث‌مان را ادامه میدهیم، ما مخالف کامل این حکومت هستیم و راه خود را در براندازی این حکومت همواره اعلام میکنیم. راهکار ما مشخص است، راهکار تحریم انتخابات که ما به آن «انتصخابات» میگوئیم. آنها اول انتصاب میکنند و بعد این تفاله را جلوی مردم میریزند و میگویند شما بیائید از این تفاله ها یکی را انتخاب کنید. برای اینکه این «انتصخابات» را رسوا بکنیم و الآن هم زمینه اش هم فراهم شده است، همان راهکار خودمان را توضیح میدهیم. یاران ما در داخل کشور که با پوستر های «نه» به انتصخابات شجاعانه به میدان آمده اند در سه مرحله این پروژه پیشرفت خواهد کرد که در مرحله اول همین تا بیست و نهم اردیبهشت است که در کمپینهای امتناع که دوستان من مشغول تدارکات آن هستند، همچنین «نه» به انتخابات. ما میگوئیم که پای صندوقهای رأی نروید، چون حضور شما در پای این صندوقها، به حکومت اسلامی دلگرمی میدهد و آنها با دوربین های خبرگزاریهای بین المللی برای خود اعتبار میخرند.
✍️فواد پاشائی
✅در ابتدا اشاره میکنم که هدف از شرکت کردن در انتخابات سرنگونی حکومت نیست. شرکت نکردن در انتخابات یکی از ده ها مبارزات مدنی است که میتواند کمک کند به نشانه های اعتراض. ما طی سالها ازمردم خواستیم کسانی زا برگزینند که شاید بتوانند بیشتر در کنار مردم باشند ولی در عمل نشان پس از ۲۰ سال آقای خاتمی نشان داد که این گفته اصلاحات کار نمیکند و اصلاح طلبان ابزاری در دست ندارند که بتوانند بوسیله آن کاری برای مردم انجام دهند. زیرا مهمترین سد آنها سد قانون اساسی است که آن هم راهها را برای هر اصلاحی می بندد. کاریکه زمامداران در این مدت میتوانستند بکنند مبارزه با فساد بوده، از زمانی که آقای خاتمی آمد و بعد آقای احمدی نژاد آمد و همین شعارهای اصلاحات را داد، آقای روحانی به همینطور، اما در این رابطه حتی یکی از دزدهای حکومت دستگیر نشد و جلوی یکی از فسادهای حکومتی گرفته نشد و شاهد بودیم که بیشتر و بیستر هم شد.

✅آنچه امروز ما بعنوان تحریم انتخابات از آن صحبت میکنیم، نه اینکه حکومت بخاطر این ساقط بشود، بلکه بهترین هدف این است که نشان داده شود که مرم از این وعده های دروغینی که این نمایندگان غیرواقعی به مردم میدهند، حتی به یکی از آنها عمل نمیکنند. تحریم انتخابات در حقیقت اعتراض است به اینکه ما متوجه این بازی هستیم. گفتن نه به انتخابات اعتراض به عدم وعده ها و قولهای عمل نشده حکومت مداران است.

✍️مسعود مؤیدی
✅من امروز رد صلاحیتی شورای شهر در تهران هستم بدلیل عدم التزام عملی به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه. من اهل سنت هستم، اما التزام داشتن به قانون اساسی بحث دیگری است. البته همگان میدانند که ولی فقیه ندارم، اما خودم را در همان چهارچوب میدانم. من یک کرد هستم که فقط و فقط ایرانم را میشناسم و فقط و فقط در چهارچوب ایران حرکت میکنم. تحریک کردن انتخابات، اول و آخر نتیجه اش را داده است. سال ۹۰ بزرگان اصلاحات فتوا دادند به تحریم، اما آقای خاتمی رفت به دماوند و رأی داد. ما تجربه تحریم را داریم. فراموش نکنیم که امروز در اطراف ما خطر هست و من این را بصورت خیلی جدی اعلام میکنم که دوستان عزیز بازی (گول) یک سری از مسایل را نخورید. تنها ابزار ما امروز فقط به فقط همین صندوق رأی دست و پا شکسته است. کاری دیگری هم جز این نمیتوانیم بکنیم و راه دیگری غیر از این نداریم. آقای خزعلی هم رد صلاحیتی همین انتخابات است، اما ایشان معتقد هستند که ما در سال ۸۸ نقاب از چهره حاکمیت برداشتیم ودر این دوره از این انتخابات مشروعیت شان را میگیریم. مشروعیت شان اینجا گرفته شد که ۱۶۳۰ نفر میروند و ثبت نام میکنند و کار بجائی میرسد که صدا و سیمای ملی ما این را دستاویز قرار میدهد برای یک فیلم طنز که این جرئی از بدبختیهای ما است. من در همینجا از همه عزیزان دعوت میکنم بدون درنظر گرفتن رنگ و پوست و نژاد و هرگونه تفکر فکری، هرگونه جناح بندی سیاسی چه برانداز، چه اصلاح طلب چه اصول گرا به این بهانه میخواهم این منشور را برای شما بخوانم و بیائید همه ما در زیر لوای این منشور حرکت بکنیم. ما خیمه شما را میزنیم. عزیزانی هم کمک کنند ما خیمه خودمان را بزنیم.
✍️آرمان چاروستایی
✅موسسه بروکینز در ۱۷۱ کشوری که در مورد تحریم انتخابات بررسی کرده ست، می‌گوید فقط ۴ درصد نتیجه مثبت نسبی از تحریم انتخابات گرفته شده ست. ما باید الویت بندی بکنیم. ما به دنبال دموکراسی استیم؛ دموکراسی در واقع یعنی «توسعه ی سیاسی» برای این که به توسعه ی سیاسی برسیم، پیش‌نیازِ آن «توسعه‌یِ اقتصادی» ست؛ که طبقه متوسط بتواند از رفاه نسبی برخوردار باشد. و برای این که به این الویت برسیم، پیش نیاز-اش وجود «امنیت» ست. گذشته از این، نخست و بزرگ ترین الویت ما حفظ ایران ست. ایران با چه چیزی تعریف می شود؟ با آن چهارچوبِ ملی که آقای بردیا پارس در بخش نخست اشاره کردند.


✅پس اگر اصول ملی برای ما از همه چیز مهم تر ست. بر اساس این دستگاه ارزشی باید تصمیم بگیریم. اگر دستگاه ارزشی ما آن الویتِ «امنیت، توسعه اقتصادی» و پس از آن «توسعه سیاسی» است، اینک می شود در این تاکتیک انتخابات، در این فرصتِ انتخابات تصمیم بگیریم که در آن شرکت در انتخابات درست است یا تحریم آن؟
من فکر می کنم، باید شرکت گسترده کرد، چرا که، تحریم باعث می‌شود گزینه تندرو در ایران حاکم شود. اگر مدیریت اجرایی کشور دست یک تندرو بیافتد، معنی اش این ست که برجام ممکن ست از بین برود. معنی اش این است که با توجه به وجود فردی مثل آقای ترامپ در امریکا خطر جنگ و سایه ی جنگ دوباره به ایران بر می‌گردد. و با توجه به احزاب تروریستی تجزیه‌طلب در دورتادور ایران که دارند هم اینک بچه های ما را می کشند، به تمامیت ارضی ما حمله می‌کنند، خطر تکه تکه شدن ایران را هم ما خواهیم داشت. در نتیجه بایستی که در وهله‌یِ نخست امنیت ما حفظ شود. جان وجودی ایران در این بین محفوظ بماند. که یک گزینه ای همچون آقای روحانی که در آن جبهه ی ضد تندرو می باشد، می تواند این مسئله را با وجود برجام، تیم وزرات خارجه ای که دارد و چیزی که در این یک سال گذشته که ایران هراسی و سایه جنگ را از ایران دور کرد. چیزی که از همه برای ما مهم‌تر ست.

✅اما برای توسعه‌یِ سیاسی هم به ما کمک می کند، چرا که وقتی ما در تحریم بودیم نفت ما به فروش ۷۰۰ هزار بشکه رسیده بود، تورم ۴۰ درصدی داشتیم، کمر اقتصاد کشور شکسته بود، مردم در فقر غوطه‌ور بودند. اینک هم وضعیت اقتصادی خیلی خوب نی ست، اما تورم از ۴۰ درصد به ۷ درصد رسیده ست. رشد اقصادی منفی ۶ به مثب ۶ تبدیل شده ست. این نشان می دهد که ما اگر این روند یکی دو سال گذشته که با برجام آغاز شده و تصمین آن در این برجام ست، -که تندرویی نشود، دوباره تحریم به کشور بازنگردد- گزینه ای مثل روحانی می تواند تضمین کننده ی برجامی باشد که الویت های یک و دو (امنیت و توسعه اقتصادی) را برای ما رقم بزند که بعد بتوانیم در روند سال های اینده و فرصت های بعدی برسیم به «توسعه سیاسی».

✅در نتیجه اگر این الویت بندی را انجام بدهیم، آن وقت دیگر مهم نی ست که خامنه‌ای می گوید در این انتخابات شرکت کنید یا اصلاح طلب ها یا اصول گراها می گویند! این استراتژی که ما برای ان داریم تلاش می کنیم به ما می‌گوید این راه را باید برویم، حتا اگر یک مشروعیت نسبی هم به نظام بدهیم. اما نیک می‌دانیم که این گزینه ست که به آینده ایران و استراتژی ما کمک می‌کند تا گزینه‌یِ مقابل ان یعنی ـتحریم انتخابات- که منجر به روی کار آمدن یک فرد تندرو خواهد شد که بعد دموکراسی که هیچ بلکه حتا جان وجودی ایران بخواهد به خطر بیافتد. من فکر می‌کنم بایستی که از این فرصت انتخابات که یک مسئله ی کلان سیاسی ست، استفاده کرد، اما این را هم نه‌باید از نظر دور بداریم که نباید مردم درون ایران بیایند در انتخابات شرکت کنند و فردای آن به منزل های خود بروند و همه چیز را فرامش کنند. خیر! باید مطالبه محوری کرد، باید جبهه‌یِ سومی را تشکیل داد که از مسئولی که بر سر کار ست بخواهند که پاسخ گو باشد. باید هر مسئولی بداند که اگر مسئولیتی را می پذیرد باید پاسخ گو باشد. باید رفت و در جای‌جایِ مختلف و عرصه های گوناگون مطالبه محوری کرد. هیچ گونه مرزی نه‌باید قائل شد و به شکل موازی با هم، در هر جایی که می شود در این توسعه‌ِ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فشار آورد و حرکت تا در آینده‌یِ نزدیک بتوان به نتیجه رسید.

تلگرام آنالیز: https://t.me/analyseiran
فیسبوک آنالیز: fb.me/analyseiran

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کاظم موافق

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.